ویکینبشته
fawikisource
https://fa.wikisource.org/wiki/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87%D9%94_%D8%A7%D8%B5%D9%84%DB%8C
MediaWiki 1.43.0-wmf.2
first-letter
مدیا
ویژه
بحث
کاربر
بحث کاربر
ویکینبشته
بحث ویکینبشته
پرونده
بحث پرونده
مدیاویکی
بحث مدیاویکی
الگو
بحث الگو
راهنما
بحث راهنما
رده
بحث رده
درگاه
بحث درگاه
پدیدآورنده
بحث پدیدآورنده
برگه
گفتگوی برگه
فهرست
گفتگوی فهرست
TimedText
TimedText talk
پودمان
بحث پودمان
بحث کاربر:Arash.z
3
45369
207924
207853
2024-04-25T14:36:57Z
Arash.z
13911
/* سلام */ پاسخ
wikitext
text/x-wiki
{{جعبه بایگانی
|خودکار = بله
|ریشه = بحث کاربر:Arash.z
}}
== سوال. ==
درود برشما . استاد نوشتن کتاب لغت نامه دهخدا امکانپذیره؟ [[کاربر:Parsa 2au|Parsa 2au]] ([[بحث کاربر:Parsa 2au|بحث]]) ۷ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۰۹ (UTC)
::{{پب|Parsa 2au}} سلام. به ویکینبشته خوش آمدید. بله. تا جایی که من اطلاع دارم مانعی برای درج کتاب لغتنامهی دهخدا وجود ندارد. اما توجه داشته باشید هر اثری که قصد درج آن را دارید باید حتماً از نظر حق تکثیر در [[ویکینبشته:حق تکثیر|مالکیت عمومی]] باشد. آثار شخص [[پدیدآورنده:علیاکبر دهخدا|مرحوم دهخدا]] در مالکیت عمومی هستند اما ظاهراً در تهیهی لغتنامه [[w:لغتنامه دهخدا#نویسندگان لغتنامه دهخدا|نویسندگان دیگری]] هم مشارکت داشتهاند که رعایت حقوق این مؤلفان الزامی است. در صورتی که از وضعیت حق تکثیر اثر اطمینان دارید میتوانید طبق [[راهنما:راهنمای کوتاه|این راهنما]] یک فایل اسکن از کتاب را بارگذاری کنید و کار نمونهخوانی را شروع کنیم. همچنین در صورت علاقه میتوانید فهرست پروژههای فعلی را در [[ویکینبشته:ورودی کاربران|ورودی کاربران]] ملاحظه کنید و در نمونهخوانی سایر پروژهها مشارکت کنید. هر سوال یا مشکلی داشتید همینجا یا در [[ون:دفترخانه|دفترخانه]] مطرح کنید و در اسرع وقت کمکتان میکنیم. موفق باشید. --<span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> جمعه،۱۹ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۴۶ (ایران) ۸ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۱۶ (UTC)
بسیار متشکرم از راهنمایی تان [[کاربر:Parsa 2au|Parsa 2au]] ([[بحث کاربر:Parsa 2au|بحث]]) ۸ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۳۹ (UTC)
درود.ببخشید دوباره مزاحم شدم.
من فایل تمام جلد های لغت نامه رو دارم و بعد از تحقیقات متوجه شدم که لغت نامه در مالکیت عمومی قرار دارد. اگه از لحاظ قانونی مشکلی نداره بفرمایید از کجا شروع کنم [[کاربر:Parsa 2au|Parsa 2au]] ([[بحث کاربر:Parsa 2au|بحث]]) ۸ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۱۴ (UTC)
::{{پب|Parsa 2au}} سلام دوباره. اولین قدیم این است که باید فایل مربوطه را [https://commons.wikimedia.org/wiki/Special:UploadWizard?uselang=fa در انبار بارگذاری کنید]. بعد از بارگذاری موفق فایل میتوانید [[راهنما:راهنمای تازهواردان درباره فهرست پروندهها|صفحهی فهرست]] مربوط به آن اثر را ایجاد کنید و کار [[راهنما:راهنمای تازهواردان درباره نمونهخوانی|نمونهخوانی]] را شروع کنید. هنگام بارگذاری فایلها لازم است که اطلاعات حق تکثیر آنها و منبع فایلها را هم ویکیکامنز اضافه کنید. توجه داشته باشید که مواردی مثل تصویر جلد هم ممکن است شامل حق تکثیر باشد و به همین دلیل به شدت پیشنهاد میشود که از نسخههای قدیمی کتابها استفاده کنیم.
:: لطفاً حتماً مطمئن شوید که کتابها از نظر حق تکثیر در مالکیت عمومی باشند. کتابهای ناقض حق تکثیر یا دارای حق تکثیر مشکوک هم در ویکیانبار و هم در ویکینبشته حذف خواهند شد و ممکن است منجر به هدر رفتن زحماتتان بشود. با تشکر --<span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> جمعه،۱۹ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۳۲ (ایران) ۸ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۰۲ (UTC)
== حذف صفحات ==
درود
وقت بخیر
شما اخیرا چندین صفحه با موضوع قانون اساسی کشورها رو حذف کردید .
می خواستم بپرسم آیا دلیلی داشته ؟
این صفحات منبع داشتن و بر اساس ویکینبشته انگلیسی بودند و تمام اصل ها و تبصره ها هم با متن اصلی مطابقت داشت. [[کاربر:Metagalaxy|<font face="نستعلیق" size="4" style="color:#17A3B9;text-shadow: #00FF2B 0.1em 0.1em 0.1em;"><span class="nastaliq">مهدی</span></font>]] [[بحث کاربر:Metagalaxy|<span class="nastaliq">بحث</span>]] ۶ بهمن ۱۳۹۹_ ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۴۸ (UTC)
::{{پب|Metagalaxy}} با سلام و احترام. راستش صفحات قانون اساسی رو اول با برچسب منبع و حق تکثیر علامت زدم و بعد از یک ماه که کسی اطلاعاتی به صفحات اضافه نکرده بود حذفشون کردم. در مورد منبع هم بیشتر صفحات یا به ویکیسورس انگلیسی ارجاع داشتن که درش فقط متن انگلیسی قوانین وجود داره و هیچ اشارهای نشده بود که متون فارسی از کجا اومده و مترجم چه کسی بوده و وضعیت حق تکثیرش به چه صورت هست. یه تعدادی هم به سایتهای فارسی یا سایت مجلس شورای اسلامی منبع داده بودند که باز هم هیچ اطلاعاتی در مورد مترجم این آثار نداشتند. چندتایی هم که به لینکهای مرده پیوند داشتند که هیچ.
::من هم این صفحات رو به علت مشکوک بودن به نقض حق تکثیر و مشخص نبودن منبع متن فارسی حذف کردم. طبق قوانین باید آثار موجود در سایت یا در مالکیت عمومی باشند یا تحت مجوزهای CC منتشر شده باشند. آثار ترجمه شده هم دارای حق تکثیر هستند و باید وضعیتشون مشخص باشه. با اینحال اگر شما اطلاعاتی در مورد مترجم هر کدوم از این آثار دارید و اطمینان دارید که متون در مالکیت عمومی هستند بفرمایید تا صفحات رو احیا کنیم. ارادتمند. --<span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> سهشنبه،۷ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۰۶ (ایران) ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۳۶ (UTC)
== قرآن فارسی ==
قرآن فارسی اجازه ساختن صفحه جدید نمیده مینویسه بدلیل حمله شخصی[[کاربر:Baratiiman|Baratiiman]] ([[بحث کاربر:Baratiiman|بحث]]) ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۰۵ (UTC)
::{{پب|Baratiiman}} با سلام. بابت مشکل بوجود آمده از شما عذرخواهی میکنم. ظاهراً پالایهی خرابکاری ویرایش شما رو به اشتباه بعنوان خرابکاری تشخیص داده و جلوش رو گرفته. فعلاً پالایهی مذکور رو غیرفعال کردم. لطفاً دوباره امتحان کنید، نباید مشکلی باشه. با تشکر. --<span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> شنبه،۱۱ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۵۳ (ایران) ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۲۳ (UTC)
== ایجاد کتاب ==
سلام
ممنون میشوم اگر در ایجاد این کتاب کمک کنید تا کتاب تاریخ مشروطه روی ویکینبشته کامل شود. فایل کتاب را بارگذاری کردم اما نتوانستم فهرست و صفحات را ایجاد کنم تا پیادهسازی آغاز شود. ممنون.
https://fa.wikisource.org/wiki/TarikhMashrouteh3.pdf
:{{پب|Zahrashams}} سلام. [[فهرست:TarikhMashrouteh3.pdf|صفحهی فهرست کتاب]] را درست کردم. برای راهنمایی در مورد نحوه ایجاد صفحهی فهرست میتوانید [[راهنما:راهنمای تازهواردان درباره فهرست پروندهها|راهنمای فهرست]] را ببینید. بطور خلاصه کافی است اول اسم فایل «فهرست:» را اضافه کنید. متاسفانه فایلی که بارگذاری کردید به صورت صفحات کنار هم اسکن شده است و برای نمونهخوانی مناسب نبود. ناچار شدم فایل را ویرایش کنم و دوباره بارگذاری کنم. لطفاً اگر در ترتیب صفحات یا جای دیگر مشکلی دیدید بفرمایید تا برطرف کنیم. با تشکر --<span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> سهشنبه،۱۹ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۴۸ (ایران) ۹ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۱۸ (UTC)
==بهایی گری==
در صورت امکان گفتار اول بهایی گری را هم بارگزاری کنید. خودم این کار را بلد نیستم اما در اینجا کتاب کامل آمده است:
http://www.k-en.com/gonagon/BAHAYIGARI.pdf
:{{پب|MikeEcho}} سلام و وقت بخیر. برای بارگذاری پرونده باید کتاب را [https://commons.wikimedia.org/wiki/Special:UploadWizard?uselang=fa در انبار بارگذاری کنید.] برای راهنمایی در این زمینه هم میتوانید [[راهنما:راهنمای کوتاه#افزودن اثر|راهنمای کوتاه]] و [[راهنما:راهنمای تازهواردان درباره منابع#بارگذاری اسکن|راهنمای تازهواردان]] را ملاحظه بفرمایید. لطفاً به این نکته هم توجه کنید که پروندهی مورد نظر شما به صورت تایپ شده است و اسکن از کتاب نیست و قابلیت استناد ندارد. متاسفانه پروندهای که برای [[بهائیگری/گفتار دوم|گفتار دوم]] این کتاب استفاده شده هم همین مشکل را دارد و احتمالاً در آینده با یک فایل اسکن شده از کتاب جایگزین خواهد شد. پیشنهاد میکنم اگر علاقهمند به درج این کتاب هستید بدنبال نسخهی بهتر و معتبرتری از آن باشید که اطلاعاتی مانند نوبت و سال چاپ، ناشر و ... را همراه داشته باشد تا بعداً مشکلی پیش نیاید. با تشکر. --<span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> سهشنبه،۲۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۰۸ (ایران) ۱۶ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۳۸ (UTC)
:::تشکر:)[[کاربر:MikeEcho|MikeEcho]] ([[بحث کاربر:MikeEcho|بحث]]) ۱۶ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۴۶ (UTC)
== یاد آر ز شمع مرده ==
سلام. [[علیاکبر دهخدا/یاد آر ز شمع مرده یاد آر]] را حذف کرده اید. اگر محتوای آن را برگردانید، من منبع را اضافه خواهم کرد. در غیر این صورت بفرمایید تا دوباره از نو بسازمش. [[کاربر:مرتضا|مرتضا]] ([[بحث کاربر:مرتضا|بحث]]) ۲۸ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۱۹ (UTC)
:{{پب|مرتضا}} سلام. صفحه مذکور احیا شد. --<span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> پنجشنبه،۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ساعت ۰۱:۲۸ (ایران) ۲۸ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۵۸ (UTC)
:: آرش عزیز ضمن تشکر، مرا ببخشید ولی چگونه باید [https://digitale-sammlungen.ulb.uni-bonn.de/ulbbnioa/periodical/pageview/4287352 این] منبع را بیفزایم؟ ممکن است صفحه ای که دارای منبع است را برای نمونه و الگو به من نشان دهید تا از روی آن کار را انجام دهم؟ [[کاربر:مرتضا|مرتضا]] ([[بحث کاربر:مرتضا|بحث]]) ۲۹ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۴۲ (UTC)
::: جناب {{پب|مرتضا}}، سلام. جسارتاً این بحث را دیدم و با اجازه از آرش عزیز جواب میدهم. من از همین منبع استفاده کردهام. نمونهاش هم روزنامه شرف است. پیوند ویکیانبار و نوع منبعنویسی را میتوانید مشاهده کنید: [[commons:File:Sharaf 18 Jamadi al thani 1301.pdf|هفتهنامه شرف]]. ارادتمند --[[کاربر:Yoosef Pooranvary|یوسف]] ([[بحث کاربر:Yoosef Pooranvary|بحث]]) ۲۹ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۰۹ (UTC)
:{{پب|مرتضا}} با سلام دوباره و تشکر بخاطر معرفی منبع و همچنین تشکر از آقا یوسف عزیز که راهنمایی کردند. شمارهٔ مذکور از [[صور اسرافیل]] را بهمراه دو شمارهٔ دیگر سال دوم در ویکیانبار بارگزاری کردم و فهرستهای مربوطه را هم ایجاد کردم. در صورت علاقمند بودن میتوانید متن شعر مورد نظر را در [[برگه:Sur-e Esrafil 15 Ṣafar 1327 8 März 1909.pdf/۴|اینجا]] از روی تصویر اصلی نمونهخوانی کنید و بعد متن را تراگنجانی کنیم. بقیهٔ شمارههای نشریه را هم میتوانیم بعداً اضافه کنیم و در سایت درج کنیم. --<span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> جمعه،۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰، ساعت ۰۲:۵۱ (ایران) ۲۹ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۲۲:۲۱ (UTC)
:: آرش جان واقعا لطف کردید. در بارگذاری من واقعا دچار مشکل شده بودم. محتوای این صفحه را وارد کردم. آیا خودم می توانم نمونه خوانی هم بکنم یا کاربر دیگری باید انجام دهد؟ برای پیوند به این شعر از ویکی پدیا، به کدام صفحه باید ارجاع بدهم؟ همان اولی؟ یا این دومی؟ [[کاربر:مرتضا|مرتضا]] ([[بحث کاربر:مرتضا|بحث]]) ۳۰ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۱۲ (UTC)
:{{پب|مرتضا}} در مورد نمونهخوانی [[راهنما:راهنمای کوتاه|راهنمای کوتاه]] و [[راهنما:راهنمای کتابداران تازهوارد|راهنمای تازهواردان]] را ببینید. خودتان هم اگر متن را با نسخهٔ اسکن شده بررسی کردید و تطبیق داشت میتوانید گزینهٔ «نمونهخوانی شده» را انتخاب کنید. من برگه را نمونهخوانی کردم و متن شعر را در همان صفحهٔ [[علیاکبر دهخدا/یاد آر ز شمع مرده یاد آر]] تراگنجانی کردم. اگر خواستید میتوانید به همانجا ارجاع بدهید. ممکن است بعداً این صفحه را به یک زیر صفحه از [[صور اسرافیل]] منتقل بکنیم که در آنصورت هم با یک تغییر مسیر جایگزین میشود و مشکلی نخواهد بود. --<span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> جمعه،۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۲۸ (ایران) ۳۰ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۵۸ (UTC)
::: تشکر [[کاربر:مرتضا|مرتضا]] ([[بحث کاربر:مرتضا|بحث]]) ۳۰ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۱۷ (UTC)
== ردههای مورد نیاز ==
درود، سوالی داشتم در مورد ردهها، در قسمت [[ویژه:ردههای مورد نیاز]]، رده هایی که زیرصفحههای آثار هستند باید ایجاد شوند؟ چون تعداد زیادی هستند و دیدم ایجاد نشده خواستم مطمئنم بشم که اگر ضروری هستند به مرور ایجادشان کنم. ممنونم[[کاربر:Vixiv94|Vixiv94]] ([[بحث کاربر:Vixiv94|بحث]]) ۲۸ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۴۹ (UTC)
:{{پب|Vixiv94}} با سلام و خسته نباشید. ردههای زیرصفحهی آثار به صورت خودکار توسط الگوی {{الگو|سرصفحه}} به صفحات اضافه شدهاند و حقیقتش فعلاً یک قابلیت آزمایشی است و هنوز تصمیم گرفته نشده که چطور و کجا در دستهبندی آثار باید قرار بگیرد. به نظرم فعلاً لازم نیست این ردهها را ایجاد کنیم تا بعداً در موردشان تصمیم بگیریم. --<span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> پنجشنبه،۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ساعت ۰۱:۳۲ (ایران) ۲۸ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۰۲ (UTC)
::{{پب|Arash.z}} متشکرم، یک سوال دیگه اینکه در قسمت ورودی کاربران، اگر اشتباه نکنم درصد پیشرفت رو باید دستی وارد کنیم؟ [[کاربر:Vixiv94|Vixiv94]] ([[بحث کاربر:Vixiv94|بحث]]) ۲۸ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۲۰ (UTC)
:{{پب|Vixiv94}} بله. درصد را خودمان وارد میکنیم. البته خیلی حساسیتی روی به روز بودن پیشرفت آثار نیست و فقط مرجعی برای خودمان است که حدوداً ببینیم وضعیت پیشرفت چطور بوده. --<span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> پنجشنبه،۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ساعت ۰۲:۱۶ (ایران) ۲۸ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۴۶ (UTC)
== حذف صفحه ==
سلام. به چه دلیل متن مصاحبه محمدجواد ظریف با سعید لیلاز را حذف کردید؟[[کاربر:Gire 3pich2005|Gire 3pich2005]] ([[بحث کاربر:Gire 3pich2005|بحث]]) ۴ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۱۳ (UTC)
:{{پب|Gire 3pich2005}} سلام و وقت بخیر. متن مصاحبه را به دلیل ناقض حق تکثیر بودن حذف کردم. صفحهٔ مذکور حاوی متن کپی شده از [https://www.isna.ir/news/1400020705073 این منبع] بود که مطالب آن در مالکیت عمومی قرار ندارند. از طرفی محمدجواد ظریف و سعید لیلاز هم هر دو در قید حیات هستند و نسبت به آثارشان حق مالکیت دارند. --<span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> سهشنبه،۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۱۸ (ایران) ۴ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۴۸ (UTC)
== الگو داده کتابخانه ==
این الگو تو این ویکی نیس https://en.wikisource.org/wiki/Template:Authority_control [[کاربر:Baratiiman|Baratiiman]] ([[بحث کاربر:Baratiiman|بحث]]) ۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۳۱ (UTC)
== درخواست همسنجی کتاب ==
سلام. متن کتاب تاریخ مختصر دولت قدیم روم، نوشتهی محمدعلی فروغی را پیاده کردهام. ممنون میشوم اگر شما یا دوستان دیگر فرصت دارید در همسنجی این کتاب کمک کنید تا زودتر در دسترس عموم قرار بگیرد. ممنونم. نشانی: https://fa.wikisource.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA:TarikhMokhtasareDolateGhadimeRoom.pdf [[کاربر:Zahrashams|Zahrashams]] ([[بحث کاربر:Zahrashams|بحث]]) شنبه،۱۹ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۰۸:۵۸ (ایران)
:{{پب|Zahrashams}} سلام. ممنون از زحمت و وقتی که برای نمونهخوانی کتاب صرف کردید. برای تراگنجانی متن نیازی به اتمام همسنجی نیست و حتماً در اولین فرصت متن کتاب را در سایت تراگنجانی میکنم. در مورد همسنجی هم تا جایی که فرصت کنم سعی میکنم کمک کنم. --<span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> شنبه،۱۹ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۴:۰۰ (ایران) ۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۳۰ (UTC)
==منبع==
درود وقتی می خواهند مطلبی را حذف کنند حداقل این است که از ایجاد کننده درخواست منبع نمایند بعد اگر منبعی ارائه نشد اقدام به حذف شود.
بصورت سیستماتیک صفحه های ایججاد شده ای را از بین برده اید متوجه علت و دلیل این امر نمی شوم. اصرار دارم که در این مورد توضیح دهید و ایکاش حداقل های مربوط به عرف را در این موضوعات رعایت می می کردید که به ایجاد کننده در این خصوص اطلاع داده و نظرش را بخواهید. [[کاربر:Hootandolati|Hootandolati]] ([[بحث کاربر:Hootandolati|بحث]]) ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۳۸ (UTC)
:{{پب|Hootandolati}} سلام دوست عزیز. من حدود ۶ ماه پیش قبل از اینکه ویرایش عمدهای انجام بدهم در صفحهی [[بحث:بیانیههای جبهه ملی ایران]] از شما درخواست منبع کردم و جوابی ندادید. بعد هم مطالب بدون منبع را حذف و برای تک تک باقی بیانیههای از سایت مربوطه لینک منبع اضافه کردم. لطفاً خودتان ویرایشهایی را که خنثی کردهاید برگردانید یا اینکه منبع و برچسب حق تکثیر مناسب اضافه کنید. در غیر اینصورت خودم ناچارم اینکار را بکنم. با تشکر. --<span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> یکشنبه،۴ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۰:۳۷ (ایران) ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۰۷ (UTC)
:: درود . دقیق بفرمایید برای کدام ویرایش منبع می خواهید داده شد در بیش از ده ها صفحه مربوطه که نمی توانم بگردم ببینم شما برای کدام منبع لازم دارید. در بحث همان صفحات ذکر کنید حتما اضافه می شود. اما پاسخ پرسش من را برای حذف صفحات ندادید. هر بیانیه یک مطلب جدا و در یک زمان جداگانه نوشته شده است تجمیع آنان بی معنی است. اینکه شما راسا برای این موضوع تصمیم بگیرید هم معنی ندارد. نه بر اساس سیاست ها و یا رهنمود ها است و نه بر اساس عرف. مثل این است که تمام صورت مذاکرات مجلس را را در یک نوشتار بیاوریم. [[کاربر:Hootandolati|Hootandolati]] ([[بحث کاربر:Hootandolati|بحث]]) ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۴۰ (UTC)
:{{پب|Hootandolati}} با سلام مجدد. همان بیانیههایی که حذف کرده بودم منبع نداشتند که الان دیدم اضافه کردید و من هم منبع را در صفحهٔ بیانیههای هر سال اضافه کردم. در مورد حذف هم باید عرض کنم که صفحهٔ خاصی حذف نشده است. تمام صفحاتی که متن بیانیه را داشتند با تغییر مسیر به مقالههای همان سال جایگزین شدند (مثل [[جهت ثبت در تاریخ : جبهه ملی ایران با اتحاد استراتژیک با روسیه ودادن پایگاه نظامی کشور به آن دولت مخالف است|این]] و [[پیام رهبری جبهه ملی ایران به سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور(۱۳۹۴)|این]] و [[پیام دکتر حسین موسویان به کنگره سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور(۱۳۹۴)|این]]). اگر شما معتقید که بیانیهها باید در صفحهٔ جدا باشند مسئلهای نیست، فقط در اینصورت صفحات بیانیههای هر سال زاید میشوند چون اگر قرار باشد به منظور فهرست کردن استفاده شوند که فهرست تمام بیانیهها در صفحهٔ [[بیانیههای جبهه ملی ایران]] به تفکیک سال موجود است، از نظر محتوی هم شامل همان متن بیانیهها هستند که در صفحات جدا موجود است (مثل صفحات جدیدی که ساختید از جمله [[سی وهشت سال پس از انقلاب درکجا ایستادهایم؟|این]] که متن آن هم در صفحهٔ خودش و هم در صفحهٔ «[[بیانیههای جبهه ملی ایران (۱۳۹۵)]]» تکرار شده و یکی از این دو اضافه است). از طرف دیگر جدا از شلختگی و بینظمی که به نظر من از اینکار بوجود میآید، عناوین بعضی از بیانیهها هم خیلی طولانی هستند مثل «[[سخنرانی دکتر حسین موسویان رئیس هیت اجرائیه جبهه ملی ایران به مناسبت چهلمین روز درگذشت استاد ادیب برومند]]». به نظرم بهتر است یا از عنواین کوتاهتر استفاده شود یا اینکه این صفحات در زیرصفحهٔ [[بیانیههای جبهه ملی ایران]] قرار بگیرند که البته اینکار سلیقهای است و بستگی به نظر دوستان دارد. در مورد تصمیم گیری هم همانطور که قبلاً عرض کردم من نظر شما را پرسیدم و منتظر هم ماندم اما شما جواب ندادید. ویرایشهایی هم که انجام دادم همه در جهت بهبود وضع نابسامان بیانیهها بود. هم از نظر درج منابع و برچسب حق تکثیر و هم از نظر اصلاح الگوی سرصفحه و ترتیب صفحات. جالب است که بعد از قریب به یکسال تشریف آوردهاید و طلبکار هستید که چرا نظر شما پرسیده نشده. --<span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> یکشنبه،۱۱ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۰۹:۰۲ (ایران) ۳ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۵:۳۲ (UTC)
*{{پب|Arash.z}} درود اول اینکه صفحات برای همه ما ویرایش کنندگان و خوانندگان است و تمامی افراد در هر زمان حق ویرایش و یا درخواست تصحیح اشتباه دارند. دوم شش ماه یا یک سال پیش تکلیف را معلوم کنید! در مورد درخواست منبع هم توضیح دادم. کار شما مثل این است که من درخواست منبع بنویسم و نگویم در کجا؟ این خارج از عرف ویکی نویسی میباشد، عذفا و قاعدتا پینگ درخواست منبع از فرد در همان صفحه بحث مربوطه شکل می گیرد نه بصورت کلی. شما صرفا درخواست منبع داده بودید و نه چیز دیگر انهم بصورت کلی که توضیح دادم. اما در مورد صفحات تجمیع شده ایا عموما عرف در ویکی این بوده که در این موارد از ایجاد کننده هم نظری پرسیده شود. دیگر اینکه هر بیانیه موضوع جدگانه دارد طبعا تجمیع آنان بر اساس اینکه در یک سال بوده اند اشتباه است. اما اینکه برای هر سال با توجه به نوع فعالیت یک مجموعه صفحه ایجاد شود و در ان این موارد قید شود برای دنبال کردن موضوع مناسب است البته در این صفحه موافقم که دیگر متن بیانیه نیامده و صرفا عنوان بیانیه ذکر شود. در فهرست کلی هم با شما موافقم ریز بیانیه نیاید. برای مثال نام سال قید شود و صرفا نام بیانیه که جستجوگران و خوانندگان در ارتباط با کل موضوع اگر سال را نداند بتوانند از اینجا به سال مربوطه رفته و بعد به متن بیایه بروند.
: یک موضوع هم در همانند مورد مصوبات مجلس اول و دوم است که عنوان را لطفا برگردانید عنوان مکتوب با مصوبات مجلس و اول و دوم شروع میشود در ویکی نبشته اصل این است که عینا نقل کنیم ولو اینکه اشتباه باشد و ...
:: در مورد عناوین که طولانی هستند اگر نام بیانیه چنین است و یا متن ارجاع که کار نمیشود کرد. طبعا عینا باید نقل کرد اگر هم نیست باید مطابق با عنوان موضوع تصحیح شود و بعضا در موارد یکه در چند سال یک عنوان داشته اند من سال مربوطه را به عنوان ممیز قید کرده ام. مثلا برای روز معلم یا کارگر و.... سپاس [[کاربر:Hootandolati|Hootandolati]] ([[بحث کاربر:Hootandolati|بحث]]) ۳ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۱۵ (UTC)
:{{پب|Hootandolati}} دقیقاً چون صفحات برای تمام ویرایش کنندگان و خوانندگان است من نباید بابت ویرایشهایم در جهت بهبود محتوای سایت توسط شما بازجویی بشوم! چه فرقی میکند شش ماه یا یک سال؟ شما اگر کمی به عرایض بنده توجه کرده باشید و یکبار [[بحث:بیانیههای جبهه ملی ایران|صفحهٔ بحث مذکور]] را دیده باشید، خواهید دید که دقیقاً روز ۱۴ دی ماه سال پیش شما را پینگ کردم و [//fa.wikisource.org/w/index.php?title=بیانیههای_جبهه_ملی_ایران_(۱۳۹۰)&oldid=112656#۱۸_تیر_روز_درخشان_جنبش_دانشجوئی_ایران_گرامی_باد در همان تاریخ] بیانیههایی که منبع نداشتند را به صورت تک تک با برچسب مشخص کردم. بعد هم حدود ۴۰ روز بعد وقتی شما جوابی ندادید مطالب بدون منبع را حذف کردم. لطفاً بفرمایید کجای کار من اشتباه بوده که اینقدر بمن معترض هستید؟
:در مورد صفحات جدا برای هر بیانیه هم عرض کردم که به نظرم مشکلی نیست. لیست بیانیهها را به تفکیک سال در صفحهٔ «[[بیانیههای جبهه ملی ایران]]» با پیوند به صفحهٔ هر بیانیه قرار میدهیم و صفحات اضافی بیانیههای هر سال مثل «بیانیههای جبهه ملی ایران (۱۳۹۹)» و... را حذف میکنیم.
:در مورد مصوبات مجلس اول و دوم متوجه منظورتان نشدم. لطفاً دقیقاً بفرمایید چه مشکلی وجود دارد؟ --<span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> یکشنبه،۱۱ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۹:۴۳ (ایران) ۳ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۱۳ (UTC)
*{{پب|Arash.z}} برای این نوشتم که صفحه متعلق به همه است که وقتی از شما پرسشی در مورد تغییرات می شود بجای پاسخ به پرسش، حمله می کنید. بحث حق پرسیدن در ویکی تاکنون لغو نشده و طبعا شما به عنوان مدیر موقت و تغییر دهنده صفحه در موضوع تغییرات مسئول بوده و در این مورد از شما پرسش می شود.
:: در مورد صفحه بیانیه ها من پیشنهادم را بصورت مشص تر می گویم: برای مثال
# صفحه بیانیه روز معلم سال 1387
# صفحه بیانیه های سال 1387 : صرفا لیست بیانیه ها
# صفحه کل بیانیه های جبهه ملی بر اساس سالها مثلا از سال 1385 تا 1400 که در ان فقط سال بیانیه ها و عنوان بیانیه های سال مربوطه ذکر شود که اگر کسی سال بیانیه را ندانست بتواند با توجه به این صفحه مادر بیانیه را پیدا کند.
[[کاربر:Hootandolati|Hootandolati]] ([[بحث کاربر:Hootandolati|بحث]]) ۳ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۵۱ (UTC)
:{{پب|Hootandolati}} قضاوت با بقیهٔ دوستان که چه کسی به دیگری حمله کرده! :) اما در مورد پیشنهادتان مجدداً عرض میکنم که به نظرم مورد شمارهٔ ۲ که بیانیههای هر سال را لیست کرده اضافه است و همین فهرست را میشود در صفحهٔ کل بیانیهها قرار داد (کما اینکه الان هم هست). مشابه اکثر پروژههای دیگر که صفحهٔ اصلی حاوی فهرست و لینک به بقیهٔ مطالب است. لزومی ندارد برای هر سال صفحهٔ جدا داشته باشیم. --<span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> دوشنبه،۱۲ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۵۰ (ایران) ۴ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۲۰ (UTC)
*{{پب|Arash.z}} درود. در مورد بیانیه ها در مورد 1 و 3 اشتراک داریم در مورد دوم پیشنهاد میکنم از یکی از مدیران دیگر نظر سوم خواسته شود. دلایلم را گفته ام اینکه همه باهم باشند مثل این است که تمامی دوره های مجلس در یک صفحه بیایند، اما بصورت مجزا مثلا مجلس چهاردم صفحه نداشته باشد. توجه شود که هر جلسه مذاکرات مجلس جداگانه است و هر دوره هم بصورت مجزا و در کل هم دارای صفحه میباشد. پروژه مشابه دیگری مندر نظرم نیست.[[کاربر:Hootandolati|Hootandolati]] ([[بحث کاربر:Hootandolati|بحث]]) ۵ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۵۳ (UTC)
:{{پب|Hootandolati}} در مورد مقایسه با مصوبات مجلس به نظرم قیاس درستی نیست. مصوبات مجلس در هر دوره تعدادشان خیلی بیشتر است و منطقی است که برایشان صفحهٔ جدا ایجاد شود. برای نمونه [[مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم|دورهٔ پنجم]] را ببینید. در ضمن مصوبات مجلس هم در دست ویرایش هستند و قرار است که با روش استاندارد جایگزین بشوند (مثل [[مصوبات دوره اول قانونگذاری مجلس شورای ملی|دوره اول]]) و در این صورت منطقی است که برای هر فایل پیدیاف مصوبات یک صفحهٔ جدا داشته باشیم. اما بیانیهها خیلی فرق میکند و تعدادشان به طور متوسط در سال به ۲۰ بیانیه هم نمیرسد و بعضی سالها حاوی کمتر از ۱۰ بیانیه هستند و تمام اینها را در صفحهٔ اصلی میشود قرار داد. با پرسیدن نظر مدیران دیگر هم موافقم. هر کدام را که صلاح میدانید پینگ کنید. --<span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> جمعه،۱۶ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۴:۲۸ (ایران) ۸ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۵۸ (UTC)
== [[برگه:دوست.pdf/۱]] ==
<div dir=ltr>
Hi,
[[برگه:دوست.pdf/۱|This page]] seems to hawe incorrect content model. Could you fix this?
([https://fa.wikisource.org/w/index.php?title=%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87:%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA.pdf/%DB%B1&action=info here]) [[کاربر:Ankry|Ankry]] ([[بحث کاربر:Ankry|بحث]]) ۲۶ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۲۰ (UTC)
:{{ping|Ankry}} Hi, it's done --<span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> سهشنبه،۴ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۹:۴۰ (ایران) ۲۶ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۱۰ (UTC)
</div>
== How we will see unregistered users ==
<div lang="en" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
<section begin=content/>
Hi!
