زینب دختر جحش

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.


اسلام

اصول دین

توحید
نبوت
معاد

اصول خاص تشیع

امامتعدل

فروع دین

نمازروزهزکات
حججهاد

فروع تشیع

خمس
امر به معروف
نهی از منکر
تولا • تبری

منابع اسلامی

قرآنعقل
سنت(حدیث)

شخصیت‌ها

محمد
علیفاطمه
اهل بیت
خلفای راشدین
امامان شیعه
یاران پیامبر
قاریانمفسران
فقیهانمحدثان
عارفانفیلسوفان
متکلماندانشمندان

مذهب‌ها

تسننتشیعتصوف

مذاهب فقهی

جعفریشافعی
حنفیمالکی
حنبلی • مذاهب دیگر

مذاهب کلامی

امامیهاسماعیلیه
خوارج•مرجئه
اشاعرهمعتزله
مذاهب دیگر

علوم اسلامی

حدیث • تفسیر
فقه • کلام
فلسفه • عرفان

تاریخ اسلام

زندگانی محمد
روزگار خلفای راشدین
تاریخ امامان شیعه
امویانعباسیان
فاطمیان • مملوکان
عثمانیانصفویان
آخرالزمان
عصر ظهور مهدی

جغرافیای اسلام

مکهمدینه
بیت‌المقدس
کوفهنجف
کربلا • سامرا
کاظمین • مشهد
بغداددمشق
عربستانیمن
عراقشام
ایرانمصر
اندلسشمال آفریقا
آسیای میانههندوستان

زینب دختر جحش از زنان محمد بود. نام کامل وی: زینب بنت جحش بن ریاب بن یعرب بن صبره بن مره بن کبیر بن غنم بن دودان بن أسد بن خزیمه. مادرش: امیمه بنت عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی. وی دختر عمه پیامبر اسلام بود. زینب با زید بن حارثه فرزند خوانده محمد ازدواج کرده بود. زید بن حارثه قبلا برده محمد بود، سپس پیامبر اسلام آزادش کرد و او را به فرزندخواندگی خود پذیرفت و این بخششی بود که محمد به وی کرد، سپس دختر عمه خود - زینب دختر جحش - را همسر او کرد. زید نزد محمد آمد و مشورت کرد، که اگر محمد اجازه دهد او می‌خواهد زینب را طلاق دهد، محمد او را از این کار نهی کرد و در نهی او از این عمل پافشاری کرد، ولی سرانجام زید همسرش را طلاق داد و محمد بنا بر دستور رسیده در قرآن با او ازدواج کرد و این آیات درباره این رخداد نازل شده‌است:

«(به خاطر بیاور) زمانی را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودی (به فرزند خوانده‏ات «زید») می‏گفتی: «همسرت را نگاه‏دار و از خدا بپرهیز!» (و پیوسته این امر را تکرار می‏کردی); و در دل چیزی را پنهان می‏داشتی که خداوند آن را آشکار می‏کند; و از مردم می‏ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی! هنگامی که زید از آن زن جدا شد، ما او را به همسری تو درآوردیم تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده‏هایشان -هنگامی که طلاق گیرند- نباشد; و فرمان خدا انجام شدنی است.(۳۷) هیچ گونه منعی بر پیامبر در آنچه خدا بر او واجب کرده نیست; این سنت الهی در مورد کسانی که پیش از این بوده‏اند نیز جاری بوده; و فرمان خدا روی حساب و برنامه دقیقی است! (۳۸).»(سوره احزاب،آیات ۳۷ و ۳۸)[1]

مسلمانان براساس این آیات معتقدند خداوند به محمد دستور داد تا با زینب ازدواج کند زیرا خداوند میخواست این رسم غلط جاهلیت مبنی بر اینکه یک مرد نمی‌تواند با زن پسرخوانده خود ازدواج کند را از میان بردارد.

