بحث:زیست فرازمینی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

  • با آرزویی بهروزی .

قصد دارم تا اطلاعات ویژه ای را برای شما ارسال کنم . اطلاعات بی نظیری که برای تمدن ما حیرت انگیز و تحول برانگیز خواهد بود .

در سال گذشته اخباری در خصوص رویت اجسام نورانی ( بشقاب پرنده ) در آسمان ایران به گوش رسید . و قرنهاست که احتمال وجود موجودات غیر زمینی ذهن بشر را به خود مشغول ساخته است . ولی در چه هنگام بشریت به دیدگاه مشخصی در این خصوص دست خواهد یافت ؟ شاید خیلی زود !

بنده ک.ش هستم، 23 سال سن دارم . ساکن ایران.

*  در  زمستان  سال 1382 بر اثر وجود نوعی توانایی غیر طبیعی در وجودم  برای شنیدن نوعی فرکانس صوتی ویژه ــ  که سایر انسانها قادر به شنیدن آن نیستند ــ  و به  خاطر گرایشم به ورزش کوهنوردی،  توانستم  در یکی از کوهستانهای ایران با  موجودی غیر زمینی روبرو شوم.  و بر اثر این مشاهده در معرض نوعی جریان صوتی قرار گیرم که حامل اطلاعاتی ( دانشی ) فلسفی و علمی بود . ...  برای تجزیه و تحلیل و بازنویسی این دانش با مفاهیم زمینی   در حدود یک سال وقت صرف کردم . .. در طی نگارش این دانش منتقل شده  با علوم شگفت انگیزی  روبرو شدم  که تا کنون به وسیله دانشمندان و محققان تمدن زمین کشف نشده است.  و همچنین متوجه شدم که این ارتباط  با برنامه ای از قبل تعیین شده از سوی آنها ایجاد شده است  تا به این طریق  پیام  و علومی  را به بشریت  اعطا کنند . 
    • بنده بیانیه اعطایی آنان را به شکل یک کتاب در آوردم . ولی قصد دارم قبل از افشاء این بیانیه ( پیام ) غیر زمینی ، چندی از علومی را که بر اثر این ارتباط بدست آوردم منتشر کنم تا بی نظیر بودن این علوم که تا کنون بشر با تکنولوژی و هوش خود موفق به کشف آن نشده است اثبات کنندهء ادعا بنده ( صحت وقوع این رخداد ) باشد و سپس بیانیه حیرت آور این تمدن غیر زمینی را منتشر خواهم کرد . و حتی احتمال دارد پس از گسترش پیامدهای این بیانیه ــ که متصور هستم رنسانسی دیگر را در تمدن بشری موجب شود ــ بتوانم برای ملاقات نمایندگانی از تمدن زمین با این موجود غیر زمینی ــ در یکی از کوهستانهای ایران ــ مقدماتی را فراهم کنم .
      • اکنون می خواهم تمایل شما را برای بررسی به این رخداد مطلع شوم .... بنده از چند رسانهء خبری بین المللی برای انعکاس وقوع این رخداد دعوت کرده ام .
        • قصد دارم به وسیله شبکه اینترنتی ــ به طور همزمان ــ پیرو [ چگونگی وقوع این رخداد ] و [ برنامه های خویش ] و [ اهدافی که این موجودات در تمدن زمین دنبال می کنند ] و [ علوم نوینی که بر اثر این ارتباط در اختیارم قرار گرفته ] مطالبی را منتشر کنم . .. در صورت موافقت سازمان شما برای رهگیری این رخداد نشانی این سایت را برای شما ارسال خواهم کرد . * نظر خود را ارسال کنید.
          • همچنین قصد دارم نظر برخی از محققان و دانشمندان را برای بررسی علومی که در اختیارم قرار گرفته جویا شوم . یکی از این اشخاص آقای دکتر منصوری می باشند که معاون پژوهشی وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری ایران هستند . .. در ذیل عین نامه ارسالی به ایشان به همراه شرحی از چگونگی وقوع این رخداد ، برای شما ارسال شده است .



