بحث:قرآن

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

پيام از پوراللهيار : باز هم اين كاربر مزاحم ، كه جرات ندارد هويتش را مشخص كند ، مطلب كوتاه و كاملا علمي مرا در صفحه قرآن بعد از چند ساعت از ويرايش حذف كرد . به قول خود قرآن من به اين كاربر مي گويم ما را به خير و شما را به سلامت . ما به خدا توكل مي كنيم . و معتقديم كه خدا خود ، جواب تو را مي دهد .

دوستان لطفا اعتقاد شخصي را وارد ويکي نکنند. به اندازه‌ي کافي مطالب سودار به نام «دانش‌نامه» در ايران منتشر مي‌شود. اين‌که جلوي نام محمد و ديگران عبارت‌هاي مهرآميز بگذاريد هيچ معني ندارد. بخش «ازلي يا منسوخ» هم براي چندمين بار پاک شده بود. اگر فکر مي‌کنيد موردي دارد در اين‌جا بحث کنيد. کاوه ۰۶:۵۱, ۹ نوامبر ۲۰۰۴ (UTC)

فهرست مندرجات

[ویرایش] جانبداری

آنچه بیشتر از هر چیزی در این مطلب خود را نشان می دهد، ناباوری نویسنده و تلاش در بسط آن در پشت ظاهر بی طرف است. ظاهری که زیاد هم در نشان دادن آن موفق نبوده. مهدی ۱۶ اسفند ۱۳۸۴ (۷-۰۳-۲۰۰۶)، 14:08

من شخصاً اطلاعات زیادی درین مورد ندارم. دوستان آستین بالا بزنند و سعی کنیم مقاله‌ای که از دید هیچ طرفی جانبدارانه و نادرست نباشد درست کنیم. حسام 19:21, ۷ مارس ۲۰۰۶ (UTC)

[1] چرا واگردانی شد؟ حسام 22:07, ۷ مارس ۲۰۰۶ (UTC)

پس از خرابکاری در صفحه کاربران، کاربر:80.253.131.130 به مدت چند روز حق ویرایش ندارد. ویرایش‌های او در این مدت (که باید دسترسی‌اش قطع می‌بوده) می‌تواند بی‌هیچ دلیلی حذف شود. اما در مورد این ویرایش او، فارغ از اینکه کی نوشته است، بوضوح جانبداری است. نوشته‌ای که در صفحه تهران نوشته هم نصفش پرت و پلاست.ما موظف به تمیزکاری نوشته‌های خرابکاران نیستیم. محمود 22:19, ۷ مارس ۲۰۰۶ (UTC)
  • پيامي از پوراللهيار به حسام عزيز : سلام آقا حسام از اينكه باز هم مزاحمتون شدم معذرت مي خواهم . غرض از مزاحمت اينكه ، من ديروز به توصيه شما ، رفتم و در بخش قرآن مطلب نوشتم . و وجدانم را گواه مي گيرم كه هر چه نوشتم ، حق محض بود و چيزي نوشتم كه مستدل و ثابت شده بود . بدون اينكه هيچ متني را از آن صفحه ، پاك كنم . اما متاسفانه امروز كه دوباره به بخش قرآن رفتم با ناباوري تمام ديدم كه مطالبم ، به كلي حذف شده اند . از طرفي هم مطمئنم كه شما آن مطلب را حذف نكرده ايد . چون در بحث قرآن ديدم كه شما ابراز داشته ايد كه در مورد اين مسائل ، اطلاعات كافي نداريد . چه كسي مقاله مرا حذف كرده (كدام كاربر) ؟ خدا مي داند ولي شايد شما هم بتوانيد بفهميد كه چه كسي آين كار را كرده است . از شما دوست عزيزم چند درخواست دارم : يكي اينكه عامل اين خرابكاري را پيدا كنيد و ديگر اجازه ندهيد كه بيش از اين ، در ويكي پديا خرابكاري كند . تا من و امثال من از همكاري با ويكي دلسرد نشويم . دوم اينكه از طرف من به تمام كاربراني كه مي خواهند صفحه قرآن را ويرايش كنند اطلاع بدهيد كه هر كسي كه با قرآن واسلام و ... ، مخالف است بيايد تا با موافقان قرآن در صفحه بحث قرآن ، عاقلانه ، منصفانه ، بدون تعصب و مستدل مناظره كنيم. من راه حل اين كار را همين پيشنهاد مذكور مي دانم . و اميدوارم كه در فضايي سالم و علمي و منطقي ، در مورد چنين مسائل مهمي بحث شود تا ان شاء الله نتايج مفيدي به دست آيد و قضاوت را به عهده ديگران بگذاريم . تا پيام بعدي خدا حافظتان .


