کاربر:داود عباسی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

این مقاله مشمول قانون حقوق پدید آورندگان بوده و استفاده از آن

فقط با ذکر منبع و نام نویسنده مجاز میباشد


آسیب شناسی غزل امروز


ادبیات امروز ایران خصوصا در حوزه ی شعر آنطور که باید

نتوانسته است درجذب مخاطب عام موفق عمل کند و این شاید به

دلیل عدم ارتباط موثر مابین هنر و مخاطب باشد و تمام این

مصیبت نامه ی ادبیات معاصر ما آنهم در این اواخر ناشی از

برداشت های غلط شاعر از نیاز های مخاطب در بحث زیبایی

شناختی و تجربه ی حالات روانی به روزمرگی رسیده از یک سو و

نیز زور آزمایی شاعر در باز تعریف فضایی جدید و به دور از قید

و بند های فخامت ،صلابت و پرمایگی در شعر از نظر محتوا و

قالب ،ورود کلمات ی با درجه ی فخامت بسیار پایین صرفا باشعار

اینکه این شاعر است که به کلمات شخصیت می بخشد،عدول از

قید های اخلاقی ،بر هم زدن دستور زبان و به چالش کشیدن

صرف و نحو (با این عقیده که این دستور و این صرف و نحو

جوابگوی احساسات شاعر نمی باشد) و در نهایت ورود و خروج

بی رویه ی ایده های نو در سرایش شعر است . ایده هایی که به

هر عنوان در مسیر توجیه تجربه های جدید از هیچ تلاشی فرو

گذار نمی باشند . بعد از تجربه ی نیما و شاملو در عرصه ی

آفرینش قوالب و بیان، تلاش های گسترده ای جهت ایجاد فضا

های جدید در بیان و فرم صورت گرفت که به آنها اشاره می شود.

شعر فرم

شعر حجم

شعر موج نو

شعر موج سوم شعر متفاوت

شعر پست مدرن

تما م تلاش های صورت گرفته در چه نقطه ای مشترک هستند و

اینکه به چه قیمتی صورت می پذیرند؟ از جمله سئوالاتی هستند

که امروزه منتقدین از خود میپرسند

در مورد تجربه های نوین در خلق قالب های شعری باید گفت

حساسیت چندانی وجود نداردو با نیما این حساسیت شکسته شد

چرا که تعریف قدیم از شعر دیگر به نیاز های شاعر و مخاطب

جوابگو نبود و تعریف المعجمی (شعر عنصریست موزون ، مقفی و

مخیل )دیگر کارایی خود را از دست داده بود و آنچه بیشتر به

نظر مهم می رسید عنصر خیال در شعر بود که مهم ترین ویژگی

ادبیات مدرن و یا به عبارتی دیگر پست مدرن (که در جای خود به

آن نیز خواهیم پرداخت) محسوب میشد . با این حساب قالب

های شعری در هم شکسته شد و گاها اشعار خوبی نیز در این

قالب ها سروده شد . زمستانه های اخوان تولدی دیگر فروغ و یا

آهنگی دیگر منوچهر آتشی که این روز ها داغ از دست دادن او را

به سوگ نشسته ایم ، نمونه هایی از این دست هستند. البته اشعار

دیگری نیز در بین دیگرشاعران وجود دارد که با در هم شکستن

قاب های کهن در خلق ادبیات نئو کلاسیک قدم های خوبی را در

حال بر داشتن هستند که در جای خود مورد تدقیق قرار

خواهندگرفت . قبل از پرداختن به محتوا ی مشترک در انواع

شعری فوق باید گفت خلق قوالب شعری نو ناقض ظرفیت های

قوالب کلاسیک نمی تواند باش چرا که هنوز استاد شهریار ها و

ملکاشعراء بهار ها یی هستند که با استفاده از ظرفیت های قوالب

قدیم چنین هنر مندانه کلمات را به رستاخیز وا میدارند .

و اما نقطه ی مشترک در اشعار فوق از نظر محتوا چیست ؟باید چنین گفت

که در تمام اشعار فوق از فرم تا پست مدرن یک عنصر مشترک وجود دارد

که باعث دوری همه ی آنها از شعر کلاسیک میگردد و آن چیزی نیست جز

تحول در ساختار و به چالش کشاندن آن و در بسیاری موارد شکستن

ساختار که با پر رنگ شدن آشنا زدایی خود را به نمایش گذاشت .

آشنایی زدایی ، هنجار شکنی و ساختار شکنی که با کاستن فخامت زبان

و استفاده از ادبیات محاوره به اسم ارتباط بهتر بامخاطب از

ویژگیهای انواع شعری فوق میباشد .البته باید اذعان داشت که گاها

آثار خوبی نیز تولید شده اند ولی این آثار نیز بدون توجه به

برخی فاکتورهای قدیم به نظر میرسد که توان بوجود آمدن نداشتند .



این بحث ادامه خواهد داشت


                                                                                           با احترام 
                                                                                        داود عبـاسی