== ******** نامه ارسالی به آقای دکتر منصوری ==

با احترام خدمت آقای دکتر منصوری .

در دو سال گذشته خبرهای متعدد و متنوع ای در خصوص رویت اجسام پرندهء ناشناخته ( بشقاب پرنده ها ) در آسمان ایران به گوش رسید، و قرنها ست  که بشر  به وجود موجوداتی در سیارات دیگر کیهان می اندیشد و برای بررسی احتمال وجود آنها تحقیق می کند، و تا کنون انسانهای بسیاری مدعی مشاهدهء آثاری         از موجودات غیر زمینی شده اند.   ولی بالاخره  در چه هنگام   بشریت خواهد توانست به دیدگاه مشخصی در این خصوص دست یابد   و یا  با  موجوداتی غیر زمینی مرتبط گردد؟   شاید خیلی زود!!! 
      
   این نامه  در خصوص نادرترین رخداد به وقوع پیوسته در قدمت حیات بشری، یعنی ارتباط بنده ( یک جوان و کوهنورد ایرانی )  با موجودی غیر زمینی  در یکی از کوهستانهای ایران [ در زمستان سال 1382 ]  می باشد،  که مشروحی از چگونگی این رخداد  به  ضمیمهء این نامه پیوست شده است.  ...  
       در راستا تحقق روندی که بنده برای ترویج خبر وقوع این رخداد و اعلام دست آوردهای علمی و فلسفی این رخداد به جوامع بشری تـنظیم کرده ام   مـشروحی از چگونگی وقـوع و پیامدهای این رخداد،  طـی نامه ای به سـفارت کـشورهای خـارجه در ایران  و بـرای بـرخی از رسـانه های بـین الـمللی  و ایـرانی  و به سازمان نجوم و  فیزیک ایران ارسال خواهد شد، و اینک از آن رو برای جنابعالی ارسال شده  تا در صورت موافقت جنابعالی و به مدد لطف و تخصصتان   برای گسترش خبر وقوع این رخداد مقدمات لازم فراهم گردد؛  در واقع به نوعی  بنده ــ  به دلایلی که در ذیل قید خواهم کرد ــ   برای معرفی مستقیم خودم  احساس امنیت نمی کنم  از این رو با توجه به زمینهء تحصیلات و اشتغال جنابعالی  در منصب معاون پژوهشی وزارت علوم و تحقیقات و فناوری ایران  و مدیر مسئول مجلات ایرانی نجوم، دانشگر و فیزیک،   به نظرم رسید  که جنابعالی برای اینکه اولین مطلع این رخداد باشید  صاحب نظر تر  و  دارای امکانات مناسب تری هستید   و بهتر می توانید   دلایل و اسـناد علمی ای را که از سوی بنده ــ  برای اثبات صحت وقوع این رخداد ( ادعا ) ــ  ارسال خواهد شد   بررسی نمائید    و سپس در این خصوص   نتیجهء بررسی  و دیدگاه محترم خود را  در اختیار اذهان عمومی  قرار  دهید. 