  • قرآن ، كتاب فرستاده خداوند متعال و معجزه جاويد حضرت محمد (ص) مي باشد . مضمون مطالب موجود در قرآن ، گوناگون است . اما مهمترين مضامين قرآن ، عبارتند از

1- اخلاق 2-معرفت 3-ايمان به غيب 3-تاريخ 4-قيامت 5-راه و رسم درست زيستن 6-قيامت و اخبار مربوط به آن 7-انذار و تبشير (ترساندن از جهنم و مژده دادن به بهشت) 8-شناسايي الله و اولياءالله

  • برخي ها با اهداف و مضامين قرآن و حتي با فلسفه وجودي قرآن مخالفند . در جواب به اين افراد بايستي گفت كه اولا:قرآن ، همان مطالبي را مي گويد كه ديگر كتب آسماني مثل تورات و انجيل مي گويند . منتها بسيار كاملتر از آنها است . ثانيا ، اگر در مضامين قرآن تفكر كنيم و آنها را به كار ببريم ، دنيايي عاري از هر گونه فساد و جنگ و خونريزي و ناامني و فقر و خلاصه دنيايي كاملا پاك و ايده آل خواهيم داشت .

احكام قرآن ، محدود كننده آزادي انسان نيست بلكه خداوند اراده مي كند تا با اعمال اين احكام تقيد خاصي به افراد بشري ببخشد تا اين تقيد (عدم آزادي مطلق) ، باعث رعايت و احترام به حقوق ديگران شده و انسان را به سوي سعادت واقعي رهنمون سازد . از اصلي ترين تعاليم قرآن ، اعتقاد به قيامت و جهان پس از مرگ هست . كه وجود چنين اعتقادي در ميان انسانها ، آنها را از درون متحول ساخته و موجب موفقيت وسعادت انسانها ، حتي در دنيا نيز مي گردد . منتها عمده تكيه قرآن و در كل ، تعاليم دين مبين اسلام بر اهتمام انسان ، براي ساختن و آباد كردن آخرتشان مي باشد . در مورد تجربه افراد ، نسبت به عمل به قرآن ( و حتي صرفا خواندن قرآن ) نيز بايد گفت كه ، تجربه ثابت كرده است كه هر كس بيش از ديگران ، به تعاليم قرآن و دين شريف اسلام ، عمل كرده است نه تنها يك ، بلكه چند سر و گردن ، بالاتر از ديگران است . نمونه هاي عالي اين مورد را مي توان در دانشمندان بزرگ اسلامي در سده هاي قبل (كه منشاء اصلي گسترش علم در جهان هستند) مانند ابن سينا ، بيروني ، فارابي ، شيخ بهايي ، خوارزمي ، رازي و غيرهم يافت . البته نمونه هاي ديگري نيز در سده معاصر وجود دارند كه شايد كسيكه همگان او را مي شناسند ، آقاي طباطبائي علم الهدي باشند كه با اين سن كمشان ، آنقدر علم درك و شعور دارند كه جهانيان را به تحسين وا داشته و حتي از يكي از دانشگاههاي معتبر بريتانيا دكتراي افتخاري به ايشان اهدا شده است . کاربر:Hassan-p

