کاربر:Alijanvand

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

تصویر:مثال.jpg--Alijanvand ۲۰:۰۹, ۲ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC)


اینجا متن قالب‌بندی‌نشده وارد شود علی‌اکبر جانوند تقدیم به کودکان قربانی جنگ نابرابر تانک با کودک ‏

‏1‏

قلوه‌سنگ‌ها دست به‌دست فرقی می‌کند آیا بیروت با بغداد؟

‏2‏

گلدان شمعدانی می‌شکند عبور تانک‌ها؛ اینک جوی جاری خون!‏

‏3‏ آوار آوار آوار عروسکم!‏ چیزی بگو!‏


‏4‏

تانک‌ها می‌گذرند من و عروسکم؛ منتظر لالایی!‏


‏5‏

عمو‌ها!‏ برادرم با دوچرخه‌اش؟ هیچ تانکی آخ نگفت!‏

‏6‏

سوت داور!‏ فرود توپ؛ زمین می‌شکافد.‏


‏7‏

بچه‌ها!‏ بازی شروع شد.‏ جنگنده‌ای می‌غرد!‏ زمین خالی‌ست،

‏8‏

گرسنه‌ایم.‏ من و عروسکم دوستم بی عروسکش.‏ می‌گویند عمو‌ها:‏ ‏«بر می‌گردند از آسمان، مامان تو مامان او»‏

‏9‏

چرا خانه را خراب کردند؟ او نه سنگ داشت نه تفنگ!‏

‏10‏ خانه خراب شد هیچ کبوتری نمی‌نشیند نه سفید نه سیاه!‏

‏11‏ کجا بخوابیم؛ من و عروسکم، آسمان را اگر خراب کنند؟

‏12‏

عمو‌ها آرام!‏ سوخته‌ست دستان عروسکم!‏ ترقه نه، بمب بود.‏

‏13‏

به چه درد می‌خورد میرکاوا، جنگ اگر نباشد؟ کبوتران بر ویرانه‌اش آشیانه خواهند ساخت؟

‏14‏ چه دودی نه ستاره هست و نه ماه!‏