You get this message because you are an admin on a Wikimedia wiki.
When someone edits a Wikimedia wiki without being logged in today, we show their IP address. As you may already know, we will not be able to do this in the future. This is a decision by the Wikimedia Foundation Legal department, because norms and regulations for privacy online have changed.
Instead of the IP we will show a masked identity. You as an admin '''will still be able to access the IP'''. There will also be a new user right for those who need to see the full IPs of unregistered users to fight vandalism, harassment and spam without being admins. Patrollers will also see part of the IP even without this user right. We are also working on [[m:IP Editing: Privacy Enhancement and Abuse Mitigation/Improving tools|better tools]] to help.
If you have not seen it before, you can [[m:IP Editing: Privacy Enhancement and Abuse Mitigation|read more on Meta]]. If you want to make sure you don’t miss technical changes on the Wikimedia wikis, you can [[m:Global message delivery/Targets/Tech ambassadors|subscribe]] to [[m:Tech/News|the weekly technical newsletter]].
We have [[m:IP Editing: Privacy Enhancement and Abuse Mitigation#IP Masking Implementation Approaches (FAQ)|two suggested ways]] this identity could work. '''We would appreciate your feedback''' on which way you think would work best for you and your wiki, now and in the future. You can [[m:Talk:IP Editing: Privacy Enhancement and Abuse Mitigation|let us know on the talk page]]. You can write in your language. The suggestions were posted in October and we will decide after 17 January.
Thank you.
/[[m:User:Johan (WMF)|Johan (WMF)]]<section end=content/>
</div>
۴ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۱۵ (UTC)
<!-- پیام توسط کاربر:Johan (WMF)@metawiki با استفاده از فهرست در https://meta.wikimedia.org/w/index.php?title=User:Johan_(WMF)/Target_lists/Admins2022(4)&oldid=22532508 ارسال شدهاست -->
== تقسیم PDF ==
سلام و عرض خسته نباشید خدمت آرش عزیز. شما برای تقسیم کردن صفحات اسکنشدهٔ [[فهرست:کتابچه قانون نظامیه.pdf]] از چه روشی استفاده کردید؟ اگر امکانش را داشتید لطفاً برای [[فهرست:Siaaq.pdf]] هم این کار را بکنید. ارادتمند --[[کاربر:Yoosef Pooranvary|یوسف]] ([[بحث کاربر:Yoosef Pooranvary|بحث]]) ۱۷ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۲۹ (UTC)
:{{پب|Yoosef Pooranvary}} سلام و وقت بخیر. چیزی که خاطرم هست قبلاً در مورد جدا کردن صفحات فایلهای پیدیاف جستجویی کردم و چند روش در اینترنت پیدا کرده بودم اما نتوانستم از آنها نتیجهی خوبی بگیرم. یا بصورت خودکار کار نمیکردند یا اینکه برای کتابهای فارسی ترتیب صفحهها را بهم میریختند. در نهایت با نرم افزار Adobe Acrobat بصورت دستی کارم را انجام دادم که کمی زمانبر است و برای کتابهای بزرگ شاید مناسب نباشد اما برای کتابهای کوتاه کار راهانداز است. این کتاب را هم حتماً در اولین فرصت انجام میدهم. — <span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> پنجشنبه،۲۸ بهمن ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۴۶ (ایران) ۱۷ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۱۶ (UTC)
::{{پب|Arash.z}} نه برادر نباید دستی انجام شود چون کار سخت و طاقتفرسایی خواهد بود. باید یک راهی باشد. اگر هم پیدا نشد، باید سفارش ساخت آن را مطرح کنیم. --[[کاربر:Yoosef Pooranvary|یوسف]] ([[بحث کاربر:Yoosef Pooranvary|بحث]]) ۱۷ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۵۳ (UTC)
:{{پب|Yoosef Pooranvary}} قبلاً [[بحث کاربر:Arash.z/بایگانی ۱#تقسیم کردن|اینجا]] هم در این مورد صحبت کرده بودیم. در [https://superuser.com/questions/791022 این لینک] چند ابزار را برای این منظور معرفی کردهاند. ظاهراً سادهترین و دمدستترین راه استفاده از گزینهی پرینت و انتخاب گزینه Tile Large Pages یا Poster است اما همچنان مشکل ترتیب صفحات وجود دارد و لازم است که دستی صفحات را مرتب کرد. اگر شما ابزار یا روش دیگری پیدا کردید ممنون میشوم به من هم بگویید. --<span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> جمعه،۲۹ بهمن ۱۴۰۰، ساعت ۰۹:۱۹ (ایران) ۱۸ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۵:۴۹ (UTC)
:فعلاً تا روش بهتری پیدا کنیم فایلهای [[فهرست:Siaaq.pdf]] و [[فهرست:Neshanha.pdf]] را با همان روش دستی اصلاح کردم. --<span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> جمعه،۲۹ بهمن ۱۴۰۰، ساعت ۱۰:۴۵ (ایران) ۱۸ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۱۵ (UTC)
::دست شما درد نکند. اما صفحات اسکنشده را به من نشان نمیدهد. [[کاربر:Yoosef Pooranvary|یوسف]] ([[بحث کاربر:Yoosef Pooranvary|بحث]]) ۱۸ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۲۷ (UTC)
:{{پب|Yoosef Pooranvary}} فایل سیاق برای من درست نمایش داده میشود. لطفاً دوباره امتحان کنید و اگر مشکل داشت دوباره آپلود کنم. فایل نشانها ظاهراً مشکل دارد و برای من هم باز نمیشود. فردا دوباره آپلودش میکنم. —<span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> جمعه،۲۹ بهمن ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۱۴ (ایران) ۱۸ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۴۴ (UTC)
== غلط املایی در منابع ==
سلام!
چگونه یک اشتباه تایپی را نشان دهیم؟ در خیام شماره ۴۹۹ «کردهام» «کردهام» نوشته شده است. در حالت ایده آل ما باید هر دو را نشان دهیم. یا به سادگی اشتباهات تایپی آشکار را تصحیح می کنیم؟
با احترام، [[کاربر:Kwamikagami|Kwamikagami]] ([[بحث کاربر:Kwamikagami|بحث]]) ۲۲ مه ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۱۵ (UTC)
:{{پب|Kwamikagami}} با سلام و تشکر از مشارکتهای شما. معمولاً در مورد اصلاح فاصلهی مجازی در متون قدیمی حساسیت زیادی وجود ندارد و غلط املایی به حساب نمیآیند. اما در صورت لزوم میتوانیم از {{الگو|غلط}} استفاده کنیم که اشتباههای تایپی متن را مشخص کنیم. <span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> یکشنبه،۱ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۵۸ (ایران) ۲۲ مه ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۲۸ (UTC)
::با تشکر! [[کاربر:Kwamikagami|Kwamikagami]] ([[بحث کاربر:Kwamikagami|بحث]]) ۲۲ مه ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۲ (UTC)
== الگوی شعرهای متقاطع ==
سلام. لطفاً نظرتان را در مورد الگوی {{الگو|شعر۱}} بیان کنید. به نظرتان درست کار میکند؟ --[[کاربر:Yoosef Pooranvary|یوسف]] ([[بحث کاربر:Yoosef Pooranvary|بحث]]) ۲۶ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۵۲ (UTC)
:{{پب|Yoosef Pooranvary}} با سلام و سپاس بابت زحمتی که برای ساخت این الگو کشیدید. اینطور که من امتحان کردم ظاهراً درست کار میکند. چند چیز کوچک را تغییر دادم که امیدوارم از نظرتان ایرادی نداشته باشد. برای مثال در صورت استفاده از پارامتر «ش» شماره بیت در هر مصراع تکرار میشد که من شماره مصراع دوم را حذف کردم. برای تنظیم میزان تو رفتگی مصراع دوم هم یک پارامتر اضافه کردم که کنترل بیشتری در تنظیم نحوه نمایش داشته باشیم. در کل به نظرم خیلی عالی کار میکند و مشکلی ندیدم. <span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> پنجشنبه،۵ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۳۰ (ایران) ۲۶ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۰ (UTC)
::عالی است. خسته نباشید. --[[کاربر:Yoosef Pooranvary|یوسف]] ([[بحث کاربر:Yoosef Pooranvary|بحث]]) ۲۶ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۱ (UTC)
:::@[[کاربر:Yoosef Pooranvary|Yoosef Pooranvary]] کمی تغییر در الگوهای نمایش شعر انجام دادم. الان نمایش ضربدری با همان الگوی {{الگو|شعر}} هم انجام میشود و فقط بجای {{الگو|ب}} از {{الگو|ب۱}} باید استفاده شود. امتحان کردم و ظاهراً بدون مشکل کار میکند. الگوی {{الگو|م}} را هم کمی تغییر دادم که تمیزتر نمایش داده شود. لطفاً شما هم اگر جایی مشکلی دیدید بفرمایید تا برطرف کنیم. <span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> شنبه،۷ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۱۴ (ایران) ۲۸ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۴۴ (UTC)
== رفع مشکلات «کاوه» ==
سلام. دو مسئله:
# من صفحهای اشتباهی درست کردم که باید حذف شود ([[فهرست:File:کاوه، دورهٔ جدید، سال دوّم، شمارهٔ ۸، ۲۷ اسفندارمذ ۱۲۹۰ یزدگردی، ۱ ذیحجهٔ ۱۳۳۹ قمری، ۶ اوت ۱۹۲۱ میلادی.pdf]]). راه رسمی درخواستش چیست؟
# یکی از صفحات فهرستی که درست کردهام کار نمیکند و «برگ» نمیسازد ([[فهرست:کاوه، دورهٔ جدید، سال دوّم، شمارهٔ ۲، ۵ مهر ۱۲۹۰ یزدگردی، ۱ جمادیالثانی ۱۳۳۹ قمری، ۱۰ فوریهٔ ۱۹۲۱ میلادی.pdf]]). نمیفهمم چرا. شما سر در میآورید؟
با تشکر، [[کاربر:روزبه|روزبه]] ([[بحث کاربر:روزبه|بحث]]) ۲۸ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۴۷ (UTC)
:{{پب|روزبه}} سلام و وقت بخیر. صفحهی مذکور حذف شد. در اینطور موارد میتوانید الگوی {{الگو|حذف سریع}} را در صفحهی بحث فهرست قرار بدهید. در مورد مشکل دوم هم به نظر بخاطر ورودیهای ناقص در فهرست بود که برطرف شد. ارادتمند. <span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> شنبه،۷ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۴۳ (ایران) ۲۸ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۱۳ (UTC)
::خیلی ممنون. [[کاربر:روزبه|روزبه]] ([[بحث کاربر:روزبه|بحث]]) ۲۸ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۲۲ (UTC)
== راهنمایی برای ساختن pagelist ==
مزاحمتی داشتم. من برای [[فهرست:تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، جلد اول.pdf]] یک pagelist درست کردم ولی نمیدانم از نشانههای صفحات درست استفاده کردهام یا نه. مثلاً صفحاتی که شماره نخوردهاند ولی مطلب دارند را «-» گذاشتم، ولی مطمئن نیستم کار درستی کرده باشم یا نه. لطف میکنید نگاهی بهش بیاندازید؟ ممنون. [[کاربر:روزبه|روزبه]] ([[بحث کاربر:روزبه|بحث]]) ۳۰ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۵۶ (UTC)
:{{پب|روزبه}} سلام. لیست صفحات را درست ایجاد کرده بودید و من هم چند تغییر جزئی دادم. معمولاً در مورد صفحاتی که خالی هستند یا محتوای مهمی ندارند یا در ترتیب صفحات شمرده نشدهاند از «–» بجای شماره صفحه استفاده میکنیم اما در این مورد سیاست سفت و سختی وجود ندارد و تا حدی سلیقهای است. بعضاً شماره یک صفحه درج نشده اما در ترتیب صفحات شمرده شده، در این موارد بهتر است که شماره صفحه را در فهرست وارد کنیم. از مخففهای «صع»، «ج» و «ف» هم به درستی استفاده کردید. با تشکر از مشارکت شما <span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> دوشنبه،۹ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۵۱ (ایران) ۳۰ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۲۱ (UTC)
خیلی ممنون از توضیحاتتان و زحماتتان. آیا خوب/لازم است این کتاب را در [[ویکینبشته:ورودی کاربران]] یا جای دیگری گذاشت؟ اگر بله، لطف میکنید زحمتش را بکشید؟ صفحه قفل است برای من. [[کاربر:روزبه|روزبه]] ([[بحث کاربر:روزبه|بحث]]) ۳۰ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۴ (UTC)
:{{پب|روزبه}} فهرست را به [[ون:ورودی کاربران]] اضافه کردم. برای شمارههای مجلهی کاوه هم بعداً یک صفحه مثل [[صور اسرافیل]] درست میکنیم و همه را یک جا جمع میکنیم. <span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> دوشنبه،۹ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۴۳ (ایران) ۳۰ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۱۳ (UTC)
== پانویسهای پیچیده ==
سلام مجدد. دو سؤال: یکی این که در ویکینبشتهٔ فارسی آیا معادلی برای [[:en:Template:Paragraph_break]] داریم؟ صفحهٔ [[:en:Help:Footnotes_and_endnotes]] گفته برای جدا کردن پانویسهای چند پاراگرافی از آن استفاده کنیم. دیگر این که در [[برگه:تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، جلد اول.pdf/۳۴]] پانویس با عبارت «(بقیه از ذیل صفحهٔ ۶)» شروع شده. آیا راهی هست که برای نمونهخوانیها بیاید ولی از تراگنجانی نهایی حذف شود؟ با تشکر، [[کاربر:روزبه|روزبه]] ([[بحث کاربر:روزبه|بحث]]) ۱ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۲۸ (UTC)
:{{پب|روزبه}} سلام. برای جدا کردن پاراگرافها در پانویس از الگوی {{الگو|سخ}} استفاده میکنیم. در مورد مشکل دوم هم میشود این عبارات را در سرایند و پسایند برگه قرار بدهیم که در تراگنجانی نمیآیند. <span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> چهارشنبه،۱۱ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۳۵ (ایران) ۱ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۵ (UTC)
ممنون. گمانم باید الگوی جدیدی برای پانویسهای چند پاراگرافی درست کنیم. ویکی انگلیسی نوشته سرخط رفتن مشکلاتی دارد. مشکل گذاشتن در سرایند و پسایند هم این است که عبارت در وسط صفحه آمده، در هیچ کدام از این دو نمیگنجد! [[کاربر:روزبه|روزبه]] ([[بحث کاربر:روزبه|بحث]]) ۱ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۲۱ (UTC)
:{{پب|روزبه}} ظاهراً در مورد لیستها درست جواب نمیدهد. الگوی جدید هم میشود درست کرد و اصراری به استفاده از {{الگو|سخ}} وجود ندارد. در مورد عبارت وسط صفحه هم تا الان موردی ندیدم که نیاز شود اما فکر میکنم استفاده از تگهای <nowiki><noinclude></noinclude></nowiki> باید جواب بدهد. <span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> چهارشنبه،۱۱ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۰۴ (ایران) ۱ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۳۴ (UTC)
{{پب|روزبه}} فکر میکنم درست شد. --[[کاربر:Yoosef Pooranvary|یوسف]] ([[بحث کاربر:Yoosef Pooranvary|بحث]]) ۱ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۳۲ (UTC)
:بله، خیلی ممنون. مشکل بعدی: در صفحهٔ [[برگه:تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، جلد اول.pdf/۴۳]] (پانویس اول) ارجاعی به صفحهٔ دیگری هست. چطور باید این را کُد کرد؟ [[کاربر:روزبه|روزبه]] ([[بحث کاربر:روزبه|بحث]]) ۲ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۰۵ (UTC)
::{{پب|روزبه}} سلام مجدد. تا جایی که میدانم الگوی بخصوصی برای این کار نداریم. یک راه برای انجام این کار این است که یک {{الگو|لنگر}} در برگهی مورد نظر قرار بدهیم و پیوند به آن لنگر ایجاد کنیم. <span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> پنجشنبه،۱۲ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۱۹ (ایران) ۲ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۴۹ (UTC)
== شرح حال رجال ایران ==
سلام مجدد، من [[فهرست:شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و۱۳ و ۱۴ هجری، جلد ۱.pdf]] تا [[فهرست:شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و۱۳ و ۱۴ هجری، جلد ۵.pdf]] را هم فهرست کردم. لطف میکنید به ورودی کاربران اضافه کنید؟ ممنون، [[کاربر:روزبه|روزبه]] ([[بحث کاربر:روزبه|بحث]]) ۳ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۵۰ (UTC)
:{{پب|روزبه}} سلام و وقت بخیر. انجام شد. الان چک کردم شما هم جزو کاربران تایید خودکار هستید و باید بتوانید ورودی کاربران را ویرایش کنید. اگر سایت اجازه ویرایش به شما نمیدهد بفرمایید تا ببینیم مشکل از کجاست. ارادتمند <span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> جمعه،۱۳ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۳۴ (ایران) ۳ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۰۴ (UTC)
== نیرنگستان ==
به نظر میرسد کار [[فهرست:Neyrangestaan.pdf]] تمام شده. کاری باید بکنیم؟ مثلاً برگهایش را قفل کنیم؟ [[کاربر:روزبه|روزبه]] ([[بحث کاربر:روزبه|بحث]]) ۷ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۲:۳۶ (UTC)
:{{پب|روزبه}} با سلام. کار خاصی نیاز نیست. کتاب قبلاً تراگنجانی شده و صفحات تراگنجانی شده در فضای نام اصلی را که بیشتر هدف خرابکاری قرار میگیرند قبلاً محافظت کردهایم. کتاب را به الگوی {{الگو|آخرینها}} اضافه کردم و در ورودی کاربران هم به لیست پذیرفتهشدهها اضافه کردم. با تشکر <span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> سهشنبه،۱۷ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۵۵ (ایران) ۷ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۲۵ (UTC)
::خیلی ممنون. میبخشید زیاد مزاحم میشوم، هنوز به روند اینجا چندان آشنا نیستم. [[کاربر:روزبه|روزبه]] ([[بحث کاربر:روزبه|بحث]]) ۷ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۳۱ (UTC)
:::{{پب|روزبه}} خواهش میکنم. اصلاً مزاحمتی نیست. <span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> سهشنبه،۱۷ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۵۲ (ایران) ۷ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۲۲ (UTC)
== حذف فهرست:Sabkshenasi1.pdf ==
میشود لطف کنید [[فهرست:Sabkshenasi1.pdf]] را حذف کنید؟ هیچ فعالیتی ندارد و من بر اساس یک نسخهٔ با کیفیت بهتر فهرست جدیدی در [[فهرست:سبکشناسی، جلد ۱.pdf]] درست کردم و دوستان روی آن کار کردهاند. [[کاربر:روزبه|روزبه]] ([[بحث کاربر:روزبه|بحث]]) ۷ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۰۱ (UTC)
:سلام. حذف کردم تا فعلاً همه روی نسخهٔ بهتر کار کنند اما ظاهراً نسخهٔ قبلی چاپ قدیمیتری دارد و کیفیتش هم خیلی بد نیست. در آینده اگر کسی علاقهمند باشد میشود رویش کار کرد. <span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> سهشنبه،۱۷ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۳۶ (ایران) ۷ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۰۶ (UTC)
== ترانههای خیام ==
سلام
دیدم در ویکینبشته '''ترانههای خیام''' از صادق هدایت را ایجاد کردهاید. قطعا اثر ''ترانههای خیام'' را خواندهاید. میخواستم تا بدانم بهترین نشر ''ترانههای خیام'' متعلق به کدام انتشارات است؟ عذر میخواهم از این سوال نامرتبط!
:سلام. من چاپهای انتشارات مختلف را با هم مقایسه نکردم اما چاپ انتشارات امیرکبیر که برای درج در سایت استفاده شده کیفیت خوبی دارد و اگر قصد تهیه داشته باشید هم نسخههای قدیمی و هم چاپ آفست جدید آن در بازار وجود دارد. --<span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> جمعه،۲۷ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۳۹ (ایران) ۱۷ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۰۹ (UTC)
== نما ==
لطفاً صفحهٔ [[مدیاویکی:Gadget-dynamicLayoutOverrides.js]] را با محتویات متناظرش در [[:en:MediaWiki:Gadget-dynamicLayoutOverrides.js]] ایجاد کنید. [[کاربر:Yoosef Pooranvary|یوسف]] ([[بحث کاربر:Yoosef Pooranvary|بحث]]) ۲۸ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۰۱ (UTC)
:{{پب|Yoosef Pooranvary}} انجام شد. <span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> چهارشنبه،۸ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۳۸ (ایران) ۲۹ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۵:۰۸ (UTC)
== سوال ==
جناب آرش با درود، من چند کتاب ساخته و به این [[پدیدآورنده:بهاءالله|صفحه]] اضافه کرده بودم که ناپدید شدهاند، حتی در لیست مشارکتهایم هم دیده نمیشوند، آیا میدانید چه اتفاقی ممکن است برایشان افتاده باشد، ممنون. [[کاربر:Tarikhejtemai|Tarikhejtemai]] ([[بحث کاربر:Tarikhejtemai|بحث]]) ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۵۹ (UTC)
:{{پب|Tarikhejtemai}} سلام و وقت بخیر. ضمن تشکر از مشارکت شما، متاسفانه کتابهایی که ایجاد کرده بودید بدلیل نداشتن منبع و نسخهٔ اسکن شده حذف شدند. روش کار در ویکینبشته به این صورت است که ابتدا فایل نسخهٔ اسکن شده از کتاب را اضافه میکنیم و بعد مطالب کتاب را در سایت درج میکنیم. برای مثال کتاب [[فهرست:KoliyatSaadiForoughi.pdf|کلیات سعدی]] را ببینید. متون بدون منبع و اسکن قابل صحت سنجی و استناد نیستند و حذف میشوند. اگر به به فایل اسکن شده از کتاب مورد نظرتان دسترسی دارید برای شروع به کار [[راهنما:راهنمای کوتاه|راهنمای کوتاه]] را مطالعه بفرمایید و اگر سوالی داشتید بپرسید. با تشکر. <span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> شنبه،۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۴۷ (ایران) ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۵:۱۷ (UTC)
::خیلی ممنون برای توضیحات دقیقتان، اگر سوالی بود مزاحمتان میشوم [[کاربر:Tarikhejtemai|Tarikhejtemai]] ([[بحث کاربر:Tarikhejtemai|بحث]]) ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۲۷ (UTC)
== دو اشکال ==
سلام. اخیراً اوسی آر گوگل برای من کار نمیکند یا پس از صد بار تلاش کار میکند. برای شما چور؟ مسئله دیگر اینکه خیلی وقت است شمارهٔ برگها را در صفحههای تراگنجانیشده نمیبینم. این را شما حذف کردید یا اینکه من فقط نمیبینمش؟ [[کاربر:Yoosef Pooranvary|یوسف]] ([[بحث کاربر:Yoosef Pooranvary|بحث]]) ۶ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۳۵ (UTC)
:{{پب|Yoosef Pooranvary}} سلام و ارادت. گوگل OCR برای من هم فقط با ویپیان کار میکند و حدس میزنم به اختلال اینترنت ایران ربط داشته باشد. شمارهٔ برگهها هم مدتی است که غیب شدهاند و راستش نمیدانم علتش چیست. تا جایی که میدانم چیزی را تغییر ندادم که بتواند منجر به این مسئله شود. <span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> سهشنبه،۱۸ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۴۴ (ایران) ۷ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۱۴ (UTC)
== سلام ==
فکر نکنید اگر یادی از شما نمیکنیم متوجه نیستیم که خیلی وقت است از شما خبری نیست. غیبتتان به شدت مشهود است و در اینجا به شدت به شما نیاز است. [[کاربر:Yoosef Pooranvary|یوسف]] ([[بحث کاربر:Yoosef Pooranvary|بحث]]) ۷ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۰۳ (UTC)
:{{پب|Yoosef Pooranvary}} سلام و عرض ادب خدمت آقا یوسف بزرگوار. شما خیلی لطف دارید. متاسفانه کمی مشغول بودم و نتونستم مثل قبل فعالیت کنم اما دورادور سعی میکنم مرتب به سایت سر بزنم در کارهای جزئی کمک کنم. <span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> چهارشنبه،۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۵۴ (ایران) ۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۲۴ (UTC)
آقا همین جا سوالم را مطرح میکنم. شما هنوز دسترسی مدیریتی دارید؟ --[[کاربر:Yoosef Pooranvary|یوسف]] ([[بحث کاربر:Yoosef Pooranvary|بحث]]) ۲۳ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۴۱ (UTC)
:@[[کاربر:Yoosef Pooranvary|Yoosef Pooranvary]] با سلام و عرض ادب. دسترسی مدیریت من خیلی وقت است که منقضی شده. <span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> چهارشنبه،۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۵۲ (ایران) ۲۴ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۲۲ (UTC)
::خب باید درخواست تمدید بدهیم. قبلا چطوری اینکارو میکردیم؟ [[کاربر:Yoosef Pooranvary|یوسف]] ([[بحث کاربر:Yoosef Pooranvary|بحث]]) ۲۵ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۴۳ (UTC)
:::@[[کاربر:Yoosef Pooranvary|Yoosef Pooranvary]] قبلاً روال بر این بود که یک زیرصفحه در [[ون:درخواستهای مدیر شدن]] باز میکردیم و بعد از چند روز درخواست را در [[Meta:Steward requests/Permissions]] هم مطرح میکردیم. <span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> پنجشنبه،۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۰۶ (ایران) ۲۵ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۳۶ (UTC)
f6t78qyl2xw8dxyhm9akl7r34tpfapv
ویکینبشته:GUS2Wiki
4
61039
207937
207538
2024-04-25T19:31:45Z
Alexis Jazz
27824
Updating gadget usage statistics from [[Special:GadgetUsage]] ([[phab:T121049]])
wikitext
text/x-wiki
{{#ifexist:Project:GUS2Wiki/top|{{/top}}|This page provides a historical record of [[Special:GadgetUsage]] through its page history. To get the data in CSV format, see wikitext. To customize this message or add categories, create [[/top]].}}
دادههای زیر در حافظهٔ نهانی وجود دارند و آخرین بار در 2024-04-25T08:01:10Z روزآمدسازی شدهاند. حداکثر {{PLURAL:5000|یک نتیجه|5000 نتیجه}} در حافظۀ نهان موجود است.
{| class="sortable wikitable"
! ابزار !! data-sort-type="number" | شمار کاربران !! data-sort-type="number" | کاربران فعال
|-
|AHK || 14 || 2
|-
|BotTools || 13 || 3
|-
|CleanDeleteReasons || 18 || 1
|-
|CustomizedEditTool || 15 || 3
|-
|GoogleTranslator || 27 || 2
|-
|GreenRedirect || 11 || 1
|-
|HotCat || 50 || 4
|-
|ImageAnnotator || 31 || 0
|-
|InterwikiTranslate || 27 || 1
|-
|UserMessages || 13 || 2
|-
|VeExtendedBar || 14 || 1
|-
|VeSuperTool || 16 || 2
|-
|addon-buttonsformove || 33 || 2
|-
|defaultsummaries || 16 || 1
|-
|dropdown-menus || 15 || 3
|-
|editzero || 10 || 2
|-
|intropreload || 13 || 1
|-
|lastdiff || 12 || 2
|-
|matchsplit || 30 || 1
|-
|ocr || 13 || 2
|-
|popups || 33 || 1
|-
|purgetab || 10 || 2
|-
|yekewarning || 44 || 2
|}
* [[ویژه:استفاده ابزار]]
* [[m:Meta:GUS2Wiki/Script|GUS2Wiki]]
<!-- data in CSV format:
AHK,14,2
BotTools,13,3
CleanDeleteReasons,18,1
CustomizedEditTool,15,3
GoogleTranslator,27,2
GreenRedirect,11,1
HotCat,50,4
ImageAnnotator,31,0
InterwikiTranslate,27,1
UserMessages,13,2
VeExtendedBar,14,1
VeSuperTool,16,2
addon-buttonsformove,33,2
defaultsummaries,16,1
dropdown-menus,15,3
editzero,10,2
intropreload,13,1
lastdiff,12,2
matchsplit,30,1
ocr,13,2
popups,33,1
purgetab,10,2
yekewarning,44,2
-->
8ouxc6engljz4cinie5xrfewve7syg8
ویکینبشته:دفترخانه
4
66717
207950
207594
2024-04-25T20:20:52Z
MediaWiki message delivery
7756
/* اکنون برای انتخاب اعضای اولین U4C رای دهید */ بخش جدید
wikitext
text/x-wiki
{{سردر دفترخانه}}
== Do you use Wikidata in Wikimedia sibling projects? Tell us about your experiences ==
<div lang="en" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
''Note: Apologies for cross-posting and sending in English.''
Hello, the '''[[m:WD4WMP|Wikidata for Wikimedia Projects]]''' team at Wikimedia Deutschland would like to hear about your experiences using Wikidata in the sibling projects. If you are interested in sharing your opinion and insights, please consider signing up for an interview with us in this '''[https://wikimedia.sslsurvey.de/Wikidata-for-Wikimedia-Interviews Registration form]'''.<br>
''Currently, we are only able to conduct interviews in English.''
The front page of the form has more details about what the conversation will be like, including how we would '''compensate''' you for your time.
For more information, visit our ''[[m:WD4WMP/AddIssue|project issue page]]'' where you can also share your experiences in written form, without an interview.<br>We look forward to speaking with you, [[m:User:Danny Benjafield (WMDE)|Danny Benjafield (WMDE)]] ([[m:User talk:Danny Benjafield (WMDE)|talk]]) 08:53, 5 January 2024 (UTC)
</div>
<!-- پیام توسط کاربر:Danny Benjafield (WMDE)@metawiki با استفاده از فهرست در https://meta.wikimedia.org/w/index.php?title=Global_message_delivery/Targets/WD4WMP/ScreenerInvite&oldid=26027495 ارسال شدهاست -->
== Invitation to join January Wikisource Community Meeting ==
Hello fellow Wikisource enthusiasts!
We are the hosting this month’s [[:m:Wikisource Community meetings|Wikisource Community meeting]] on '''27 January 2024, 3 PM UTC''' ([https://zonestamp.toolforge.org/1706367600 check your local time]).
As we gear up for our upcoming Wikisource Community meeting, we are excited to share some additional information with you.
The meetings will now be held on the last Saturday of each month. We understand the importance of accommodating different time zones, so to better cater to our global community, we've decided to alternate meeting times. The meeting will take place at 3 pm UTC this month, and next month it will be scheduled for 7 am UTC on the last Saturday. This rotation will continue, allowing for a balanced representation of different time zones.
As always, the meeting agenda will be divided into two halves. The first half of the meeting will focus on non-technical updates, including discussions about events, conferences, proofread-a-thons, and collaborations. The second half will delve into technical updates and conversations, addressing major challenges faced by Wikisource communities, similar to our previous Community meetings.
If you are interested in joining the meeting, kindly leave a message on '''klawal-ctr@wikimedia.org''' and we will add you to the calendar invite.
Meanwhile, feel free to check out [[:m:Wikisource Community meetings|the page on Meta-wiki]] and suggest any other topics for the agenda.
Regards
[[:m:User:KLawal-WMF|KLawal-WMF]], [[:m:User:SWilson (WMF)|Sam Wilson (WMF)]], and [[:m:User:SGill (WMF)|Satdeep Gill (WMF)]]
<small> Sent using [[کاربر:MediaWiki message delivery|MediaWiki message delivery]] ([[بحث کاربر:MediaWiki message delivery|بحث]]) ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۴ (UTC)</small>
<!-- پیام توسط کاربر:KLawal-WMF@metawiki با استفاده از فهرست در https://meta.wikimedia.org/w/index.php?title=User:SGill_(WMF)/lists/WS_VPs&oldid=25768507 ارسال شدهاست -->
== رای دادن به منشور برای منشور کمیته هماهنگ کننده آییننامه فراگیر رفتاری ==
<section begin="announcement-content" />
:''[[m:Special:MyLanguage/wiki/Universal Code of Conduct/Coordinating Committee/Charter/Announcement - voting opens|میتوانید این پیام را به زبانهای دیگری در Meta-wiki ترجمه شده بیابید.]] [https://meta.wikimedia.org/w/index.php?title=Special:Translate&group=page-{{urlencode:wiki/Universal Code of Conduct/Coordinating Committee/Charter/Announcement - voting opens}}&language=&action=page&filter= {{int:please-translate}}]''
سلام به همگی،
من امروز با شما تماس میگیرم تا اعلام کنم که دوره رایگیری برای منشور [[m:Special:MyLanguage/Universal Code of Conduct/Coordinating Committee| کمیته هماهنگی آییننامه فراگیر رفتاری]] (U4C) اکنون باز است. اعضای انجمن می توانند [SECUREPOLLVOTELINK رای خود را داده و نظرات خود را در مورد منشور از طریق SecurePoll ارائه کنند] تا 2 فوریه. کسانی از شما که نظرات خود را در طول توسعه [[foundation:Special:MyLanguage/Policy:Universal_Code_of_Conduct/Enforcement_guidelines|دستورالعملهای اجرایی UCoC]] بیان کردهاند، این فرآیند را آشنا خواهید یافت.
[[m:Special:MyLanguage/Universal Code of Conduct/Coordinating Committee/Charter|نسخه کنونی منشور کمیته هماهنگی آییننامه فراگیر رفتاری]] با ترجمههای موجود در متا ویکی است.
