یهودیان همدان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

یهودیان ایران در سال ۵۳۹ قبل از میلاد وارد ایران شدند و در سه قسمت غرب و مرکز و شمال ایران سکنی گزیدند.

یهودیان همدان نیز بخشی از یهودیان وارد شده به ایران بودند. از تعداد یهودیانی که وارد همدان شدند آمار مشخصی در دست نیست.


برخی از کلیمیان همدان خود را از سبط شمعون (از فرزندان یعقوب) و بعضی دیگر خود را از نسل داوود میدانند.

همدان در زمان پادشاهان پارسی و هخامنشی همواره شهر ییلاقی آنها بود و به همین علت یکی از پر جمعیت‌ترین مراکز یهودی نشین ایران بوده است.

در مورد تعداد یهودیان همدان آنچه که از قرائن بر میآید این است که کلیمیان همدان باید تعدادشان قابل ملاحظه بوده باشد به طوری که از یکصد سال پیش به این طرف بازار همدان به نام بازار کلیمیان همدان نام گذاری شده بود. جمعیت یهودیان همدان درقرن معاصر حداکثر به ۱۰۰۰۰ نفر رسیده (بنابر روایات مختلف) و در دو دهه اخیر حداکثر به ۲۵۰۰ نفر رسید که درحال حاضر کمتر از ۱۰۰ نفر در این شهر ساکن هستند.

شغل و حرفه کلیمیانی که به ایران وارد شده بودند ابتدا کشاورزی و گله داری بوده است و بعدها با توجه به تغییرات اجتماعی ایران، به طرف حرفه‌های دیگر مانند پیشه‌های قماش فروشی، عطاری و در قرون بعدی به طرف شغل اداری و پزشکی و سایر مشاغلی علمی گرایش پیدا نمودند.

فهرست مندرجات

[ویرایش] زیارتگاه «اِستِر» و «مُردِخای»

در حدود ۲۵۰۰ سال پیش (سال ۳۲۷۶ عبری یا ۴۸۴ قبل از میلاد)، خشایارشا، پادشاه ایران (که طبق عقیده برخی مورخین، فرزند داریوش بزرگ هخامنشی بود)، در مراسم جشنهای سلطنتی بر همسر خود خشم گرفت و به جای او، یک دختر یهودی را به نام «استر» به عنوان ملکه ایران زمین برگزید.


[ویرایش] مقبره استر و مردخای در همدان

آرامگاه استر و مردخای- که جزء مهم‌ترین زیارتگاههای یهودیان ایران و جهان است- در شهر همدان قرار دارد و علاوه بر یهودیان، سایر هموطنان نیز از این مکان مقدس دیدار می‌کنند. مقبره استر و مردخای جزء آثار میراث فرهنگی ایران ثبت شده است. وجود این زیارتگاه، عامل مهمی در شکلگیری و تداوم حضور جامعه یهودی در همدان بوده است.

[ویرایش] زبان کلیمیان همدان

زبان کلیمیان همدان زبان «فًهلوی» (دری) بود. در این زبان هنگام تلفظ واژه ها یا کلمات به آنها کسره میداده‌اند و کلیمیان به این زبان اصولا زبان «راجی» میگفته‌اند و این زبان هنوز در برخـی خانواده‌های کلیمی تکلم می‌گردد.

اطلاعاتی در مورد تاریخچه بوجود آمدن این زبان در دست نیست ولی عده‌ای را عقیده بر این است که این زبان در زمان مغول‌ها بوجود آمده است ولی با توجه به شباهتی که این زبان با زبان هموطنان زرتشتی دارد گمان میرود که تاریخچه این زبان به زمان ورود یهودیان به ایران باز گردد.

برخی را عقیده بر این است که علت پیدایش و ابداع این زبان این بوده است که اگر گفتگوی خصوصی بین دو یا چند نفر بوده و نمی‌خواستند که کسی متوجه گفتگوی بین آنها گردد با این زبان صحبت می‌کردند.

[ویرایش] سواد

اکثر کلیمیان همدان فاقد سواد فارسی بودند و سواد آنها به سواد عبری محدود می‌شد. یعنی اگر مطلبی را میخواستند بنویسند به خط عبری و زبان فارسی مینوشتند یعنی حروف آن را با فارسی تطبیق میدادند و مینوشتند. هم اکنون در بعضی از کنیسه‌ها کتابهایی مذهبی- مانند ترجمه متون مقدس- موجود است که به خط عبری فارسی (فارسیهود) نگاشته شده است.

کلیمیان همدان زبان عبری را معمولاً در کنیسه‌ها و یا مکتبخانه‌ای که در آن زبان عبری تدریس می‌شد فرامیگرفتند.

پس از مدتی از فعالیت مکتبخانه، در محلی به نام «گَن یلادیم» که امروزه مهدکودک نامیده می‌شود به کودکان و نوجوانان عبری یاد داده می‌شد.

پس از مدتها مدرسه آلیانس بعد از تهران، در همدان نیز تأسیس شد. تا قبل از تأسیس مدرسه آلیانس، کلیمیان همدان از نظر امنیت و امکانات مادی و معنوی وضع خوبی نداشتند. کمتر فرد کلیمی با زبان خارجی آشنایی داشت و کلیمیان همواره در فقر و فلاکت زندگی می‌کردند.