فهرست مندرجات

[ویرایش] پاورقی

  1. ^ ، سوره احزاب،آیات ۳۷ و ۳۸:«وَاِذْ تَقُولُ لِلَّذِی اَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَاَنْعَمْتَ عَلَیْهِ اَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ وَتَخْشَی النَّاسَ وَاللَّهُ اَحَقُّ اَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَی زَیْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاکَهَا لِکَیْ لَا یَکُونَ عَلَی الْمُوْمِنِینَ حَرَجٌ فِی اَزْوَاجِ اَدْعِیَائِهِمْ اِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَکَانَ اَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا ﴿۳۷﴾ مَّا کَانَ عَلَی النَّبِیِّ مِنْ حَرَجٍ فِیمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَکَانَ اَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَّقْدُورًا ﴿۳۸﴾»

[ویرایش] شبهات تاریخی - ازدواج پیامبر با زینب بنت جحش

پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) در میان یهود و نصارای زمان خویش، دشمنان کینه توزی داشت. اینان به رغم آن که شاهد نزول آیات بودند، آن را انکار می‏کردند، در حالی که در کتاب‏های مقدس و پیشین خود، بشارت‏هایی را دیده و خوانده بودند که (گواه و) تصدیق کننده‏ی پیامبر بود و اهل کتاب را به پیروی از پیامبر فرا می‏خواند، اما آن را انکار می‏کردند و نمی‏پذیرفتند...

در هر زمانه‏ای، این دو شیوه انکار و لجاجت پیروانی داشته‌است که بر راه و روش پیشینیان خود بوده‏اند. اینان در آن چه اعتقاد داشتند، تعصب می‏ورزیدند که از تحقیق علمی و پژوهش غیرجانب‏دارانه، بازشان می‏داشت. در نتیجه خاتم الانبیا (صلی الله علیه و آله) را بزرگ‏ترین دشمنی می‏پنداشتند که مشروعیت‏بقای راه و روش انکار و لجاجت را بر باد می‏داد. از این رو تلاش نمودند حقیقت نبوت خاتم‏الانبیا (صلی الله علیه و آله) را سلب کرده، ایشان را فقط نابغه‏ای قرار دهند که بر عرب حکم راند و این وضع برای هر نابغه‏ای مانند ایشان پیش می‏آمد، اما چون در سیره و کردار پاکش، آن چه مؤید نظریه و خواسته شان باشد نیافتند، با خیال و پندار خود افسانه‏هایی بافتند و آن را به ایشان انگ زدند، تا در نبوتش خدشه وارد کنند. همه‏ی آن چه را در این باره (و بدین منظور) بافتند، تاریخ تکذیب می‏کند. آنان بدین وسیله ملت و امت‏خود را فریب می‏دهند تا از گسترش اسلام میانشان جلوگیری کنند.

از شمار این پندارهای نادرست موارد مربوط به زندگی زناشویی پیامبر (صلی الله علیه و آله) است. وضع اعتقادی و اجتماعی خیال‏بافان، آنان را بر بافته‏های یاوه‏ی خود یاری کرد. وضع آنان بدیشان اجازه نمی‏داد جز بیش از یک همسر داشته باشند، به رغم آن که راه برای روابط جنسی بی‏حد و مرز باز می‏گذاشت، حتی برای مرد و زنی که ازدواج کرده باشند، تا آن اندازه که بیشتر ملت‏های اروپایی اعتقاد داشتند: ضرورتی برای بودن مرد در خانه نیست، زیرا به هر حال خانه از مرد خالی نمی‏ماند، گر چه مردانی باشند که با همسر شوهر دوست‏اند یا این که زن می‏توانست مادر باشد بی آن که نیاز باشد به صورت سنتی ازدواج کند که مجبور باشد فقط با یک مرد رابطه داشته باشد!