        ... از سوی موجود غیر زمینی ای که با آن ارتباط بر قرار کرده ام  تصمیم گرفته شد  تا برای جلوگیری از احتمال بهره جویی یک جانبهء یک کشور  از پیامدهای شگفت علمی و فلسفی این ارتباط بی سابقه،  ترویج خبر این ارتباط شگفت  در محیطی بین المللی صورت گیرد   زیرا اهدافی که از سوی موجودات سیاره ای دیگر ــ  با  فرستادن نماینده ای  برای ایجاد ارتباط  با انسانها ــ  دنبال می شوند  در واقع ارمغانهای       بی نظیری هستند  که به کل بشریت تعلق دارند و  ــ همانگونه که در طی این جریان مشاهده خواهید کرد ــ  می توانند  روند دیرین زندگی ( دیدگاه و خواستگاه ) بشر  و دیالگتیک تاریخ را  تغییر دهند  و به آن جهتی متعال تر ببخشند  که به دلیل وسعت پیامدهای آن و حفظ جهت صحیح   بهره جویی از این ارمغان،   موجودات تمدن غیر زمینی ( این موجود )  نیاز به یک بستر سازی مطلوب جهانی ( رشد دیدگاه فلسفی انسان ) را  لازم دانسته اند   زیرا  بر خلاف تصورات خوشبینانه ای که انسان در تخیلات خود  برای ایجاد ارتباط با موجودات تمدنی دیگر  و بهره جویی از دست آوردهای آن  پرورانده است  اگر در ابتدا  برای ایجاد این ارتباط بستر سازی مناسب صورت نگیرد  یعنی اینکه انسان پیش از این ارتباط  به مفروضات تمدن خود نگاهی  بازنگرانه نیندازد  و در داشته های تمدن خود  نقصی را ــ که موجب سردرگمی انسان  در عصر حاضر شده ــ  نبیند      و اینگونه نیاز به عقایدی نوین را برای رهایی خود احساس نکند   پس آنگاه ارتباط با تمدنی غیر زمینی  و بهره جویی از دانش فلسفی ، علمی و حتی مذهبی آنان می تواند   خطراتی بیشتر از شروع جنگ جهانی سوم به همراه داشته باشد   زیرا دانش فلسفی ، علمی و مذهبی  تمدنی دیگر  در صورت داشتن وسعت و تفاوت با عقاید بشری ، برای دترمینیسم تمدن بشری  خطری بزرگ است   زیرا دست یابی به این دانش برتر  و متفاوت   می تواند تمام معادلات و مراودات متعین تمدن بشری را  در ظرف مدت بسیار کوتاهی  تغییر دهد  مگر اینکه این ارتباط  به  آرامی و حساب شده  و با بستر سازی مناسب به پیش رود.   از این رو من برنامهء مشخصی را برای ترویج این خبر  و اعطا دست آوردهای این ارتباط   و برای بستر سازی مناسب در اذهان عـمومی تـنظیم کرده ام  که به هـمین دلـیل  فعلاً قادر به مـعرفی خـود ــ  و اعلام مـکانی از ارتـفاعات            ( کوهستانهای ) ایران  که برای اولین ملاقات بشر ( دانشمندان و نمایندگان جوامع بشری )  با این موجود غیر زمینی  در نظر گرفته شده ــ نیستم.   از این رو قصد دارم  تا  قبل از مهیا شدن شرایط مناسب فوق الذکر،   برنامه ها و اطلاعات مقدماتی ای را  که باید در راستای تحقق اهداف این موجود غیر زمینی  و  اطلاع رسانی جهانی  در اختیار بشریت قرار گیرد  طبق برنامه ای از پیش مشخص شده و به طور همزمان از طریق شبکهء اینترنت در اختیار جنابعالی و کشورهایی  که با آنها مرتبط شده ام ( بشریت ) قرار دهم  تا  اینگونه گام به گام  برای مواجه بهتر  و ایمن تر تمدن بشری   با پیامدهای این رخداد   اقدامات مقتضی صورت پذیرد.   