منشور را بخوانید، بروید رأی دهید و این یادداشت را با دیگران در جامعه خود به اشتراک بگذارید. با اطمینان می توانم بگویم که کمیته ساختمان U4C مشتاقانه منتظر مشارکت شماست.
از طرف تیم پروژه UCoC،<section end="announcement-content" />
[[m:User:RamzyM (WMF)|RamzyM (WMF)]] ۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۰۹ (UTC)
<!-- پیام توسط کاربر:RamzyM (WMF)@metawiki با استفاده از فهرست در https://meta.wikimedia.org/w/index.php?title=Distribution_list/Global_message_delivery&oldid=25853527 ارسال شدهاست -->
== صفحهٔ اصلی ==
سلام. یک طرح جدید برای صفحهٔ اصلی بر اساس ویکینبشتهٔ انگلیسی ایجاد کردم که پیشنهاد میکنم جایگزین طرح فعلی شود. برای دیدن طرح به [[کاربر:Darafsh/صفحه اصلی]] مراجعه کنید. [[کاربر:Darafsh|Darafsh]] ([[بحث کاربر:Darafsh|بحث]]) ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۳ (UTC)
:به نظرم چون کاربران بسیاری (که شامل افراد فعال در این حیطه نیز میشود) با این پروژه بهطور کامل آشنا نیستند، توضیح که نمایانگر چیستی پروژه باشد لازم است. این ویژگی قالب فعلی را نباید از دست داد. [[کاربر:Amiria703|Amiria703]] ([[بحث کاربر:Amiria703|بحث]]) ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۰۱ (UTC)
::@[[کاربر:Amiria703|Amiria703]] ممنون. طرح پیشنهادی به [[ویکینبشته:ویکینبشته چیست؟]] و [[راهنما:راهنمای کوتاه]] پیوند دارد و اگر کسی علاقهمند باشد میتواند اطلاعات بیشتر را در اینجا پیدا کند. [[کاربر:Darafsh|Darafsh]] ([[بحث کاربر:Darafsh|بحث]]) ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۰۴ (UTC)
:موافقم. طرح جدید مینیمالتره و میتونه هماهنگتر با صفحهاصلی زبانهای دیگر ویکینبشته باشه. هرچند به نظرم میشه مثل [[:de:Vorlage:Hauptseite_Box_Willkommen|الگوی خوشآمود صفحهاصلی آلمانی]]، چند خط در مورد چیستی پروژه مستقیم در صفحه اصلی گذاشت. [[کاربر:Merhad77|Merhad77]] ([[بحث کاربر:Merhad77|بحث]]) ۲ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۰۶ (UTC)
:{{پب|Darafsh}} با سلام و تشکر از زحمتی که برای طرح جدید کشیدید. چند سال پیش من سعی کردم صفحهٔ اصلی رو کمی مشابه ویکیسورس فرانسوی که به نظرم قالب زیباتری داره تغییر بدم. به نظرم صفحهی فرانسوی از نظر تنوع رنگ و طراحی جعبهها جذابتر بود. با این وجود با تغییر به طرح پیشنهادی شما موافقم، طرح شما ظاهر مرتبتر و مینیمالتری داره.
:پیشنهاد میکنم که جعبهی «درگاهها» رو با چیز دیگری جایگزین کنیم. محتوای این جعبه رو میشه در جعبهی «کاوش ویکینبشته» ادغام کرد و بجایش مشابه سایر زبانها «پروژهٔ ماه» یا همچین چیزی برای مشارکت جمعی داشته باشیم. <span style="font-family:times; text-shadow: 0 0 .11em #6af; font-size:12pt">[[User:Arash.z|Arash.z]] <small>([[User talk:Arash.z|بحث]])</small></span> شنبه،۱۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۱۵ (ایران) ۳ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۴۵ (UTC)
::@[[کاربر:Arash.z|Arash.z]] ممنونم از مشارکتتان در بحث. آن دو بخشی که فرموید را در هم ادغام میکنم. دربارهٔ همکاری ماه، الان بخش «همکاریهای جاری» را داریم. در نسخهٔ انگلیسی، به شکل زیباتر و ساختاریافتهتری وجود دارد ولی چون تعداد پروژهها در فارسی زیاد نیست، آن را به شکل کنونی تغییر دادم. [[کاربر:Darafsh|Darafsh]] ([[بحث کاربر:Darafsh|بحث]]) ۴ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۴۹ (UTC)
::با توجه به بحث بالا، صفحه اصلی جایگزین میشود '''[[کاربر:Mardetanha|<span style="color: #084C9E">م</span><span style="color: #4682b4">رد</span><span style="color: #6495ED">تن</span><span style="color: #4682b4">ه</span><span style="color: #084C9E">ا</span>]]''' ۶ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۵ (UTC)
== آخرین روزهای رای گیری در مورد منشور کمیته هماهنگی آییننامه فراگیر رفتاری ==
<section begin="announcement-content" />
:''[[m:Special:MyLanguage/wiki/Universal Code of Conduct/Coordinating Committee/Charter/Announcement - voting reminder|میتوانید این پیام را به زبانهای دیگری در Meta-wiki ترجمه شده بیابید.]] [https://meta.wikimedia.org/w/index.php?title=Special:Translate&group=page-{{urlencode:wiki/Universal Code of Conduct/Coordinating Committee/Charter/Announcement - voting reminder}}&language=&action=page&filter= {{int:please-translate}}]''
سلام به همگی،
من امروز با شما تماس میگیرم ت به شما یادآوری کنم که دوره رایگیری برای منشور [[m:Special:MyLanguage/Universal Code of Conduct/Coordinating Committee| کمیته هماهنگی آییننامه فراگیر رفتاری]] (U4C) در تاریخ '''2 فوریه''' بسته میشود. اعضای انجمن می توانند [[m:Special:MyLanguage/Universal_Code_of_Conduct/Coordinating_Committee/Charter/Voter_information|رای خود را داده و نظرات خود را در مورد منشور از طریق SecurePoll ارائه کنند]] تا 2 فوریه. کسانی از شما که نظرات خود را در طول توسعه [[foundation:Special:MyLanguage/Policy:Universal_Code_of_Conduct/Enforcement_guidelines|دستورالعملهای اجرایی UCoC]] بیان کردهاند، این فرآیند را آشنا خواهید یافت.
[[m:Special:MyLanguage/Universal Code of Conduct/Coordinating Committee/Charter|نسخه کنونی منشور کمیته هماهنگی آییننامه فراگیر رفتاری]] با ترجمههای موجود در متا ویکی است.
منشور را بخوانید، بروید رأی دهید و این یادداشت را با دیگران در جامعه خود به اشتراک بگذارید. با اطمینان می توانم بگویم که کمیته ساختمان U4C مشتاقانه منتظر مشارکت شماست.
با تشکر<section end="announcement-content" />
[[m:User:RamzyM (WMF)|RamzyM (WMF)]] ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۰۱ (UTC)
<!-- پیام توسط کاربر:RamzyM (WMF)@metawiki با استفاده از فهرست در https://meta.wikimedia.org/w/index.php?title=Distribution_list/Global_message_delivery&oldid=25853527 ارسال شدهاست -->
== آگهی ==
من چند وقتی است میخواهم یک الگویی بسازم که بتوانیم در آن یک آگهی درباره آخرین اثر کار شده در ویکینبشته بگنجانیم و بعد آن را در قهوهخانه ویکیپدیای فارسی و یا جاهای دیگر منتشر کنیم. هم تبلیغی برای ویکینبشته است و هم دیگران متوجه میشوند چنین اثری موجود شده و قابل ارجاع است. نظر شما دوستان چیست؟ [[کاربر:Yoosef Pooranvary|یوسف]] ([[بحث کاربر:Yoosef Pooranvary|بحث]]) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۲۶ (UTC)
:ایدهٔ خوبیست و شاید بتوان در الگوی سردر قهوهخانهٔ ویکیپدیای فارسی هم آن را گنجاند تا همیشه آخرین آثار ویکینبشته در آنجا هم نمایش داده شود. [[کاربر:Darafsh|Darafsh]] ([[بحث کاربر:Darafsh|بحث]]) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۴۴ (UTC)
== اعلام نتایج رای تصویب منشور کمیته هماهنگ کننده UCoC ==
<section begin="announcement-content" />
:''[[m:Special:MyLanguage/wiki/Universal Code of Conduct/Coordinating Committee/Charter/Announcement - results|میتوانید این پیام را به زبانهای دیگری در متا ویکی ترجمه شده بیابید.]] [https://meta.wikimedia.org/w/index.php?title=Special:Translate&group=page-{{urlencode:wiki/Universal Code of Conduct/Coordinating Committee/Charter/Announcement - results}}&language=&action=page&filter= {{int:please-translate}}]''
عزیزان،
از همه شما برای پیگیری پیشرفت آییننامه فراگیر رفتاری متشکریم. من امروز برای شما می نویسم تا نتیجه [[m:Special:MyLanguage/Universal_Code_of_Conduct/Coordinating_Committee/Charter/Voter_information|رای تصویب]] در مورد [[m:Special:MyLanguage/Universal Code of Conduct/Coordinating Committee/Charter|منشور کمیته هماهنگ کننده آییننامه فراگیر رفتاری]] را اعلام کنم. مشارکت کنندگان 1746 در این رای تصویب رأی دادند که 1249 رأی دهندگان از منشور حمایت کردند و رأی دهندگان 420 نه. روند رای تصویب به رای دهندگان اجازه داد تا نظرات خود را درباره منشور ارائه دهند.
گزارشی از آمار رای گیری و خلاصه ای از نظرات رای دهندگان در هفته های آینده در متا ویکی منتشر خواهد شد
لطفا به زودی منتظر شنیدن مراحل بعدی باشید.
از طرف تیم پروژه UCoC،<section end="announcement-content" />
[[m:User:RamzyM (WMF)|RamzyM (WMF)]] ۱۲ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۲۴ (UTC)
<!-- پیام توسط کاربر:RamzyM (WMF)@metawiki با استفاده از فهرست در https://meta.wikimedia.org/w/index.php?title=Distribution_list/Global_message_delivery&oldid=26160150 ارسال شدهاست -->
== Invitation to join February Wikisource Community Meeting ==
Hello fellow Wikisource enthusiasts!
We are the hosting this month’s [[:m:Wikisource Community meetings|Wikisource Community meeting]] on '''24 February 2024, 7 AM UTC''' ([https://zonestamp.toolforge.org/1708758000 check your local time]).
The meeting agenda will be divided into two halves. The first half of the meeting will focus on non-technical updates, including discussions about events, conferences, proofread-a-thons, and collaborations. The second half will delve into technical updates and conversations, addressing major challenges faced by Wikisource communities, similar to our previous Community meetings.
If you are interested in joining the meeting, kindly leave a message on '''klawal-ctr@wikimedia.org''' and we will add you to the calendar invite.
Meanwhile, feel free to check out [[:m:Wikisource Community meetings|the page on Meta-wiki]] and suggest any other topics for the agenda.
Regards
[[:m:User:KLawal-WMF|KLawal-WMF]], [[:m:User:SWilson (WMF)|Sam Wilson (WMF)]], and [[:m:User:SGill (WMF)|Satdeep Gill (WMF)]]
<small> Sent using [[کاربر:MediaWiki message delivery|MediaWiki message delivery]] ([[بحث کاربر:MediaWiki message delivery|بحث]]) ۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۱ (UTC)</small>
<!-- پیام توسط کاربر:KLawal-WMF@metawiki با استفاده از فهرست در https://meta.wikimedia.org/w/index.php?title=User:SGill_(WMF)/lists/WS_VPs&oldid=25768507 ارسال شدهاست -->
== <span lang="en" dir="ltr" class="mw-content-ltr"> Report of the U4C Charter ratification and U4C Call for Candidates now available</span> ==
<div lang="en" dir="ltr" class="mw-content-ltr">
<section begin="announcement-content" />
:''[[m:Special:MyLanguage/Universal Code of Conduct/Coordinating Committee/Election/2024/Announcement – call for candidates| You can find this message translated into additional languages on Meta-wiki.]] [https://meta.wikimedia.org/w/index.php?title=Special:Translate&group=page-{{urlencode:Universal Code of Conduct/Coordinating Committee/Election/2024/Announcement – call for candidates}}&language=&action=page&filter= {{int:please-translate}}]''
Hello all,
I am writing to you today with two important pieces of information. First, the [[m:Special:MyLanguage/Universal Code of Conduct/Coordinating Committee/Charter/Vote results|report of the comments from the Universal Code of Conduct Coordinating Committee (U4C) Charter ratification]] is now available. Secondly, the call for candidates for the U4C is open now through April 1, 2024.
The [[m:Special:MyLanguage/Universal Code of Conduct/Coordinating Committee|Universal Code of Conduct Coordinating Committee]] (U4C) is a global group dedicated to providing an equitable and consistent implementation of the UCoC. Community members are invited to submit their applications for the U4C. For more information and the responsibilities of the U4C, please [[m:Special:MyLanguage/Universal Code of Conduct/Coordinating Committee/Charter|review the U4C Charter]].
Per the charter, there are 16 seats on the U4C: eight community-at-large seats and eight regional seats to ensure the U4C represents the diversity of the movement.
Read more and submit your application on [[m:Special:MyLanguage/Universal Code of Conduct/Coordinating Committee/Election/2024|Meta-wiki]].
On behalf of the UCoC project team,<section end="announcement-content" />
</div>
[[m:User:RamzyM (WMF)|RamzyM (WMF)]] ۵ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۲۵ (UTC)
<!-- پیام توسط کاربر:RamzyM (WMF)@metawiki با استفاده از فهرست در https://meta.wikimedia.org/w/index.php?title=Distribution_list/Global_message_delivery&oldid=26276337 ارسال شدهاست -->
== گزینش هیئت امنای ۲۰۲۴ بنیاد ویکیمدیا ==
<section begin="announcement-content" />
: ''[[m:Special:MyLanguage/Wikimedia Foundation elections/2024/Announcement/Selection announcement| میتوانید این پیام را به زبانهای ترجمهشدهٔ دیگری در متا بیابید.]]''
: ''<div class="plainlinks">[[m:Special:MyLanguage/Wikimedia Foundation elections/2024/Announcement/Selection announcement|{{int:interlanguage-link-mul}}]] • [https://meta.wikimedia.org/w/index.php?title=Special:Translate&group=page-{{urlencode:Wikimedia Foundation elections/2024/Announcement/Selection announcement}}&language=&action=page&filter= {{int:please-translate}}]</div>''
گرامیان،
امسال، دورهٔ ۴ (چهار) معتمد منتخب اجتماع و وابسته در هیئت امنای بنیاد ویکیمدیا به پایان میرسد [۱]. هیئت امنا از همهٔ اعضای جنبش دعوت میکند تا در روند گزینش اعضای جدید امسال شرکت کنند و برای تکمیل آن کرسیها رأی دهند.
[[m:Special:MyLanguage/Wikimedia Foundation elections committee|کمیتهٔ انتخابات]] با حمایت کارکنان بنیاد [۲] بر این فرآیند نظارت خواهد کرد. کمیتهٔ راهبری هیئت امنا یک کارگروه گزینش متشکل از داریوش یمیلنیاک، ناتالیا تیمکیف، اسراء الشافعی، کتی کالینز و شانی ایونشتاین سیگالوف که نمیتوانند در فرآیند انتخاب معتمد منتخب اجتماع و وابسته در سال ۲۰۲۴ نامزد شوند، ایجاد کرد [۳]. این گروه وظیفه دارد تا نظارت هیئت امنا را برای فرآیند انتخاب متولی در سال ۲۰۲۴ فراهم کند و هیئت را در جریان قرار دهد. جزئیات بیشتر در مورد نقش کمیتهٔ انتخابات، هیئت امنا، و کارکنان در اینجا [۴] قابل رویت است.
در اینجا تاریخهای مهم برنامهریزیشده آمده است:
* مه ۲۰۲۴: فراخوان برای نامزدان و پرسشها
* ژوئن ۲۰۲۴: وابستگان به فهرست نهایی ۱۲ نامزد رأی میدهند (در صورت درخواست ۱۵ نامزد یا کمتر، هیچ فهرست کوتاهی وجود نخواهد داشت) [۵]
* ژوئن-اوت ۲۰۲۴: دورهٔ تبلیغات
* پایان اوت/آغاز سپتامبر ۲۰۲۴: دورهٔ دو هفتهای رأیدهی اجتماع
* اکتبر-نوامبر ۲۰۲۴: بازبینی پیشینهٔ نامزدهای منتخب
* جلسهٔ هیئت مدیر در دسامبر ۲۰۲۴: کرسیهای جدید معتمدین
در مورد فرآیند انتخاب ۲۰۲۴ - از جمله جدول زمانی دقیق، فرآیند نامزدی، قوانین تبلیغات، و معیارهای واجد شرایط بودن رأیدهندگان - در [[m:Special:MyLanguage/Wikimedia Foundation elections/2024|این صفحهٔ متا]] اطلاعات بیشتری کسب کنید و برنامهٔ خود را تنظیم نمایید.
'''داوطلبان انتخابات'''
راه دیگری برای درگیر شدن در روند انتخاب ۲۰۲۴ این است که داوطلب انتخابات باشید. داوطلبان انتخابات پلی میان کمیتهٔ انتخابات و اجتماع مربوطهٔ خود هستند. آنها کمک میکنند تا اطمینان حاصل شود که اجتماع آنها نماینده دارد و آنها را برای رأی دادن بسیج میکنند. در این [[m:Special:MyLanguage/Wikimedia Foundation elections/2024/Election Volunteers|صفحهٔ متا]] دربارهٔ برنامه و نحوهٔ پیوستن به آن بیشتر بیاموزید.
با احترام،
[[m:Special:MyLanguage/User:Pundit|داریوش یمیلنیاک]] (رئیس کمیتهٔ حاکمیت، کارگروه انتخاب هیئت امنا)
[۱] https://meta.wikimedia.org/wiki/Special:MyLanguage/Wikimedia_Foundation_elections/2021/Results#Elected
[۲] https://foundation.wikimedia.org/wiki/Committee:Elections_Committee_Charter
[۳] https://foundation.wikimedia.org/wiki/Minutes:2023-08-15#Governance_Committee
[۴] https://meta.wikimedia.org/wiki/Wikimedia_Foundation_elections_committee/Roles
[۵] با اینکه تعداد ۱۲ نامزد برای ۴ کرسی آزاد، ایدهآل است، اما در صورتی که بیش از ۱۵ نامزد وجود داشته باشند، فرایند نامزدی آغاز میشود، زیرا حذف ۱ تا ۳ نامزد ممکن است باعث ایجاد احساس طردشدگی در میان حذفشدهها کند. وابستگان برای انجام فرایند فهرست نهایی تنها ۱–۳ نامزد را از لیست نامزد حذف میکنند.<section end="announcement-content" />
[[User:MPossoupe_(WMF)|MPossoupe_(WMF)]]۱۲ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۵۷ (UTC)
<!-- پیام توسط کاربر:MPossoupe (WMF)@metawiki با استفاده از فهرست در https://meta.wikimedia.org/w/index.php?title=Distribution_list/Global_message_delivery&oldid=26349432 ارسال شدهاست -->
== ویکی شما به زودی در حالت فقط خواندنی قرار خواهد گرفت ==
<section begin="server-switch"/><div class="plainlinks">
[[:m:Special:MyLanguage/Tech/Server switch|این خبرنامه را در زبان دیگری بخوانید]] • [https://meta.wikimedia.org/w/index.php?title=Special:Translate&group=page-Tech%2FServer+switch&language=&action=page&filter= {{int:please-translate}}]
بنیاد ویکی مدیا در نظر دارد تا مرکز ثانویه داده خود را به آزمایش بگذارد. این امر سبب میشود که ویکیپدیا و دیگر ویکیهای ویکیمدیا حتی پس از حوادث نیز برخط بمانند.
<span class="mw-translate-fuzzy">عملیات سوئیچ یا همان بازگشت ترافیک کاربران به مرکز داده اصلی در روز '''{{#time:j xg|2024-03-20|fa}}''' انجام می گیرد.</span> آزمون در '''[https://zonestamp.toolforge.org/{{#time:U|2024-03-20T14:00|en}} {{#time:H:i e|2024-03-20T14:00}}]''' ساعت هماهنگ جهانی.
متاسفانه به دلیل برخی از محدودیت ها در [[mw:Special:MyLanguage/Manual:What is MediaWiki?|ویکیمدیا]]، تمام ویرایشها همزمان با فرآیند عملیات سوئیج متوقف خواهند شد. پیشاپیش بهخاطر این مشکلات عذرخواهی میکنیم و برآنیم تا در آینده چنین اتفاقاتی را به حداقل برسانیم.
'''شما میتوانید مقالات ویکیها را بخوانید، ولی قابلیت ویرایش برای مدت کوتاهی غیرفعال خواهد شد.'''
*به مدت یک ساعت در {{#time:l j xg Y|2024-03-20|fa}} نمی توانید ویرایش کنید.
*اگر در زمانهای نام برده تلاش کنید مقالهای را ویرایش یا ذخیره کنید، پیام خطایی را مشاهده خواهید کرد. ما امیدواریم که ویرایشی در زمان های نام برده از بین نرود ولی نمی توانیم این امر را تضمین کنیم. اگر پیام خطا را مشاهده کردید، لطفا تا بازگشت همه چیز به حالت عادی شکیبا باشید. بعد از آن شما باید بتوانید که تغییرات را ذخیره کنید. ولی توصیخ میکنیم که برای آسودگی خاطر یک کپی از تغییراتتان تهیه کنید.
''اثرات دیگر'':
*کارهای پس زمینه کندتر خواهند بود و بعضی از انها شاید رها شوند. ممکن است لینک های قرمز به سرعت عادی خود اپدیت نشوند. اگر مقاله ای که در جایی دیگر لینک شده را بوجود آورید، لینک آن مدت زمانی طولانیتر قرمز خواهند بود. برخی از اسکریپت های سنگین متوقف خواهند شد.
* <span lang="en" dir="ltr" class="mw-content-ltr">We expect the code deployments to happen as any other week.</span> <span lang="en" dir="ltr" class="mw-content-ltr">However, some case-by-case code freezes could punctually happen if the operation require them afterwards.</span>
* [[mw:Special:MyLanguage/GitLab|گیتلب]] برای ۹۰ دقیقه قابل دسترس نخواهد بود.
این پروژه ممکن است در صورت لزوم به تعویق بیفتد. شما می توانید [[wikitech:Switch_Datacenter|برنامه را در wikitech.wikimedia.org]] مطالعه کنید. هر تغییری از پیش در برنامه اعلان خواهد شد. در روزهای آتی اعلانات دیگری در این مورد منتشر خواهد شد. 30 دقیقه قبل از اجرای تست، یک بنر اطلاعرسانی در همه ویکیها نمایش داده خواهد شد. '''لطفا این اطلاعات را با دیگران در اشتراک بگذارید.'''</div><section end="server-switch"/>
[[user:Trizek (WMF)|Trizek (WMF)]], ۱۵ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۰۰ (UTC)
<!-- پیام توسط کاربر:Trizek (WMF)@metawiki با استفاده از فهرست در https://meta.wikimedia.org/w/index.php?title=Distribution_list/Non-Technical_Village_Pumps_distribution_list&oldid=25636619 ارسال شدهاست -->
== Switching to the Vector 2022 skin ==
[[File:Vector 2022 video-en.webm|thumb]]
''[[mw:Special:MyLanguage/Reading/Web/Desktop Improvements/Updates/2024-03 for Wikisource|Read this in your language]] • <span class=plainlinks>[https://mediawiki.org/w/index.php?title=Special:Translate&group=page-Reading%2FWeb%2FDesktop+Improvements%2FUpdates%2F2024-03+for+Wikisource&language=&action=page&filter= {{Int:please-translate}}]</span> • Please tell other users about these changes''
Hi everyone. We are the [[mw:Special:MyLanguage/Reading/Web|Wikimedia Foundation Web team]]. As you may have read in our previous message, over the past year, we have been getting closer to switching every wiki to the Vector 2022 skin as the new default. In our previous conversations with Wikisource communities, we had identified an issue with the Index namespace that prevented switching the skin on. [[phab:T352162|This issue is now resolved]].
We are now ready to continue and will be deploying on Wikisource wikis on '''March 25th'''.
To learn more about the new skin and what improvements it introduces, please [[mw:Reading/Web/Desktop Improvements|see our documentation]]. If you have any issues with the skin after the change, if you spot any gadgets not working, or notice any bugs – please comment below! We are also open to joining events like the [[m:Wikisource Community meetings|Wikisource Community meetings]] to talk to you directly. Thank you! [[User:SGrabarczuk (WMF)|SGrabarczuk (WMF)]] ([[User talk:SGrabarczuk (WMF)|<span class="signature-talk">بحث</span>]]) ۱۸ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۵۰ (UTC)
<!-- پیام توسط کاربر:SGrabarczuk (WMF)@metawiki با استفاده از فهرست در https://meta.wikimedia.org/w/index.php?title=User:SGrabarczuk_(WMF)/sandbox/MM/Varia&oldid=26416927 ارسال شدهاست -->
== Invitation to join March Wikisource Community Meeting ==
Hello fellow Wikisource enthusiasts!
We're excited to announce our upcoming Wikisource Community meeting, scheduled for '''30 March 2024, 3 PM UTC''' ([https://zonestamp.toolforge.org/1711810800 check your local time]). As always, your participation is crucial to the success of our community discussions.
Similar to previous meetings, the agenda will be split into two segments. The first half will cover non-technical updates, such as events, conferences, proofread-a-thons, and collaborations. In the second half, we'll dive into technical updates and discussions, addressing key challenges faced by Wikisource communities.
'''New Feature: Event Registration!''' <br />
Exciting news! We're switching to a new event registration feature for our meetings. You can now register for the event through our dedicated page on Meta-wiki. Simply follow the link below to secure your spot and engage with fellow Wikisource enthusiasts:
[[:m:Event:Wikisource Community Meeting March 2024|Event Registration Page]]
'''Agenda Suggestions:''' <br />
Your input matters! Feel free to suggest any additional topics you'd like to see included in the agenda.
If you have any suggestions or would just prefer being added to the meeting the old way,
simply drop a message on '''klawal-ctr@wikimedia.org'''.
Thank you for your continued dedication to Wikisource. We look forward to your active participation in our upcoming meeting.
Best regards, <br />
[[:m:User:KLawal-WMF|KLawal-WMF]], [[:m:User:SWilson (WMF)|Sam Wilson (WMF)]], and [[:m:User:SGill (WMF)|Satdeep Gill (WMF)]]
<!-- پیام توسط کاربر:KLawal-WMF@metawiki با استفاده از فهرست در https://meta.wikimedia.org/w/index.php?title=User:SGill_(WMF)/lists/WS_VPs&oldid=25768507 ارسال شدهاست -->
== Invitation to join April Wikisource Community Meeting ==
Hello fellow Wikisource enthusiasts!
We are the hosting this month’s Wikisource Community meeting on '''27 April 2024, 7 AM UTC''' ([https://zonestamp.toolforge.org/1714201200 check your local time]).
Similar to previous meetings, the agenda will be split into two segments. The first half will cover non-technical updates, such as events, conferences, proofread-a-thons, and collaborations. In the second half, we'll dive into technical updates and discussions, addressing key challenges faced by Wikisource communities.
Simply follow the link below to secure your spot and engage with fellow Wikisource enthusiasts:
[[:m:Event:Wikisource Community Meeting April 2024|Event Registration Page]]
If you have any suggestions or would just prefer being added to the meeting the old way,
simply drop a message on '''klawal-ctr@wikimedia.org'''.
Thank you for your continued dedication to Wikisource. We look forward to your active participation in our upcoming meeting.
Regards
[[:m:User:KLawal-WMF|KLawal-WMF]], [[:m:User:SWilson (WMF)|Sam Wilson (WMF)]], and [[:m:User:SGill (WMF)|Satdeep Gill (WMF)]]
<small> Sent using [[کاربر:MediaWiki message delivery|MediaWiki message delivery]] ([[بحث کاربر:MediaWiki message delivery|بحث]]) ۲۲ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۲۱ (UTC)</small>
<!-- پیام توسط کاربر:KLawal-WMF@metawiki با استفاده از فهرست در https://meta.wikimedia.org/w/index.php?title=User:SGill_(WMF)/lists/WS_VPs&oldid=25768507 ارسال شده است -->
== اکنون برای انتخاب اعضای اولین U4C رای دهید ==
<section begin="announcement-content" />
:''[[m:Special:MyLanguage/Universal Code of Conduct/Coordinating Committee/Election/2024/Announcement – vote opens|میتوانید این پیام را به زبانهای دیگری در متا ویکی ترجمه شده بیابید.]] [https://meta.wikimedia.org/w/index.php?title=Special:Translate&group=page-{{urlencode:Universal Code of Conduct/Coordinating Committee/Election/2024/Announcement – vote opens}}&language=&action=page&filter= {{int:please-translate}}]''
عزیزان،
<div class="mw-translate-fuzzy">
من برای شما می نویسم تا به شما اطلاع دهم که دوره رای گیری برای کمیته هماهنگی آییننامه فراگیر رفتاری (U4C) اکنون تا 30 آوریل 2024 باز است. اطلاعات مربوط به [[m:Special:MyLanguage/Codell of Conduct/Universal Code of Conduct/ را بخوانید. کمیته هماهنگی/انتخابات/2024|صفحه رأی گیری در متا ویکی]] برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد رأی دادن و واجد شرایط بودن رأی دهندگان.
</div>
کمیته هماهنگی آییننامه فراگیر رفتاری (U4C) یک گروه جهانی است که به ارائه اجرای عادلانه و منسجم UCoC اختصاص دارد. از اعضای انجمن دعوت شد تا درخواست های خود را برای U4C ارسال کنند. برای اطلاعات بیشتر و مسئولیتهای U4C، لطفاً [[m:Special:MyLanguage/Code Universal of Conduct/Coordinating Committee/Charter|منشور U4C را مرور کنید]].
لطفا این پیام را با اعضای جامعه تان به اشتراک بگذارید تا آنها هم بتوانند در این کار شرکت کنند.
از طرف تیم پروژه UCoC،<section end="announcement-content" />
[[m:User:RamzyM (WMF)|RamzyM (WMF)]] ۲۵ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۲۰ (UTC)
<!-- پیام توسط کاربر:RamzyM (WMF)@metawiki با استفاده از فهرست در https://meta.wikimedia.org/w/index.php?title=Distribution_list/Global_message_delivery&oldid=26390244 ارسال شده است -->
km33zzq9sr62o5odzwg35zqtfq8usq3
برگه:اسیر فروغ فرخزاد.pdf/۵
104
69229
207922
207599
2024-04-25T13:42:08Z
Yoosef Pooranvary
1023
/* همسنجیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="4" user="Yoosef Pooranvary" /></noinclude>یکسال پیش، شاید کمی بیشتر بود که من نخستین بار شعری
از خانم فروغ فرخزاد خواندم. این شعر بنظرم تند و بیپروا، اما بسیار زنده
و باروح آمد. شعری بود که در آن شاعر خود و احساس درونی خویش
را بیتظاهر و پردهپوشی نشان داده بود و شاید همین بیریایی بود که
بدان جاذبهای خاص میداد.
بعد از آن، قطعات بسیار از این خانم در مجلات مختلف منتشر
شد که در همهٔ آنها همان هیجان و گرمی و همان صراحت کلام و بیریایی
قطعهٔ نخستین پیداست، و بدین ترتیب میتوان گفت که شاعرهٔ ما توانسته
است در طول این مدت برای خود مکتب مشخصی بوجود آورد که البته
هنوز تا حد كمال هنر فاصلهٔ زیاد دارد، ولی عناصر اصلی این مکتب
یعنی قدرت توصیف، شور و حرارت فراوان، تجسم بیپردهٔ عواطف و
احساسات، و توجه خاص به جنبهٔ جسمانی عشق، از هماکنون کاملا مشخص
شدهاست و پیداست که هر چه در آینده بر این مجموعه اضافه شود باحتمال
قوی در همین زمینه خواهد بود.
این مکتب شاعرانه مفید است یا مضر، و باید یا نباید وجود داشته باشد،
این نکتهایست که درینجا مورد بحث نیست، زیرا من معلم اخلاق
نیستم، و قسمت اعظم خوانندگان این کتاب نیز قطعاً چنین ادعایی
ندارند. تازه آنها هم که مدافع سرسخت اخلاق باشند، پیش از رسیدگی
بوضع اخلاقی این اشعار خیلی گرفتاریهای دیگر دارند که باید طبق
قانون «الأهم فالاهم» بدانها برسند. باید بحساب هزاران گناه نابخشیدنی که
هر روزه در برابر چشم ما از طرف «صلحای» قوم صورت میگیرد،
هزاران دزدی قانونی، هزاران کلاه شرعی، هزاران خیانت و فساد
سیاسی و اجتماعی، هزاران دروغ و ریا و پاپوش دوزی و پرونده سازی
برسند تا نوبت رسیدگی به حساب هنرمندی شود که گناهش فقط توصیف
آن احساساتی است که اگر هم گناهکارانه باشد، بسیاری از ما پیش از او
از لحاظ داشتن این احساسات گناهکاریم باضافهٔ این گناهی که خیلی از
مدعیان اصلاح دارند، و او ندارد، که ایشان برای پوشاندن آنچه فکر
میکنند دست بدامن گناه دیگری میزنند که دوروئی و ریا نام دارد.
{{ته}}<noinclude></noinclude>
duclc7ckxiu8bfyrydl0hnjxwkuwpoa
برگه:اسیر فروغ فرخزاد.pdf/۶
104
69327
207920
2024-04-25T13:02:04Z
Gandom Sharafifar
36700
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Gandom Sharafifar" /></noinclude>منظور من این نیست که از گویندهٔ این اشعار دفاع کردهباشم.