متن شما مناسب دانشنامه نیست. لطفا با توجه به وپ:دبط و وپ:طفره آن را تعدیل کنید. کاوه ب ۱۸ اسفند ۱۳۸۴ (۹-۰۳-۲۰۰۶)، 23:16

کدام دانشگاه معتبر بریتانیا به آقای طباطبائی دکترای افتخاری داده؟ جازم 23:47, ۹ مارس ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] خرابکاری

چرا مطالب مربوط به گردآوری قرآن را حذف کرده اید. ارائه مطلب از کتب معتبر تاریخی چه ربطی به حوزه دارد.من هر چه افزوده ام منبع دارد. از qoqnous یا هر کس دیگری که مطالب منتقدین را نقل می کند، خواهش می کنم منابع خود را بیاورد. --سید 02:14, ۲۸ آوریل ۲۰۰۶ (UTC)sa.vakilian

اینکه وسط نوشته ناگهان تیکه می‌پرانید عادت حوزوی نیست؟
البته این ادعا در خود قرآن نیز طرح شده است و با توجه به آنکه محمد بیسواد بوده، تبعا خود نمی توانسته این متون را بخواند و از دیگر سو چنانچه افراد تا این حد فصیح و عالم بوده اند ، قاعدتا می توانسته اند آیات دیگری در مقابل قرآن بیاورند.
این مغلطه قدیمی شما را خسته نکرده؟‌ ما سد آیه هم بیاوریم، بر چه پایه ای قرار است با قرآن مقایسه شوند؟ اصلا چه چیزی قرآن را متمایز میکند؟ یک مشت داستان سامی دارد که ناقص نقل شده اند. مشتی هم تهدید و گنده گوزی و التماس و تمنا است که به شرایط شخصی محمد بسته اند. اگر سبک ادبی خاصی دارد که بایستی بتوانید آن را مشخص کنید تا بشود مقایسه کرد مانند آن آمده یا خیر. مثلا شعر حافظ فلان سیاق را دارد و الی آخر. حالا این معجون نامیمونی که قرآن است چه چیزی دارد که از دست انسان فانی خارج است؟
شما مسلمونا یک مشت آدم خودمتشکر مغرور هستید که وسط دانشنامه هم باید سم خود را بریزید. کل هدف شما این است که سراسر متن القا کنی قرآن معجزه است، چون خودش گفته، چون مسلمانان عقیده دارند، چون هیچ کس "مانندش" را نیاورده و غیره. بنده استدعا دارم این خزعبلات را درز بگیرید و اگر خیلی لازم است بخشی به عنوان "ادعای اعجاز" اضافه کنید تا تکلیف ما روشن باشد و جوابتان را بدهیم.
پس لطفا این جمله ها را حذف کنید: مسلمانان آن را معجزه و سند اثبات نبوت محمد می دانند. مثلا در آیه تحدی(مبازره طلبی)(بقره، 23)«و اگر در آنچه بر بنده خویش فرو فرستاده ایم شک دارید، اگر راست می گویید سوره ای همانند آن بیاورید و از یاورانتان در برابر خداوند یاری بخواهید.» البته این ادعا در خود قرآن نیز طرح شده است و با توجه به آنکه محمد بیسواد بوده، تبعا خود نمی توانسته این متون را بخواند از دیگر سو چنانچه افراد تا این حد فصیح و عالم بوده اند ، قاعدتا می توانسته اند آیات دیگری در مقابل قرآن بیاورند.
--125.243.183.2 03:53, ۲۸ آوریل ۲۰۰۶ (UTC)
این بخش احمقانه تعریف را هم حذف کنید. وظیفه کل ورودی تشریح قرآن است، هر گاگولی هرچه بخواهد راجع به قرآن بگوید، بروید در ویگی گفتاورد کپیشان کنید. ویکی پدیا مجموعه ای از سخنان افراد راجع به چیزهای مختلف نیست. لازم نکرده ابتدای متن خط بدهید. --125.243.183.2 04:00, ۲۸ آوریل ۲۰۰۶ (UTC)