وجود بیماریهای گوناگون روز به روز قربانیان بیشتری می‌گرفت. این جامعه همیشه مورد تعرض، تهدید انواع دشنامها و توهینها قرار می‌گرفت، تا این که در سال ۱۹۰۰ میلادی، مکاتب سنتی آموزش دینی جای خود را به این مدارس دادند و جامعه کلیمیان با تأسیس مدارس مذکور با فرا گرفتن علوم و فنون، موقعیت اجتماعی بهتری در میان ملت ایران پیدا نمود.

ظهیرالدوله حاکم همدان (داماد ناصرالدین شاه) در خاطرات خود در مورد تأسیس مدرسه آلیانس در همدان چنین می‌گوید:

«جمعه دو ساعت به ظهر مانده به مدرسه آلیانس دعوت داشتم رفتم، این مدرسه مکان مخصوصی برای این کار ندارد، دو سه خانه کوچک را اجاره کرده به توی هم راه باز کردهاند. چهارصد پسر و هشتاد دختر شاگرد دارند. بیشتر شاگردها یهودی هستند (چون خود شرکت آلیانس یهودی است) سه نفر رییس و معلم دارند که فرنگی و فرانسه هستند، ولی مذهبا یهودند. جِدّی دارند که بچههای پنج شش ساله را فرانسه بیاموزند و هم آموختهاند، از این عده شاگرد از کوچک تا بزرگ هیچ کدام نیستند که زبان فرانسه را خوب حرف نزنند. بعضیها به کلی زبان فارسی و تلفظ فارسی یادشان رفته است و فرانسه خوب میدانند. گویا معلمین آلیانس در هر کجا هستند سعی و کوششان این است که هر شاگردی به کلی زبان وطن و پدر و مادریاش را فراموش کند و زبان فرانسه بیاموزد. معلمین نقش بزرگی نشان دادند که در این نقاط ما مدرسه داریم. در غالب جاها به جز ممالک متمدنه مدرسه دارند. رییس میگفت عدد شاگردهای ما در تمام دنیا چهل و پنج هزار نفر است … ».

ظهیرالدوله مجدداً در خاطره دیگری چنین می‌گوید: « چهارشنبه صبح رفتم سر بنایی که عملهجات مشغول پی کندن بودند و مردم هم دسته دسته آجر و گچ میآوردند. شاگردان مدرسه آلیانس که بیشترشان اسرائیل (کلیمی) هستند با رییسشان که فرنگی است خیلی منظم هستند. چهار صد نفرند، مدرسه دخترها هم دارند ولی بیشترشان دخترهای اسرائیلی هستند (منظور یهودی یا کلیمی است) گویا هفتاد هشتاد نفر شاگرد دختر داشته باشند.

ده پانزده نفرش مسلمانند. پس از آن که آجرها را به جای خودش گذاشتند خطابه منظومی خواندند و خیلی تشکر کردند که حالا یهودیها خیلی راحتتر و آزادتر از هر زمان هستند».

مدرسه آلیانس همدان تا جایی پیش رفت که بهترین آموزگاران و دبیران را در اختیار داشت و در مسابقات درسی که هر ساله در همدان برگزار می‌گردید، نفرات اول یا دوم و سوم همواره از مدرسه آلیانس بودند و در مسابقات ورزشی نیز مقامهایی را نصیب خود می‌کردند.

مدرسه آلیانس همدان تا یک سال بعد از انقلاب اسلامی پابرجا بود ولی به علت مهاجرت عده زیادی از کلیمیان همدان به تهران و گاه خارج از کشور، منحل و نام آن تغییر یافت و بعدا به علت قدیمی بودن تخریب و به جای آن مدرسه دیگری ساخته شد.

[ویرایش] بهداشت

تا قبل از تأسیس مدرسه آلیانس، کلیمیان همدان از بهداشت نیز کم بهره بودند اما بعد از تأسیس این مدرسه در کنار آن درمانگاهی نیز بوجود آمد تا هم کلیمیان همدان در مواقع بیماری یا بروز بیماریهای خاص خود را در آنجا مداوا کنند و هم این که اگر دانش آموزی بیمار بود یا در مدرسه برایش مشکلی پیش آمد او را به درمانگاه انتقال داده و تحت مداوا قرار میدادند.