معتقدان بدین فرهنگ در پی نکته‏ای قابل خدشه در زندگی زناشویی پیامبر (صلی الله علیه و آله) بودند. از این رو با پندار و خیال، افسانه‏های عشقی و رمانتیک بافتند و همان را دلیل ازدواج پیامبر (صلی الله علیه و آله) با زینب بنت جحش - که شوهر کرده بود - دانستند و می‏پنداشتند پیامبر کاری کرد که شوهرش او را طلاق دهد تا خود بتواند با زینب ازدواج کند!

افسانه‏هایشان چنین می‏گوید:

«زینب بنت جحش با زید بن حارثه ازدواج کرده بود. روزی پیامبر (صلی الله علیه و آله) به خانه‏ی زید رفت و او را صدا زد، اما وی را در خانه نیافت. در خانه‏ی او پرده‏ای بیش نبود و باد وزید و پرده کنار رفت و زینب از پشت آن دیده شد. وی زنی زیبا و دل ربا بود که مانندش را محمد پیش‏تر ندیده بود. از این رو از زیبایش شگفت زده شد و از پشت پرده با زینب سخنانی گفت، سپس برگشت، در حالی که در دل عشق زینب را داشت!

هنگامی که زید به خانه برگشت، زینب ماجرا را بدو گفت و زید دانست پیامبر عاشق زینب شده، از این رو وی را طلاق داده، آن گاه محمد با او ازدواج کرد!»

در ابتدا افسانه بسیار احساس برانگیز است و به حقیقت‏باید چنین باشد برای هر که نداند زینب کیست و چگونه با زید ازدواج کرد و چه سان زید طلاقش داد، آن گاه چگونه پیامبر با زینب ازدواج کرد. اما برای کسی که به همه یا جزیی از حقیقت آگاه باشد، این افسانه، خرافه‏ای بیش نیست که در برابرش رنگ باخته، می‏داند این داستان، نمونه‏ای از کارهای برخی شرق شناسان برای تشویه و زشت جلوه دادن کردار و سیره‏ی نبوی است تا به اغراض و اهداف تبلیغات مسیحی میان مسلمانان دست‏یابند. در این صورت، حقیقت کدام است؟

نخستین حقیقت:

برای از بین بردن این افسانه، از پایه و اساس، کافی است که بدانیم زینب کیست و پیش از ازدواج با زید، چه نسبتی با پیامبر داشته‌است. زینب دختر امیمه دختر عبدالمطلب، عمه‏ی رسول‏الله است! پس وی دختر عمه‏ی پیامبر (صلی الله علیه و آله) است که کنار و نزدیک رسول‏الله رشد و نمو کرد. زینب در کودکی و جوانی نزدیک و کنار پیامبر بود و رسول خدا وی را پیوسته می‏دید و پیش از آن که حجاب بر زنان واجب شود، زینب را مشاهده می‏کرد. در این صورت چرا در آن زمان، جمال و زیبایی زینب، پیامبر را مسحور و جادو نکرد؟! اگر پیامبر مایل به ازدواج با زینب بود، چیزی مانعی نبود، بلکه باعث افتخار و شادمانی زینب و خانواده‏اش بود! اگر فقط همین حقیقت را بدانیم، دیگر کوچک‏ترین ارزش و اثری برای آن افسانه‏ی ساختگی نمی‏ماند...

در ادامه حقایقی دیگر می‏آید که این افسانه‏ی خیالی و شگفت آور را سبک و سست می‏کند.

دومین حقیقت:

چگونه زینب با زید ازدواج کرد؟

پیش از آن که پیامبر مبعوث و برانگیخته شود، زید را پسر خوانده‏ی خود کرد. وی نزد پیامبر رشد کرد و «زید بن محمد» نامیده شد.

سومین کسی که پس از خدیجه و علی (علیهم السلام) در خانه‏ی پیامبر اسلام آورد، زید بود. پیامبر وی را بسیار دوست داشت و تصمیم گرفت او را با خانواده‏ای هاشمی وصلت و پیوند دهد تا جایگاه و موقعیتش را بالا برد، تا مسلمانان بدانند مرد مؤمن هم شان و کفو زن مؤمن است و پس از ایمان آوردن، فخر فروشی به خاطر اصل و نسب ارزشی ندارد.