او خودش مثل هر شاعر، هر نویسنده،هر هنرمند، مسئول اثر هنری خویش است. ولی این مسئولیت شخصی شاعر مستلزم کتمان این حقیقت نیست که اگر واقعاً باید خطاهای روزمره ما بمقیاس سنجش در آیند. گناهان بیشمار شرعی و عرفی جامعهٔ غرق فسادی که ما در آن زندگی
میکنیم بسیار سنگینتر و نابخشیدنیتر از گناه شاعرهای است که برای تطهیر خود رو به آستان پر فروغ هنر بردهاست. نه آنکه مثل بسیاری ظاهر الصلاحان آلوده دامن برای پوشاندن چهرهٔ واقعی خویش از تاریکی دروغ كمك گرفته باشد.
بنظر من آنچه در اشعار این خانم واقعاً تازه و جالب است همین جنبۀ هنرمندانهٔ اعترافات يك زن شاعر و زبردستی او در تجسم صمیمانهٔٔ احساسات خویش است، زیرا موضوع مورد بحث این قطعات خودبخود چیز تازهای نیست که مستحق جنجال باشد، ماجرایی است که با پیدایش
بشر برای بشر پدید آمده و تا پایان عمر بشر نیز برای او وجود خواهد داشت، و - بین خودمان بماند - کدامیک از ما میتوانیم ادعا کنیم که هرگز این تمناهای ناگفتنی را در دل خود احساس نکردهایم؟
بقول عیسی آن کس که گناه نکرده است سنگ اول را بسمت گناهکار پرتاب کند.
اگر واقعاً باید در اطراف کار یک هنرمند قضاوت شود، باید این قضاوت فقط دربارهٔ هنر او صورت گیرد- هیچ عیب ندارد که کسی بگوید شعر این خانم هنوز بینقص نیست. بگوید که در بسیاری جاها تعبیراتی بهتر از آنچه شده میتوانسته است بشود و خیلی از کلمات و جملات میتوانسته است به صورتی محکمتر آورده شده باشد. خود شاعر باید بیش از هر کس در پی این قبیل انتقادها و عیبجوئیها باشد، زیرا همین عیبجوئیها است که هنرمند را در عالم هنرش رو بجلو میبرد اما بجای این نوع انتقاد چماق تکفیر برداشتن و مهر « آثار ضاله » بدین اشعار زدن و سراغ حاکم شرع رفتن، این کاری است که هزاران سال است کردهاند و بنتیجه نرسیدهاند. کار آنهائی است که جنازهٔ حافظ و فردوسی را به گورستان مسلمین راه ندادند و از انجام مراسم مذهبی مرگ برای بایرن و آناتول فرانس و کولت خودداری کردند و بسیار هنرمندان و متفکرین غرب را در طول قرنها بدست دژخیمان انگیزیسیون سپردند.
دنیای هنر و ادب، در شرق و غرب جهان، پر از این تحریمها و تکفیرهاست که هیچکدام نتوانستهاست از پیشرفت هنر جلوگیری کند.
نیمی از کتاب « گلهای اهریمنی » بودلر را بعنوان « آثار ضاله » از طرف دادگاههای عالی فرانسه محکوم کردند و اجازهٔ انتشار آنها<noinclude><references/></noinclude>
g2ezrd8z8mok116ozrj7jl19r8ar5m7
207921
207920
2024-04-25T13:04:15Z
Gandom Sharafifar
36700
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Gandom Sharafifar" /></noinclude>منظور من این نیست که از گویندهٔ این اشعار دفاع کردهباشم.
او خودش مثل هر شاعر، هر نویسنده، هر هنرمند، مسئول اثر هنری خویش است. ولی این مسئولیت شخصی شاعر مستلزم کتمان این حقیقت نیست که اگر واقعاً باید خطاهای روزمره ما بمقیاس سنجش در آیند. گناهان بیشمار شرعی و عرفی جامعهٔ غرق فسادی که ما در آن زندگی
میکنیم بسیار سنگینتر و نابخشیدنیتر از گناه شاعرهای است که برای تطهیر خود رو به آستان پر فروغ هنر بردهاست. نه آنکه مثل بسیاری ظاهر الصلاحان آلوده دامن برای پوشاندن چهرهٔ واقعی خویش از تاریکی دروغ كمك گرفته باشد.
بنظر من آنچه در اشعار این خانم واقعاً تازه و جالب است همین جنبۀ هنرمندانهٔ اعترافات يك زن شاعر و زبردستی او در تجسم صمیمانهٔٔ احساسات خویش است، زیرا موضوع مورد بحث این قطعات خودبخود چیز تازهای نیست که مستحق جنجال باشد، ماجرایی است که با پیدایش
بشر برای بشر پدید آمده و تا پایان عمر بشر نیز برای او وجود خواهد داشت، و - بین خودمان بماند - کدامیک از ما میتوانیم ادعا کنیم که هرگز این تمناهای ناگفتنی را در دل خود احساس نکردهایم؟
بقول عیسی آن کس که گناه نکرده است سنگ اول را بسمت گناهکار پرتاب کند.
اگر واقعاً باید در اطراف کار یک هنرمند قضاوت شود، باید این قضاوت فقط دربارهٔ هنر او صورت گیرد- هیچ عیب ندارد که کسی بگوید شعر این خانم هنوز بینقص نیست. بگوید که در بسیاری جاها تعبیراتی بهتر از آنچه شده میتوانسته است بشود و خیلی از کلمات و جملات میتوانسته است به صورتی محکمتر آورده شده باشد. خود شاعر باید بیش از هر کس در پی این قبیل انتقادها و عیبجوئیها باشد، زیرا همین عیبجوئیها است که هنرمند را در عالم هنرش رو بجلو میبرد اما بجای این نوع انتقاد چماق تکفیر برداشتن و مهر « آثار ضاله » بدین اشعار زدن و سراغ حاکم شرع رفتن، این کاری است که هزاران سال است کردهاند و بنتیجه نرسیدهاند. کار آنهائی است که جنازهٔ حافظ و فردوسی را به گورستان مسلمین راه ندادند و از انجام مراسم مذهبی مرگ برای بایرن و آناتول فرانس و کولت خودداری کردند و بسیار هنرمندان و متفکرین غرب را در طول قرنها بدست دژخیمان انگیزیسیون سپردند.
دنیای هنر و ادب، در شرق و غرب جهان، پر از این تحریمها و تکفیرهاست که هیچکدام نتوانستهاست از پیشرفت هنر جلوگیری کند.
نیمی از کتاب « گلهای اهریمنی » بودلر را بعنوان « آثار ضاله » از طرف دادگاههای عالی فرانسه محکوم کردند و اجازهٔ انتشار آنها<noinclude><references/></noinclude>
akuapr3pbxfhr88rc72qrzl66txyhbp
207923
207921
2024-04-25T13:46:28Z
Yoosef Pooranvary
1023
/* همسنجیشده */ اصلاح نویسههای عربی، اصلاح ارقام
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="4" user="Yoosef Pooranvary" /></noinclude>منظور من این نیست که از گویندهٔ این اشعار دفاع کردهباشم.
او خودش مثل هر شاعر، هر نویسنده، هر هنرمند، مسئول اثر هنری
خویش است. ولی این مسئولیت شخصی شاعر مستلزم کتمان این حقیقت
نیست که اگر واقعاً باید خطاهای روزمره ما بمقیاس سنجش در آیند.
گناهان بیشمار شرعی و عرفی جامعهٔ غرق فسادی که ما در آن زندگی
میکنیم بسیار سنگینتر و نابخشیدنیتر از گناه شاعرهایاست که برای
تطهیر خود رو به آستان پر فروغ هنر بردهاست. نه آنکه مثل بسیاری
ظاهرالصلاحان آلوده دامن برای پوشاندن چهرهٔ واقعی خویش از تاریکی
دروغ کمک گرفته باشد.
بنظر من آنچه در اشعار این خانم واقعاً تازه و جالب است همین
جنبۀ هنرمندانهٔ اعترافات یک زن شاعر و زبردستی او در تجسم صمیمانهٔ
احساسات خویش است، زیرا موضوع مورد بحث این قطعات خودبخود
چیز تازهای نیست که مستحق جنجال باشد، ماجرائی است که با پیدایش
بشر برای بشر پدید آمده، و تا پایان عمر بشر نیز برای او وجود
خواهد داشت، و – بین خودمان بماند – کدامیک از ما میتوانیم ادعا
کنیم که هرگز این تمناهای ناگفتنی را در دل خود احساس نکردهایم؟
بقول عیسی آن کس که گناه نکرده است سنگ اول را بسمت گناهکار
پرتاب کند.
اگر واقعاً باید در اطراف کار یک هنرمند قضاوت شود، باید
این قضاوت فقط دربارهٔ هنر او صورت گیرد – هیچ عیب ندارد که کسی
بگوید شعر این خانم هنوز بینقص نیست. بگوید که در بسیاری جاها
تعبیراتی بهتر از آنچه شده میتوانسته است بشود و خیلی از کلمات و
جملات میتوانسته است به صورتی محکمتر آورده شده باشد. خود
شاعر باید بیش از هر کس در پی این قبیل انتقادها و عیبجوئیها باشد،
زیرا همین عیبجوئیها است که هنرمند را در عالم هنرش رو بجلو میبرد
اما بجای این نوع انتقاد، چماق تکفیر برداشتن و مهر «آثار ضاله»
بدین اشعار زدن و سراغ حاکم شرع رفتن، این کاری است که هزاران
سال است کردهاند و بنتیجه نرسیدهاند. کار آنهائی است که جنازهٔ حافظ
و فردوسی را به گورستان مسلمین راه ندادند و از انجام مراسم مذهبی
مرگ برای بایرن و آناتول فرانس و کولت خودداری کردند و بسیار
هنرمندان و متفکرین غرب را در طول قرنها بدست دژخیمان انکیزیسیون
سپردند.
دنیای هنر و ادب، در شرق و غرب جهان، پر از این تحریمها
و تکفیرهاست که هیچکدام نتوانستهاست از پیشرفت هنر جلوگیری کند.
نیمی از کتاب «گلهای اهریمنی» بودلر را بعنوان «آثار ضاله» از
طرف دادگاههای عالی فرانسه محکوم کردند و اجازهٔ انتشار آنها<noinclude></noinclude>
lxiqckfmfsgikumlg934jczfaffzjnn
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۶۵
104
69328
207925
2024-04-25T19:12:27Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>چه رسد به تشخیص ارجحیت و اعلمیت فلان صاحب فتوا بر دیگری.
اگر قرار باشد چنانکه رسم است پس از مرگ هر صاحب فتوای
اعلم و ارجح چندسالی منتظر ماند تا خود به خود یکی از علمای
طراز اول پیشوایی خود را به کرسی بنشاند و دیگران را به سرسپردن
وا دارد؛ معلوم نیست اگر در این فاصله احتیاج به حضور صاحب
فتوا و رأی قاطعش در مسائل حاد عقود و معاملات و اجتماعیات
شد، چه باید کرد؟
دومین این معایب دست بسته ماندن خود صاحبان فتوا است
در مواقع حساس اجتماعی که به ترس از پذیرفته شدن یا نشدن
معمولاً صلاح را در سکوت میبینند و قضایا را به پیش آمد و اگذاشتن.
عاقبت چنین اهمالی نیز از پیش روشن است.
سومین این معایب آنکه به انتظار چیزی یا کسی که نیست یا
هنوز نیامده است ماندن؛ یعنی که واقعیت موجود را فراموش کردن
و تنها بهامیدی و به خاطر آن وقایع روز وزندگی موجود را فراموش
کردن یا حل همه مشکلات را به روزی حواله کردن که ظهور رخ
بدهد. آیا گمان نمیکنید که این خود بزرگترین علت قضا و قدری
بودن است؟ مهمل گذاشتن عمل و تصمیم نیز از همین جابر میخیزد
و کار امروز را به فردای نامعلوم افکندن که همه از بزرگترین موانع
حضور و حصول روشنفکریاند و مانع اشاعه آن؛ که تصمیم بجا و
عمل در مواقع حساس و اظهار رأی علنی را میطلبد.
با این نکته اخیر کاری نمیتوان کرد اما دو عیب قبلی را که بر شمردم میتوان با پذیرفتن طرح «شورای اجتهاد» به جای<noinclude><references/></noinclude>
r0crovwkvn4crpe1f52nomw0hjstaoi
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۴۳
104
69329
207926
2024-04-25T19:15:38Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */ برچسب حق تکثیر
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
میسازند نیز توجه کنید به اغلب رجال آذربایجانی به حدود رأس
هرم رهبری رسیده، که اغلب در کار خود ناکام مانده اند؛ اگر
کجرو و اشتباه کار<ref>نقل از مصاحبه ای با حضرت تقی زاده ص ۵۰ مجله «روشنفکر»، شماره ۲۳،۶۰۵ اردیبهشت ۱۳۴۴، «سؤال - شما کرارا... در مقالات خود از انتقال بی چون و چرای تمدن غربی در قالب اجتماع ایران یاد کرده اید. آیا هنوز هم فکر می کنید که...؟ جواب من باید اقرار کنم که فتوای تند و انقلابی من در چهل سال پیش در روزنامه «کاوه» و بعضی از مقالات، افراط و زیاده روی در بر داشت. پس از نهضت مشروطه عده ای از روشنفکران و تجدد طلبان آن دوره چشمشان در مقابل درخشندگی تمدن غربی خیره شده بود... امروز من دیگر از آن عقیده افراطی عدول کرده ام و الخ...»</ref> و خطا کننده و خائن در نیامده باشند. نیز توجه
کنید به اینکه عوامل محرك اصلی در داخل حزب توده و دموکرات
فرقهسی مهاجران بودند. نیز توجه کنید به تندرویهای آن دسته از
روشنفکران ترک زبان که برای نفوذ در حوزۀ رهبری چه سخت تر از
ما از ریشه های خود میکنند و چه مقلدان دست اولی میشوند
برای غربزدگی. نیز توجه کنید به اینکه آذربایجانی جماعت عین
یهودیها چه مقتصد از آب در آمده است چرا که فعالیت فرهنگی را
از او گرفته ایم و تنها فعالیت او را در مسائل مادی آزاد گذاشته ایم.
مهمترین دلیل این امر حضور بازوی کاری کارگران آذربایجانی
است در تمام چهل سال اخیر در تمام نهضتهای ساختمانی مملکت.
سراسر راه آهن و سدها و ساختمانها به دست عمله خلخالی و اردبیلی
ساخته شده و هر چه راه است و اسفالت است و پیمانکاری است. هم
اکنون کار فنی لوله کشی تهران انحصاراً به دست ایشان میگردد.<noinclude><references/></noinclude>
5z01us0223nklx1hehamg64uaiqkm10
207927
207926
2024-04-25T19:15:50Z
Tavaana
36348
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>میسازند نیز توجه کنید به اغلب رجال آذربایجانی به حدود رأس هرم رهبری رسیده، که اغلب در کار خود ناکام مانده اند؛ اگر کجرو و اشتباه کار<ref>نقل از مصاحبه ای با حضرت تقی زاده ص ۵۰ مجله «روشنفکر»، شماره ۲۳،۶۰۵ اردیبهشت ۱۳۴۴، «سؤال - شما کرارا... در مقالات خود از انتقال بی چون و چرای تمدن غربی در قالب اجتماع ایران یاد کرده اید. آیا هنوز هم فکر می کنید که...؟ جواب من باید اقرار کنم که فتوای تند و انقلابی من در چهل سال پیش در روزنامه «کاوه» و بعضی از مقالات، افراط و زیاده روی در بر داشت. پس از نهضت مشروطه عده ای از روشنفکران و تجدد طلبان آن دوره چشمشان در مقابل درخشندگی تمدن غربی خیره شده بود... امروز من دیگر از آن عقیده افراطی عدول کرده ام و الخ...»</ref> و خطا کننده و خائن در نیامده باشند. نیز توجه کنید به اینکه عوامل محرك اصلی در داخل حزب توده و دموکرات فرقهسی مهاجران بودند. نیز توجه کنید به تندرویهای آن دسته از روشنفکران ترک زبان که برای نفوذ در حوزۀ رهبری چه سخت تر از ما از ریشه های خود میکنند و چه مقلدان دست اولی میشوند برای غربزدگی. نیز توجه کنید به اینکه آذربایجانی جماعت عین یهودیها چه مقتصد از آب در آمده است چرا که فعالیت فرهنگی را از او گرفته ایم و تنها فعالیت او را در مسائل مادی آزاد گذاشته ایم. مهمترین دلیل این امر حضور بازوی کاری کارگران آذربایجانی است در تمام چهل سال اخیر در تمام نهضتهای ساختمانی مملکت. سراسر راه آهن و سدها و ساختمانها به دست عمله خلخالی و اردبیلی ساخته شده و هر چه راه است و اسفالت است و پیمانکاری است. هم اکنون کار فنی لوله کشی تهران انحصاراً به دست ایشان میگردد.<noinclude><references/></noinclude>
gt226r43rwsdpvznobfmlesakfo0s19
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۴۴
104
69330
207928
2024-04-25T19:17:07Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
وقتی یک مجموعه انسانی را از دسترسی به کتاب و روزنامه و کلاس
و فرهنگ محروم کردی و ایشان را بازداشتی از اینکه شرکت کنند
در بده و بستان با عالم علم و فرهنگ یا متوجه فعالیت بدنی صرف
می شود. در صورت عمله و سرباز و ژاندارم و هرنوع مأمور اجرای
دیگر یا متوجه فعالیتهای ذهنی غیر فرهنگی. یعنی که اقتصاددان
میشود و دوسوم بقالیهای دو نبش تهران را در اختیار میگیرد. و
بدتر از این وقتی از به کار بردن زبان مادری ایشان در، حتی رادیوريال
خودداری کردی جذبهٔ رادیوهای خارج از مرز که به زبان مادری
ایشان سخن میگویند بالا میرود هم اکنون ۹۰ درصد آذربایجانی
های شهرنشین که رادیو دارند «باکو» را میگیرند. صرف نظر از اینکه
نسبت مصرف رادیو در آذربایجان بسیار کمتر است تا مثلاً در گیلان
و مازندران و در دهات آذربایجان کمتر می بینی قهوه خانه ای را که رادیو
داشته باشد چرا که زبانش را نمیفهمند و اگر باکو را هم بگیرند
لابد ژاندارم مزاحم است. ناچار این ابزار بزرگ ارتباطی برای ۶-۷
میلیون آذربایجانی، بیکاره مانده و اگر هم رابطه ای ایجاد میکند با
این سمت و تهران نیست؛ با باکو .است نتیجه فرعی این قضیه
اینکه رادیو نتوانسته در روستای آذربایجان جانشین مؤسسات مذهبی
بشود و به همین دلیل مؤسسات مذهبی در آذربایجان هنوز به قدرت
و قوت خود در زمان صفوی .برقرارند چرا که به زبان ترکی روضه
میخوانند و سینه میزنند و قمه زنی هنوز در اردبیل رایج است و هر
دهی یکی دو مسجد دارد بزرگتر و زیباتر و پر ثروت تر از مساجد
شهری و تنها در مهمانخانههای آذربایجان است که میبینی مهر<noinclude><references/></noinclude>
mlkjzs8j1zwnxouicqxa08iyi5ge30v
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۴۵
104
69331
207929
2024-04-25T19:18:46Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>نماز پشت پنجره یا روی بخاری گذاشتهاند و حیف که آماری در دست
نیست وگرنه میشد نشان داد که قسمت اعظم طلبههای قم از نواحی
ترک نشین میآیند یا دست کم میشد نشان داد که نسبت طلبههای
آذربایجانی سخت بیشتر از اهالی دیگر نقاط است. هنوز در خوی و
اردبیل و حتی تبریز بدتر از قم-زنان نمیتوانند بیحجاب به کوچه
بیایند هنوز دستههای عزاداری آذربایجانیها چه در تهران و چه در
سراسر شهرهای شمال و مازندران که بازار کسبش در اختیار
آذربایجانیها است و چه در خود تبریز و دیگر شهرهای آن ولایت،
بزرگترین دستهها است و عکس العمل این همه آنکه آذربایجانی از
محل گریخته و به تهران و دیگر نقاط غیر ترك نشین مملكت رفته
چنان قرتی و غربزده و لا مذهب و بیبندوبار است که نهایت ندارد.
و به این ترتیب تن روشنفکری مملکت کاسته است و حاصل
روشنفکری مملکت به آذربایجان دسترسی ندارد. یا به عکس. و من
حتم دارم که بزرگترین نسبت بیسوادی که خود مشکل اول
روشنفکران بود در آذربایجان است که به قوۀ دواز مدرسه محرومند.
آنکه فارس است اگر به مدرسه راه داشته، باشد، به هر صورت کوره
سوادی پیدا خواهد کرد؛ ولی آذربایجانی ترك علاوه بر مشكل
دسترسی نداشتن به مدرسه، به مدرسه هم که رفت نه زبان معلم
فارس را میفهمد و نه از خط و ربط کتاب درسی سر در میآورد. او که
آب و نان را شش هفت سال تمام «سو» و «چرك» شنیده، حالا میبیند
توی کتابش دو شکل هست با دو کلمه غریبه او به جای اینکه
تصویر صوتی یک کلمه مأنوس را به تصویر بصریاش در آورد و<noinclude><references/></noinclude>
lxdfpuq812c58bu5d241n7tdlz5wkug
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۴۶
104
69332
207930
2024-04-25T19:21:39Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
بشناسد، مجبور است تصویر صوتی و بصری یک کلمه نامأنوس را
در مقابل فلان مفهوم ذهنی خود بپذیرد و این پی اول است که
خراب گذاشته می. شود و این سوء تفاهم همچنان هست تا آخرین
سالهای تحصیلی و تا آخرین سالهای عمر.
با توجه به تمام این عواقب آیا نرسیده است روزی که
حکومت ما از سیاست وحدت ملی مفهوم والاتر و وسیعتری را در نظر
بیاورد؟ و به صورتهای برازندهتری برای قرن بیستم در این زمینهها
عمل کند؟ بخصوص که خطر سیاسی و ایدئولوژیک جذبه فراسوی
مرزی از بین رفته و تنها جذبۀ زبانیاش باقی مانده؛ براحتی میتوان
مثلاً دانشگاه تبریز را به صورت مرکز آموزش علوم و فرهنگ به
زبان ترکی در آورد چرا که در آن سوی مرز گرچه ترکی رسمی
است اما به خط روسی مینویسندش و در آن سوی دیگر مرز نیز
که ترکیه است ترکی را به لاتین می. نویسند. گرچه هنوز به «رشید
بهبوداوف» خواننده قفقازی که به عنوان مبادله هنرمند به ایران
میآید جواز نمیدهند که در تبریز برنامه اجرا کند، یا فوتبالیست-
های آذربایجانی روس که میآیند فقط در تهران برنامه اجرامی کنند،
یا «علی اوف» مستشرق روس ناله دارد که چرا نمیگذارند در تبریز
هم چند صباحی سر کند<ref name="page147">این هم دو کلمۀ بسیار تازه از مادر عروس، یعنی از روزنامه «ینی گازت» ترکیه «گزارش وابسته فرهنگی ترکیه در تهران حاکی است که دولت ایران برای جلوگیری از بیداری احساسات ملی ترک در میان ۱۱ میلیون (۱) تركهای ایران رفت و آمد عدهای از دیپلماتهای ترک را که به امور فرهنگی اشتغال دارند<ref>. اما باید توجه داشت که علت جذبه در<noinclude><references/></noinclude>
nl7kg32yajiz4znx91utqps9wn4s5f9
207931
207930
2024-04-25T19:22:27Z
Tavaana
36348
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
بشناسد، مجبور است تصویر صوتی و بصری یک کلمه نامأنوس را
در مقابل فلان مفهوم ذهنی خود بپذیرد و این پی اول است که
خراب گذاشته می. شود و این سوء تفاهم همچنان هست تا آخرین
سالهای تحصیلی و تا آخرین سالهای عمر.
با توجه به تمام این عواقب آیا نرسیده است روزی که
حکومت ما از سیاست وحدت ملی مفهوم والاتر و وسیعتری را در نظر
بیاورد؟ و به صورتهای برازندهتری برای قرن بیستم در این زمینهها
عمل کند؟ بخصوص که خطر سیاسی و ایدئولوژیک جذبه فراسوی
مرزی از بین رفته و تنها جذبۀ زبانیاش باقی مانده؛ براحتی میتوان
مثلاً دانشگاه تبریز را به صورت مرکز آموزش علوم و فرهنگ به
زبان ترکی در آورد چرا که در آن سوی مرز گرچه ترکی رسمی
است اما به خط روسی مینویسندش و در آن سوی دیگر مرز نیز
که ترکیه است ترکی را به لاتین می. نویسند. گرچه هنوز به «رشید
بهبوداوف» خواننده قفقازی که به عنوان مبادله هنرمند به ایران
میآید جواز نمیدهند که در تبریز برنامه اجرا کند، یا فوتبالیست-
های آذربایجانی روس که میآیند فقط در تهران برنامه اجرامی کنند،
یا «علی اوف» مستشرق روس ناله دارد که چرا نمیگذارند در تبریز
هم چند صباحی سر کند<ref name="page147">این هم دو کلمۀ بسیار تازه از مادر عروس، یعنی از روزنامه «ینی گازت» ترکیه «گزارش وابسته فرهنگی ترکیه در تهران حاکی است که دولت ایران برای جلوگیری از بیداری احساسات ملی ترک در میان ۱۱ میلیون (۱) تركهای ایران رفت و آمد عدهای از دیپلماتهای ترک را که به امور فرهنگی اشتغال دارند</ref>. اما باید توجه داشت که علت جذبه در<noinclude><references/></noinclude>
lhgkkg6no4vgev0i1mgx5k9y20qliti
207932
207931
2024-04-25T19:22:44Z
Tavaana
36348
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
بشناسد، مجبور است تصویر صوتی و بصری یک کلمه نامأنوس را
در مقابل فلان مفهوم ذهنی خود بپذیرد و این پی اول است که
خراب گذاشته می. شود و این سوء تفاهم همچنان هست تا آخرین
سالهای تحصیلی و تا آخرین سالهای عمر.
با توجه به تمام این عواقب آیا نرسیده است روزی که حکومت ما از سیاست وحدت ملی مفهوم والاتر و وسیعتری را در نظر بیاورد؟ و به صورتهای برازندهتری برای قرن بیستم در این زمینهها عمل کند؟ بخصوص که خطر سیاسی و ایدئولوژیک جذبه فراسوی مرزی از بین رفته و تنها جذبۀ زبانیاش باقی مانده؛ براحتی میتوان مثلاً دانشگاه تبریز را به صورت مرکز آموزش علوم و فرهنگ به زبان ترکی در آورد چرا که در آن سوی مرز گرچه ترکی رسمی است اما به خط روسی مینویسندش و در آن سوی دیگر مرز نیز که ترکیه است ترکی را به لاتین می. نویسند. گرچه هنوز به «رشید بهبوداوف» خواننده قفقازی که به عنوان مبادله هنرمند به ایران میآید جواز نمیدهند که در تبریز برنامه اجرا کند، یا فوتبالیست- های آذربایجانی روس که میآیند فقط در تهران برنامه اجرامی کنند، یا «علی اوف» مستشرق روس ناله دارد که چرا نمیگذارند در تبریز هم چند صباحی سر کند<ref name="page147">این هم دو کلمۀ بسیار تازه از مادر عروس، یعنی از روزنامه «ینی گازت» ترکیه «گزارش وابسته فرهنگی ترکیه در تهران حاکی است که دولت ایران برای جلوگیری از بیداری احساسات ملی ترک در میان ۱۱ میلیون (۱) تركهای ایران رفت و آمد عدهای از دیپلماتهای ترک را که به امور فرهنگی اشتغال دارند</ref>. اما باید توجه داشت که علت جذبه در<noinclude><references/></noinclude>
bkyzejn10davr29c0clxzqry1155v2h
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۴۷
104
69333
207933
2024-04-25T19:24:52Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
کجا است؟ اگر حکومتهای ما متوجه باشند که جذبه اصلی
آذربایجانی جماعت نسبت به آن طرف مرز قضیه زبان است و اگر
اجازه بدهند که در آن ولایت زبان ،اول زبان مادری باشد و زبان
اجباری بعدی زبان فارسی دیگر همۀ این ناراحتی ها برخاسته است.
من اگر اغراق نکرده باشم میخواهم بگویم که صرف نظر از دیگر
عوامل اقلیمی و جغرافیایی و تأثیر سیاستهای بین المللی تمام بحران
های آذربایجان ناشی از مسألۀ زبان .است درست است که آذربایجان
بزرگترین ولایت ایران است که با تکیه به ثروت خود کشاورزی و
دامداری می تواند بی نیاز به درآمد نفت بسر ببرد؛ اما اگر اجازه
بدهیم که در حوزه مسائل فرهنگی بی نیاز به یک زبان غیر محلی و
غیر مادری مدرسه و مطبوعات و فرهنگ خود را اداره کند دیگر
هیچ وحشتی از جذبه احتمالی فراسوی مرزی در میان نیست. گذشته
از اینکه تن روشنفکری مملکت از این راه چه فربهی ها که بهم
خواهد زد.
من میخواهم در پایان این فصل که از مشکلات روشنفکری در ایران بر شمرده ام صراحت بیشتری درکار بیاورم و بگویم که از آغاز پیدایش مفهوم ،ملیت یعنی از اوان مشروطیت تاکنون، حکومت تهران اگر نه از نظر سیاسی و اقتصادی ولی حتماً از نظر فرهنگی آذربایجان را مستعمره خویش میداند و اولین نتیجه سوء این استعمار فرهنگی کشتن فرهنگ ترکی در حوزه آذربایجان و به این مناسبت
<ref follow="page146">به مناطق ترك نشين محدود کرده است...» نقل شده از «آیندگان»، دوشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۴۷ از مقاله ای به عنوان «کشور دون کیشوتها».</ref><noinclude><references/></noinclude>
1ulw8x0mvbmj5re0jm2rfo3b6kxix7w
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۷۹
104
69334
207934
2024-04-25T19:28:07Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ چه فرصتها بود برای کوتاه کردن دست
استعمار که همه از دست رفت «ملکی این از دست رفتن فرصتها را به
حساب ندانم کاریها و دنباله رویهای حزب توده میگذارد؛ و حزب توده
به حساب انشعابی که ملکی راه انداخت و میبینید که به هر صورت
قضیه بر میگردد به انشعاب و چون از آنهمه انشعابی تنها «ملکی» ماند
که همچنان پا بر جا حرفش را زد ناچار همۀ افتخار انشعاب را برای
خود اندوخت؛ همچنان که همۀ طرد و لعن و نفرین و شایعهسازی آن
حزب را با تمام دستگاههای تبلیغاتیاش.
در آن انشعاب آذر سال ۱۳۲۶ از حزب توده ما عملی کردیم
دسته جمعی<ref>اعلامیه اول «انشعاب» که در ۱۶ آذر ۱۳۲۶ منتشر شد، به امضای این ۱۲ نفر بود: «خلیل ملکی انور خامهای مهندس اسما عیل زنجانی مهندس زاوش دکتر رحیم عابدی فریدون توللی محمد علی جواهری مهندس ناصحی-محمدسالك محمدامین ریاحی حسین ملك جلال آل احمد. » و در اعلامیۀ دوم این عده دیگر به انشعاب پیوستند «مهندس محمود نوائی - احمد آرام - عباس دیوشلی - حسن گوشه - اسماعیل زاهد - مجتبی میرحسینی - مهندس منصور بلالی - عبدالرسول پرویزی - مهندس ابوالقاسم قندهاریان - محمد قلی محمدی- جلیل مقدم - مهندس مسعود درویش - میر حسین سرشار - علی شاهنده - محمدمهدی عظیمی - مهندس مهرابی - مهندس جمشید دارائی - ملکه محمدی - احمد ساعتچی - مهندس یوسف قریب - علی اصغر خبرهزاده».</ref>. اما ملکی سر کرده ما. بود خود او بارها گفته که:
من تنها زبان آن دسته بودم و پیرترین عضوشان نه که
تنها انشعاب کرده باشم یا راهش انداخته باشم».
و من این قضیه را اندکی خواهم شکافت شاید اینهمه
کین توزی از میان. برخیزد اما به هر صورت چون همه ما دیگران -<noinclude><references/></noinclude>
msol292zozjrjpnvyznrtt5lxan2ext
207935
207934
2024-04-25T19:28:52Z
Tavaana
36348
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ چه فرصتها بود برای کوتاه کردن دست
استعمار که همه از دست رفت «ملکی این از دست رفتن فرصتها را به
حساب ندانم کاریها و دنباله رویهای حزب توده میگذارد؛ و حزب توده
به حساب انشعابی که ملکی راه انداخت و میبینید که به هر صورت
قضیه بر میگردد به انشعاب و چون از آنهمه انشعابی تنها «ملکی» ماند
که همچنان پا بر جا حرفش را زد ناچار همۀ افتخار انشعاب را برای
خود اندوخت؛ همچنان که همۀ طرد و لعن و نفرین و شایعهسازی آن
حزب را با تمام دستگاههای تبلیغاتیاش.