      .. متصور هستم  که شاید به دیدگاه جنابعالی  این موضوع ( نامه ) همچون یک شوخی  و یا  دورغ تلقی شود  از این رو در برنامه ای که برای ترویج خبر وقوع این رخداد  و دست آوردهای علمی و فلسفی مهم این ارتباط   و اثبات صحت ادعاء خویش دارم،  در صورتی که در ابتدا  جنابعالی  موافقت خود را  برای همکاری در این مورد ــ  به وسیلهء وبلاگی  که اختصاصاً برای ارتباط با جنابعالی می باشد  و نام آن در ذیل قید شده است ــ  اعلام فرمائید،  آنگاه بنده نیز  برای اعتماد سازی  یکی از قوانین علمی ای  را که بر اثر ارتباط  با این موجود غیر زمینی آموخته ام  در اختیار شما قرار خواهم داد.  و در صورتی که ابعاد بی سابقهء این قانون علمی   که تا کنون به وسیلهء دانشمندان و محققان زمین کشف و بررسی نشده است [ و در خصوص فیزیک کوانتومی و سماتیک می باشد و حتی   اثر آن در روند حیات اجتماعی و روان انسان بررسی شده  و برای اثبات بهتر آن  از سوی موجودات غیر زمینی  آمار گیری های مخفیانه ای از  ژانویه سال 1995 میلادی  در سه قاره آمریکا ، اروپا و آسیا  گرفته شده ]  تا حدودی شما را متقاعد به حقیقی بودن موضوع تشریح شدهء فوق نمود  آنگاه  از شما تقضی خواهم داشت  تا به نمایندگی از سوی بنده  موجبات ترویج خبر وقوع رخداد فوق و اعلام عقیدهء خود را در خصوص این قانون علمی  جدید  ــ در سطح بین المللی ــ  فراهم نمائید.  
 .. در مرحله بعدی ( پس از ترویج خبر وقوع این رخداد و دیدگاه جنابعالی )  وقتی که این موضوع و مقدار صحت آن اذهان جهانی  را معطوف خود ساخت   بنده  برای   ایجاد یقینی بیشتر  نسبت به حقیقی بودن ادعا وقوع این رخداد   و همچنین برای   اثبات حسن نیت این موجود ( موجودات ) غیر زمینی  از  اهدافی که در تمدن بشری دارند  برای  بار دوم یک قانون علمی بی سابقهء دیگر  در خصوص نجوم و ژئولوژي ارائه خواهم نمود  که به وسیلهء آن انسان  برای  نخستین بار خواهد توانست زمان به وقوع پیوستن زلزله را پیش بینی کند. ..  تا کنون عدم توانایی انسان  برای پیش بینی زمان وقوع زلزله  موجب مرگ میلیونها انسان شده  و از این رو روش پیش بینی آن   از سوی این موجود غیر زمینی  برای اعطا به بشریت در نظر گرفته شده  تا این دانش که پس از آن موجب نجات جان بسیاری از انسانها خواهد شد   خود نشانهء حسن نیت  تمدن آنها  برای ارتباط با تمدن بشری  باشد. ..  و در مرحله آخر  بنده   خودم را معرفی خواهم کرد  و آنگاه بخش اول از بیانهء سه بخشی این تمدن غیر زمینی را  برای ترویج در جوامع بشری ارائه خواهم داد [ که بخش اول این بیانیه  در خصوص تشریح اهداف آنان در تمدن زمین   و  سـوالاتی تعمق برانگیز  از  انسان می باشد. ]   
  