[ویرایش] تشکیلات و اجتماعات کلیمیان همدان

اولین تشکیلات جامعه کلیمیان همدان کنیسا بود و این کنیسا بود که مردم را به دور هم جمع می‌کرد. این کنیساها عبارت بودند:

  1. کنیسای بزرگ که گنجینه خاطرات کلیمیان همدان بوده است. یکی از خاطرات خوب و پرشور کلیمیان همدان تجمع آنها در کنیسای بزرگ بود که روزهای شبات (شنبه) بعد از مراسم تفیلا (دعا) از ساعت یازده صبح در آنجا تجمع می‌کردند و بزرگان قوم برای آنها به سخنرانی مذهبی (داراش) میپرداختهاند و بعد از این سخنرانیها جوانان سرودهای عبری میخواندند و گاهی نیز شعر به زبان یا گویش همدان یا زبان راجی خوانده می‌شده است.
  2. کنیسای حَگَی نبی که در ابتدای بازار همدان قرار دارد و به علت کم شدن جمعیت کلیمیان همدان، این کنیسا به برادران مسلمان واگذار گردید که بعدها به نام مسجد پیغمبر نامیده شد.
  3. کنیسای ملا ربیع, که در سال ۱۳۵۷ به آیت اله مدنی اهدا گردید زیرا بدون استفاده مانده بود و از کنیساهای قدیمی همدان بود.
  4. کنیسای ملا اوراهام
  5. کنیسای مدرسه آلیانس که در سال ۱۳۵۵ به کنیسای ساخته شده در جوار مقبره استر و مردخای انتقال داده شد.

یک باب حمام مخصوص کلیمیان نیز وجود داشت که شامل دو قسمت مردانه و زنانه بود.

وجود چندین قصابی کاشر نیز از تشکیلات کلیمیان همدان بوده است.

حال از آن تعداد کنیساها فقط یک باب کنیسا باقی مانده است و از چندین باب قصابی هیچ یک باقی نیست.

مقبره استر و مردخای در همدان نیز در اعیاد و روزهای جمعه محل تجمع کلیمیان همدان بوده و هست.

کلیمیان همدان فراز و نشیبهای بی شماری را در مدت اقامت خود در همدان تحمل کردهاند. در سال ۱۸۹۶ میلادی گروهی ضد یهودی به رهبری شخصی به نام آقا سید ریحان اله در همدان به آزار و اذیت کلیمیان مبادرت نمود و این حرکت را در سال ۱۸۹۷ میلادی به تهران نیز کشانید. شخص دیگری به نام میرزا عبداله در همدان برای آزار کلیمیان همدان، دستوراتی درباره نحوه لباس پوشیدن و شکل در ورودی خانههای آنان صادر کرد.

چنانچه کسی این دستورات را اطاعت نمیکرد مورد مجازات قرار می‌گرفت.

شاید یکی از علل بهائی شدن عدهای از کلیمیان همدان همین موضوع بوده باشد.

یکی دیگر از مصایب وارده بر کلیمیان همدان، تبلیغات شدیدی بود که عوامل بهایی در همدان در میان کلیمیان انجام میدادند.

مدتی تبلیغات بهائیگری در میان کلیمیان صورت گرفت و تعدادی از کلیمیان همدان بهائی شدند ولی در همان ابتدای کار یکی از بزرگان جامعه کلیمیان همدان به نام مسیو منحم که به ملا منحم هم مشهور بود برای مسئول بهائیان همدان پیام شدید اللحنی فرستاد و آنان را از این کار منع نمود و آنان (مبلغان بهائیت) از این کار دست کشیدند.

ملا یحزقل (پدر مرحوم دکتر فاریاب معروف) یکی دیگر از چهره‌های سرشناس جامعه کلیمیان همدان بود که خود مدتی برای تحقیق درباره بهائیت به میان آنان رفت. او یکی از روزها در یکی از کنیساهای همدان برای کلیمیان سخنرانی کرد و با ارایه دلایل مستند کلیمیان را از گرایش به بهائیت بازداشت.

[ویرایش] علم و هنر

کلیمیان همدان به شعر و موسیقی نیز علاقهمند بودند. از شعرای همدان باید از آقایان عبداله طالع، سیاری و ظهوری نام برد. آقای طالع خود نیز دست طولائی در موسیقی دارد.

از موسیقیدانان کلیمی همدان می‌توان از نوراله ونوسی، اسحق انجمی، مهدی انجمی و اسحق شیرازی نام برد که این سه نفر تار مینواختند و آقای ربیع عاشقیان نوازنده چگور یا شش تار، باباجان یوسفیان نوازنده سنتور و تنبک مشهور به باباجان شش انگشتی، شکراله خوش آهنگ نوازنده تنبک یحیی انور نوازنده تار بودند.

از پزشکان کلیمی همدان این افراد را می‌توان نام برد: دکتر ظهیرالحکما- دکتر دانیل صدیق الحکما- دکتر یعقوب خان ملقب به ناصرالحکما- دکتر بابا ملقب به ساعد الحکما- دکتر خداداد بنی شاهی- دکتر بصیر- حکیم سلیمان – حکیم بنیامین-حکیم یوسف- دکتر مستفیض- حکیم نبی- حکیم آقا- دکتر مهدی- دکتر محمود- دکتر عزیز سینایی- دکتر مراد سینایی- دکتر ابراهیم اخوت. این افراد دکترهای قدیم همدان بودند که هیچیک از آنان در قید حیات نیستند. اما پزشکان دورههای اخیر: دکتر نورانی- دکتر مهدیان- دکتر شفا- دکتر ناصری- دکتر کرمانی- دکتر امینی- دکتر رفیع.

[ویرایش] منابع

از وب‌گاه جامعه کلیمیان ایران (برداشت آزاد با ذکر منبع)