این مطلب«مسلمانان آن را معجزه و سند اثبات نبوت محمد می دانند. مثلا در آیه تحدی(مبازره طلبی)(بقره، 23)«و اگر در آنچه بر بنده خویش فرو فرستاده ایم شک دارید، اگر راست می گویید سوره ای همانند آن بیاورید و از یاورانتان در برابر خداوند یاری بخواهید.» ادعای قرآن و باور مسلمانان است. در زمان پیامبر هم کافرین وی را دروغگو، شاعر، ساحر، جن زده و ... می خوانده اند و می گفته اند قرآن دروغ، افترا، جعل، داستان، اسطوره و امثال آن است. شما اگر با چیزی مخالفی نظرت را با استناد به منابع معتبر بنویس.

چرا فکر می کنی باید هر چه را شما با آن مخالف هستی حذف شود. شما هم می توانی از ایگناس گلدزیهر، تئودور نلدکه، آربری، مونتگمری وات، پطروشفسکی، آنه ماری شیمل، جان اسپوزیتو، برنارد لوئیس و... مطلب نقل کنی. ولی چرا مطالب بدون منبع می آوری؟!!! --سید 04:09, ۲۸ آوریل ۲۰۰۶ (UTC)sa.vakilian

بخش "ادعای اعجاز" برای همین است. جریان را منتقل کن آنجا ما در خدمتیم. یکی در میان بحث هرچیزی میشود جنابعالی این ادعای قدیمی را تکرار کردی. نقل قول ها هم جایشان در ویکی گفتاورد است: Wikipedia articles are not lists or repositories of loosely associated topics such as quotations, aphorisms or persons. If you want to enter lists of quotations, put them into our sister project Wikiquote.
--125.243.183.2 04:18, ۲۸ آوریل ۲۰۰۶ (UTC)
لابد ویکی پدیا هم جای انشا و قصه است.--سید 04:20, ۲۸ آوریل ۲۰۰۶ (UTC)sa.vakilian
نه، ویکیبوکز برای انشا و قصه است. مایل هستید میتوانید سدها صفحه پیرامون "اعجاز" قرآن آنجا بنویسید. 125.243.183.2