                                                                                     با سپاس        اشکآایدقوااافنزی
                • پایان نامه ارسالی به آقای دکتر منصوری


                • شرح چگونگی وقوع رخداد

شرح ذیل بخشی از مقدمهء کتابی است که بنده برای اعلام بیانهء تمدنی غیر زمینی به تمدن زمین نوشته ام. این بیانیه دارای سه بخش است که در این کتاب فقط بخش اول آن نشر یافته، و بر خلاف انتظار معمول بشر ، بخش اول بجای اینکه بیانگر موضوع یا دانش خاصی به تمدن بشری باشد فقط مطرح کنندهء سوالاتی حیرت انگیز از بشریت است. حیرت انگیز از آن جهت که این سوالات عمیقاً با تاریخ حیات بشر آمیخته اند ولی تا کنون بشر آنها را از خود نپرسیده است. که حتی بی نظیر بودن این سوالات خود گواهی دیگر بر وجود ذهنی فرا زمینی است که اصلاً توانسته است چنین سوالاتی را ابداع کند .

  • شـــــرح رخــــداد

من در زمانی این اثر را نوشتم که بيست و سه سال سن داشتم و از لحاظ اطلاعات عمومي در زمينه هاي فلسفي و علمي ــ تا قبل از سال 1383 هجري شمسي ( تا چهار ماه قبل از تبدیل و تالیف این اثر با مفاهیم و واژگان بشری ) ــ به نوعي يك بيسواد تلقي مي شدم. .. من از سال 1375 هجری شمسی ( هشت سال پيش از تالیف این اثر ، در زمانی که شانزده سال داشتم ) توانايي منحصر به فردي را در خودم براي شنيدن نوعي فركانس صوتي ويژه و نا شناخته يافتم كه جهت صدوري نامشخص داشت و همواره منبع و علت آن نیز براي من ناشناخته بود و کم کم براي من معلوم شد كه ساير اطرافيانم قادر به شنيدن این فرکانس صوتی نيستند از اين رو غالباً به اين توانايي ام به عنوان يك بيماري شنوايي نگاه مي كردم. .. پس از گذشت حدود دو سال از زمانی که این صوت عجیب را برای نخستین بار شنیدم، اندک اندک در هنگامی که به صوت دقیق ( متمرکز ) می شدم خطوط عجیبی را در مقابل چشمانم ) در ذهنم ) می دیدم که همواره یک شکل مشخص و ثابت داشتند. این مشاهده آنقدر برای من تکرار شد که قادر شدم این خطوط را بر روی کاغذ نقاشی کنم. پس از این که این خطوط را ــ که همچون نقشه ای از چهار مثلث بود که با خطوط کوتاهی به هم مرتبط شده بودند ( گره خورده بودند ) و تشکیل یک مربع را داده بودند ــ نوشتم شک من به امکان بیماری نبودن این توانایی ام افزایش یافت از این رو سعی کردم که با تمرکز بیشتری به این صوت گوش کنم. بار ها و بار ها خطوطی را ــ که در زمان تمرکز به صوت ــ می دیدم بر روی کاغذ نوشتم . سپس می دیدم که همیشه یک خطوط مشخص را می بینم و نقاشی می کنم. .. پس از گذشت حدود یک سال و نیم از زمانی که موفق به نقاشی آن خطوط عجیب شدم ( زمانی که حدوداً بیست سال سن داشتم ) با تردیدی فراوان احساس کردم که این خطوط تداعی کنندهء یک اسم نامفهوم با عنوان . ***** به ذهن من است، که من در آن زمان این خطوط و صوت ( نام تداعی شده ) را به عنوان یک پدیدهء عرفانی تصور کردم . از آن پس من سعی کردم تا در زبانهای رایج دنیا، برای کشف مفهوم این واژه تداعی شده معنایی اسمی یا فعلی بیابم که در نهایت این تلاش من حاصلی