در آن انشعاب آذر سال ۱۳۲۶ از حزب توده ما عملی کردیم دسته جمعی<ref>اعلامیه اول «انشعاب» که در ۱۶ آذر ۱۳۲۶ منتشر شد، به امضای این ۱۲ نفر بود: «خلیل ملکی انور خامهای مهندس اسما عیل زنجانی مهندس زاوش دکتر رحیم عابدی فریدون توللی محمد علی جواهری مهندس ناصحی-محمدسالك محمدامین ریاحی حسین ملك جلال آل احمد. » و در اعلامیۀ دوم این عده دیگر به انشعاب پیوستند «مهندس محمود نوائی - احمد آرام - عباس دیوشلی - حسن گوشه - اسماعیل زاهد - مجتبی میرحسینی - مهندس منصور بلالی - عبدالرسول پرویزی - مهندس ابوالقاسم قندهاریان - محمد قلی محمدی- جلیل مقدم - مهندس مسعود درویش - میر حسین سرشار - علی شاهنده - محمدمهدی عظیمی - مهندس مهرابی - مهندس جمشید دارائی - ملکه محمدی - احمد ساعتچی - مهندس یوسف قریب - علی اصغر خبرهزاده».</ref>. اما ملکی سر کرده ما. بود خود او بارها گفته که: من تنها زبان آن دسته بودم و پیرترین عضوشان نه که تنها انشعاب کرده باشم یا راهش انداخته باشم».
و من این قضیه را اندکی خواهم شکافت شاید اینهمه کین توزی از میان. برخیزد اما به هر صورت چون همه ما دیگران -<noinclude><references/></noinclude>
18ms00zj0x15exgy82fbbhyfgux0pmz
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۸۰
104
69335
207936
2024-04-25T19:31:22Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
هر یک به صورتی - او را تنها گذاشتیم ناچار عواقب انشعاب را چه
خوب و چه بد او بتنهایی تحمل کرد. این است که کلمه «انشعاب»
شده است مترادف نام «ملکی». بخصوص که در سال ۳۱ از
دکتر بقائی هم بریدیم و با یک انشعاب، مجدد حزب نیروی سوم را
باز به رهبری ملکی ساختیم. آخرین تظاهر غیر انفرادی انشعاب،
جزوهای است که در دی ماه ۱۳۳۶ در تهران منتشر شد به نام «پس از
ده سال انشعابیون حزب توده سخن میگویند» (در ۴١ صفحه – ۱۰
ریال) و به امضای خلیل ملکی و انور خامهای که به نظر عده دیگری
از انشعابیها رسیده بود. اما امضای کسی غیر از این دو تن زیر آن
نیست تا مسؤولش بشناسیم وگرچه از شرکت در نهضت ملی
تا شکست آن (۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲) و پس از آن در اداره مجله «علم و
زندگی» (۱۳۲۹ تا ۱۳۳۹ با وقفههای مکرر به علت توقیفها) و نیز
در تأسیس جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران (۳۶ تا ۳۹)
نیز به تفاریق عدهای از انشعابیها شرکت داشتهاند، اما همه جا
ملکی نفر اول بود؛ و ثابت قدم بود و ما دیگران میآمدیم و میرفتیم.
حتی خود من نوعی رفت و آمد موسمی داشتهام. عین نوعی بیماری
مزمن که هر به چند سال یک بار تجدید میشد؛ و اغلب موقعی که
احساس میکردم در صفی که ملکی نگهبانی میکند احتیاجکی به
وجودم هست یک بار در تأسیس حزب «زحمتکشان ملت ایران» به
اشتراك دکتر بقائی (اواسط سال ۱۳۲۹) و پس از آن خستگی و
دلزدگی؛ و سپس در ماجرای جدا شدن از بقائی (اواخر ۱۳۳۱) و
«نیروی سوم» که روبه راه شد از نو کنارهگیری به علت پاپوشی که<noinclude><references/></noinclude>
o452xz00me5u4wb17nade3hetkujyyb
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۸۱
104
69336
207938
2024-04-25T19:33:35Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>دکتر خنجی برای وثوقی دوخت و دیگران به سکوت رضایت دادند (اوایل ۱۳۳۲)<ref>مراجعه کنید به ضمیمه ۳ این مقاله</ref>؛ و سپس در تجدید حیات جامعه سوسیالیستها و مجله «علم و زندگی» (از ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۹) که با توقیف ابدی مجله در این سال آخر تمام شد و دست آخر در قضیه گرفتاری اخیر «ملکی» و یا رانش و محاکمه شان رفت و آمد دیگر انشعابیها با «ملکی» گاهی از مال من هم موسمی تر بوده است و آیا یکی به همین دلیل نبود که انشعاب موفق نشد؟ دلایل دیگر یکی این بود که روزنامه ارگان نداشتیم؛ دیگر اینکه حرفمان را صریح نزدیم. یعنی که درد را و علت را احساس کرده بودیم اما هنوز اسم گذاری نمی توانستیم کرد. دیگر اینکه تمام وزنه تبلیغاتی روسیه شوروی و حتی رادیو مسکو پشت حزب توده ایستاد به هر صورت ما به عنوان حزب سوسیالیست توده ایران از حزب توده انشعاب کردیم و به همین دلایل که برشمردم دو ماه بیشتر دوام نیاوردیم. شاید هنوز سیستم حزبی رایج نشده بود؟ شاید چون یک قدرت خارجی پشت ما نبود برای آن مردعامی یا روشنفکری که نشانش ،دادم جذبه ای نداشتیم؟ به هر صورت از آن زمان به بعد اکنون بیست سال است که «ملکی در هر قدمی که برداشته است بایست یک طرف توجهش به استعمار می بوده و طرف دیگرش به حزب توده و باید در دو جبهه میجنگیده و این همه باعث همه این شایعه سازیها که دیدیم بزرگترین دشمن «ملکی» در تمام این مدت یکی جناح ارتجاعی حاکم بوده است آخرینش رشیدیان که حتی در زمان گرفتاری و محاکمۀ «ملکی از تحریک خودداری نکرد و<noinclude><references/></noinclude>
2wjctey2lm3k507e7v2jvtmkwtugm77
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۸۲
104
69337
207939
2024-04-25T19:36:39Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>دیگری حزب توده؛ این توجیهکنندگان وجود یکدیگر و به هر صورت در این تردید نیست که آن حزب گمان میکرد اگر «ملکی» چنان قدرت جوان و فعالی را با خود نبرده بود، اکنون و هر وقت دیگر حال و روزگارایشان بهتر از اینها بود. از این گذشته اگر انشعابیها نبودند - حتی به همان صورت پراکنده و با «ملکی» در رأسش - شاید رهبری جبهه ملی براحتی بازیچه تشکیلاتایشان میشد. این شایدها و اگرها چه درست چه نادرست، برای من این حقیقت دیگر مسلم است که انشعاب تنها راه بود برای حفظ عدهای از روشنفکران مملکت - و ناچیزترینشان من نویسنده - تا از شرکت در سرنوشت کوری که رهبران آن حزب برای خود و دیگران میساختند درامان بمانند و آیا همین یک واقعیت کافی نیست که حزب توده خارج شده از دور و زبان و قلمش در خلق بیاثر مانده - تحمل همین مختصر عرض وجود هیچ انشعابی را نداشته باشد؟ به ابتذال رفتار هر خاله زنکی که هوویی سرش آمده باشد؟ که کین توزی و شایعهسازی آن حزب مدام هر یک از ما را دنبال کرده است اما در این قضیه کسانی بودند که دچار احساس ماخولیاآمیز «تعاقب مدام» دست از همه چیز شستند و کناره نشستند یا از میدان گریختند و خدا عالم است در کدام گوشه عالم سر به نیست شدند. و برخی دیگر ککشان هم نگزید و پیه همه چیز را به تن مالیدند و کتک خورشان را قوی کردند. و من معتقدم که به همان اندازه که انشعاب بجا بود انصراف دو ماه پس از آن نابجا بود و غلط<ref name="page183">اعلامیه انصراف از تأسیس حزب سوسیالیست توده ایران» که مجمعه</ref> . خود من از مجلسی که طرح<noinclude><references/></noinclude>
pkwlmlmj1eynff3mibyhsk4pwqwzmp0
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۸۳
104
69338
207940
2024-04-25T19:46:12Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>انصراف در آن به تصویب میرسید، گریختم به گریستن در خلوت؛ اما
شنیدم که فقط احمد آرام در آن مجلس با انصراف مخالفت کرده بود.
اشتباه ما در این بود که پیش از آنکه آمادگی کامل برای عمل
داشته باشیم انشعاب کرده بودیم. گفتم که حتی روزنامه دست و پا
نکرده بودیم و حال آنکه تمام مطبوعات آن حزب – همگام با رادیو
مسکو و دیگر مؤسسات وابسته - از همان قدم اول شروع کردند به
شایعهسازی و لجن مالی. و اشتباه دیگر اینکه حرفمان را جویده جویده
زدیم. شاید به این علت که نیم جویدهای از واقعیت استالینیسم را
چشیده بودیم - جرأت نکردیم بصراحت در مقابل استالینیسم
بایستیم - شاید جبروت قضایا بیش از اینها بود. انشعاب در حزب
کمونیست هند و بعد قضیه تیتو پس از داستان ما بود که رخ داد و
به کتابهای بازگشتگان از استالینیسم نیز پس از اینها بود که ما
دست. یافتیم اما به هر صورت این برای شخص من تجربهای شد که
تمجمج کردن و زیر سبیلی حرف زدن را یکسره رها کنم و به صراحت
پناه بیاورم چون پرت هم که میگویی اگر صریح بگویی فوری
فهمیده میشود و حتی در این برهوت «تیرها در تاریکیها» و «گلیم
<ref follow="page182">انشعابیها شده بود در تاریخ ۲ بهمن ۱۳۲۶ به صورت فوقالعاده «قیام شرق» در آمد و با عنوان «اعلامیه درباره انتشارات بیپایه چند روز اخیر» و به امضای این کسان «خلیل ملکی خامهای زنجانی زاوش عابدی ناصحی - جواهرى ملك محمدی آل احمد سالك - نوائی آرام - گوشه - دیوشلی - زاهد - میرحسینی- پرویزی ـ قندهاریان - قلی محمدی مقدم - سرشار - شاهنده - عظیمی - سهرابی دارابی - ملکه محمدی - ساعتچی - خبرزاده - داراب زند - اسماعیل بیگی توللی.</ref><noinclude><references/></noinclude>
4afz5geqfe5bs5sn9lr752xgm647w7t
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۲۱۵
104
69339
207941
2024-04-25T19:47:48Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
به جذبه قدرت کشیده شدن و با چرخ حکومت گشتن و موافق میل
سیاست استعماری در جامعه اثر کردن؛ و یا به انزوای واحه مانندی
پناه بردن و گوشه دنجی برگزیدن و دایره تأثیر و تأثر خود را به جمع
قلیلی از دوستان یا حوزههای مخفی به سبک باطنیان منحصر کردن.
و این است معنی تحجر تاریخی که هزار سال است همچو دایره
بستهای محیط تاریخی و جغرافیایی ما را میسازد. و حرف آخر ملکی
اینکه این دو راهه را و این دایره بسته را باید در هم ریخت. او
میگوید واقع بینهای صرف، راه اول را میروند وایدهآلیستهای
، صرف راه دوم را اما خود در این حوزه نیز راه سومی را برگزیده
است. همچنانکه در سیاست جهانی - به علت انشعاب - میان
دو قدرت شوروی و آمریکا راه سومی را برگزید و پیش از آنکه
کنگرههای «باندونگ» و «قاهره» نمایندگان ملل غیر متعهد را به راه
سوم بخوانند، در ایران «نیروی سوم» را مطرح کرد؛ یعنی نیروی ملت
های گرسنه و استعمار زده را. نشان داد که در امور داخلی نیز بایست
روشنفکر مملکت از این دو راهه قضا و قدری چشم بپوشد و به راه
سومی برود که نه راه جذب شدن به قدرت «فعل» و «عمل» و «عالم امر»
است و نه راه گوشه نشینی و پناه بردن به بیاثری انزوا. ملکی می
گوید که این سرنوشت دوگانه لایق روشنفکران نیست. میگوید که
روشنفکر در حضور این همه ابزار وسیع کسب خبر و دانش نه
میتواند خود را به سرکه نقد حکومتها بفروشد که ابزار کسب و
نشر اخبار و اطلاعات را در قبضه سانسور میخواهند؛ و نه میتواند
خود را برای فردای نامعلوم و انتظار هر موعودی که معتقد باشی،<noinclude><references/></noinclude>
ofa84zbsoneaovel9h52606b40om09v
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۲۱۶
104
69340
207942
2024-04-25T19:48:40Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
ترشی بیندازد. میگوید که بایست با شهادت دادن مدام از آنچه در حوزه اعمال قدرت حکومتها میگذرد از ظلم و نابسامانی، خوراک دهنده بود به هر نهضت موجود یا محتملی که کارش درهم ریختن این نابسامانیها است که روشنفکر آزاده را با هر عقیده و اصولی - یا به خانه نشینی میخواند و زندان و تبعید، یا به شرکت در غارت. و من در این زمینه هر چه دارم و میگویم از او آموختهام.<noinclude><references/></noinclude>
qzhjf0wk4zynib9gi62qellcyp6n8bv
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۲۱۷
104
69341
207943
2024-04-25T19:51:04Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
{{بزرگتر۱|'''ضمیمه هشتم'''}}
ضمیمة ۱
آقایامیرانی مدیر محترم خواندنیها {{چپچین}}۲۰ بهمن ۱۳۴۴{{پایان چپچین}}
محاکمه نظامی سرور عزیز من حضرت خلیل ملکی و سه تن یارانش آقایان شایان
و سرشار و شانسی که مؤسس و اعضای جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایرانند،
از روز شنبه تا به حال دارد در خلوت کامل دنبال می. شود و مطبوعات شهر هنوز
همچنان سرهاشان گرم است به بخت آزمایی و رسوم دلبری و مجالس شب نشینی. و
انگار نه انگار که نخست وزیری هم هست که در مصاحبه مطبوعاتیاش گفته است که:
«دمانه به سانسور علاقه داریم و نه آن را دوای کار خود میدانیم».<ref> نقل از صفحه ۳ «خواندنیها»، ۱۶ بهمن ۱۳۴۴.</ref>
و حال آنکه اعلام شده است که محاکمه علنی است. اما چگونه؟ روز اول تنها این
شخص راقم توانست از لابیرنت مقررات دادرسی ارتش بگذرد که مرد عادی ترجیح
میدهد که سرش را به دستمال آنان نبندد و به دادگاه وارد شود. همان روز سرشار
که مرا دید گفت: «اگر تو هم نیامده بودی میشد اعلام کرد که محاکمه علنی نبوده است».
این مال روز اول روز دوم چهار خانم و یك آقا از بستگان حضرات و روز
سوم دو خانم و دو آقا (که بلا نسبت) یکیش خود فقیر بود اما از مطبوعات محترم
روز اول خبرنگار کی بود که روی کاغذ مارک دار «اطلاعات نیمساعتی یادداشت کی کرد
و رفت باز خدا پدرش را بیامرزد که همان شب به صورت خبر متحد المآل مانند در
دو قلوهای شبانه منتشر شد و در آخر مجلس هم جوان برومندی آمد که مخبر محلی
« لوموند» بود. اما روز سوم نماینده خبرگزاری فرانسه آمد با مترجمش و همین.
غیر از این شما خبری دادید بسیار کوتاه (شماره ۱۹ بهمن) و نیز «بامشاد» و نیز «تهران
مصور، که بله چنین محاکمهای در کار است و دیگر هیچ بحث در این نیست که با
وجود قانون اساسی و منشور ملل آیا میشود هنوز کسی یا کسانی را به علت یك اعتقاد<noinclude><references/></noinclude>
rx8pdzwdy0g7xakp874i4novomp56bh
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۲۱۸
104
69342
207944
2024-04-25T19:53:42Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
سیاسی محاکمه نظامی کرد یا نه و نیز بحث در این که سرنوشت این جور محاکمه
های نظامی، از قبل تعیین شده هست یا نه؛ چون جوابگوی اینها نه من هستم نه شما.
اما آنچه از من و شما بر می آید این است که من بگویم و شما بنویسید که مجموعه گفت
و شنیدی که در این دادگاه گذرد به صورت ادعا نامۀ دادستان و مدافعات حضرات،
نوعی مکالمه است میان نیروی انتظامی و نیروی روشنفکری مملکت و حتماً مفيد و لازم
و آموزنده است. انتشارش بخصوص برای نسل جوان امروزی که نمیداند زیر دیگ
وقایع این چهل ساله اخیر که ها سوختند تا که ها بر سر سفره بنشینند و بخصوص تر از
این نظر که مقدار بسیاری از این مکالمه حتی برای راقم این سطور نشنیده بود که بیست
سال است از محضر حضرت ملکی تلمذها کرده و گمان می کرده که چیزهایی می داند.
آقای امیرانی ضبط و ثبت و انتشار آنچه در این محاکمه میگذرد اگر از
وظایف دستگاههای انتشاراتی مملکت نباشد شما بگوئید پس از وظایف کیست؟
از وظایف رادیو است با آن بوق و کرناش یا تلویزیون با آن قرتی بازی و غربزدگی
ها که دارد؟ میدانید که دل خوشی از سر کار ندارم ولی چه میشود کرد که روزگار
جوری شده که فعلاً شما شده اید تنها پناهگاه این درد دل خصوصی که شاید زیاد
هم خصوصی نباشد. والسلام.
{{چپچین}}با ارادت{{پایان چپچین}}
{{چپچین}}جلال آل احمد{{پایان چپچین}}
آقای امیرانی مدیر محترم خواندنیها
خواهشمندم دستور بفرمائید طبق قانون مطبوعات (1) این وجیزه را در
همان صفحه از مجله تان درج کنند که در شماره ۶۵، ششم اردیبهشت ۱۳۴۵ اش ذکر
خبری یاشری (؟) از من فقیر شده بود گمان میکنم چیزکی را برای خوانندگان
روشن کند.
۱- با تشکر از لطفی که نسبت به صاحب این قلم و برخی پرت و پلاهاش می
فرمایید مرقوم فرموده بودید که بلبشوی کتابهای درسی در دهسال پیش به دوران
حکومت نظامی... و در یکی از نشریات چاپ شده بود که شما نیمه ای از آن را نقل
فرمودید به گمانم این نوعی قلب حقیقت .است آن مقاله نه در یکی از نشریات
لابد به نظر شما گمنام بلکه در مجله «علم» و «زندگی» منتشر شد که از همان سربند
توقیف است و تاریخ انتشار آن شماره از مجله که آخرین شماره بود) دیماه<noinclude><references/></noinclude>
74h973weczktacytlliusjj9buo6p8m
207945
207944
2024-04-25T19:54:01Z
Tavaana
36348
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
سیاسی محاکمه نظامی کرد یا نه و نیز بحث در این که سرنوشت این جور محاکمه
های نظامی، از قبل تعیین شده هست یا نه؛ چون جوابگوی اینها نه من هستم نه شما.
اما آنچه از من و شما بر می آید این است که من بگویم و شما بنویسید که مجموعه گفت
و شنیدی که در این دادگاه گذرد به صورت ادعا نامۀ دادستان و مدافعات حضرات،
نوعی مکالمه است میان نیروی انتظامی و نیروی روشنفکری مملکت و حتماً مفيد و لازم
و آموزنده است. انتشارش بخصوص برای نسل جوان امروزی که نمیداند زیر دیگ
وقایع این چهل ساله اخیر که ها سوختند تا که ها بر سر سفره بنشینند و بخصوص تر از
این نظر که مقدار بسیاری از این مکالمه حتی برای راقم این سطور نشنیده بود که بیست
سال است از محضر حضرت ملکی تلمذها کرده و گمان می کرده که چیزهایی می داند.
آقای امیرانی ضبط و ثبت و انتشار آنچه در این محاکمه میگذرد اگر از
وظایف دستگاههای انتشاراتی مملکت نباشد شما بگوئید پس از وظایف کیست؟
از وظایف رادیو است با آن بوق و کرناش یا تلویزیون با آن قرتی بازی و غربزدگی
ها که دارد؟ میدانید که دل خوشی از سر کار ندارم ولی چه میشود کرد که روزگار
جوری شده که فعلاً شما شده اید تنها پناهگاه این درد دل خصوصی که شاید زیاد
هم خصوصی نباشد. والسلام.
{{چپچین}}با ارادت{{پایان چپچین}}
{{چپچین}}جلال آل احمد{{پایان چپچین}}
آقای امیرانی مدیر محترم خواندنیها
خواهشمندم دستور بفرمائید طبق قانون مطبوعات (1) این وجیزه را در
همان صفحه از مجله تان درج کنند که در شماره ۶۵، ششم اردیبهشت ۱۳۴۵ اش ذکر
خبری یاشری (؟) از من فقیر شده بود گمان میکنم چیزکی را برای خوانندگان
روشن کند.
۱- با تشکر از لطفی که نسبت به صاحب این قلم و برخی پرت و پلاهاش می
فرمایید مرقوم فرموده بودید که بلبشوی کتابهای درسی در دهسال پیش به دوران
حکومت نظامی... و در یکی از نشریات چاپ شده بود که شما نیمه ای از آن را نقل
فرمودید به گمانم این نوعی قلب حقیقت .است آن مقاله نه در یکی از نشریات
لابد به نظر شما گمنام بلکه در مجله «علم» و «زندگی» منتشر شد که از همان سربند
توقیف است و تاریخ انتشار آن شماره از مجله که آخرین شماره بود) دیماه<noinclude><references/></noinclude>
4mjrv4tcn9ff5hecfmi4f85vcbrink4
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۲۵۱
104
69343
207946
2024-04-25T19:55:22Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
تظاهرات اجتماعاتیاش! به هر صورت من وصف دیگری برای این
نوع مجامع ندارم جز مراکز اسراف و فسق و فجور مدرن که در
آنها البته که همچون هر محفل دیگری معامله هم میکنند و
تفنن هم و سیاست بازی هم خوشمزهترین انواع این مجامع آنها
است که یک حمام سونا را هم یدک می. کشد. برای جبران پرخوری
و شکمبارگی حضرات روشنفکران به نواله رسیده که اگر چاقتر از حد
معمول شدهاند به این علت است که در همدردی با مردم بومی
غمباد آوردهاند!
۷-آخرین پاتوق روشنفکران، ایرانی مطبوعات است. و من
در «ورشکستگی مطبوعات ورشکستن این آخرین پاتوق را نشان
دادهام اگر از روزنامهها و مجلات هفتگی صرف نظر کنیم که حوزه
عمل سانسورند و گرچه روشنفکر جماعت آنها را میسازد ولی خودش
آنها را نمیخواند و کارنامهایشان هم در آن مقاله آمده و اگر
به عنوان گل سرسبد مطبوعات روشنفکرانه این چهل و چند سال اخیر
دو مجله نسبة مهم را بر بگزینیم و نیز اگر یکی از این دو مجله
را «مهر» بدانیم در سالهای پیش از شهریور ۱۳۲۰ و دومی را «سخن»
بدانیم در سالهای پس از آن تاریخ - گمان میکنم مشت نمونه
خروار را پیش رو خواهیم داشت مجلۀ «مهر» که پیش از شهریور
بیست در دورۀ آن بازیها منتشر میشد که پیش از این برشمردهام
در واقع پناهگاهی است برای روشنفکران نبش قبرکننده که رابطه
نسل جوان و روشنفکر همدوره خود را با دورههای چسبیده به زمان
معاصر ندیده میگیرند یعنی کوچکترین اشارهای و حتی کنایه ای<noinclude><references/></noinclude>
jnxgtyt5j0do8engxg0xknq6ehrr355
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۲۵۲
104
69344
207947
2024-04-25T19:58:30Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
به دوره قاجار ندارد. و همه در پی نبش قبرهای بسیار کهن است که
در آن بازیها به وجودشان احتیاجی هست. و اما مجله «سخن» که
پناهگاه روشنفکران دوره بعدی است پر است از غربزدگی. چرا که
دوره، دورۀ غربزدگی است پس آن مجله پر است از ترجمه و جز
از موارد بسیار نادر پر از فرنگی بازی و غالباً دور مانده از داغترین
مسائل زندۀ ادب و فرهنگ و سیاست مملکت و پردازنده به دور
افتادهترین آراء و آثار و اخبار غرب. این هر دو مجله که هر یک
در حدودی بلندگوی بیرمق ادبی و فلسفی و تاریخی روشنفکران
زمان خویشند به جای اینکه محرک امری باشند و رهبر جامعهای و
بناگذارنده طرحی در فکر یا در عمل یا دست کم کمککننده به
ایجاد شعوری در وضع گرفتن نسبت به خطرهای بزرگ زمانه، هر
کدام و به همین علتها که بر شمردم فقط پناهگاهاند پاتوقاند-
فضای تنگی برای تنفس روشنفکر درمانده از عمل و اخراج شده از
رهبری.اند منتها چون در آن دوره پیش از شهریور ۲۰ همه بادبانها
با لاف در غربت به کورش و داریوش و فردوسی پر میشد، مجله
«مهر» نیز انباشته بود از نبش قبوری که بتوان به آنها پز داد.
به این دلیل و گرچه «مهر» مجلهای بود ادبی»، اما حتی ادبیات آن
دوران پیش از شهریور، بیست در خارج از قلمرو صفحات آن مجله
شکل میگرفت مراجعه کنید به مجله «موسیقی» و کارهای هدایت
و نیما و تندركیا و محمد مسعود و دیگران و دیگران، که هیچکدام
رابطهای با مجله «مهر» نداشتهاند اما چون در دوره پس از شهریور
۲۰ همۀ بوقها به یاد غربزدگی صدا میکند و دیگر احتیاجی به<noinclude><references/></noinclude>
me8lt7o7boy85l44p5uuysp2kju64np
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۲۵۳
104
69345
207948
2024-04-25T20:00:47Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>نبش قبر نیست، «مهر» بسته میشود و «سخن» به جایش راه میافتد که انبان ترجمهها است و همه خبر از غرب و گرچه «سخن» خود فریادش از آن همه نبش قبر دوره پیش به هوا است، اما چون خود به درد دیگری دچار است که غربزدگی، باشد، ناچار عین مجله «مهر» به جای اینکه رهبریکننده چیزی یا کسی، باشد خود رهبری شده است. تا به حدی که در سالهای اول عین بسیاری دیگر از مظاهر روشنفکری مستقیماً از حزب توده دنباله روی میکند و گرچه انصاف باید داد که مجله «سخن به هر صورت یکی از مداومترین و جدیترین کارهای مطبوعاتی پس از شهریور۲۰ را با یکی دو بار وقفه یا تعطیل، اختیاری، دنبال میکند - در حالی که مجلات مشابه آن مثل مجله «مردم» و «علم» و «زندگی» به علت اینکه هر یک محرك امری بودند و پیامی داشتند و در مقابل مسائل حاد وضع میگرفتند ناچار به علل سیاسی در توقیف بسر میبرند - به هر صورت اکنون با یک مرور سریع به دورههای «سخن» میتوان دید که دوران شکفتگی این مجله همان دورانی است که صادق هدایت عین یک شمع جمعی حاضر و ناظر است و آراء و آثار جماعت کثیری از اطرافیان خود را منعکس در آن میکند.<ref>واسامىایشان یك طومار. است مثلاً مراجعه کنید به شماره تیرماه ۱۳۳۲ آن مجله که شباهتی دارد به کارنامه عمل آن مجله در دست مدیرش تا با دستی پر وارد حکومت بشود و چه پزها که پیش و پس از این واقعه او به این اسامی داده است.</ref> و حقیقت این است که همین جماعت بودند که چیزی را به اسم «سخن» ساختند و از این راه کسی را به<noinclude><references/></noinclude>
0ij9mhdh8cppym2q03lmsl8e9okemdv
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۲۵۴
104
69346
207949
2024-04-25T20:02:43Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>اسم «دکتر خانلری». و گرچه هنوز فراوانند روشنفکران و نویسندگان و شعرایی که آثار خود را در آن مجله منتشر میکنند چرا که پناهگاه دیگری به این مداومت و به این مصونیت از سانسور نیست- اما ایضاً انصاف باید داد که قسمت اعظم شکفتگی نظم و نثر فارسی در سالهای پس از شهریور۲۰ خارج از حوزه عمل مجله «سخن» صورت پذیرفته. است بخصوص از وقتی مجله «سخن» بدل شد به نردبانی زیر پای نیل به مقامات حکومتی.<ref>شماره خرداد ۱۳۳۴ همان مجله با سرمقاله مدیرش خطاب به «دوستان جوانم» در شرح چگونگی پذیرفتن معاونت اسدالله علم و دیگر قضایا.</ref> اگر از نیما و مسعود فرزاد و تندر کیا سخن نرانیم که خود تربیت شدگان پیش از شهریورند- و با این همه هیچ اثری ازایشان در تمام دورههای «سخن» نیست- شاملو و داریوش وامید و فرخ زاد و آزاد و تمام خیل شاعران جوانتر و ساعدی و فرسی و افغانی و گلستان و مدرسی و بیضایی و ابراهیمی و رادی و همۀ نویسندگان جوانتر کلاً سر از دریچههایی در آوردهاند که سخن را به آنها راه نبوده است و این دریچههای دیگر علم و زندگی» است و «مردم» و «پیام نو» و «شیوه» و «جنگ» (حسین رازی) و «صدف» و «اندیشه» و «هنر و پیش از اینها «اندیشه» و در این اواخر «کتاب هفته» و «کتاب ماه کیهان و «آرش» و «انتقاد کتاب» نیل و «جهان نو و جنگهای کوچک تهرانی و ولایتی که از سال ۴١ به این سمت باب شده است. و اسمهاشان «جنگ طرفه»، «جزوۀ «شعر»، «جنگ اصفهان»، «جنگ پارت»، «بازار رشت»، «پرچم خاورمیانه جنوب» و دیگران و دیگران.<noinclude><references/></noinclude>
6epkgiqyqgj9fik3p5jtoncyatdmtaj
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۷
104
69347
207951
2024-04-25T21:04:40Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>و الخ... صورت میگیرد تربیت کادر رهبری ارتش به ملاکهای
فرنگی و امریکایی و در ارتباط با صنعتیترین حوزههای ساخت و
پرداخت و فروش و صدور علم و سلاح انجام میگیرد؛ یعنی در عین
حال که روحانیت تشیع در نوعی انزوا و بریدگی از کل روحانیت
اسلامی و بیهیچ پناهگاه بینالمللی بسر میبرد و روز به روز
بیشتر در لاک خود فرو میخزد و از حوزۀ عمل و عکس العمل داخلی
نیز اخراج میشود، در عین حال مدیریت نظامیان به اجبار رعایت
دستهبندیهای سیاسی و تأمین مصرف سلاحهایی که به عنوان کمک یا
در مقابل درآمد نفت میآید و به رعایت روابط بینالمللی سیاسی و
نظامی، روز به روز بیشتر در جریان تحولات علمی و صنعتی و تکنیکی و
استراتژیکی قرار میگیرد. و حاصل اینهمه، اینکه هر چه ضریب
تأثیر روحانیت در اجتماع به صفر نزدیکتر میشود، ضریب تأثیر
نظامیان از صد هم بالاتر میرود. و اگر میگویم از صد هم بالاتر، به
این اعتبار است که در این، میان روشنفکران نیز جز به نظارت
نظامیان هیچ نقشی ندارند و به این ترتیب از سه قدرت رهبری
مملکت که روحانیان - روشنفکران - نظامیان باشند، فقط این
دسته آخر به تنهایی جور همه را میکشند. پس حق دارند که مزد
همه را نیز ببرند!
۲) نظامیان و روشنفکران
به آن تعبیر کلی و حداقل که روشنفکران را نوعی کارگران فکری
نامیدیم و نه کارگران یدی، ناچار اگر در صفوف نظامیان بتوان سراغی از
روشنفکری گرفت، باید در صف فرماندهانایشان به جستجو پرداخت.<noinclude><references/></noinclude>
q6b1ns2vvf1dh8opx118y092ejp7bh5
207952
207951
2024-04-25T21:04:53Z
Tavaana
36348
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>و الخ... صورت میگیرد تربیت کادر رهبری ارتش به ملاکهای
فرنگی و امریکایی و در ارتباط با صنعتیترین حوزههای ساخت و
پرداخت و فروش و صدور علم و سلاح انجام میگیرد؛ یعنی در عین
حال که روحانیت تشیع در نوعی انزوا و بریدگی از کل روحانیت
اسلامی و بیهیچ پناهگاه بینالمللی بسر میبرد و روز به روز
بیشتر در لاک خود فرو میخزد و از حوزۀ عمل و عکس العمل داخلی
نیز اخراج میشود، در عین حال مدیریت نظامیان به اجبار رعایت
دستهبندیهای سیاسی و تأمین مصرف سلاحهایی که به عنوان کمک یا
در مقابل درآمد نفت میآید و به رعایت روابط بینالمللی سیاسی و
نظامی، روز به روز بیشتر در جریان تحولات علمی و صنعتی و تکنیکی و
استراتژیکی قرار میگیرد. و حاصل اینهمه، اینکه هر چه ضریب
تأثیر روحانیت در اجتماع به صفر نزدیکتر میشود، ضریب تأثیر
نظامیان از صد هم بالاتر میرود. و اگر میگویم از صد هم بالاتر، به
این اعتبار است که در این، میان روشنفکران نیز جز به نظارت
نظامیان هیچ نقشی ندارند و به این ترتیب از سه قدرت رهبری
مملکت که روحانیان - روشنفکران - نظامیان باشند، فقط این
دسته آخر به تنهایی جور همه را میکشند. پس حق دارند که مزد
همه را نیز ببرند!