[ویرایش] اشکال فلسفی-منطقی

لصفااین عبارت را بخوانید:«یزدان‌شناسی روشی مسلمانان مدعی است قرآن شامل گزاره هایی درست یعنی مطابق با واقع است، لذا همیشگی است. برخی می پندارند این باور به ویژه تأثیر گرفته از باور فیلسوف یونانی، افلاطون است. او باور داشت که تمامی راستی غایی بایستی زلی و تغییر ناپذیر باشند. اما افراس یاد شده توسط عده‌ای - شامل معتزلی‌ها و اسماعیلیان - زیر پرسش رفته است. بسیاری از حرکت‌های روشن‌فکری در اسلام نیز، به صورت ضمنی یا صریحا ازلی بودن قرآن را رد می‌کنند. آن‌ها معتقدند که قوانین اسلامی توسط الله و به طور ویژه برای ارضای نیازهای ویژه محمد به وجود آمده‌ بودند و لزوما کاربرد همیشگی ندارند.» این عبارت یک انشای تمام عیار فاقد انسجام منطقی و مبنای فلسفی است. ما گزاره هایی داریم که دارای محتوای اخباری هستند نظیر «خدا هست.»، «هوا گرم است» و... این گزاره ها از منظر فلسفی رئالیستی یا واقعگرایانه می تواند صادق(درست) یعنی مطابق امر واقع و یا کاذب(نادرست) یعنی نا منطبق بر امر واق باشد. این گزاره ها چنانچه درست باشد، تا وقتی که در عالم خارج و امر واقع تفاوتی پدید نیامده صادق است. بدین معنا که اگر می گوییم«زمین به دور خورشید می چرخد» و چنانچه این گزاره درست باشد، تا وقتی زمین به دور خورشید می چرخد، گزاره صادق است. به عبارت دیگر صدق گزاره همیشگی و همه جایی است و البته کسی منکر تغییر امور عالم نیست. اما در آن صورت گزاره باز هم نسبت به گذشته صادق است. یعنی «تا دیروز زمین به دور خورشید می چرخید.» البته گزاره های وجودشناختی (انتولوژیک) نظیر «هر معلولی علتی دارد.» و هستی شناختی به این معنای دوم نیز زمان مند نیستند. یعنی اگر «خدا هست» یک گزاره صادق وجودشناختی یا هستی شناختی باشد، صدق آن جاودانه است. در مقابل گزاره های اخباری، گزاره های انشایی یا «بایدها» قرار دارد. این گزاره ها اصلا موضوع صدق و کذب نیست. مثلا «باید بروی.» یا «خدا شما را بیامرزد» یا «باید روزانه 17 رکعت نماز بخوانید، تا به بهشت بروید.» اصلا درست یا نادرست نیست. این بخش از گزاره های دینی که ادعیه و احکام را شامل می شود می تواند در تحقق مدعای دین کارآمد و مناسب باشد. یعنی با اجرای آن انسان رستگار شود و یا مورد عنایت خدا قرار گیرد و یا ناکارآمد باشد، یعنی نمی تواند مدعای وعده داده شده درون متن را محقق سازد. اشکال اینجاست که برخی می پرسند آیا گزاره های دینی به ما امکان تلذذ بیشتر در دنیای مدرن را می دهد یا نه؟ بدیهی است که نمی دهد. اما این به معنای عدم مناسبت و ناکارآمدی نیست. زیرا در هیچ جای دین چنین وعده ای داده نشده است. یا برخی می پرسند اگر این احکام کارآمد است، چرا مسلمانان اینقدر بدبخت هستند. من به عنوان یک شیعه یقین دارم از بعد از وفات پیامبر چه زمانی که اسلام در آسیا و اروپا و آفریقا پیشرفت داشت و خیل کثیری مسلمان می شدند و چه زمانی که دچار ضعف و انحطاط شد، مسلمانان به بخش عمده ای از احکام دین عمل نکردند و نمونه بارز آن واقعه عاشوراست. حال من متعجبم چطور می توان جملات مغلطه آمیز و اشتباه که یک نفر غیر متخصص بر اساس درک شخصی اش نوشته را در ویکی پدیا قرار داد، اما قرار دادن گفته های صاحبنظران و محققین اعم از مخالف و موافق اشکال دارد.--سید 04:47, ۲۸ آوریل ۲۰۰۶ (UTC)sa.vakilian