نداشت .. تا اینکه سه سال بعد ( در پائیز سال 1382 هجری شمسی و در بیست و دو سالگی ) در جوار یکی از قله های مرتفع ایران ــ که من و همنوردانم قصد صعود به آن را داشتیم ــ با کوهی صخره ای و صعب العبور آشنا شدم که نام آن را نمی دانستم . .. در دامنهء آن کوه به طور اتفاقی یکی از همنوردانم از چوپانی که از مسیر صعود ما گذر می کرد نام آن کوه صخره ای را پرسید. آن چوپان به ما گفت که نام آن کوه ***** است . یعنی همان نامی که بر اثر خطوط و صوت به ذهنم تداعی شده بود. «2 » ************ وقتی که آن چوپان نام آن کوه را گفت ، برای لحظه ای تصویر آن خطوط در ذهنم ( مقابل چشمانم ) مجسم شد. .. پیش خودم تصور کردن که این کوه محل همان زندگی پیشین من است ( دوره تناسخ ) و حتماً در آنجا رازی ( خاطره ای ) هست که باید به من یاد آوری شود .. سپس برای حل این معمای عجیب ــ که به شدت ذهنم را برای چندین هفته به خود مشغول ساخته بود ــ تصمیم گرفتم که به آن قله صعود کنم تا فقط به هر ترتیبی که شده ذهنم را از سردرگمی رها کنم، ولی مسئلهء مشکل این بود که برای رفتن به آن کوه تنها بودم یعنی به این نتیجه رسیدم که نمی توانم از همنوردان یا دوستانم برای همراهی با من ( برای صعود به آن قله ) ــ که چندان قله معروفی هم نبود ــ کمک بگیرم و همچنین نمی توانستم برای دوستی یا همنوردی مسئله عجیبی را که با آن روبرو شده بودم تشریح کنم زیرا نمی دانستم در برابر این مسئله چه واکنشی نشان می دهند و از طرفی برای صعود در آن موقع سال که وضعیت جوی ( آب و هوا ) متغیر تر بود تنها صعود کردن در منطقه ای نا شناحته را مشکل و ناصحیح دیدم و نیز مطمئن نبودم که پس از تحمل تمام مشکلاتی که صعود به آن قله در پی دارد بتوانم به نتیجهء قابل توجه ای برای توجیه خودم و رهایی از سردرگمی ذهنم دست یابم .. در آن زمان فکر کردم که شاید تصور من در خصوص نام آن کوه ( نام تداعی شده از خطوط عجیب ذهنم ) ناصحیح یا غیر مهم باشد پس تصمیم گرفتم که برای باری دیگر بیشتر بر روی صوت و خطوط تداعی شونده به ذهنم متمرکز گردم تا حداقل از همخوانی نام تداعی شونده با نام آن کوه بیشتر مطمئن شوم و سپس حداقل برای تابستان سال بعد ــ به خاطر وجود وضعیت جوی مناسب تر ــ به صورت انفرادی به آن قله صعود کنم. پس از این تصمیم (تردید) اتفاقات عجیبی برایم رخ داد .. نوسانات همیشگی صوت تغییر کرده بود .. بعد از یک هفته، در هنگامی که بر روی صوت و خطوط ذهنی بیشتر متمرکز شدم برای نخستین بار خطوط جدیدی را دیدم **********************« 11 » این اتفاقات و مفاهیم خطوط جدید آنچنان موجب اطمینان من از پنهان بودن رازی به نفع و مربوط به من در کوه ***** شد که برای صعود به آن قله منتظر فرا رسیدن فصل تابستان و بهبود اوضاع تغیرات جوی نشدم و در زمستان همان سال ــ به تنهایی ــ برای صعود به آن قله عازم شدم. .. در روز اول صعود ، صوت ویژه ای را که از نوجوانی قادر به شنیدنش بودم ــ برای نخستین بار ــ با قدرتی بیشتر و جهتی مشخص می شنیدم، گویی جهت صوت می خواست تا مرا به سمت مشخصی هدایت کند . در آن هنگام