۲) نظامیان و روشنفکران
به آن تعبیر کلی و حداقل که روشنفکران را نوعی کارگران فکری
نامیدیم و نه کارگران یدی، ناچار اگر در صفوف نظامیان بتوان سراغی از
روشنفکری گرفت، باید در صف فرماندهانایشان به جستجو پرداخت.<noinclude><references/></noinclude>
lx2rpj5rvk4vx5tkdhwigcb5b0an2ky
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۶۶
104
69348
207953
2024-04-25T21:08:13Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
پیشوای واحد مذهبی پذیرفت که از طرف جناح مترقی روحانیان نیز
پذیرفته شده است.<ref>مراجعه کنید به کتاب «مرجعیت و روحانیت» به قلم عدهای از نویسندگان
اغلب روحانی من جمله حضرت سید محمود طالقانی امام مسجد اسلامبول و
مهندس بازرگان استاد سابق دانشگاه.</ref>
و اما محاسن انتظار در قدم اول تمکین نکردن از اولوالامر.
به این استدلال که در غیاب معصوم که تنها فرد لایق حکومت
است همۀ حکام زمان به اعتقاد شیعه غاصبند. و به این ترتیب
شیعه هیچ الزامی یا اجباری در اطاعت از حکومتها ندارد که هیچ
بلکه همیشه دلیلی نیز برای مقاومت در قبال ظلمایشان دارد. در عین
حال که این امر خود بزرگترین مانع است برای استقرار یک دستگاه اداری
دقیق دولتی، بزرگترین تکیه گاه روشنفکری هم هست برای روحانیت.
چنان که گذشت تاریخ ما پر است از امام زمانهایی که با تکیه به همین
اصل در مقابل حکومتها قیام کردند و مدعیانی داشتند. اگر شیعه
سخت مالیات میدهد؛ اگر به سربازی رفتن جوان دهاتی عزایی
است برای خانوادهاش؛ اگر همه کارها را از حکومت میخواهیم؛
اگر مدام مؤدی دولتهاییم و در نظر حکومت همیشه چون فضول
باشی جلوه میکنیم؛ و اگر پول حکومتها این چنین حیف و میل
می. شود چرا که آنرا پول «مظلمه میدانیم... و بسیاری عوارض
دیگر هم از این اعتقاد بر میخیزد و روحانیت به همین جا است که
پایبند است چرا که از این اصل اعتقادی اعاشه هم می
کارمندان دولتی که حقوق خود را پیش یک روحانی حلال میکنند
کند.<noinclude><references/></noinclude>
ekcgwzpnt6wmf0totmg9wucgkyg7fgp
207954
207953
2024-04-25T21:08:29Z
Tavaana
36348
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
پیشوای واحد مذهبی پذیرفت که از طرف جناح مترقی روحانیان نیز
پذیرفته شده است.<ref>مراجعه کنید به کتاب «مرجعیت و روحانیت» به قلم عدهای از نویسندگان
اغلب روحانی من جمله حضرت سید محمود طالقانی امام مسجد اسلامبول و
مهندس بازرگان استاد سابق دانشگاه.</ref>
و اما محاسن انتظار در قدم اول تمکین نکردن از اولوالامر.
به این استدلال که در غیاب معصوم که تنها فرد لایق حکومت
است همۀ حکام زمان به اعتقاد شیعه غاصبند. و به این ترتیب
شیعه هیچ الزامی یا اجباری در اطاعت از حکومتها ندارد که هیچ
بلکه همیشه دلیلی نیز برای مقاومت در قبال ظلمایشان دارد. در عین
حال که این امر خود بزرگترین مانع است برای استقرار یک دستگاه اداری
دقیق دولتی، بزرگترین تکیه گاه روشنفکری هم هست برای روحانیت.
چنان که گذشت تاریخ ما پر است از امام زمانهایی که با تکیه به همین
اصل در مقابل حکومتها قیام کردند و مدعیانی داشتند. اگر شیعه
سخت مالیات میدهد؛ اگر به سربازی رفتن جوان دهاتی عزایی
است برای خانوادهاش؛ اگر همه کارها را از حکومت میخواهیم؛
اگر مدام مؤدی دولتهاییم و در نظر حکومت همیشه چون فضول
باشی جلوه میکنیم؛ و اگر پول حکومتها این چنین حیف و میل
می. شود چرا که آنرا پول «مظلمه میدانیم... و بسیاری عوارض
دیگر هم از این اعتقاد بر میخیزد و روحانیت به همین جا است که
پایبند است چرا که از این اصل اعتقادی اعاشه هم میکند.
کارمندان دولتی که حقوق خود را پیش یک روحانی حلال میکنند<noinclude><references/></noinclude>
ax1x42c711w99jhqema644tbphwao3z
207955
207954
2024-04-25T21:08:43Z
Tavaana
36348
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
پیشوای واحد مذهبی پذیرفت که از طرف جناح مترقی روحانیان نیز
پذیرفته شده است.<ref>مراجعه کنید به کتاب «مرجعیت و روحانیت» به قلم عدهای از نویسندگان
اغلب روحانی من جمله حضرت سید محمود طالقانی امام مسجد اسلامبول و
مهندس بازرگان استاد سابق دانشگاه.</ref>
و اما محاسن انتظار در قدم اول تمکین نکردن از اولوالامر. به این استدلال که در غیاب معصوم که تنها فرد لایق حکومت است همۀ حکام زمان به اعتقاد شیعه غاصبند. و به این ترتیب شیعه هیچ الزامی یا اجباری در اطاعت از حکومتها ندارد که هیچ بلکه همیشه دلیلی نیز برای مقاومت در قبال ظلمایشان دارد. در عین حال که این امر خود بزرگترین مانع است برای استقرار یک دستگاه اداری دقیق دولتی، بزرگترین تکیه گاه روشنفکری هم هست برای روحانیت. چنان که گذشت تاریخ ما پر است از امام زمانهایی که با تکیه به همین اصل در مقابل حکومتها قیام کردند و مدعیانی داشتند. اگر شیعه سخت مالیات میدهد؛ اگر به سربازی رفتن جوان دهاتی عزایی است برای خانوادهاش؛ اگر همه کارها را از حکومت میخواهیم؛ اگر مدام مؤدی دولتهاییم و در نظر حکومت همیشه چون فضول باشی جلوه میکنیم؛ و اگر پول حکومتها این چنین حیف و میل می. شود چرا که آنرا پول «مظلمه میدانیم... و بسیاری عوارض دیگر هم از این اعتقاد بر میخیزد و روحانیت به همین جا است که پایبند است چرا که از این اصل اعتقادی اعاشه هم میکند. کارمندان دولتی که حقوق خود را پیش یک روحانی حلال میکنند<noinclude><references/></noinclude>
7fb10szaa15qdxjc2lwbzpbb4nv44ld
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۱۱
104
69349
207956
2024-04-25T21:10:16Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
و اما پاکستانیها که هنوز از قضیه استقلال فارغ نشده
دعوی بزن بهادری هم دارند. چرا که به سلطه قبیله پاتان رضایت
دادهاند. سربسته میگویم و به گمان اینکه زمان خلافت اسلامی
است وایشان مأمور جهادند، هر روز دعوایی دارند با هند - شاید
به قصد بیدار کردن روحیه میهن پرستی در مردمی که گرفتار نان و
آب خویشند و از کینه ورزیهای ملی و دینی و نژادی فارغند اما
بیشتر برای سرپوش گذاشتن به مشکلاتی که حاصل سیصد سال
استعمار است و هیچکدام از زعما قدرت تفوه به آنها را ندارند. اما
انصاف باید داد که حضور دوسه قیافه روشنفکری در دستگاه حاکم
ایشان مثل ذوالفقار علی، بوتو اینامیدواری را ایجاد کرد که شاید
از اشتباهات ما پند گرفته باشند و حضور نمایندگان پاکستان در
کنفرانسها و مجامع دنیای سوم و مراودهای که با چین باز
کردهاند همه خبرهایی است خوش؛ اما در مقابل ترس از هند با
آن دوپارگی جغرافیایی و با توجه با اینکه هرگز مثل ما چنان درآمد
هنگفتی از نفت ندارند با این همه میتوان احساس کرد که روشنفکر
پاکستانی با اقبال لاهوری در آن بالا و آن همه مدعیات در نگرش
اسلامی به جهان<ref>که ترجمه آثار او به فارسی هم شروع شده است. گرچه بسیار دیر.
مراجعه کنید به احیای فکر دینی در اسلام ترجمه احمد آرام و «سیر فلسفه در
ایران ترجمه. اح آریان پور و هر دو از نشریات مؤسسه فرهنگی منطقهای
</ref>، دارد برای خود در تعیین سرنوشت آسیا نوعی
وزنه میشود.
و اما اندونزی - این کشور بزرگ اسلامی - که در قضایای<noinclude><references/></noinclude>
fjf6rpj5tv24i7hopmryr7xphveatd2
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۲۱۹
104
69350
207957
2024-04-25T21:12:14Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
۱۳۳۹ بود و نه ده دوازده سال پیش و مهمتر اینکه در آن تاریخ اصلا و ابداً در
تهران حکومت نظامی .نبود بلکه حکومتی بود درست به شسته رفتگی همین
حکومتی که الآن داریم.
۲-دیگر مرقوم فرموده بودید که شب هنگام آقای آل احمد... تلفنی آنچه
دل تنگش میخواست بد و بیراه نثار ما کرد و الخ...».
درست است که فقیر در آن اولین مکالمه تلفنی یادآوریهای تخدیر کننده ای
به سر ز کار کردم؛ اما مبادا خواسته باشید از فحوای کلامتان برسانید که این فقیر
بود که به سرکار تلفن کرده قضیه درست به عکس بود شما مبتدا به ساکن تلفن
فرمودید و پس از مقدمه چینی و اظهار لطفهای معهود نوعی عذرخواهی میکردید
در لباس تهدید که چرا چنین پرت و پلاهائی باید نوشته بشود که سر کار حتی برای نقل
کردنش به دردسر بیفتید و اگر یادتان باشد گفتم که مبادا بنگاه فرانکلین (که طرف
حمله آن مقاله بود دم شمارا دیده باشد که بعدها معلوم شد که دست بر قضا چنین
بوده است.
بعد مرقوم فرموده اید که فقیر در آن کاغذ مربوط به محاکمه سوسیالیستها.
چون «شما را به نسبت بی پرواتر و جلوتر از (لابد دیگر مطبوعات) میدانستم و الخ...)
فرستادمش برای شما خوشبختانه آن کاغذ هنوز در دست است. به عنوان شاهد در
آستين، يك نسخه دیگر از آن برایتان میفرستم که چاپ بفرمایید تا خوانندگان
محترم ببینند که حتی برای انتشار چنین اباطیلی نیز آزادی هست و بعد هویدا بشود
که قضیه بدآمدن من از شما در کار نیست بلکه قضیه جدائی راههاست؛ چرا که آنجا
نوشته ام که: «میدانید دل خوشی از سر کار ندارم ولی چه میشود کرد که و الخ...»
۴-بعد مرقوم فرموده اید که چون امکان چاپ چنان نامه ای نبود فلانی
اختیار را به من داد و الخ ... که العیاذ بالله اختیار را دیگران به شما داده اند و
فعلا هم هم ریش و هم قیچی به دست شماست ما خواستیم با آن کاغذ با شما اتمام حجتی
کرده باشیم که اینقدر در باغ سبز نشان خلق ندهید.
۵-و اما بعد اگر واقعاً آن نامه منتشر نشد و وساطت سرکار نزد مقامات مسؤول موجب انتشار متن نیمه کاره مدافعات سرور عزیزم حضرت «ملکی» شده باشد باید به شما ای والله گفت امالا بد میدانید که رقابت بعضی دستگاههای امنیتی نیز در این میان بی اثر نبوده است که هر کدام به نوعی در کشف دسته های یاغی و طاغی<noinclude><references/></noinclude>
kwl5tpcyuolemj5n3na3j8rvcmbs5sm
207958
207957
2024-04-25T21:12:39Z
Tavaana
36348
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
۱۳۳۹ بود و نه ده دوازده سال پیش و مهمتر اینکه در آن تاریخ اصلا و ابداً در
تهران حکومت نظامی .نبود بلکه حکومتی بود درست به شسته رفتگی همین
حکومتی که الآن داریم.
۲-دیگر مرقوم فرموده بودید که شب هنگام آقای آل احمد... تلفنی آنچه
دل تنگش میخواست بد و بیراه نثار ما کرد و الخ...».
درست است که فقیر در آن اولین مکالمه تلفنی یادآوریهای تخدیر کننده ای
به سر ز کار کردم؛ اما مبادا خواسته باشید از فحوای کلامتان برسانید که این فقیر
بود که به سرکار تلفن کرده قضیه درست به عکس بود شما مبتدا به ساکن تلفن
فرمودید و پس از مقدمه چینی و اظهار لطفهای معهود نوعی عذرخواهی میکردید
در لباس تهدید که چرا چنین پرت و پلاهائی باید نوشته بشود که سر کار حتی برای نقل
کردنش به دردسر بیفتید و اگر یادتان باشد گفتم که مبادا بنگاه فرانکلین (که طرف
حمله آن مقاله بود دم شمارا دیده باشد که بعدها معلوم شد که دست بر قضا چنین
بوده است.
۳-بعد مرقوم فرموده اید که فقیر در آن کاغذ مربوط به محاکمه سوسیالیستها.
چون «شما را به نسبت بی پرواتر و جلوتر از (لابد دیگر مطبوعات) میدانستم و الخ...)
فرستادمش برای شما خوشبختانه آن کاغذ هنوز در دست است. به عنوان شاهد در
آستين، يك نسخه دیگر از آن برایتان میفرستم که چاپ بفرمایید تا خوانندگان
محترم ببینند که حتی برای انتشار چنین اباطیلی نیز آزادی هست و بعد هویدا بشود
که قضیه بدآمدن من از شما در کار نیست بلکه قضیه جدائی راههاست؛ چرا که آنجا
نوشته ام که: «میدانید دل خوشی از سر کار ندارم ولی چه میشود کرد که و الخ...»
۴-بعد مرقوم فرموده اید که چون امکان چاپ چنان نامه ای نبود فلانی
اختیار را به من داد و الخ ... که العیاذ بالله اختیار را دیگران به شما داده اند و
فعلا هم هم ریش و هم قیچی به دست شماست ما خواستیم با آن کاغذ با شما اتمام حجتی
کرده باشیم که اینقدر در باغ سبز نشان خلق ندهید.
۵-و اما بعد اگر واقعاً آن نامه منتشر نشد و وساطت سرکار نزد مقامات مسؤول موجب انتشار متن نیمه کاره مدافعات سرور عزیزم حضرت «ملکی» شده باشد باید به شما ای والله گفت امالا بد میدانید که رقابت بعضی دستگاههای امنیتی نیز در این میان بی اثر نبوده است که هر کدام به نوعی در کشف دسته های یاغی و طاغی<noinclude><references/></noinclude>
n9pbexqmwen3vxau2zlimlwbx3pz0zj
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۲۵۵
104
69351
207959
2024-04-25T21:13:33Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>بردارید و هر کدام از اینها را که هنوز هستند ورق بزنید - گرچه به علل سیاسی و اقتصادی به دیرپایی هیچکدامشان اطمینانی نیست نه اثری از نبش قبر «مهر» در آنها هست که خود سالها است دارفانی را بدرود کرده و نه اثری از هوای نمور کتابخانهها که در «یادگار» عباس اقبال بود و یا هنوز در «وحید» و«یغما» هست و نه اثری از غربزدگیهای «سخن»، و هر کدام آنها پر از شور و شوق و تحرک جوانی و فحوایی از درک سیاسی مشترك و برداشت ادبی دنیانگر و موضعگیریهای صریح یا تلویحی سیاسی که گاهی به جوانمرگ شدنشان میانجامد اما حیف که هر کدام از این مجلهها گرچه دربست در مقابل «سخن» وضع مخالف هم میگیرند، اما اغلب عین «سخن» نوعی پاتوق روشنفکریاند و اغلبایشان دچار همان نقص اصلی که غیر سیاسی شدن است و تازه اگر بتوانند بیش از دو سه شماره بپایند، هر کدام محفل انسی هستند برای دسته کوچکی که چون گمان کردهاند به محافل رسمی ادبیات راه ندارند، برای خود محفل کوچکی ترتیب دادهاند و همه در این مشخصه مشتركاند که با جماعت بزرگ سر و کاری. ندارند و حکومت که مطبوعات بزرگ را در نظارت سانسور دارد البته گاهی به عنوان سوراخ اطمینانی به شمارههای نامرتب این مجلات در نسخ معدود رضایت هم میدهد و البته که به هر صورت هر چه تعداد این نوع مجلات بیشتر دل صاحب قلم و روشنفکر قویتر و هر چه انواعشان گونه گونتر فکرها و آثارشان از متحد المال بودن دورتر. چرا که فقط حکم حاکم را در همه جا به یک زبان میشود خواند و به یک سبک اما<noinclude><references/></noinclude>
fxipc75i79dxftknq4rm7gx515odps7
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۶
104
69352
207960
2024-04-25T21:15:13Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
'''یادداشت'''
جلد دوم در خدمت و خیانت روشنفکران به خلاف جلد اول در زمان
حیات مرحوم آل احمد چاپش بپایان نرسید و به سبب مشکلاتی که در سانسور
برای جلد اول پیش، آمد در نیمۀ کار حروفچینیاش رها شد. کتاب کنونی با
توجه کامل به فهرست خطی کتاب و با توجه به تصحیحاتی که مؤلف در نمونه
های چاپی کرده بود منتشر شد. همان طور که ذیل صفحههای مربوط شرح داده
شده است، در ضمائم کتاب نسبت به فهرست نقایص و اضافاتی هست. از جمله
ضمیمه فصل پنجم» که شجره سه خانواده «روشنفکر، باشد بدست نیامد؛ و نیز
در آخر، کتاب در مورد نیمهای که در زمان حیات آن مرحوم حروفچینی شده
بود، یادداشتهایی فراهم کرده بود تا زیر عنوان «استدراك» در پایان جلد دوم
بیاید که آنها را نیز نتوانستیم بیابیم.
در مورد اضافات ضمائم نیز دو مورد پیش آمد که بدانها در پای صفحه
اشاره کردهایم و چون در فهرست جای آنها معین نشده بود و ظاهراً پس از
تنظیم فهرست افزوده شده بود، هر جا که در اخبار کتاب قرار داشت، همان
طور بچاپ رسید.
امیدواریم بتوانیم این دو نقص كوچك را که در متن کتاب نیست و در
حاشیه و ضمائم آن است برطرف سازیم و در چاپهای بعد، کتاب را بهمان صورت
که اگر مرحوم آل احمد زنده میبود منتشر میگردید، تقدیم خوانندگان کنیم.
{{چپچین}}ناشر{{پایان چپچین}}<noinclude><references/></noinclude>
hns3ymdqj5yn7ji6csz8dxph7xbqu2z
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۵۶
104
69353
207961
2024-04-25T21:16:44Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>را داریم در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ با قوای مجهز ارتش در این واقعه
نیز روحانیت به تنهایی عمل کرد چرا که حتی روشنفکر زمان او را
نماینده ارتجاع خواند و گمان کرد حضرات به قصد باز گرداندن
مالكیت یا حجاب زنان به اعتراض برخاستهاند و ناچار نتیجه شکست
بود و از آن به بعد نیز گرچه از نو روشنفکر و روحانی هر یک به راه
متباعد خود میروند اما نشانههایی در دست است که متوجه کار
یکدیگر و هدفهای مشترک شدهاند.
اکنون اجازه بدهید همین نگاه سریع را در یک خط به صورت
نموداری رسم کنیم:
در تحریم تنباکو، روحانیت پس از سیصد سال (از اوان صفویه)
جلو حکومتایستاده. است به علت غیر مترقب بودن و در عین
حال مستقیم بودن حضور عامل استعمار در تن کمپانی «رژی»، و
دلالش میرزا ملکم خان «روشنفکر»! در قضیه مشروطه وحدت نظر و
عمل است در معارضه با حکومتهای دست نشانده و قرضه بگیر و
معاهده بند و امتیاز دهنده، این وحدت نظر و عمل روحانی و
روشنفکر تا آنجا میرود که نوع حکومت عوض میشود. اما مشروطه<noinclude><references/></noinclude>
cfrehdhxuluohl42m810pgj2wo1tfk0
207962
207961
2024-04-25T21:17:13Z
Tavaana
36348
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>را داریم در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ با قوای مجهز ارتش در این واقعه
نیز روحانیت به تنهایی عمل کرد چرا که حتی روشنفکر زمان او را
نماینده ارتجاع خواند و گمان کرد حضرات به قصد باز گرداندن
مالكیت یا حجاب زنان به اعتراض برخاستهاند؛ و ناچار نتیجه شکست
بود و از آن به بعد نیز گرچه از نو روشنفکر و روحانی هر یک به راه
متباعد خود میروند، اما نشانههایی در دست است که متوجه کار
یکدیگر و هدفهای مشترک شدهاند.
اکنون اجازه بدهید همین نگاه سریع را در یک خط به صورت
نموداری رسم کنیم:
در تحریم تنباکو، روحانیت پس از سیصد سال (از اوان صفویه)
جلو حکومتایستاده است. به علت غیر مترقب بودن و در عین
حال مستقیم بودن حضور عامل استعمار در تن کمپانی «رژی»، و
دلالش میرزا ملکم خان «روشنفکر»! در قضیه مشروطه وحدت نظر و
عمل است در معارضه با حکومتهای دست نشانده و قرضه بگیر و
معاهده بند و امتیاز دهنده، این وحدت نظر و عمل روحانی و
روشنفکر تا آنجا میرود که نوع حکومت عوض میشود. اما مشروطه<noinclude><references/></noinclude>
mwwsbaa6fshqmuuizk8jqwpjv0p2i7g
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۲۹
104
69354
207963
2024-04-25T21:20:25Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
جدیدی رسیده است که لازمهاش حفظ وضع موجود و دفاع از
عوارض و توابع آن است.<ref>مراجعه بفرمایید به صفحه ۸۰ جلد اول.</ref> آنهم در جایی که ملت با حکومت رابطه
مستقیم ندارد در جایی که رابط قدرت حاکم و استعمارزده،
ژاندارم و سرباز است که با حضور خود و با تماس مستقیم و
دخالتهای روزمره و مکرر این وظیفه را انجام میدهد [...] این
واسطه خوب میداند که اگر اطاعت کند برای آن نیست که
مأمور است و معذور؛ بلکه برای آن است که خود نیز موافق است.<ref>مراجعه بفرمایید به صفحه ۳ از دوزخیان روی زمین اثر فرانتس
فانون ترجمه (؟ ) چاپ اروپا، تیرماه ۱۳۴۶.
</ref>
۳) روحانیان و روشنفکری
اکنون نوبت رسیدگی به وضع روحانیان و تعیین نسبت
روشنفکریایشان. است یا نسبت دوری و نزدیکیایشان از روشنفکری
در این زمینه با توجه به آنچه پیش از این آمده اول بدیهیأت را
بشمارم:
بدیهی اول اینکه روحانیت در حوزه تعبد عمل میکند. عین
نظامیان. و عین هر دسته از روشنفکران وارداتی یا غربزده که هر
کدام به تعبد نوع دیگری گرفتارند.
بدیهی دوم اینکه روحانیت مدافع سنت است. و ناچار مخالف با هر تکامل و تغییر و تجدید نظر است و به اعتبار همین بدیهی است که روحانیت را افیون عوام الناس خواندهاند اما به اعتبار اینکه لازمه حفظ سنت گذشته گرایی است میتوان دید که روحانیت حتی حافظ<noinclude><references/></noinclude>
e6v8ax6zjx5dtzm7d2jnf4obbanzplz
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۷۸
104
69355
207964
2024-04-25T21:22:45Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
سلسله مقالاتی در فن گفتن و نوشتن<ref>نقل به اختصار، اما با نقل عین جملات فریدون آدمیت از صفحه
۳۷ تا ۵۵ کتاب «اندیشههای میرزا آقاخان».</ref>.
خوب، بعد از که بگویم؟ از آثار طالب اوف و آخوندزاده؟
که مجموعاً در حوزه ادبیات و اجتماعیات قلم میزنند؟ یا از تاریخ
بیداری ایرانیان ناظم الاسلام کرمانی که گزارش ایام مانندی است
از وقایع صدر مشروطه؟ یا از خاطرات و خطرات هدایت؟ یا از
روزنامه اعتمادالسلطنه؟ یا از خاطرات حاج سیاح که به جای. ۸ سال
، پیش پارسال منتشر شد؟ و ایضاً گزارش ایام و سفرنامهای است.
یا از سیر حکمت در اروپای فروغی که تاریخ شکسته بستهای است
از فلسفه غرب؟ و راستی غیر از اینها چه داریم؟ چرا کسروی را هم
داریم با فهرستی از آثارش در دو زمینه تاریخ و پاکدینی و این
دومی البته که عنوانی است مؤدب برای همۀ معارضههای او با مذهب.
اول در زمینه تاریخ:
تاریخ مشروطه - زبان آذری - نامهای شهرها و دیهها -
شهریاران گمنام - تاریخ هجده ساله - تاریخچه شیروخورشید -
تاریخچه چپق و قلیان - زبان پاك - شیخ صفی - زندگانی من -
ده سال در عدلیه.
دوم در زمینه پاکدینی
ورجاوند بنیاد - دین و جهان - کار و پیشه و پول - در
پیرامون اسلام - شیعیگری - بهاییگری - صوفیگری - حافظ چه<noinclude><references/></noinclude>
77iidri66xg01nots5l0qk703zwcvcz
207965
207964
2024-04-25T21:22:55Z
Tavaana
36348
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
سلسله مقالاتی در فن گفتن و نوشتن<ref>نقل به اختصار، اما با نقل عین جملات فریدون آدمیت از صفحه
۳۷ تا ۵۵ کتاب «اندیشههای میرزا آقاخان».</ref>.
خوب، بعد از که بگویم؟ از آثار طالب اوف و آخوندزاده؟
که مجموعاً در حوزه ادبیات و اجتماعیات قلم میزنند؟ یا از تاریخ
بیداری ایرانیان ناظم الاسلام کرمانی که گزارش ایام مانندی است
از وقایع صدر مشروطه؟ یا از خاطرات و خطرات هدایت؟ یا از
روزنامه اعتمادالسلطنه؟ یا از خاطرات حاج سیاح که به جای. ۸ سال
، پیش پارسال منتشر شد؟ و ایضاً گزارش ایام و سفرنامهای است.
یا از سیر حکمت در اروپای فروغی که تاریخ شکسته بستهای است
از فلسفه غرب؟ و راستی غیر از اینها چه داریم؟ چرا کسروی را هم
داریم با فهرستی از آثارش در دو زمینه تاریخ و پاکدینی و این
دومی البته که عنوانی است مؤدب برای همۀ معارضههای او با مذهب.
اول در زمینه تاریخ:
تاریخ مشروطه - زبان آذری - نامهای شهرها و دیهها -
شهریاران گمنام - تاریخ هجده ساله - تاریخچه شیروخورشید -
تاریخچه چپق و قلیان - زبان پاك - شیخ صفی - زندگانی من -
ده سال در عدلیه.
دوم در زمینه پاکدینی
ورجاوند بنیاد - دین و جهان - کار و پیشه و پول - در پیرامون اسلام - شیعیگری - بهاییگری - صوفیگری - حافظ چه<noinclude><references/></noinclude>
sd7f9dukg2oefdmrslqko14m6riq3hm
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۲۰
104
69356
207966
2024-04-25T21:24:23Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
و تعادل خود را از دست بدهد، این کینه فشرده شده بیقین سیلابی
منهدم کننده خواهد گردید. ص ۱۵
اما فرهنگ بدین مفهوم، چیزی جز سازمان توزیع در زمینه
مغزی نیست. یعنی همانطور که دستگاه احتیاجات مادی و بدنی
افراد را تأمین میکند همانطور هم احتیاجات فکری و مغزی افراد
را برمی آورد و در نتیجه کاملا خصیصه کاری را که نویسندگان
آهنگسازان و نقاشان بعهده ،دارند تغییر میدهد. و از این پس
آثار آنان باید مصرف توده ای داشته باشد. ص ١٦
برای روشن شدن مطلب بهتر است به تاریخ شعر در سالهای
اخير رجوع كنيم. من بخوبی ناظر تطور و تکامل اغلب شعرای
دموکراسیهای توده ای بوده ام. این تکامل و ترقی به همان اندازه
که شاعر در اثر خود از عناصر گوناگون اجتماعی سخن می راند
قوس صعودی را طی می.کرد وجود این عناصر بدون شک در شعر
ضروری است و بی طرفی در ادبیات، حاصلی ندارد. باوجود این وقتی
اثر یک شاعر از مسائل اجتماعی اشباع میشد و کاملا به صورت یک
اثر سیاسی در می آمد منحنی ناگهان نزول می کرد. این یک دام
اجتماعی است که در کمین تمام هنرمندان دموکراسی های توده ای
است. ص ۱۷
یک نویسنده یک استاد دانشگاه یک نقاش و یک آهنگساز باید خود را با نقشه ها و دستوراتی (کذا) که از بالا می رسد مطابقت دهد؛ چه در غیر این صورت موقعیت اجتماعی خود را از دست داده... در میان کسانی که نمیتوانند هماهنگ شوند در درجه اول<noinclude><references/></noinclude>
1ga3fhhgotmi4bhv2b88uvym7wqda0d
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۵۶
104
69357
207967
2024-04-25T21:26:35Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>های پوسیده و ریسیده را که سنت زردشتی باشد و کوروش و داریوش را از نو زنده کنیم و شمایل اورمزد را بر طاق ایوانها بکوبیم و سر ستونهای تخت جمشید را هر جا که شد احمقانه تقلید کنیم. و من بخوبی به یاد دارم که در کلاسهای آخر دبستان شاهد چه نمایشهای لوسی بودیم از این دست؛ و شنونده اجباری چه سخنرانیها که در آن مجالس «پرورش افکار» ترتیب میدادند؛ مال ما پاچناریها و خیابان خیامیها در مدرسهٔ «حکیم نظامی» بود؛ پائین شاهپور. هفتهای یک بار. و سخنرانان؟ علی اصغر حکمت سعید نفیسی، فروزانفر، دکتر شفق و حتی کسروی؛ و من در آن عالم کودکی فقط افتخار استماع دوسه بار سخنرانی ماقبل آخری را داشتم. الباقی را مراجعه کنید به مجموعه سخنرانیهای «پرورش افکار»<ref>فهرست کامل اسامیایشان به نقل از همان مجموعه که در بالا آمد.</ref> از انتشارات مؤسسة وعظ و خطابه (! ) وابسته به دانشکده معقول و منقول! اگر قرار باشد به حساب این کم خونی روشنفکری برسیم باید یک یک آن حضرات گردانندگان و سخنرانان «پرورش افکار» حسابها پس بدهند به هر صورت در آن دوره بیست ساله، از ادبیات گرفته تا معماری و از مدرسه گرفته تا دانشگاه، همه مشغول زردشتی بازی و هخامنشی بازی.اند یادم است در همان ایام، کمپانی داروسازی «بایر» آلمان نقشه ایرانی چاپ کرده بود به شکل زن جوانی بیمار و در بستر خوابیده و لابد مام میهن! و سر در آغوش شاه وقت گذاشته و کوروش و داریوش و اردشیر و دیگر اهل آن قبیله از طاق آسمان پایین آمده کنار درگاه (یعنی بحر خزر به عیادتش! و چه<noinclude><references/></noinclude>
37c49dnekpwgmdj7att8cf4kmebn6y4
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۹۲
104
69358
207968
2024-04-25T21:28:24Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>این دکتر اپریم، مرد ترسویی نبود. و بینام و نشان نبود و چه حقها
که برگردن خود من دارد. او کسی بود که در آن سالهای جبروت
«ابتهاج» در بانک ملی، جلو روی اوایستاده بود؛ وگرچه حالا معلم
«آکسفورد» است، اما من حتم دارم که تا بیست سال دیگر تمام
وزرای دارایی مملکت باید شاگردی مکتب او را بکنند. بله. چنین
است که از تن روشنفکری مملکت مدام کاسته میشود. جوانهامان
جوری به روشنفکری پرورده میشوند که همان به درد کار گل در
فرنگ بخورند یا در آمریکا و شوروی و نه به درد زخمهای مملکت.
مبادا گمان کنید که اینجوری دارم روشنفکران مملکت را به
اسم و به رسم فدای «ملکی» میکنم. واقعیت این است که اکنون
«ملکی فدای همهایشان شده است چون آن دیگران هر یک به
سلامت به کناری رسیدهاند و این «ملکی» است که هنوز هدف تهمتها
است؛ چون وسط گود است؛ هنوز مینویسد؛ هنوز میاندیشد؛ هنوز
از او میترسند. هنوز شایعه برایش میسازند. هنوز «بایکوت»
میکنندش. هنوز مجلهاش توقیف است و کتابهایش؛ وگرچه الباقی
زندانش را بخشیدهاند اما هنوز در خانهاش زندانی است و به هر
صورت این یکی از بردهای عمر ناچیز من بود که توانستهام بیست
سال تمام در محضر او باشم و از حاصل زندگیاش تجربه بگیرم. و
از یکدندگی هاش درسها بیاموزم.