چه گفتار احمقانه‌ای و چه استدلال پرتی. به یاد حرف غرویان افتادم:
عضو هيات تحريريه نشريه تخصصى معرفت در پاسخ به اين پرسش كه آيا شبهه دور در مثلث «رهبرى»، «فقهاى شوراى نگهبان» و «مجلس خبرگان رهبرى» وارد است يا خير گفت: «اين دور حقيقى نيست زيرا دور حقيقى باطل است و چيزى كه باطل باشد موجود نمى شود. چون ممتنع است و ممتنع يعنى تحقق خارجى نمى تواند بيابد. فرض كنونى اگر دور باشد نبايد موجود مى شد حال كه موجود است پس معلوم مى شود «دور» نيست بلكه «شبهه دور» در آن است.
حالا شما با بازی با کلمات میخواهی خلط مبحث کنی؟ تازه این متن دستپخت خودت است، متن اصلی این بوده است:
یزدان‌شناسی روشی مسلمانان مدعی قرآنی ازلی، و مناسب تمامی زمان‌ها است. این باور به ویژه تأثیر گرفته از باور فیلسوف یونانی، افلاطون است. او باور داشت که تمامی راستی غایی بایستی ازلی و تغییر ناپذیر باشند.
اما، افراس یاد شده توسط عده‌ای - شامل معتزلی‌ها و اسماعیلیان - زیر پرسش رفته است. بسیاری از حرکت‌های روشن‌فکری در اسلام نیز، به صورت ضمنی یا صریحا ازلی بودن قرآن را رد می‌کنند. آن‌ها معتقدند که قوانین اسلامی توسط الله و به طور ویژه برای ارضای نیازهای ویژه محمد به وجود آمده‌ بودند و لزوما کاربرد همیشگی ندارند.
دقت کردی؟ نگفته نکات قرآن درست هستند، گفته ارزشهای قرآنی و آن را تاثیر گرفته از فلسفه افلاطونی دانسته. ادعا کرده این یک نوع طرز فکر افلاطونی است که روی ارزشیابی اسلامی اثر داشته است. یعنی مشکل را از مسلمانان دانسته که احکام را با حقایق قاطی کرده اند. برداشتی در متن دست برده ای مدعی هم هستی؟ در ضمن خیلی جالب است، وانمود میکنی احکام قرآن برای رستگاری نزد الله هستند. در حالی که مشخصا و به دفعات در همانجا دلایل دنیوی آمده است: يا أَيُّها النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْمواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُوْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبيبِهِنَّ ذلِكَ أدْني أنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُوْذَيْن. --125.243.183.2 05:20, ۲۸ آوریل ۲۰۰۶ (UTC)

متاسفانه من مثل شما بلد نیستم به طرف مقابل توهین کنم.اما همین عبارت که شما ذکر کردی را بررسی می کنم.

تغییر ناپذیری و ازلی بودن و مناسبت برای تمام زمان ها چند چیز مختلف است و من یک یک را جداگانه بررسی می کنم: هر کدام از این در دو حوزه گزاره های «اخباری» و «انشایی» قابل بررسی است.

الف-تغییر ناپذیری: منظور این است که هیچ گزاره ای با مرور زمان دستخوش تغییر نمی شود. در گزاره های اخباری همان طور که عرض کردم تغییر از دو منشأ نشأت می گیرد. یا گزاره اولیه اساسا غلط بوده است نظیر اندیشه زمین مرکزی که با رشد علم باطل شد و یا آنکه گزاره درست بوده ولی امر واقعی که صدق گزاره ناشی از تناظر با آن بوده در طول زمان دستخوش تغییر شده است. گزاره های اخباری که ناظر به امر خارجی در عالم است به چند دسته تقسیم می شود.

1- گزاره های ساینتیفیک:صدق این گزاره ها ارجاع به امور مادی و قابل تجربه حسی دارد و صدق و کذب آن توسط تجربه مشخص می گردد. مثلا در قرآن گفته شده هیچ انسانی دو قلب ندارد. چنانچه قلب را به معنای ظاهری آن تفسیر کنیم و نه معنای عرفانی، اگر انسانی یافت شد که دو قلب داشت این گزاره باطل می شود. البته دانشمندان مسلمان بسیاری بخصوص پس از قرون 6 و 7 و تا قبل از مواجهه با عوم تجربی در قرن نوزدهم بیشتر این عبارات را به صورت سمبلیک معنا می کرده اند و هنوز این گرایش تفسیری نزد شیعیان بشدت مورد اقبال است. ر.ک. تفسیر المیزان ذیل آیه 7 سوره آل عمران و اصول و فلسفه و روش رئالیسم مقاله چهارم