اضطراب شدیدی وجودم را فرا گرفت به طوری که راه رفتن برایم مشکل شده بود و گاهی تصمیم می گرفتم که بر گردم، ولی چون خودم را برای مشاهدهء یک پدیدهء عرفانی آماده ساخته بودم به خودم دلگرمی می دادم که اتفاق بدی برای من رخ نخواهد داد و هرچه رخ دهد خـیر است .. و با همهء این شرایط برنامهء خودم را ادامه دادم و در صبح روز دوم پس از گذر از دره ای سنگی ــ که شیب زیادی داشت ــ به محوطه ای ( دشتی ) مسطح و سنگی رسیدم، در آن هنگام ( در آن مکان ) متوجه شدم که صوت جهت صدور خود را از دست داده است گویی از تمام جهات شنیده می شود ، به همین خاطر دیگر نمی توانستم جهت صوت ( مکان منبع ) را تشخیص دهم .. در آنجا کوله ام را بر روی زمین گذاشتم تا در حین استراحت، وضعیت آن مکان را بهتر بررسی کنم .. در هنگام این بررسی ( در ابتدا ) هیچ چیز غیر طبیعی ای توجهء مرا به خود جذب نکرد جز قدرت افزوده شدهء صوت .. پس از گذشت حدود 20 دقیقه ، برای دو یا سه ثانیه صوت قطع ، و سپس با قدرتی بسیار بیشتر شنیده شد، و آنگاه به ناگهان در مقابل خودم ــ برای مدتی کمتر از پانزده ثانیه ــ مکعب مستطیل ( استوانه ) نورانی عجیبی را مشاهده کردم که در آن موجودی عجیب الچهره قرار داشت ( در آن مکعب دامنهء حركتي داشت ) و از خود همان فركانس صوتي را صادر مي كرد . .. در این لحظه آنچنان مبهوت شده بودم که حتی فکر فرار کردن به ذهنم خطور نکرد .. پس از گذشت چند ثانيه از زمان مشاهده آن موجود عجیب، صوت صادره از او شدت بيشتري گرفت ، كه فكر مي كنم احتمالاً بر اثر شدت درد يا بر اثر خواست و نيروي آن موجود براي مدتي به نوعي خلسهء ذهني و جسمي دچار شدم، در مدت این خلسه بیش از هزاران خطوط مختلف را مشاهده کردم که به سرعت در جلوی چشمم ظاهر و محو می شدند . .. وقتي که به هوشياري مجدد رسيدم متوجه شدم که اثري از آن موجود وجود ندارد، و فقط آن فركانس صوتي هميشگي را كه از نوجواني ( از هشت سال پیش ) قادر به شنيدنش بودم با همان جهت نامشخص ــ ولی کمی قویتر ــ مي شنيدم . برای لحظه اي تصور كردم كه شايد همهء مشاهداتم توهمي بيش نبوده است زیرا فقط برای مدتی کمتر از پانزده ثانیه آن موجود را مشاهده کردم و دیگر همه چیز عادی به نظر می رسید و شاید به خاطر همین پندار بود که احساس ترس چندانی نداشتم. سپس حوالي آن منطقه را بيشتر بررسي كردم و جز در منطقه اي ــ در حدود هزار متر ــ كه در آنجا سنگهاي ذوب شدهء متعددی وجود داشتند هيچ نشانهء غیر طبیعی دیگری كه گواه بر حقيقي بودن مشاهده ام باشد نديدم.. آنگاه تصمیم گرفتم که یک روز دیگر نیز در آنجا بمانم تا شاید با هرچه که هست دوباره روبرو شوم و اینگونه بفهمم که این مسئله غیر طبیعی چیست. از این رو بعد از ظهر در آن دشت چادری برای شب مانی بر پا کردم ولی دو ساعت بعد به خاطر ترس از تنهایی و سر دردی عجیب، چادر خود را جمع کردم و همان روز به طرف دامنهء کوه حرک کردم ( پائین آمدم ) . البته در هنگام پائین آمدن تردید بسیاری داشتم زیرا فکر می کردم که شاید بهتر بود در همان مکان می ماندم و اینگونه با هرچه که بود روبرو می شدم.