شاید براحتی بتوان گفت که «ملکی» در این همه مخالفت که با
حزب توده میکرده نوعی کین توزی هم میکرده چنانکه دادستان
ارتش در آن محاکمه گفت این قضاوت آدمهایی است که کنار سفره<noinclude><references/></noinclude>
qj7pe2mng1jznwdph7oscj8xur2btio
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۲۲۸
104
69359
207969
2024-04-25T21:30:33Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
« بریا» بازی در آوردن. یعنی یادداشتهای روزانه خودش را به عنوان مدارك جرم
حتمی او ورق به ورق خواندن کله من باور کن سوت کشید. و یك مرتبه متوجه
شدم که دیگران ساکتند. سکوتی به علامت. رضا کهای داد بیداد نکند پخت و
پزی شده است که تو از آن بیخبری؟ (مثل اینکه خود ملکی نبود) اما نه قندهاریان
نه موجدی هیچکدام لب از لب برنداشتند و خنجی دور برداشته بود و خیال می
کرد توی کمیته مرکزی کمینترن نشسته است یا گزارش به «انتر ناسیونال
سوسیالیست»ها میدهد من حساب کار خودم را کردم آخر میدانی این شتری بود
که در خانه من هم میخوابید با آن همه بیبند و باریها که داشتم و آن بدقلقیها
و آن تکرویها... البته من هم این را میدانستم که وثوقی بتازگی پا توی کفش
تئوری سازها کرده بود و یك كتاب چاپزده بود که در آن از راه دیگری متفاوت
با مال، ملکی در مارکسیسم تجدید نظر شده بود اما فکر نمیکردم خزعبلات
خنجی به چنان سکوتی تحمل بشود. این بود که فریادم در آمد و تهدیدشان کردم
که این حقه بازیهای تودهای کمونیستی برپایی را اگر اینجاهم شروع کنید
من یکی نیستم و این هم متن استعفام که فردا توی «اطلاعات» خواهید خواند. البته
هیچ کس از تهدید من نترسید آخر باید بدانی که منتهای قدرت دکتر مصدق بود
نیروی سوم مشیر و مشار بود و به هر صورت با رفتن من یك مدعی برای وزارت
کمتر و چه بهتر اما همین قدر سیاست مآبی داشتند که اخراج وثوقی را در ارگان
حزب اعلام نکردند تا من هم استعفا را جایی چاپ نکنم و یواشکی سرم را بکنم
توى لاك خودم و به همین بسنده شد که کتاب او را چیزی در حدود تحریم کردند.
وثوقی خانه نشین شد و من رفتم دنبال بنایی حتی خانهام را عوض کردم. لابد می
دانی که آن روزها زنم آمریکا بود و من آزادی فراوان داشتم و برای اینکه نزدیك
حزب باشم آمده بودم بغل گوش نیروی سوم خانه اجاره کرده بودم. این اتفاق که
افتاد آن خانه را تخلیه کردم و آمدم همین، شمیران نزدیك خانهای که داشتم می
ساختم دو تا اتاق اجاره کردم و همۀ وقتم صرف بنایی میشد.
شاید تعجب کنی که حتی اتفاقات روز ۲۸ مرداد آن سال را من، صبح
۳۰ مرداد فهمیدم. چون درست روزهایی بود که داشتم اسباب کشی میکردم و
به خانه تازه ساز می. رفتم غرضم این است که بدانی این لاک چقدر کلفت بود که
حتى عربده رادیوهای همسایه هم از آن نفوذ نمی کرد. گرچه بعدها که با همسایه ها<noinclude><references/></noinclude>
lwof3n96a07n1g42bsa4uxouu0f20d7
207970
207969
2024-04-25T21:30:51Z
Tavaana
36348
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
« بریا» بازی در آوردن. یعنی یادداشتهای روزانه خودش را به عنوان مدارك جرم
حتمی او ورق به ورق خواندن کله من باور کن سوت کشید. و یك مرتبه متوجه
شدم که دیگران ساکتند. سکوتی به علامت. رضا کهای داد بیداد نکند پخت و
پزی شده است که تو از آن بیخبری؟ (مثل اینکه خود ملکی نبود) اما نه قندهاریان
نه موجدی هیچکدام لب از لب برنداشتند و خنجی دور برداشته بود و خیال می
کرد توی کمیته مرکزی کمینترن نشسته است یا گزارش به «انتر ناسیونال
سوسیالیست»ها میدهد من حساب کار خودم را کردم آخر میدانی این شتری بود
که در خانه من هم میخوابید با آن همه بیبند و باریها که داشتم و آن بدقلقیها
و آن تکرویها... البته من هم این را میدانستم که وثوقی بتازگی پا توی کفش
تئوری سازها کرده بود و یك كتاب چاپزده بود که در آن از راه دیگری متفاوت
با مال، ملکی در مارکسیسم تجدید نظر شده بود اما فکر نمیکردم خزعبلات
خنجی به چنان سکوتی تحمل بشود. این بود که فریادم در آمد و تهدیدشان کردم
که این حقه بازیهای تودهای کمونیستی برپایی را اگر اینجاهم شروع کنید
من یکی نیستم و این هم متن استعفام که فردا توی «اطلاعات» خواهید خواند. البته
هیچ کس از تهدید من نترسید آخر باید بدانی که منتهای قدرت دکتر مصدق بود
نیروی سوم مشیر و مشار بود و به هر صورت با رفتن من یك مدعی برای وزارت
کمتر و چه بهتر اما همین قدر سیاست مآبی داشتند که اخراج وثوقی را در ارگان
حزب اعلام نکردند تا من هم استعفا را جایی چاپ نکنم و یواشکی سرم را بکنم
توى لاك خودم و به همین بسنده شد که کتاب او را چیزی در حدود تحریم کردند.
وثوقی خانه نشین شد و من رفتم دنبال بنایی حتی خانهام را عوض کردم. لابد می
دانی که آن روزها زنم آمریکا بود و من آزادی فراوان داشتم و برای اینکه نزدیك
حزب باشم آمده بودم بغل گوش نیروی سوم خانه اجاره کرده بودم. این اتفاق که
افتاد آن خانه را تخلیه کردم و آمدم همین، شمیران نزدیك خانهای که داشتم می
ساختم دو تا اتاق اجاره کردم و همۀ وقتم صرف بنایی میشد.
شاید تعجب کنی که حتی اتفاقات روز ۲۸ مرداد آن سال را من، صبح ۳۰ مرداد فهمیدم. چون درست روزهایی بود که داشتم اسباب کشی میکردم و به خانه تازه ساز می. رفتم غرضم این است که بدانی این لاک چقدر کلفت بود که حتى عربده رادیوهای همسایه هم از آن نفوذ نمی کرد. گرچه بعدها که با همسایه ها<noinclude><references/></noinclude>
5fw1ks5y4ao47ep00yau9qax7idvl2c
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۲۶۴
104
69360
207971
2024-04-25T21:33:19Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
هفت خوانی که بر سر راه آنست بگذرند. بعضی از آنها برای همهاشیاء و مفاهیم
و مقولات زندگی صور کامل و جمیلی تصور میکنند و اگر حقایق زشت و ناهموار
حقایق سرکش و وحشی با اوهام دلفریب و تخیلات منزویانه آنها موافق نشود
در غرقاب نومیدی جانگزا و بیزاری درمان ناپذیری در میافتند. برخی از آنها
اصولاً پرستنده حقیقت هستند و عدالت را دوست میدارند و از حقوق بشری دفاع
میکنند ولی به شرط آنکه این محبت و ارادت باعث صداعی نشود و مزاحمت
بار نیاورد. آنها که در سکوت باطن خود سیر کردهاند از غوغای مخوف و آشفته جامعه
وحشت دارند و این حس مردم گریزی آنها را همیشه به زوایا میکشاند. در آنجا
آنها ابدیت و لایتناهی را صید میکنند و دنیا میپنداری زیبنده وجدانیات فسون
آمیز خویش، بوجود میآورند.
در حالیکه فکر بد بین و زبان گزنده و زننده برخی از آنها بیان بیریای درد
و ناکامی آنهاست، برخی دیگر از این اسلوب جدید روشنفکرانه»، استفاده میکنند
تا به احساسات خوپسندانه خود، احساسات ناشی از ترس جان حفظ مال و امنیت شخصی
خود حلهای که تارش از الهامات شاعرانه و پودش از افکار فیلسوفانه است بپوشانند.
باید در میان آن روشنفکران ارجمند که تلخی مصائب گذشته و ناگواری
حوادث اکنون و تاریکی، منظره آینده آنها را به خشم آورده و نومید ساخته، و بعضی از
روشنفکر نمایان خود پسند که کاخ فلسفه و تخیل خود را تا ثریا بالا میبرند و سایه
مخوف آن را بر روی همۀ چیزهای ثمر بخش خجسته فاضل و اصیل میافکنند، فقط
برای آنکه امنیت كوچك خود را از تطاول مصون نگاهدارند. فرق بسیار گذاشت.
باری اگر نیت این دو دسته این اندازه با هم تفاوت دارد کلماتشان به یکدیگر شبیه است.
حالا مستورهای از افکار و کلمات آنها را برداریم و در معرض بحث و انتقاد قرار دهیم.
'''روشنفکر مایوس''': خوب شد شما را پیدا کردم. مدتها بود که میخواستم
انتقام خود را از یکی از این آقایان طرفدار تودههای وسیع بکشم. به عقیده من اگر
دیگر شما دم از آزادی بزنید فقط برای این است که حیا را فراموش کردهاید. مرد
میدان نبودید ادعای بیجا کردید تاریخ ایران را یك قرن به عقب انداختید.
افتضاح بالا آوردید!
'''فرد حزبی''': مگرچه اتفاقی افتاده؟
'''روشنفکر مأیوس''': چه اتفاقی افتاده؟ هیچ آب از آب تکان نخورده، فقط<noinclude><references/></noinclude>
06e180j4kco19n8k97lrv1ainbh0gya
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۷
104
69361
207972
2024-04-26T10:04:45Z
Tavaana
36348
/* بینوشته */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="0" user="Tavaana" /></noinclude><noinclude><references/></noinclude>
8vokmq3m1si5r9nlo08sb1pcqoaq82i
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۹
104
69362
207973
2024-04-26T10:04:58Z
Tavaana
36348
/* بینوشته */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="0" user="Tavaana" /></noinclude><noinclude><references/></noinclude>
8vokmq3m1si5r9nlo08sb1pcqoaq82i
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۸
104
69363
207974
2024-04-26T10:09:16Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانینشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="1" user="Tavaana" /></noinclude>{| class="wikitable"
|-
| فهرست ||
|-
| ۴. روشنفکران سنتی: نظامیان و روحانیان || ۹
|-
| ضمیمه پنجم: ای جلال الدوله
میرزا آقاخان کرمانی || ۸۵
|-
| ضمیمه ششم: || مثال
|-
| مثال || مثال
|-
| مثال || مثال
|-
| مثال || مثال
|-
| مثال || مثال
|-
| مثال || مثال
|-
| مثال || مثال
|-
| مثال || مثال
|}<noinclude><references/></noinclude>
gckabsvoto4sgr68c59kc1uj673qef2
207975
207974
2024-04-26T10:14:13Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>{| class="wikitable"
|-
| فهرست ||
|-
| ۴. روشنفکران سنتی: نظامیان و روحانیان || ۹
|-
| ضمیمه پنجم: ای جلال الدوله میرزا آقاخان کرمانی || ۸۰
|-
| ضمیمه ششم: سخنرانی ۴ آبان ۱۳۴۳، قم حضرت امام خمینی || ۸۴
|-
| {ضمیمه هفتم: سیاست آمریکا در ایران... کایلر یانگ} || ۹۱
|-
| ۵. روشنفکر ایرانی کجاست؟ || ۱۰۳
|-
| {۶. نمونههای اخیر روشنفکری || ۱۶۱
|-
| ضمیمه هشتم: نامههایی چند} || ۲۱۶
|-
| ۷. روشنفکر و امروزه روز || ۲۳۲
|-
| {ضمیمه نهم: گفتگو با یک روشنفکر مأیوس احسان طبری} || ۲۶۲
|-
| ۸. و حرف آخر دفتر || ۲۷۴
|}<noinclude><references/></noinclude>
8h5dt6vqrm9ssinuhb4g9mwqwblw7w6
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۰
104
69364
207976
2024-04-26T10:16:51Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>{{بزرگتر۴|'''۴'''}}
۱) کلیات
در فصل پیش از روشنفکر وارداتی و خودی و در فصل پیشتر
از روشنفکر به مفهوم غربیش سخن گفتیم اکنون بپردازیم به روشنفکر
سنتی یعنی به روحانیان و نظامیان که اثر رهبریایشان در طول
تاریخ مدون ایران جابه جا هویدا است.
در آنچه راجع به روشنفکران خواندهام، کمتر دیدهام که
نویسندگان خودی یا بیگانه اشارهای هم به وضع نظامیان و روحانیان
کرده باشند. هر یک از نویسندگان غربی نیز که مختصر اشارهای به
این دو دسته و امکان روشنفکریایشان، کرده زیاد پاپی نشده است
و بسرعت گذشته. شاید به این دلیل که یک نویسنده غربی
به علت حضور دمکراسی و نیز به علت «لائیک» بودن مؤسسات و
خدمات اجتماعی با این دو دسته چندان درگیر نیست. و نیز شاید چون
حدود وظایف و حقوق هر دسته روشن است و کسی به جای کسی
ننشسته و شاید به علتهای دیگر... و به هر صورت در آمار مختصری<noinclude><references/></noinclude>
enztbmuz1dcam7it66jdyjv9avpeer1
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۸
104
69365
207977
2024-04-26T10:19:09Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>نه در صف سربازان ساده که نوعی کارگران یدی هستند با مهارتهایی در استعمال سلاح - امربری - مصدری - مخابرات و کارآمدیهای دستی دیگر... صرف نظر از اینکه یک سرباز ساده بیشتر یک بیگاری - کننده است تا یک کارگر. چرا که از نظر اقتصادی یک کارگر - گفتیم که - آن است که مادۀ خامی را به صورت کالای قابل مصرف در میآورد. درست است که گذران دوره سربازی برای مثلاً روستایی جماعت ایران تجربهای است و شاید وسیلهای تا باسواد بشود و از نظم و آداب شهر نشینی خبری به ده ببرد و مقدمات بهداشت و یکی دو کار دستی را فرا بگیرد.<ref>چو این نکته جالب است که در مورد سپاهیان بهداشت و آموزش و غیرهم... این نسبت معکوس می. شود. یعنی که هر یك ازایشان با گذران ۱۰-۱۴ ماهه در دهات به فقر روستا و مشکلات عمق اجتماع آشنا میشوند و در بازگشت مجموعه نارضاییهای روستایی را با خود به شهر برمی گردانند.</ref> و در این مورد شاید بتوان یک سرباز ساده را با یک دانشآموز یا دانشجو مقایسه کرد که به قصد کارآمدیهای بعدی فعلا آموزش میبیند؛ یعنی که فعلا فقط مصرف میکند. و به هر صورت ملاحظه میکنید که یک سرباز ساده را حتی یک کارگر یدی هم نمیتوان دانست. اما چون در حوزه بلبشو و هرج و مرج، هر نوع فعالیت اقتصادی و سیاسی و فرهنگی ممتنع است و چون حضور سرباز و نظامی و پلیس و ژاندارم باید چنان شرایط امنی را که لازمه هر نوع فعالیت است تأمین کند پس میتوان پذیرفت که سهمی از درآمد ملی صرف نگهداشت و تربیت سرباز و پلیس و ژاندارم بشود. ولی وضع امروزی ما جوری است که ناچاریم فوراً بپرسیم آخر چقدر از<noinclude><references/></noinclude>
bofi4a8g7vmvo4qyw486jv6b59nsf96
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۹
104
69366
207978
2024-04-26T10:22:30Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
این درآمد ملی باید صرف چنین امری بشود؟ آیا همان ۱۰ تا ۱۵ درصد
معهود که در هر اجتماع سالم صرف این کار میکنند کافی نیست؟ و
چرا باید رسماً ۳۵ درصد و افواها ۵۰ تا ۶۰ درصد درآمد ملی ایران
صرف نگهداری قوای تأمینی بشود؟<ref>«هزینه نظامی دولت ایران که در سال ۱۳۳۰ به ۲/۱ درصد از تولید
ملی سالانه تخمینزده میشد از سال ۱۳۳۲ به بعد بشتاب افزایش یافت اما
تا سال ۱۳۴۱ با توجه به افزایش تولید، ملی این افزایش بیشتر کمی بوده و نه
کیفی... از آن پس هزینه نظامی هم به طور کمی هم به طور کیفی بالا رفت. و
اکنون دولت آقای هویدا در نظر دارد که نزدیك به ۱۰ درصد از تولید ملی
سالانه را صرف مخارج نظامی کند در کشوری که سرمایهگذاری صنعتیاش از
۶ درصد تولید ملی سالانه و مخارج آموزش و بهداشت آن (باهم) از یك درصد
بیشتر نیست؟ ... ببینم کشورهای همسایه و کشورهای مشابه چه مقدار از تولید
ملی سالانهشان را صرف مخارج نظامی میکنند افغانستان ۲/۱ درصد- پاکستان
۲/۷ درصد- ترکیه ۶/۸ درصد- عراق ۷ درصد- عربستان ۲/۳ درصد- کویت
۱/۷ درصد- هند۳/۱ درصد- ژاپن ۱/۲ درصد- تایلند ۲/۶ درصد- فیلیپین
۱/۸ درصد و این همه به نقل از آمار سال ۱۹۶۵ (برآورد اقتصادی آسیا و
خاور دور)، نشریه سازمان ملل متحد چاپ بانكوك ۱۹۶۶». نقل شد از مقاله
«بار نظامی ایران» در مجله «ماهنامه سوسیالیسم» اردیبهشت ۱۳۴۷ چاپ پاریس.</ref>
به هر صورتگاهی (و نه چندان استثنائی) پیش میآید که افراد فلان هنگ در باز کردن راهی که به کولاک برف بسته شده، یا در جبران خرابیهای فلان زلزله یا سیل مستقیماً دستی زیر بال اقتصاد مملکت میکنند. یا متوجه هستیم که در فلان مراسم سان و رژه نمایش مفتی برای خلق الله ترتیب میدهند و از این قبیل... اما با همۀ اینها هنوز نمیتوان رضایت داد که یک سرباز ساده یک کارگر<noinclude><references/></noinclude>
ssqrfjvipbb9rk340l09gzl5h22dgas
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۲۰
104
69367
207979
2024-04-26T10:24:30Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>یدی باشد. ناچار رضایت بدهیم که قابل مقایسه باشد با یک
دانشجو که فعلا دارد آموزشی میبیند. اما فوراً متوجه هدف و
برنامه و محتوای این آموزش نیز باشیم و بپرسیم که آیا سربازان ما به
قصد این تربیت میشوند که در آینده عضو مفید و کارآمدی برای
اجتماع باشند یا عضوی از اعضای یک مکانیسم بریده از اجتماع که
فقط به قصد دفاع و حمله آمادگیهایی میبیند؟ و متأسفانه مجادلات
خیابانی و بیابانی سالهای ۱۳۲۰ به این طرف و کین توزیهای دوطرفه
ناشی از آنها نشان میدهد که در اینجا یک سرباز ساده را بیشتر به
عنوان یک عامل ایجاد ترس و رعب، تربیت میکنند.
این در مورد سرباز و ژاندارم و پلیس ساده که به هر صورت
مشمول شرایط روشنفکری نیستند. اما در مورد امرا و افسران؟
روشن است که یک افسر صنف مهندس یک روشنفکر است، یا یک
سرهنگ طبیب بهداری ارتش یا یک سرگرد قاضی دادگاه نظامی.
ولی باز فوراً متوجه محتوای تربیتی قضیه باشیم. چه آن افسر مهندس،
چه آن طبیب سرهنگ و چه آن سرگرد قاضی، همه تا آنجا که حافظ
امنیت کشوری و عامل تربیت افراد در قلمرو کار روزمره خویشند،
روشنفکرانند؛ و تا آن حد که عامل ایجاد رعب یا طفیل بر اقتصاد
مملکتاند از روشنفکری. بدورند گذشته از اینکه (چنانکه پیش از
این دیدیم) اساس روشنفکری در اشاعه آزاداندیشی و جواز چون و
چرا است؛ و اگر قرار باشد در دستگاه ارتش، اساس کار، چنانکه شایع
است تبعیت کورکورانه باشد، تکلیف از پیش، روشن است. و به این
ترتیب همه روشنفکرانی که به لباس نظام و در خدمت قوای تأمینی<noinclude><references/></noinclude>
8xpa0ulm36osmftaya44ip86xorekj6
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۲۱
104
69368
207980
2024-04-26T10:27:06Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
کار میکنند از تربیت سربازان در پادگانها که مسلماً یک کار
آموزشی صرف است تاکار در اداره جاسوسی و رکن دو که کاری
است صرفاً امنیتی - و از آموزش درجا و به چپ چپ گرفته تا آداب
دامپروری یا مثلثات - اینها همه گرچه نظامیان آموزگار و استادند،
اما چون در حوزه اطاعت کورکورانه عمل میکنند ناچار از حوزه
روشنفکری بیرون افتادهاند. و گویا بسیار ساده است که آنکه آداب
توپ انداختن میآموزد، آداب تخریب را میآموزد. پس در اساسی
آموزش او تردید. است و لابد میدانید که ما دانشگاه جنگ یا
دانشگاه نظامی داریم با استادانی و شاگردانی و درسی و کنکوری
و مسألهها و تمرینها و کتابها و چه زحماتی. و صاحب منصبی که از
این مؤسسات دانشگاهی فارغ شده است، البته که از صنف روشنفکران
است. اما نتیجه مترتب بر این روشنفکری؟
روزگاری بود که شهرهای بزرگ عالم بر جای پادگانهای
ارتشهای بزرگ بنا میشد که از جنگ فراغت یافته بودند یا سر پلی
میخواستند برای تمدید قوا. یا در اطراف آن پادگانها بود که
شهرهای عظیم گسترش می. یافت قاهره و کوفه و بصره، در اصل
معسكر قشون اسلام بود که به فتح عراق و خراسان از آنجا پا در راه
مینهادند یا همه اسکندریهها که نشیمنگاه اول همراهان اسکندر
. بود یا رومیهها و انطاکیهها و شاهپورگانها و نیشابورها و
سلطانیهها که از اسم هاشان به دورههای تاریخیشان میرسیم؛ و
این همه مشخص دورههایی است که جنگها، صورت جهاد و
جهانگشایی و اشاعه فلان دین یا فلان راه و رسم مدنیت را داشتند.<noinclude><references/></noinclude>
5ia2tzi0cg9h6qyxsa9qub84vb33ltf
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۵۷
104
69369
207981
2024-04-26T10:28:14Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>دیرپا نیست چرا که روحانیت احساس غبن کرده است و خود را کنار
کشیده. این است که آن پنج نفر نمایندگان عالم شرع حتی یک
بار در مجلس شرکت نکردند. به واقعه کودتا که حرکت مجددی
است از طرف، حکومت برای ثبات بیشتر یافتن فقط روشنفکران
زمان رضایت دادند؛ این است که مرد کوچه به آن بیگانه ماند تا
فرزندش در مدارس جدید التأسیس سرود خواندن بیاموزد. اما همین
فرزندان در دوره جنگ دوم بینالملل -(۲۵-۱۳۲۰) یاغی شدند
و شدند خوراك نهضتهای چپ و آن وقت در قضیه نهضت ملی
است که از نو روشنفکر و روحانی در عمل ضد استعماری وحدت نظر
و عمل مییابند و به کمک همان، فرزندان اساسی میریزند برای
شروعی که به علت دخالت مستقیم استعمار معوق میماند و بعد هم
حرکت جناح کاملاً مذهبی بورژوازی است و آن واقعه اسفآوره ۱
خرداد ١٣۴۲ و این حرکت چنان شدید بود که نه تنها به
«آنارشیسم» انجامید حتی شرایط وجودی را برای خود نفی کرد عین
همین قضیه است در مورد حضرت خمینی رهبر روحانی وقت که در مقابل
بی حرکتی عظمای روحانیت (سکوت بروجردی در سراسر عمر در
مقابل حکومت و بیاعتنایی اسلاف او تا سیدابوالحسن اصفهانی که
در نجف مینشست) چنان شدید بود که حتی جامعه اصلی روحانیت
از دلبستگی به او سر باز زد چرا که منافع خود را در خطر دید. و
درست که دقت میکنیم گویا در ایران همیشه همین طورها بوده
است. یعنی در مقابل سکون و سکوت (اینرسی) مسلط بر مؤسسات
و آدمها و مغزها، ناگهان یکی به قصد ایجاد تحرك سر بر میدارد<noinclude><references/></noinclude>
cx9xf8ogn4q4jm7ks36mmsfq65i8m14
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۵۸
104
69370
207982
2024-04-26T10:29:57Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>و این سر برداشتن چنان تند و ناگهانی میشود یا مینماید (چون
سکوت عظیم است) که شرایط وجودی آنکه جنبیده از دست میرود
و زیر پایش خالی میشود نمونهها را فراوان دادهام. اما عاقبتها:
اعدام، تبعید، سکوت اجباری و پناه بردن به درویشی. و تازه این همه
خود حربه دودمهای است برای دوام همان سكوت وسلوك. یعنى
که اینهمه عزیزان شهید شدهاند یا تبعید شدهاند از دست رفتهاند تا
مرد عادی و مؤسسه عادی و نفر عادی در سکون و سکوت خویش
وسیله ارضای خاطری داشته باشد.
اگر در این مقیدات اندکی درنگ کردم به قصد این بود که
نشان بدهم در چه زمینهای و با چه معیارهایی به ارزیابی حدود
روشنفکری در قلمرو روحانیت خواهم پرداخت. به هر صورت سؤال
این است که در چنین وضعی از زمانه که ما داریم و با دریایی از
نفت و با اجباری که در گسترش تعلیمات عمومی و ارتباطها و علم
و هنر هست و با چنان سوابق تاریخی و با چنان نطفهای از قیام در
مقابل حکومت که در متن تشیع مندرج است و با آن اعتقاد به ظهور
که در زندگی روزانه اکثریت مردم مملکت مسلط بر دیگر اعتقادات
است، روحانیت را از نظر روشنفکری چگونه باید ارزیابی کرد؟
سؤال درازی شد. و به این مناسبت پیش از پرداختن به
پاسخ آن باید به دو قضیه «انتظار» و «اجتهاد» اشاره کنم.
در این بحث سخنی از این بابت رفت که روشنفکری مختصه دورانی است که آدمیزاد بیاتکا به هیچ قدرت ماوراء طبیعی جرأت<noinclude><references/></noinclude>
39wm6cqlfwrkb9jq0rq06hksnsuuk07
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۵۹
104
69371
207983
2024-04-26T10:35:38Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
این را مییابد که سرگذشت (ونه سرنوشت) بشری خود و همنوعان
خود را در دست بگیرد و در جستجوی ملاکها و معیارهای زمینی
برای اداره جماعات به علم تکیه میکند و معیارهای سنتی و و آسمانی
را کنار میگذارد و تجربه را جانشین «سکوت» میکند. اگر با این
ملاك به دستگاه روحانیت توجه کنیم بخصوص در عالم تشیع که
به اجتهاد و فتوا قائل است - میبینیم که تشیع خود در اصل نوعی
روشنفکری بوده در درون کلیت اسلامی که به آن اشاره شد. معایب
و محاسن این دو اصل شیعی را بسنجیم.
نخست اجتهاد. به این معنی که عالم صاحب فتوا، در غیاب
امام زمان مکلف است که با توجه به مقتضیات روز، یعنی با توجه
به تحولاتی که لازمه گذشت زمان و پیشرفت زمان و پیشرفت اجتماعات
است و نیز با توجه به گسترش دنیای ملموس بشری که با کمک
ابزار و وسایل جدید حاصل میشود و روز به روز افقهای بازتری
را پیش روی او میگذارد (مثلاً اینکه در نواحی قطبی با شب و
روزهای بلند شش ماهه تکلیف نماز و روزه چیست؟ یا در کرات
دیگر؟ و راستی قبله در ماه به کدام سمت است؟ ) بر زمینه نص قرآن
و متن سنت و در مرحله سوم با تکیه به عقل و منطق رأی بدهد و
تکلیف عادات و آداب مذهبی و معاملات (مثلاً برنج زكاة ندارد
چون عرب جاهل آن را نمیشناخته) و عقود مردم را معین کند. صرف
نظر از ظاهر امر و مقرراتش و اینکه فتوای مجتهدان تاکنون در چه
مقولههای عبثی عملی میشده است و صرف نظر از این که تکیه به
متن قرآن و سنت در مرحله اول است و ناچار دست و پای عقل و<noinclude><references/></noinclude>
o6iu0rxb5yavby3th1p88mmezh16mdy
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۶۷
104
69372
207984
2024-04-26T10:45:22Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
مواردی نادری نیستند.
دومین نکته این که انتظار فرج برای شیعه یعنی انتظار روزی
که دنیا پر از عدل و داد خواهد شد. نه تنها ایران یا سرزمینهای
شیعه نشین بلکه همۀ دنیا. و آیا این خود نطفه یکایدهآل جهانی
نیست در دل هر عامی عادی؟ و مستمسکی نیست تا هر کدام ما
به موجودیت حقیر واقعیتها تسلیم نشویم و در انتظار روز بهتری
باشیم؟ به هر صورت این اصل اعتقادی نوعی سکوی پرش ذهنی
است برای هر شیعه تا از آن به دنیای آرزوها بپرد و حقارت آنچه در
دست دارد او را از افزون طلبی و عدل جویی باز ندارد.
این بود معایب و محاسن انتظار؛ شما خود قضاوت کنید.
و به هر صورت ما به علت همین معایب و محاسن است که گاهی
میرزای شیرازی را داریم و گاهی شیخ شهید نوری را و گاهی هم
حضرت خمینی را<ref>به گمان من این حضرت که قیام اصلیاش با «کاپیتولاسیون» مصوب
زمان منصور بود از نظر طبقاتی نوعی مدافع بورژوازی ملی است که در مقابل
انحصارهای بینالمللیایستاد.</ref>. در عین حال که اغلب اوقات روحانیت بیهیچ
در کی از سیاست، و نه در بند منافع طبقات محروم و نه محتوای زمان
و مکان را دریافته به صورت آلت فعل حکومتها عمل میکند. و در
این موارد همان حکمی بر روحانیت رانده است که بر اکثریت خیل
روشنفکران که اگرایشان نان یکی از مشاغل روشنفکری را میخورند
آنان نیز نان یکی از مشاغل روحانی را میخورند.
وقتی میرزای شیرازی با یک فتوا به تحریم تنباکو امر میدهد<noinclude><references/></noinclude>
2wq14yb2lt1hry40vgekmjn2zn9onbx
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۶۸
104
69373
207985
2024-04-26T10:48:04Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>به اتفاق رأی همۀ نویسندگان تاریخ مشروطه کمر یک کمپانی خارجی را میشکند (رژی) و در عین حال آبروی روشنفکر زمان خود را میبرد (ملکم خان). و اگر از نظر مبارزات طبقاتی به این قضیه بنگریم او نیز به صورت سادهاش مدافع بورژوازی محلی تهیهکننده توتون و تنباکو است و در مقابل هجوم استعمار انحصارطلب خارجیایستاده است. درست است که این پیروزی مقدماتی به ضرر نهایی روحانیت تمام شد چرا که هم کمپانی و هم حکومتهای دست نشانده و هم روشنفکر خدمتکار حکومت دریافتند که حریف اصلی کیست تا به آن طریق که میدانیم در مشروطه و پس از آن دستش را کوتاه کنند. اما صرف نظر از این عواقب وقتی با چنین فتوا دهندهای طرفیم نمیتوانیم گمان کنیم که آخوندی است و قدمی از سر تعصب برداشته یا از سر خشکه مقدسی یا برای حفظ مقام و عنوان. متن این فتوا<ref>متن این فتوا را ضمن صورت یك تلگراف در صفحات ۸ و ۹ و ۱۰ از «اسناد سیاسی دوران قاجاریه» گردآوری «ابراهیم صفایی - چاپ تهران ۱۳۴۶ ببینید که به پاس خدمات درخشان فرهنگی و اقتصادی به شخصیت گرانقدر جناب دکتر اقبال اهدا شده است و در آن کوششی بکار رفته تا نهضت ضد «رژی» تنباکو را به تحریك روسها جا بزند. شاید به انتقام از اینکه نهضت مشروطه را افواها به تحریک انگلیسها راه افتاده میدانند. به هر صورت تا انتشار این کتاب من گمان میکردم «ابراهیم صفایی» نویسنده بیمسؤولیتی است. اما با این کتاب دیدیم که صاحب غرض هم هست.</ref> فریاد میزند که مردی است در لباس پیشوای مذهبی میخواهد سرنوشت بشری را در دست بگیرد. در چنین موردی حتماً با یک روشنفکر طرفیم یا در مورد بهبهانی و طباطبائی که گرچه صاحب فتوا نبودند<noinclude><references/></noinclude>
qvm6o4bfim2gx5p3vxzkda7w67hvo69
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۶۹
104
69374
207986
2024-04-26T10:49:46Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>اما به مشروطه یاوری دادند یا وقتی کاشانی با همه تنگ نظریهای بعدیاش زیر فتوای ملی شدن نفت صحه گذاشت یا این مورد اخیر ۱۵ خرداد ١٣۴۲ و تبعید رهبر روحانی وقت... در تمام این موارد پیشوایی است روحانی که گردن از اطاعت «حکومت» و «لوح ازل» و «تقدیر» باززده و با ادعای رهبری در مسائل دنیایی دچار روشنفکری شده و قدمی برداشته به سوی عدالت و استقرار حقوق اجتماعی یا به سوی ایجاد مزاحمت برای حکومتهای وقت. همه این بزرگان که بر شمردم بیاعتنا به حکم ازل و بیانتظار فرج و بیهیچ تسلیم قضا و قدری یا برای نفی همۀ آنها، با یک فتوا یعنی با یک رأی روشنفکرانه قدم در راهی گذاشتهاند که راه مبارزه اجتماعی است و به این قصد که رهبری جماعت مردم را در دستهای بشری خود بگیرند و ممانعت کلند از تضییع حقوق ملتی که نه به بلای آسمانی دچار شده است. درست است که در برخی از موارد قیام روحانیت و حرکتش باشکست روبرو شده است - همچو مورد، اخیر که در آن رهبر روحانی چنان تند عمل کرد که شرایط زیستن خود را در مملکت دشوار کرد - و نیز ممکن است که گاهی فتوای یک روحانی یا عملش، منطبق با شرایط روز و حافظ منافع اکثریت مردم نباشد همچو مورد شیخ نوری - اما این هر دو شکست در قیام یا اشتباه در فتوا خود ناشی از بریدگی میان روحانیت و روشنفکری است اگر روشنفکر و روحانی هر یک ساز جداگانهای نمیزدند و در موارد حساس نهضتها - همچو مشروطه و ملی شدن نفت دوش به دوش هم عمل میکردند هرگز چنان اشتباهاتی یا شکستهایی پیش نمیآمد. -<noinclude><references/></noinclude>
1hvf0hgjith7ea2n12z7y7lrkysui64
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۷۰
104
69375
207987
2024-04-26T10:51:43Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
اکنون با توجه به تمام این مقدمات که اندکی به طول انجامید
جای روحانیت را در حوزهٔ روشنفکری معین کنیم و اگر درستتر گفته
باشیم چنین جایی را در حوزه روشنفکر برای روحانیت پیشنهاد کنیم.