پیامبر به خانه‏ی عمه‏اش رفت تا دخترش، زینب، یعنی دختر عمه‏ی هاشمی و قریشی رسول‏الله را برای زید که در عرف قریشیان، در شمار بردگان و خدمت‏گزاران بود، خواستگاری کند. این امر بر زینب سخت و دشوار آمد و خواسته‏ی رسول‏الله را نپذیرفت. برادر زینب پشتیبان خواهر بود، اما پیامبر که نویدآور مکارم اخلاق برای آموزش آن به مردم بود، می‏خواست‏خود نخستین کسی باشد که پای بند اخلاق باشد و بدان عمل کند، تا در عمل و کردار، اخلاق را به مسلمانان یاد داده، جزیی از فرهنگشان باشد... از این رو برخواسته‏ی خود به زینب و برادرش پافشاری کرد، اما آن دو نمی‏پذیرفتند، تا آن که خدای بلند مرتبه، سخن والای خود را فرو فرستاد:

هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند، اختیاری (در برابر فرمان خدا) داشته باشد. (۱)

پیامبر بر زینب و برادرش این آیه را خواند، سپس به زینب فرمود: زید را به عنوان همسر تو می‏پسندم. زینب عرض کرد: به آن چه رسول‏الله می‏پسندد، راضی‏ام! بدین گونه ازدواج انجام شد.

دومین حقیقت نیز، آن افسانه را از بین می‏برد، زیرا می‏توان گفت چرا در تمام این مدت که پیامبر (صلی الله علیه و آله) با زینب سخن می‏گفت و وی ازدواج با زید را نمی‏پذیرفت، چرا پیامبر وی را برای خود خواستگاری نکرد؟ این چنین است که افسانه‏های غرض ورزان، سست‏تر از تار عنکبوت است!

سومین حقیقت:

زید، غلام و پسر خوانده‏ی رسول‏الله با زینب، دختر عمه‏ی پیامبر ازدواج کرد، اما زندگی مشترک آن دو دوام نیافت. زینب که برای خشنودی رسول‏الله راضی به ازدواج شده بود، نتوانست از نخوت و خودبزرگ بینی‏اش دست‏بکشد. وی شریف‏ترین نسب عرب را داشت و از همه به رسول‏الله نزدیک‏تر بود و زید در خانه‏ی اینان، خدمت‏گزار بود!

زید مؤمن و فروتن، این بزرگ بینی را بر نمی‏تافت و به پیامبر شکایت‏برده، متمایل به طلاق دادن زینب بود، اما پیامبر او را به شکیبایی می‏خواند اما می‏دانست‏خود بزرگ بینی به آسانی از دل‏ها نمی‏رود. در جامعه‏ای که برخورد با مردم فقط بسته به نسب و ثروت بود، پیامبر نخستین تجربه را می‏نمود شاید بتواند سنت تفاخر به اصل و نسب و ثروت را بشکند، که شاید با گذشت زمانی دراز و نبوغ و برتری نسل‏های آتی و تکرار این تجربه با زنانی دیگر که از سنت پیامبر پیروی کنند، جفا کاری از بین رفته و مردمان بر دوستی و یک رنگی و همدلی برانگیخته شوند.

زید که هر روز دست‏به گریبان مشکلش بود، دیگر نمی‏توانست تحمل کند و شکیبایی ورزد. از این رو پیوسته به احترام پیامبر بدو رجوع می‏کرد، زیرا ایشان زید را همسر داده، و پیامبر هر بار به زید می‏فرمود: «همسرت را داشته باش!».

