بحث ویکی‌پدیا:صفحهٔ بحث

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

کلیله و دمنه بدون شک ادبیات مشرق زمین ادبیاتی غنی و پربار است، و آنگاه که فرهنگها و دانش اقوام این منطقه با هم ادغام می شود ، آثاری بس غنی به وجود می آید . "کلیله و دمنه" را می توان به عنوان سمبل تلفیق فرهنگهای هندی ، ایرانی ، عربی ، اسلامی معرفی کرد . کلیله و دمنه نام کتابی است که اصل آن تقریباً در 2000 سال پیش در هندوستان به تقریر در آمده است و قسمت اصلی کتاب کلیله و دمنه که به زبان سانسکریت نوشته شده بوده است پنچه تنتره " نامیده می شود به معنای پنج فصل و باب . "برزويه طبيب مروزي" در عصر انوشيروان خسرو پسر قباد پادشاه ساسانی آن را به پارسی در آورد و ابواب و حکایات چند بران افزود که اغلب آنها از منابع دیگر هندی است . چنانکه در" کلیله و دمنه عربی ابن مقفع" آمده است : " در زمان جهانداری انوشیروان عادل، برزویه مقدم پزشکان فارس به امر شاهنشاه ایران به هندوستان رفت و پس از بردن رنج فراوان و صرف مال بسیار کتاب کلیله و دمنه و برخی کتب دیگر را به ایران آورد و به زبان پهلوی ترجمه کرد "

  این نسخه تا زمان منصور دوانیقی خلیفه عباسی موجود بود و "ابن مقفع" فیلسوف و دانشمند ایرانی آن را به عربی نقل نمود و خوشبختانه این کتاب از صرصر حوادث محفوظ مانده و از میان نرفته است هرچند تغییراتی در آن رخ نموده است ولی متاسفانه نسخه پهلوی آن از میان رفته است . 
  نه سال قبل از مرگ انوشیروان یکی از ایرانیان عیسوی مذهب که از بزرگان این کیش به شمار می رفته است نسخه پهلوی کلیله و دمنه را به زبان سریانی ترجمه نموده است و این نسخه در سال 1287 (هجری ؟) کشف گردیده است . 
 اسم اصلی کتاب به زبان هندی " کرتکا_ دمنکا" است که در ترجمه عربی به " کلیله و دمنه " تبدیل شده است . این کتاب به زبانهای دیگری نیز ترجمه شده است و از ترجمه های خیلی قدیم  ترجمه به زبانهای  عبری  ، اسپانیولی و ایتالیایی است . 

این کتاب امروزه شامل صد حکایت دراز و کوتاه است که عمده آنها از زبان حیوانات نقل شده است و در واقع کنایه ای از روابط انسانی و شامل اندرزها و ونکات مختلف می باشد . کلیله و دمنه نیز نام دو شغال خردمند و حکیم است که در زمره نزدیکان شیر در می آیند و حکایتهای اصلی کتاب از زبان آنها نقل شده است . کلیله و دمنه بارها توسط افراد مختلف در طول تاریخ به صورت نظم و نثر به فارسی و عربی ترجمه و تدوین شد ونخستین کسی که این کتاب را به زبان فارسی به نظم در آورد " رودکی" می باشد وهمچنین " امیر بها الدین احمد قانعی" نیزدر سال 655 (ه ق ) این کتاب را به نام عزالدین کیکاووس سلجوقی به نظم فارسی در آورده و خوشبختانه نسخه هایی از آن موجود است . منابع : ترجمه کلیله و دمنه ، انتشارات دانشگاه تهران ، تصحیح مجتبی مینوی www.kelileh.com