صرف نظر از این که هر یک از مشاغل روحانی - از صاحب فتوا بگیر تا روضه خوان دوره گرد و امام فلان روستا - در حکم یکی از مشاغل روشنفکری است به اعتبار کار فکریی که دارد و آموزشی که میدهد و سر و کاری که با «کلام» دارد - به گمان من روحانی آزاداندیش صاحب فتوا و مجتهد غیر خرافی را از آن نوع که برشمردم باید در مدار اول به دور هسته مرکزی روشنفکری قرار داد اگر نه در خود هسته مرکزی روشنفکری؛ به اعتبار اینکه صاحب فتوا صاحب تألیفاتی هست.<ref>مثلاً كتاب تنبیه الامه وتنزیه المله در اصول مشروطیت یا حکومت از نظر اسلام که پیش از این اشارهای به آن کردهام تألیف آقا شیخ محمد حسن نائینی که در اوان مشروطیت یعنی در ۱۳۲۷ قمری منتشر شد اما شاید به علت دشواری متن و رعایت سبك توضیح المسائلهای مذهبی ندیده ماند تا این اواخر ۱۳۷۴ قمری (تیر (۳۴) حضرت سید محمود طالقانی آن را با شرح و توضیحی در حاشیه منتشر کرد و هنوز متنی است پیچیده و حرف اساسیاش اینکه میخواهد ثابت کند که مشروطه برای تحدید سلطنت جابره وضع شد.</ref> چرا که در کار این صاحبان فتوا نه قصد انتفاع هست و نه قصد تبلیغاتی. علاوه بر اینکه گاهی نتایج کارایشان خلق و ابداع است. اشاره میکنم به یکی دو فتوایی که در صفحات پیش آوردم و به فتوای تحلیل رادیو و تلویزیون و نیز فتوای سرمایهگذاری در بانکهای دولتی و منع آن در بانکهای خصوصی که حکایت از نوعی درك سوسیالیسم میکند. و گرچه این<noinclude><references/></noinclude>
jobkbr7m71dkh8kz2yseq2xr44yk6r9
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۵۰
104
69376
207988
2024-04-26T11:25:00Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>سن گذاشت و از اصول پرستی خسته شد یا وسوسۀ رفاه اثر کرد، دست
از لاهوت و ناسوت حقوق و وظایف و استعمار زدگی میشوید و به
قصد ادای خدمتی در الباقی عمر اول در گوش خودش قرم قرم
میکند تا حاضر و آماده که شد میرود و میشود توجیهکننده
حکومتها و بعدهم وکیل و وزیر تا اثری از خود به جا بگذارد. و
دست آخر که فهمید در حوزۀ عمل حکومتها اینجا فقط با تکیه به
ترس و ارعاب میتوان مردم را موقتاً به راهی کشید - چرا که مرد
عادی هنوز حرف او را نمیفهمد و اگر اطاعتی میکند به ترس از
قدرت حکومت است که او در پشت دارد - آن وقت سرخورده
میشود و از همه جا رانده و مانده و ناکام به برج عاجی پناه میبرد
یا لباس درویشی و ترک دنیا میپوشد.
این چنین بوده است که روشنفکر ایرانی کم کم بدل شده
است به ریشهای که نه در خاک این ولایت است؛ و همه چشم به
فرنگ دارد و همیشه در آرزوی فرار به آنجا است. سختترین دورهها
از این نظر دوره بیست ساله قبل از شهریور است که روشنفکر در
خواب اصحاب کهف مانندی چرت میزند تا بوق جنگ دوم با
هیاهویی از حرفها و دعویها و موقعیتهای تازه و آن وقت از نو
چه کنم چه نکنم؟ که این بار از آن سوی بام میافتد. وقتی رادیو
لندن بشخصه، به شخص اول برکنار شده طبقه حاكم اهانت
میکند روشنفکر که نمیتواند از معر که عقب بماند! این است
که یک مرتبه همه میریزند به حزب توده و باز با همان فرنگی
بازیها و با همان موضعگیریهای در قبال روحانیت، شروع میکنند<noinclude><references/></noinclude>
6nv2ne2y836yrcplqcquefuwxd7c63k
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۰۴
104
69377
207989
2024-04-26T11:27:13Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
{{بزرگتر۳|{{چپچین}}'''۵'''{{پایان چپچین}}}}
'''روشنفکر ایرانی کجا است؟'''
۱) مقایسهای با دیگران
اکنون باید دید که روشنفکر ایرانی کجا است؟ هم به این
معنی عوامانه که کجای کار است و هم به این معنی دیگر که کجا
زندگی میکند؟ و برای اینکه به این دو سؤال پاسخی داشته باشیم،
نخست باید دید که روشنفکر به طور کلی در دنیای امروز کجا است؟
و چه میکند؟ یا بهتر است گفته باشیم با او چه میکنند؟ و برای
این همه که بترتیب خواهد آمد به توضیح یکی دو نکته فرعی
احتیاج هست.
نخست اینکه بهتر بود به جای روشنفکر ایرانی میگذاشتم
روشنفکر فارسی زبان چون دو مشخصه اصلی روشنفکری که انسان
دوستی باشد و آزاد اندیشی، اجازه نمیدهد که روشنفکر را در هر
کجای عالم که باشد محدود به مرز و سامانی کرد یا به تبعیت از
ملت پرستی غالی و در بستهای واداشت که از مشخصات یک شهرنشینی
تازه به دوران رسیده است. و روشنفکر ایرانی از آذربایجان هم هست<noinclude><references/></noinclude>
hryq1prjno05etwi6fonn7tk4hpr403
207990
207989
2024-04-26T11:27:39Z
Tavaana
36348
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>{{چپچین}}{{بزرگتر۳|'''۵'''}}{{پایان چپچین}}
'''روشنفکر ایرانی کجا است؟'''
۱) مقایسهای با دیگران
اکنون باید دید که روشنفکر ایرانی کجا است؟ هم به این
معنی عوامانه که کجای کار است و هم به این معنی دیگر که کجا
زندگی میکند؟ و برای اینکه به این دو سؤال پاسخی داشته باشیم،
نخست باید دید که روشنفکر به طور کلی در دنیای امروز کجا است؟
و چه میکند؟ یا بهتر است گفته باشیم با او چه میکنند؟ و برای
این همه که بترتیب خواهد آمد به توضیح یکی دو نکته فرعی
احتیاج هست.
نخست اینکه بهتر بود به جای روشنفکر ایرانی میگذاشتم
روشنفکر فارسی زبان چون دو مشخصه اصلی روشنفکری که انسان
دوستی باشد و آزاد اندیشی، اجازه نمیدهد که روشنفکر را در هر
کجای عالم که باشد محدود به مرز و سامانی کرد یا به تبعیت از
ملت پرستی غالی و در بستهای واداشت که از مشخصات یک شهرنشینی
تازه به دوران رسیده است. و روشنفکر ایرانی از آذربایجان هم هست<noinclude><references/></noinclude>
inpda41113ibbi4wl5sio3bd99qzces
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۰۵
104
69378
207991
2024-04-26T11:28:52Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>با زبان مادری ترکی؛ از کردستان هم هست با زبان مادری کردی؛
از خوزستان هم هست با زبان مادری عربی اما چون سیاست دولتها
و حکومتهای ایرانی از صدر مشروطه به این سمت برایجاد و اعمال
نوعی وحدت ملی است - که انقلاب مشروطه را نوعی بوجود
آورنده مفاهیم ملت و ملیت دانستهاند - در تمام این مدت چه
کوششها شده است برای یکدست کردن زبان و آداب مردم نواحی
مختلف. مملکت و از این راه در عین حال که چه سودها برخاسته،
چه زیانها نیز بار آمده که در صفحات آینده به مورد یکی از آنها که
اخراج زبان ترکی است از حوزه مدرسه و فرهنگ، اشاره خواهیم
کرد.
نکته فرعی دوم اینکه به علت همین اختلاف زبان مادری،
روشنفکر ایرانی دچار نوعی اغتشاش فکری شده است و در ایجاد
ارتباط میان دستهها و رستههای مختلف خود درمانده. به همین دلیل
است که روشنفکر خوزستانی هنوز با ممالک عربی و مطبوعات و
رادیوهایایشان بیشتر مربوط است تا با آنچه از تهران میرود؛ و
همچنین است در مورد روشنفکران کرد که تمام توجهشان به قضایایی
است که در میان کردهای شمال عراق میگذرد، و روشنفکر آذربایجانی
چه در قضایای مشروطه و چه در واقعۀ خیابانی و چه در داستان
دموکرات فرقه سی به سوسیال دموکراسی قفقاز توجه داشته. قیام
تبریز در قضیه مشروطه در عین حال که نوعی ادعای همسری با
تهران است تبریز ولیعهد نشین تهران شاه نشین)، از طرف دیگر
معارضه روشنفکران اثر پذیرفته از سوسیال دموکراسی قفقاز است<noinclude><references/></noinclude>
jx1pufh3yuthug0oznh8vq6cacvojh6
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۰۶
104
69379
207992
2024-04-26T11:30:22Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
با روشنفکران غربزده و از فرنگ رسیده تهران؛ یعنی که اگر به قیام
تبریز و داستان ستارخان و باقرخان و آن قیام تودهای و زدوخوردهای
کوچهای سخت میبالیم - حتى ما تهرانیها – به این دلیل است
که تنها در تبریز بود که نهضت مشروطه محتوای تودهای یافت
و محتوای مبارزه ضد استعماری.
اکنون با توجه به اینکه در مسأله کردستان سیاست حکومت
تهران بر نوعی حفاظت کجدار و مریز و از کمکهای غیر مستقیم به
نهضت کردهای شمال عراق است و به این دلیل روشنفکر کردی که
در این سوی مرز بسر میبرد چندان دلیلی برای نارضایتی
ندارد و نیز با توجه به اینکه در خوزستان با اقلیت بسیار کوچکی
(شاید در حدود ۲۰۰ هزار نفر) از عرب زبانان سروکار داریم؛ اما
در مورد زبان ترکی با، جماعتی در حدود ۶ تا ۷ میلیون (آذربایجانی -
قشقائی - ترکمن) ایرانی طرفیم؛ در صفحات آینده به مورد
زبان ترکی و لطمههایی که به علت اخراج این زبان از حوزه فرهنگ
و مدرسه و مطبوعات به تن روشنفکری ایران خورده است اشاراتی
خواهم کرد. شما خود این اشارات را بر کردها و اعراب نیز تطبیق
کنید.
به این ترتیب اگر اغتشاش اول روشنفکری را در ایران ناشی
از اختلاف حوزههای مختلف فرهنگی بدانیم - با زبانهای مختلف -
که روشنفکر ایرانی به آنها و در آنها درس خوانده، مثل فرانسه
یا آلمانی یا انگلیسی و الخ... (و این قضیه محاسنی هم دارد که
به آن اشاره کردهام و باز هم خواهم کرد) اغتشاش ماقبل اول<noinclude><references/></noinclude>
6zmrfyz20ithat2iwwhzx9f54oxs67s
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۱۲
104
69380
207993
2024-04-26T11:36:24Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
معارضه با مالزیا این) حکومت نیم بند استعماری) چنان سخت
گرفت که مستقیماً رو در روی استعمارایستاد و از سازمان ملل پا پس
کشید و میخواست به کمک چین و دیگران سازمان ملل دیگری را
بنابنهد، با همۀ قدرتی که روشنفکرانش در پر کردن جای خالی کادر
هلندی از خود نشان دادند و با همۀ پیشقراولیها که در کنفرانس -
های بینالمللی دنیای استعمارزده، داشتند نمیدانم چه اشتباهی
کردند (اختلاف نظر در صفوفایشان؟ شخصیت پرستی سو کارنو؟
بی خبری از وحشت امریکا نسبت به توسعه کمونیسم چینی؟ یا چه
چیز دیگر؟ ) که در آن کودتای بدفرجام دیدیم که آنجا هم هنوز
اسپریس دیگری است برای C. I. A تا ده روزه صدو پنجاه هزار نفر را به
اسم مبارزه با کمونیسم قتل عام کنند! به صورتی که کودکان در کوچهها
با سر انسانی توپ بازی میکردهاند اما من در این فکرم که اگر
چین هفتصد میلیونی پس از آن کمونیست سوزانی چیان کای شک در
کوره لكوموتیوها (۱۹۲۷) توانست در عرض بیست سال یکسره
کمونیست بشود اندونزی صدو خردهای میلیونی این کشتار عظیم
را در مدتی بسیار کمتر جبران خواهد کرد با توجه به اینکه در آن
واقعه ۱۹۲۷ دست بالا در حدود ۱۵ هزار نفر از کمونیستهای
چین قتل عام شدند و در این واقعه اندونزی ۱۵۰ هزار نفر.
و اما همسایگان عرب. کویت و قطر و بحرین و عجمان و
دیگر شیخ نشینها که رها. حکومتهای کوچک جیبی و بغلی
بی هیچ زمینه روشنفکری و فرهنگی و آلت دست هر که سرکیسه را
بیشتر شل کند. ناچار بپردازم به محیطهای عرب متروپل که حتی<noinclude><references/></noinclude>
h2q2prcykge2jdkas05uhv8ltk2m2ft
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۱۳
104
69381
207994
2024-04-26T11:38:44Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>معلم و کارمند صادر میکنند برای شیخ نشینها. و قبل از همه
ایشان به وهابیهای سعودی. که ملا نقطیهای عالم اسلامند و خشکه
مقدسهای تازه به دوران رسیدهای شلنگ تخته زنان در مرتع نفت.
که گرچه مستقیماً براعتاب قدس عالم اسلام مسلطند، اما چنان
سرگرم نفتاند که حتی اسلام را هم فراموش کردهاند و اگر عنایتی
بهایشان میشود یکی به این دلیل است که:
«دست قضای الهی در هزار و چهارصد سال پیش کعبه را
همچون گوهری در آنجا نشانده است و البته که این گوهر اکنون
دیگر برای امرای سعودی ارزشی ندارد. سرایشان سی چهل سالی
است که به آخور نفت گرم است. اگر روزگاری بود که زیارت من و
امثال من شرقی خرج یکساله معیشت تمام بادیه نشینان حجاز و
نجد را میداد اکنون از ریزه سفرۀ نفت است که زاد و رود سعودی
ارتزاق میکنند و این سعودی که احترامی برای خود کعبه قائل
نیست برای روشنفکر چه احترامی دارد؟ کعبه او اکنون به ریاض
و ظهران نقل مکان کرده است که دکل چاههای نفت در آنها به
جای گلدسته مساجد روئیده و اگر هنوز سعیی میکند سعی میان
صفا و مروه نیست سعی میان آرامکو و استاندارد اویل است یا سعی
میان پاریس و نیویورک با حرمسرایی در پشت سر و آبروریز اسلام
و با همۀ فضاحت هاشان و بواسیرهاشان و پروستات هاشان... »<ref>از مجله «اندیشه و هنر» مهر ۱۳۴۳ صفحات ۳۸۵ و ۳۸۶، از مقاله
«ولایت اسرائیل» به همین قلم.</ref>
و من در «خسی در میقات» گذرا اشارهای کردهام به وضع وخیم<noinclude><references/></noinclude>
grlvcr1srk5yu4gnuxslj6vcfn7qcry
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۱۴
104
69382
207995
2024-04-26T11:40:29Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
روشنفکران در آن دیار. کوردلترین حکومتها نسبت به روشنفکری
و آخرین پست کمکهای اولیه در این راه دراز. هم در آنجا
اشارهای کردهام که:
«همچنانکه اسلام با رسیدن به بغداد و ری و دمشق و
اسکندریه و بخارا و آندلس اسلام شد حالا هم از تمام این
نقاط باید به کمک این بدویت موتوریزه شتافت»<ref>از «خسی در میقات» (سفر نامه) صفحهٔ ۱۲۲، انتشارات نیل، ۱۳۴۵.</ref>
و از الباقی اعراب درست است که ما فقط با عراقیها هممرزیم،
اما از روشنفکرانایشان به همان اندازه بریده ماندهایم که از
روشنفکران مصری یا الجزایری. در ظل عنایت شامل همان دیوارهای
قطور وحدت ملی که پیش از این دیدهایم یا به جبر شرایط استعماری
که رابطه همسایگان را بریده است و ازایشان بیگانگانی ساخته و
در عین حال که حکومت ایران به علت قضایای نفت و بحرین و
شط العرب و فلات قاره و دیگر اختلافات ناشی از عمل استعمار از
میان تمام حکومتهای عربی به قاعده «کند همجنس با همجنس
پرواز» فقط با اردن و عربستان سعودی مختصر رابطهای دارد
روشنفکران ایرانی همکاران همدرد خود را در جاهای دیگری غیر
از این دو پایگاه نفتی و غیر نفتی می. جویند. یعنی که در مصر و
الجزایر و سوریه؛ که روشنفکرانش بر مبنای تجربه شکست خورده ما
در قضیه نفت و یا جلوگیری از تکرار اشتباهات ما و شاید نیز به علت
رودررویی مستقیم با استعمار جوری عمل کردند که هم کانال سوئز
را به روی کمپانی بستند و هم استعمار را از حوزههای حیاتی سیاست<noinclude><references/></noinclude>
5cyisj9ljhlntsdyw7lj25ua5hmsvu9
207996
207995
2024-04-26T11:41:57Z
Tavaana
36348
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
روشنفکران در آن دیار. کوردلترین حکومتها نسبت به روشنفکری
و آخرین پست کمکهای اولیه در این راه دراز. هم در آنجا
اشارهای کردهام که:
«همچنانکه اسلام با رسیدن به بغداد و ری و دمشق و
اسکندریه و بخارا و آندلس اسلام شد حالا هم از تمام این
نقاط باید به کمک این بدویت موتوریزه شتافت»<ref>از «خسی در میقات» (سفر نامه) صفحهٔ ۱۲۲، انتشارات نیل، ۱۳۴۵.</ref>
و از الباقی اعراب درست است که ما فقط با عراقیها هممرزیم، اما از روشنفکرانایشان به همان اندازه بریده ماندهایم که از روشنفکران مصری یا الجزایری. در ظل عنایت شامل همان دیوارهای قطور وحدت ملی که پیش از این دیدهایم یا به جبر شرایط استعماری که رابطه همسایگان را بریده است و ازایشان بیگانگانی ساخته و در عین حال که حکومت ایران به علت قضایای نفت و بحرین و شط العرب و فلات قاره و دیگر اختلافات ناشی از عمل استعمار از میان تمام حکومتهای عربی به قاعده «کند همجنس با همجنس پرواز» فقط با اردن و عربستان سعودی مختصر رابطهای دارد روشنفکران ایرانی همکاران همدرد خود را در جاهای دیگری غیر از این دو پایگاه نفتی و غیر نفتی می. جویند. یعنی که در مصر و الجزایر و سوریه؛ که روشنفکرانش بر مبنای تجربه شکست خورده ما در قضیه نفت و یا جلوگیری از تکرار اشتباهات ما و شاید نیز به علت رودررویی مستقیم با استعمار جوری عمل کردند که هم کانال سوئز را به روی کمپانی بستند و هم استعمار را از حوزههای حیاتی سیاست<noinclude><references/></noinclude>
0slzgy3vrdy4m80s0hmn3clvc1uhtex
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۴۰
104
69383
207997
2024-04-26T11:43:35Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>علاوه بر اینکه موجب نوعی نفاق مخفی شدهایم میان ترك وفارس که به کوچکترین زمینه مناسب از نو همچو دموکرات فرقه سی سر برخواهد داشت. و صرف نظر از متلک گوییهای خفتآور دو جانبهای که در این میانه رایج است - و نمونههایش به قلمرو ادبیات و تاریخنویسی هم سرایت کرده است<ref>اشاره میکنم به معارضهٔ مهندس ناطق باعبدالله مستوفی نویسنده تاریخ قاجار مراجعه کنید به مجله «یغما شمارههای شهریور، مهر، آذر و دی ۰۱۳۴۴</ref> - وضع جوری شده است که به جای ایجاد نوعی وحدت ملی نوعی نقار ملی جانشین گشته که حکومتهای ما برای استقرار نظم خالی از عدالت خود به آن چه تکیهها که نمی. کنند تنها با توجه به همان یک واقعیت که دستور عمل حکومتها، است در اعزام کارمند و سرباز فارس به نواحی ترک نشین و کارمند و سرباز ترک به نواحی فارس نشین با این نتیجه تأثرآور طرفیم که در سراسر مملکت چه کارمند و چه سرباز و ژاندارم یعنی آخرین حلقههای ارتباط حکومت و مردم - با مردم محلی بیگانهاند و رفتارشان نوعی رفتار استعماری است که نه براساس تفاهم دوجانبه بلکه براساس ترس و بیگانگی مستقر شده است. من حتم دارم که در تمام درگیریهای خیابانی و بیابانی این چهل ساله اخیر در هیچ ماجرایی هیچ سرباز محلی به روی اهل شهر و ولایت خود اسلحه. نکشیده بلکه این سرباز ترک بوده است که در تهران یا سرباز فارس بوده است که در آذربایجان رو به مردم شلیک میکرده که عصبانی نسبت به تمام بیاحترامیهای ناشی از شنیدن آن متلکها که سابقه ذهنی میدهند، حالا فرصت<noinclude><references/></noinclude>
f4ihuu7f8u818p2uls1t23ubkah8gnm
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۴۱
104
69384
207998
2024-04-26T11:45:32Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
کین توزی یافته. اگر رابطۀ دولت و حکومت با مردم یک رابطه
سالم نیست به دلیل این است که چنین سیاستی در اعزام مأمورها
رعایت میشده تا به گمان خود وحدت ملی ایجاد کنند؛ اما در حقیقت
مدام خوراك رساندهاند به ایجاد سوءتفاهم میان آمر و مأموری که
زبان یکدیگر را نمیفهمند و توجه داشته باشید که آن مأمور خرده پا
- سرباز و ژاندارم و کارمند ساده - هرگز از روشنفکران نیست و
مراحل عالی کلاس و درس و دانشگاه را ندیده تا بتواند در رفتار
خود تعدیلی کند؛ و اما درباره روشنفکران برخاسته از محیطهای
ترك زبان خود من فراوان دیدهام شاگردانی را که در کلاسهای
درس این بیست و چند ساله معلمیام سرتاسر سال کوچکترین عرض
اندامی در کلاس نمیکردهاند؛ به ترس از مسخره شدن. چرا که زبان
فارسی را خوب نمیدانستهاند و نیز شنیدهام که از داوطلبان کنکور
های دانشگاهی مملکت، ترک زبانان ۳۰ درصد کمتر از فارس -
زبانان پذیرفته میشوند؛ و روزی در اردبیل با مدیر مدرسهای که
سابقاً شاگردم بود مصاحبهای داشتهام که میگفت اول هر سال
تحصیلی برای نامنویسی شاگردان علاوه بر مدارك و عکس و رونوشت
شناسنامه که باید داشت، او سربچهها را هم نگاه میکند
که اگر اثر قمه زدن زیر موهایش بود از پذیرفتنش خودداری کند؛
و به این ترتیب گمان نمیکنید که امکان رسیدن به حوالی رأس هرم
رهبری برای ترک زبانان حتماً کمتر است تا فارس زبانان؟ و آیا
همین یک واقعیت را محرکی نمیدانید برای چه محرومیتها و چه
کینهها که آخرین آنها قضیه دموکرات فرقهسی بود؟ یا توجه کنید<noinclude><references/></noinclude>
f7dvw7f8nhvhofypl04gznpnlebmea8
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۴۲
104
69385
207999
2024-04-26T11:48:01Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>به شهریار شاعر غزلسرای معاصر که به عنوان شاعر دست اول در در زبان ترکی شناخته شده است و «حیدربابایه سلام» او قابل قیاس است با «افسانه» نیما، اما به عنوان شاعر فارس زبان غزلسرای دست سوم یا چهارمی است و تازه او در دورهای تحصیل میکرده که چنین تحریمی بر زبان ترکی سایه نینداخته بود و اکنون بزرگترین خطر تحریم ترکی این است که در آینده دیگر هیچ شاعر و نویسندهای از آن خطه نخواهیم داشت. اگر توجه کنیم که زبان ادبیات زبان صمیمیت و کودکی و گهواره و دامان مادر است و نه یک زبان دوم که زبان رسمی حکومتی و دولتی است میتوانیم توضیح بدهیم وضع شهریار را ولی چه بایست کرد برای جوان شاعر و نویسنده معاصر ترك زبان که برای انتشار آثار خود به مطبوعات باکو و اسلامبول پناه نبرد؟<ref>مراجعه بفرمایید به شمارههای اخیر «اینجه صنعت» (هنرهای ظریف) هفتگی و دلیتراتور ماهانه چاپ باکو مرکز پخش هر دو در تهران کتابفروشی دنیا، نادری و در تبریز کتابفروشی نوبل.</ref> و آیا تصدیق نمیکنید که با توجه به اینکه ابزار کار روشنفکری کلام و زبان است به این طریق قدرت روشنفکری ۶-٧ میلیون ترک زبان مملکت یا در نطفه خراب میشود یا وسیله عرض وجود نمییابد یا اگر یافت به کجروی میافتد؟ توجه کنید به تمام الفباء اصلاحکنندگان، و زبان پیرایندگان - از فتحعلی آخوندوف بگیر تا باغچهبان و کسروی - که همهتر کند و آذربایجانی. و به احتمال قریب به یقین چون که هر کدامایشان فارسی ما را نمی فهمیدند خواستند فارسی مخصوصی بسازند که خود میشناسند و<noinclude><references/></noinclude>
4ivzevu7ggewq9p69fbsjq57uuso4nv
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۴۸
104
69386
208000
2024-04-26T11:50:04Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
کلام را به «امه سه زر» میدهم که شاعری است سیاهپوست و در
این زمینه چه دردها که به دل دارد:
«هر فرهنگی برای اینکه شکفته شود نیاز به چارچوبی دارد و
به ساختمانی. اما مسلم است که عناصری که زندگی فرهنگی خلق
استعمارزده را میسازند در رژیم استعماری یا از بین میروند و یا
فاسد میگردند. این عناصر البته در وهله اول عبارتند از تشکیلات
سیاسی [... ] عنصر دیگر زبانی است که خلق به آن حرف میزند.
زبان را «روانشناسی منجمد» گفتهاند. زبان بومی از آنجا که دیگر
زبان رسمی زبان، اداری زبان مدرسهای و زبان فکری نیست به
قهقرا میرود؛ و این پسروی مانع رشد آن میشود و حتی گاه به
نیستی تهدیدش میکند [... ] وقتی فرانسویها قبول نمیکنند که
زبان عربی در الجزایر و زبان ماداگاسکاری زبانهای رسمی باشند، مانع از
این میشوند که در شرایط دنیای نوین این زبانها تمام نیروی
بالقوه خود را به فعل درآورند و از این راه به فرهنگ عربی و
ماداگاسکاری ضربه میزنند<ref>مراجعه کنید به صفحات ۸-۸۷ کتاب «نژاد پرستی و فرهنگ» به قلم
هلیون دیوپ، ژاك ولبه ما نا نژادا، فرانتس فانون، امه سه زر، ترجمه دکتر منوچهر
هزارخانی، انتشارات ابن سینا، تبریز، بهار ۱۳۴۷.</ref>».
۴) کم خونی روشنفکری ۱۲۹۹ تا ۱۳۲۰
در فصلهای پیش سخنی از تنگی قلمرو تجربه و انتخاب
روشنفکر ایرانی رفت. البته نه به خاطر تراشیدن عذر و بهانهای به
قصد توجیه او که به قصد نشان دادن فرقهایی که از نظر وضعی<noinclude><references/></noinclude>
cri2meor30vhv323ccnsh3yqvpkpsbx
208001
208000
2024-04-26T11:50:14Z
Tavaana
36348
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
کلام را به «امه سه زر» میدهم که شاعری است سیاهپوست و در
این زمینه چه دردها که به دل دارد:
«هر فرهنگی برای اینکه شکفته شود نیاز به چارچوبی دارد و
به ساختمانی. اما مسلم است که عناصری که زندگی فرهنگی خلق
استعمارزده را میسازند در رژیم استعماری یا از بین میروند و یا
فاسد میگردند. این عناصر البته در وهله اول عبارتند از تشکیلات
سیاسی [... ] عنصر دیگر زبانی است که خلق به آن حرف میزند.
زبان را «روانشناسی منجمد» گفتهاند. زبان بومی از آنجا که دیگر
زبان رسمی زبان، اداری زبان مدرسهای و زبان فکری نیست به
قهقرا میرود؛ و این پسروی مانع رشد آن میشود و حتی گاه به
نیستی تهدیدش میکند [... ] وقتی فرانسویها قبول نمیکنند که
زبان عربی در الجزایر و زبان ماداگاسکاری زبانهای رسمی باشند، مانع از
این میشوند که در شرایط دنیای نوین این زبانها تمام نیروی
بالقوه خود را به فعل درآورند و از این راه به فرهنگ عربی و
ماداگاسکاری ضربه میزنند<ref>مراجعه کنید به صفحات ۸-۸۷ کتاب «نژاد پرستی و فرهنگ» به قلم
هلیون دیوپ، ژاك ولبه ما نا نژادا، فرانتس فانون، امه سه زر، ترجمه دکتر منوچهر
هزارخانی، انتشارات ابن سینا، تبریز، بهار ۱۳۴۷.</ref>».
۴) کم خونی روشنفکری ۱۲۹۹ تا ۱۳۲۰
در فصلهای پیش سخنی از تنگی قلمرو تجربه و انتخاب روشنفکر ایرانی رفت. البته نه به خاطر تراشیدن عذر و بهانهای به قصد توجیه او که به قصد نشان دادن فرقهایی که از نظر وضعی<noinclude><references/></noinclude>
duutd5wsofbzvh4ls2dw8a2p99ad439
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۴۹
104
69387
208002
2024-04-26T11:52:03Z
Tavaana
36348
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Tavaana" /></noinclude>
وکلی با روشنفکر «متروپل» دارد. که اولی در حوزه نیمه مستعمرهای
و دومی در حوزه اقتدار کمپانی و به عنوان عامل استعمار عمل
میکنند. و ناچار موضعگیریهایشان هرگز نمیتواند یکسان باشد
در قبال حکومت یا در قبال روحانیت یا در قبال ابزارهای تبلیغاتی و
ارتباطی چون به احتمال قریب به یقین اگر روشنفکر «متروپل» چنین
دست بازی در آزاداندیشی پیدا کرده به علت وجود میدانهای
بازی بوده است که برای تجربه در اختیار داشته از وسایل فنی
گرفته تا رفاه اجتماعی و صحنه گسترده مستعمرات و بال عریض
و طویل ماشین که زیر پای او همچو قالیچه سلیمان گسترده بوده و
هست و روشنفکر ایرانی نه تنها چنین میدان گستردهای برای
اثر گذاشتن نداشته و ندارد بلکه هنوز در داخل دچار مشکل بی
سوادی است، یا دچار زبانهای اقلیت (ترکی، کردی، عربی)؛ و اگر
برای او خوانندهای هم مثلاً در افغانستان و پاکستان و تاجیکستان
بالقوه وجود دارد، مرزهای ستبر میان این ممالک که هر کدام به
اتکای سیاستهای وحدت ملی! قد برافراشتهاند؛ مانع دست آخر
تأثیر گذاشتن او و آرای او است در جماعت بیشتر. و با توجه به همین
میدان حقیر تجربه است که آخرین راه حل روشنفکر در ۵۰ ساله
اخیر وسوسه شرکت یا عدم شرکت در حکومتها شده است. که
بکنم یا نکنم؟ اگر بکند چه جور شرکت کند در این حکومتهای
دست نشانده - با آن همه اصول که او دارد - و اگر نکند چه کند با
بیکارگی ناشی از بیاثر ماندن؟ و با اینهمه احتیاجی که به وجود او
هست؟ همین جوری است که روشنفکر ایرانی به محض اینکه پا به<noinclude><references/></noinclude>
9qb0qxj4z999nmadcus07dbz756p7jc