روزها می‏گذشت و وضع میان زید و همسرش زینب بحرانی‏تر می‏شد. وحی رسید و به پیامبر خبر از آن داد که در دل داشت، اما به سبب ترس از حرف مردم پنهان می‏داشت، زیرا پیامبر، رهبر و الگوی مردم بود. در این هنگام زید آمد و به پیامبر خبر داد روابط میان او و زینب به حد انفجار رسیده، هر دو به نتیجه‏ی طلاق رسیده‏اند. آن چه را پیامبر در همین باره در دل پنهان می‏داشت، اکنون بر زبان آورد که فرمایش خدای بلند مرتبه بود: (۲)

(به خاطر بیاور) زمانی را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودی (به فرزند خوانده‏ات «زید») می‏گفتی: همسرت را نگاه دار و از خدا بپرهیز! (و پیوسته این امر را تکرار می‏کردی) ; و در دل چیزی را پنهان می‏داشتی که خداوند آن را آشکار می‏کند، و از مردم می‏ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی!»

آن چه را پیامبر به خاطر ترس از (حرف و حدیث) مردم پنهان می‏داشت، چه بود؟

خداوند می‏خواست‏حکمی را ثابت کرده، روش دیگری را به مردم بیاموزاند که مخالف و ناهمخوان با احکام و آداب جاهلیت‏بود. اگر عرب‏ها کسی را پسرخوانده‏ی خود می‏کردند، بدو نسبت‏خود را داده، وی را فرزند و پسر خویش می‏شمردند و دیگر او را منسوب به پدر واقعی‏اش نمی‏نمودند، که ستمی آشکار بود. قرآن به اینان می‏فرمود:

«آنان را به نام پدرانشان بخوانید که این کار نزد خدا عادلانه‏تر است.» (۳)

و از آن رو که پسرخوانده‏ها منسوب به ارباب (و پدر خوانده‏ها) می‏شدند، آن چه را بر فرزندان واقعی خود حرام می‏دانستند، بر اینان (فرزند خوانده‏ها) نیز روا نمی‏دانستند. خداوند می‏خواست نهایت و پایانی برای این سنت‏بنهد، از آن رو که بر پایه‏ی درستی بنا نشده بود; وانگهی می‏خواست پیامبر نخستین کسی باشد که این سنت را گسسته، معارف جدیدی در اسلام پایه گذاری کند. از این رو خدا دستور داد پس از آن که زید - که بدو زید بن محمد می‏گفتند - زینب را طلاق گفت، پیامبر با وی ازدواج کرده، زید را به نسبت درستش یعنی زید بن حارثه برگرداند:

«هنگامی که زید نیازش را از آن زن به سر آورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسری تو درآوریم تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده هایشان - هنگامی که طلاق گیرند - نباشد; و فرمان خدا انجام شدنی است (و سنت غلط تحریم این زنان باید شکسته شود) .» (۴)

آن چه برشمردیم، حقایق ازدواج پیامبر با زینب بود، که آن چه را غرض‏ورزان با پندار و خیال خود بافته بودند، از بین می‏برد! هرگاه شبهه‏ای به منظور کاستن شان و جایگاه پیامبر و اهل بیتش، در این جا و آن جا بشنویم یا ببینم، مانند این افسانه، ما را به پژوهش پیوسته برای دست‏یابی به حقایق تاریخی فرا می‏خواند.

پس از این ماجراها زینب به عنوان یکی از همسران پیامبر وارد خانه‏ی ایشان شد و به همسری خویش افتخار کرده، می‏گفت: خداوند مرا به ازدواج پیامبرش درآورد و درباره‏ی من آیه‏ای نازل کرد که تبدیل نمی‏شود و تغییر نمی‏پذیرد و مسلمانان آن را می‏خوانند.

عموهای زینب نیز بدین پیوند افتخار کرده، با رقیبان خود، در شمار آن چه به عنوان افتخار برمی‏شمردند، می‏گفتند:

آیا زنی میان شما هست که از آسمان‏های هفت‏گانه‏ی بالا خداوند او را به ازدواج پیامبر در آورده باشد؟!