   پس از گذشت  دو روز  از  زمانِ  بازگشتم به شهر ( منزلم )  ــ  در حالی که خطوط  تقریباً تکرای   ولی متنوع  بسیاری را  در  ذهن  خود  مشاهده می کردم ــ  همچنان  نتوانستم  خودم را  کاملاً قانع كنم  كه  آنچه را كه ديده ام حقيقي است  ولی با این وجود  شروع به ترسیم  خطوط منتقل شده کردم    که در این بین من نتوانستم  آن خطوط را با  ترتیب اولیهء خود یاد داشت کنم     ولی  با  این  وجود ، پس از  نوشتن تعداد متعددی  از آن خطوط  ــ  به همراه مفاهیمی که از  مشاهدهء آنها [ همراه با نوعی خلسه ذهنی ]  احساس می کردم ( به ذهنم تداعی می شد ) ــ  متوجه شدم که در برخی از این خطوط ( پیامها )  مطالبی خطاب به من وجود دارد که در آنها نام من ( اشکآ ـ****   یا  تو ) قید شده بود  و در آنها  در  ضمن معرفی خود ( صاحب یا  فرستندهء خطوط ) برنامه ها و خواستهایی به من ــ برای انتقال پیام تمدنی غیر زمینی به همنوعانم پیشنهاد شده بود  و برخی دیگر نیز  در  خصوص مسائل علمی یا  فلسفی ای  بود  كه پيش از اين  آن  علوم  را  در  هيچ كتابي ندیده   يا   از هیچ  منبع اي  فرا نگرفته بودم  و  گاهاً  حتی مطالبي را مي نوشتم ( در ذهنم  مي یافتم )  که  اصلاً  براي خودِ من نیز  نامفهوم و غير قابل درك بود  و به نظر    مي آمد  كه بعضي از علومي كه من آنها را بر روي كاغذ مي نوشتم  از جملهء علومي هستند  كه حتي تا كنون به وسيلهء دانشمندان و محققان  زمين  نیز  كشف نشده است. ...  در این هنگام  ــ  من که در چندی پیش یک فیلم سینمایی در خصوص بیماری شیزوفرنی دیده بودم ــ  به شدت این تصور را در خصوص خودم پیدا کردم  که ممکن است به بیماری شیزوفرنی دچار شده باشم  و اینگونه امکان دارد که تمام مشاهداتم  ناشی از اوهام ناشی از این بیماری باشد. در این دوران که دچار سردرگمی عذاب آوری شده بودم  چند راه حل    ( روش ) را برای بررسی صحت مشاهداتم در پیش گرفتم ...  در یکی از این روش ها:  من با  مشاهدهء اين مسئله عجيب ، به مطالعهء مجلات فلسفي و علمي پرداختم  تا میزان صحت نوشته ها و دانش ذهنی خود را بررسی و مقایسه کنم، از این رو آنچه ( دانش یا درکی )  را كه با مشاهده  خطوط  و تمرکز بر روی صوت،  در ذهنم تداعی  شده بود   با  دست آوردهاي علمي  و ديدگاه هاي فلسفي ای که  در مجلات فلسفي و علمي  نشر يافته بود  مقایسه كردم   آنگاه بهت زده  و  بهت زده  متوجه شدم   دانشي  را كه من  از  آن خطوط  ذهنی برداشت کرده بودم   گاه حتي  فراي  ديدگاه هاي علمي و فلسفي  قيد شده  در آن مجلات  و گاه حتي  جواب گوي  سوالات و  رازهاي  علمي ای  بود  که هنوز به وسیله  دانشمندان زمين كشف نشده بودند. ..  در آن زمان در حالی که حيران مانده بودم  از خودم پرسيدم كه اين اطلاعات و ديدگاه هاي نوين و فوق العاده را  چه وقت  و  از چه شخصي ياد گرفته ام   كه خودم هم از آن  با خبر نيستم ؟    و چگونه  می توانستم مطالبي علمي و فلسفي بنویسم   در حالي كه پيش از اين مطالعاتی علمي و فلسفي نداشتم !  و آيا اصلاً ممكن بود  كه این رخداد حقيقي باشد  و اين اطلاعات  فلسفي و علمي نوين  از سوي موجودی که مشاهده کردم ــ در طی آن چهل دقیقه ای  كه در کوهستان  دچار خلسهء ذهنی شدم ــ  به ذهنم منتقل شده باشد ؟  و  آیا تمام آنچه را  که دیده بودم  و  تمام آنچه را که نوشته بودم  ناشی از  وجود بیماری  شیزو فرنی در من  نبود ؟ ...         .****** روز بعد ،  پس از اينكه روزهاي بدي را در  ترديد به سر بردم ،   بر اثر يك تداعي دروني يا ذهني ( دیدن یک خطوط ذهنی جدید )   احساس كردم كه بايد دوباره به آن منطقه کوهستانی بروم.   روز .******  در همان منطقه كوهستاني حضور داشتم   و از  دوباره  همان صوت با شدت و جهت دار  و در نهايت همان موجود عجيب را مشاهده كردم ..............   

.........................................................

                • پایان شرح چگونگی وقوع رخداد



K_sh_sky@yahoo.com _______________________________