2- گزاره های فلسفی هستی شناختی و ...: این گزاره ها بر خلاف گزاره های تجربی به امور محسوس مادی ارجاع ندارد و لذا اثبات یا ابطال آنها خارج از حوزه علم است. این گزاره ها نظیر «علیت»(هر معلولی علتی دارد.)پیشا تجربی هستند و جزء مبادی مابعد الطبیعه علم به شمار می رود.ر.ک. «مبادی مابعد الطبیعه علوم نوین، برت، ترجمه: سروش» اثبات یا ابطال این گزاره ها بر عهده برهان فلسفی است. عمده مطالب مربوط به خدا نظیر سوره توحید در این حوزه قرار می گیرد. ر.ک. اصول فلسفه و روش رئالیسم مقاله پنجم

3- گزاره های تاریخی: این گزاره ها بیان می کند، که زمانی اتفاقی افتاده است و یا خواهد افتاد. برای بررسی این گزاره ها به گزارشات تاریخی نزدیکتر به زمان واقعه مراجعه می شود. به هر حال این گزارشات به علت ضعف تاریخ نگاری بعید است که ابطال شود. نظیر قصص انبیا

4- اخبار غیبی: این گزاره ها محتوای ارجاعی به عالم غیب دارد، نظیر فرشتگان و یا قیامت. برخی از این گزاره ها از طریق تجربه اشراقی قابل بررسی هستند. اما اشراق توان ابطال آن را ندارد و از مومنین خواسته شده به آن ایمان بیاورند.

مساله بسیار مهم این است که ممکن است درک ما از یک واقعه، موجود و یا مفهوم عوض شود. مثلا اعراب بدوی و حکمای صدرایی و ساینتیست های مدرن «فرشتگان» و «سماوات» را به گونه های مختلفی می فهمند. این تغییر در معرفت دینی ارتباطی با کذب گزاره های دینی ندارد، بلکه ناشی از تغییر چارچوب ها و پارادایم های شناختی افراد است و در دین هم جایی درخواست جمود فکری نشده است و به کسی گفته نشده بکوش نظیر اعراب بدوی فکر کنی. ر.ک. تحول فهم دین، احمد واعظی

5- گزاره های اخباری اعتباری: این گزاره ها ناظر به امری واقعی در خارج از وجود ما نیست. عمده گزاره های اجتماعی از این قبیل است. مثلا گزاره مربوط به ارث و مالکیت و امثال آن گزاره هایی است، که صدق و کذب آن نه بر اساس تطابق با امر واقعی خارجی غیر انسانی، بلکه بر مبنای قراردادهای اجتماعی تعیین می گردد. مثلا جامعه ای اعتبار می کند که ارث شوهر از همسر خود فلان قدر باشد و جامعه ای جور دیگر اعتبار می کند. این قبیل گزاره ها بخشی از آموزه های دینی را تشکیل می دهند وگزاره ها تابع قراردادهای اجتماعی اند، لذا دوام آنها بستگی به خواست اجتماع دارد و اگر قرآن گفته آموزه هایش جاودانه اند به این معنا نیست که ضرورتا در همه جوامع انسان ها همین آموزه ها را به کار می بندند. ر.ک. اصول فلسفه و روش رئالیسم، مقاله ششم

5- گزاره های انشایی(احکام و ادعیه): این گزاره ها محتوای اخباری ندارند و لدا صدق و کذب در خصوص آنها بی معناست. بنابراین همیشگی بودن آنها به این معنا نیست که همیشه درست هستند، بلکه بدین معناست که همیشه باید به کار بسته شوند.

[ویرایش] پیشنهاد

برای حل اختلاف برگرداندن پاراگراف آغازین قبلی (که کاملا بی طرف بود) و انتقال تمامی اشاره ها، به جز یک مورد، به ادعای اعجاز قرآن به بخش مخصوصی زیر همین عنوان را پیشنهاد میکنم. آن یک مورد هم بایستی زیر پاراگراف نخست در بخش باور مسلمانان باشد. نقل قول ها بایستی به ویکی گفتاورد بروند. در بخش تعریف آيه ها و غیره هم چندبار سعی شده موضوع تالیف توسط مخحمد القا شود که جایش در بخش دیگری است. آن بخش ها صرفا بایستی راجع به ساختار صحبت کنند. مثلا در بخش آیه به موضوع ترتیب اشاره شده که بی مورد است. بایستی این موارد در بخش مستقلی بیایند. --125.243.183.2 05:35, ۲۸ آوریل ۲۰۰۶ (UTC) من پیشنهاد می کنم پاراگراف آغازین ار ترجمه صفحه انگلیسی ویکی پدیا آورده شود و مطلب موجود هم باقی بماند.--سید 07:25, ۲۸ آوریل ۲۰۰۶ (UTC)sa.vakilian