ویژگی زینب میان دیگر همسران پیامبر این بود که در درجه‏ی دوم پس از خدیجه قرار داشت و به فقیران و نیازمندان بسیار انفاق و بخشش می‏کرد. خداوند با ثروتی که به خانواده‏ی زینب بخشیده (و به وی رسیده) بود، وضع را بر وی راحت کرده، پیوسته و بی آن قطع شود، بخشش و دهش می‏کرد، گر چه دباغی می‏نمود و حصیر می‏بافت و می‏فروخت و پولش را صدقه می‏داد و با جاری‏های خود به نیکی سخن می‏گفت. روزی پیامبر که با زنان خود نشسته بود فرمود: «آن که دستش درازتر است، زودتر (دربهشت) به من می‏پیوندد». در وهله‏ی نخست، مردم از این فرمایش، ظاهر لغوی آن را برداشت کرده، دست‏های خود را می‏کشیدند تا ببینند دست کدام یک درازتر است، اما بعد فهمیدند مقصود پیامبر این است که کدام یک بیشتر در راه خدا بخشش و دهش دارد، که کسی جز زینب دختر جحش نبود. وی نخستین زن (از همسران رسول‏الله) است که پس از وفات پیامبر بدو پیوست.

[ویرایش] جواب

دراین کتابهای تفسیر به روایت موضوع ذکر شده‌است: ۱- در تفسیرابن جریرطبری درکتاب جامع البیان (۲۲/۱۲)در تفسیر أیه { وإذ تقول للذی أنعم الله علیه وأنعمت علیه أمسک علیک زوجک واتق الله، و تخفی فی نفسک ما الله مبدیه، و تخشی الناس والله أحق أن تخشاه، فلما قضی زید منها وطراً زوجناکها لی لا یکون علی المؤمنین حرج فی أزواج أدعیائهم إذا قضوا منهن وطراً وکان أمر الله مفعولاً } [الأحزاب/۳۷]. ۲- امام رازی در کتاب تفسیر رازی (۱۳/۱۸۴) و همچنین به روایت موضوع ذکر کرده‌است .

۳- وابن القیم در کتاب الجواب الکافی (ص ۲۴۷) به روایت موضوع ذکر کرده‌اند.

۴- وامام: الزمخشری در کتاب تفسیرش (۳/۲۶۲) به روایت موضوع ذکر کرده‌اند.

  • روایت موضوع: یعنی حدیثی که سند ندارد یعنی ضعیف است و مصداقیت ندارد وبالتالی جایز نیست روی چنین احادیثی تکیه کرد، چون حکم دروغ بودن بیشتر دارد از راست بودن، بنا براین نمی‌تواند دلیل مثبت باشد.
  • چرا اینطور در کتابشان ذکر کردند؟
  • اولا: از جمله عوارض بشری مانند خشم وفراموشی وغیره بحساب آورده‌اند.
  • ثا نیا: در نقل أسانید ومتن روایات دقت نکردند.
  • ثالثا: هرچه در کتابها ذکر می‌شود همه اش صدرصد صحیح نیست مکر کتاب الله (القرأن).
  • رابعا: ما ازخداوند طلب مغفرت وآمرزش برایشان داریم، وازاو میخواهم تا ایشان را پاداش نیکو عطاء کند، چون ایشان در مسئله اجتهاد کرده‌اند.
  • تنبیه: روایتهائیکه در این کتب تفسیر وهچنین کتب دیگر بهمین معانی ذکر شده أصلاً صحیح

نمیباشد ونسبت دادن این مسئله برسول الله صلی الله علیه وآله وسلم جهل ونادانیست.

  • این روایتها از لحاظ متن وسند صحیح نیست وأهل اختصاص حدیث نقد این روایتها را از لحاظ متن وسند کردند.


  • أقوال علماء اسلام:
  • ابن العربی درکتاب أحکام القرأن میفرماید: (هذه الروایات کلها ساقطة الأسانید) أحکام القرآن (۳/۱۵۴۳).
  • این روایتها هیچ کدام سند صحیحی ندارند.
  • امام القرطبی درکتاب الجامع لأحکام القرأن میفرماید: این أقوال از کسی صادر می‌شود که عصمت وپاکدامنی رسول الله را ندانسته‌است یا اینکه حرمت وبزرگواری رسول الله را نادیده بگیرد.
  • فهذا إنما صدر عن جاهل بعصمة النبی صلی الله علیه و آله وسلم عن مثل هذا، أو مستخف بحرمته. الجامع لأحکام القرآن (۱۴/۱۹۱) .
  • ابن حجر در کتاب فتح الباری دراین باره میفرماید: بعضی روایت از أبی حاتم وامام طبری وبعضی از مفسرین روایت شده که درست نیست خودرا به مشغول کنیم.
  • و قال ابن حجر: وردت آثار أخری أخرجها ابن أبی حاتم والطبری و نقلها کثیر من المفسرین لا ینبغی التشاغل بها. فتح الباری (۸/۵۲۴).

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

  • علماء معاصرین در این مسئله :
  • الشیخ محمد رشید رضا
  • این گفتار در شأن ومقام رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم جایز نیست وباید رسول الله را از این أقوال بیهوده بدور بدانیم.
  • یقول الشیخ محمد رشید رضا: وللقصاص فی هذه القصة کلام لا ینبغی أن یجعل فی حیز القبول، و یجب صیانة النبی صلی الله علیه وآله وسلم عن هذه الترهات التی نسبت إلیه زوراً و بهتاناً. کتاب محمد رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم (ص ۲۷۵).
  • قول صحیح در این مسئلة:
  • ازدواج رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم با زینب دختر جحش درذی القعده در سال پنجم هجری و سن زینب ۳۵ سال بود ابن سعد فی الطبقات (۸/۱۱۴
  • أمام بخاری میفرماید:
  • زید خدمت حضرت آمد واز زنش شکایت می‌کرد ورسول الله صلی الله علیه وآله وسلم میفرمود از خدا بترس زنت را در عصمت زن وشوهری نگاه دار.
  • عایشه رضی الله عنها میفرمود که ا گر رسول مسئله را کتمان می‌کرد این مسئله را کتمان می‌کرد وزینب افتخار می‌کرد در بین زنان حضرت ومیگفت شما با رضایت أهلتان ازدواج کردید ولیکن من خداوند از بالا هفت آسمان مرا به ازدواج رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در آورده‌است.
  • روی البخاری فی صحیحه (برقم ۷۴۲۰): أن زیداً جاء یشکوا زوجته، فجعل النبی صلی الله علیه وآله وسلم یقول: اتق الله وأمسک علیک زوجک، قالت عائشة: لو کان رسول الله صلی الله علیه وسلم کاتماً شیئاً، لکتم هذه، فکانت تفخر علی أزواج النبی صلی الله علیه وسلم، تقول: زوجکن أهالیکن، و زوجنی الله من فوق سبع سماوات.
  • فکر می‌کنم تا اینجا کفایت است که هرانسان دائایی پی به حقیقت امر ببرد.

[ویرایش] منابع

  • طباطبایی،سید محمد حسین، تفسیر المیزان،ترجمه:، ج۱۶، صص:۴۸۲ تا ۴۹۰
  • انساب الاشراف، ج ۲، ص ۶۷- ۶۸.
  • اسدالغابه، ج ۷، ص ۱۲۵- ۱۲۷.
  • الاصابه، ج ۴، ص ۳۱۳- ۳۱۴.
  • الاستیعاب (در حاشیه‏ی الاصابه)، ج ۴، ص ۳۱۴.


  • احزاب / ۳۶.
  • همان، / ۳۷.
  • همان، / ۵.
  • همان، / ۳۷.
  • طبقات ابن سعد جلد (۸).
  • التعریف والاعلام للسیوطی.
  • زوجات النبی صلی الله علیه وآله وسلم و اولاده. نوشته: امیر مهنا الخیامی.
این نوشتار ناقص است. با گسترش آن به ویکی‌پدیا کمک کنید.
زبان‌های دیگر