آقای سید، راستش من خودم مسلمان درست حسابی نیستم و تظاهر هم به تقوا نمیکنم، ولی بهرصورت مثل اکثریت قاطع ایرانیان میهنپرست، مسلمان، آن هم شیعه، هستم و آن را به همان اندازه بخشی از شیرازه‌ی ملی و هویتی خودم میدانم که نوروز و شاهنامه و زبان فارسی و فرهنگ ایرانی کهن را. برادر، از من به شما نصیحت، با این یارو اصلا بحث نکن. حتی انقدر خایه نداره که با نام کاربری اصلیش (که داره) حرفشو بزنه. رفته پشت یک آی.پی، آنهم از راه یک پراکسی باز، قایم شده، و داره تعصب و جهالت خودشو به نمایش میذاره. ویرایش‌هاش هم آشکارا متعصبانه و مغرضانه هستند و هر مدیر منصف و بافرهنگی هم از این جاهلیت و بیفرهنگی جلوگیری خواهد کرد. اگر روزی انقدر خایه پیدا کرد که با شناسه‌ی کاربری خودش حرفش رو بزنه، اونوقت میتونی باهاش بحث کنی. تا اونموقع فقط ویرایش‌هاشو برگردون و از مدیران درخواست رسیدگی کن. --فرزاد 07:49, ۲۸ آوریل ۲۰۰۶ (UTC)

حالا باز قابل تحمل است. این ادعای اعجاز را هم تشریح کنید بد نیست. --گردشدوست 09:08, ۲۸ آوریل ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] مدرک

من برخی مطالب را از کتاب قرآن کریم،ترجمه،توضیحات و واژه نامه از بهاءالدین خرمشاهی، ناشر:جامی و نیلوفر، صفحات 652 تا 657 به صورت چکیده آورده ام. توضیح مفصل تر آن در کتاب قرآن شناخت از همین نویسنده و تاریخ قرآن از رامیار وجود دارد. چنانچه مایل بودید در صفحه بحث پیغام بگذارید، تا با ذکر صفحه منابع را بیان کنم.--سید 13:37, ۲۸ آوریل ۲۰۰۶ (UTC)sa.vakilian

مدرک دست دوم میاورید حداقل حرفشان را تشریح کنید بفهمیم منبع اصلی چه بوده است. گردشدوست

از دقت شما متشکرم. باید ذکر کنم تمام منابعی که تحت عنوان «تاریخ قرآن» در فارسی، عربی و انگلیسی و جود دارد منابع دست دوم و یا چندم است. منابع دست اول کتب تاریخی نظیر «سیره ابن هشام»، «مغازی واقدی» و امثال آن است، که اصطلاحا «تاریخ نقلی» است. همین طور اولین تفاسیر نظیر تفاسیر ابن عباس، مجاهد، قتاده و کتب حدیثی است. این کتب به طور خاص درمورد تاریخ قرآن نیست و نتیجتا محققینی به استخراج موضوعات مختلف نظیر تاریخ قرآن ازداخل این منابع می پردازند و آن را تحت عنوان «تاریخ قرآن» ذکر می کنند. این تاریخ ها به دو دسته کلی تاریخ های مسلمانان و تاریخ های مستشرقان تقسیم می شود، که همگی دست دوم است. نظیر

  • تاریخ جمع قرآن کریم، تالیف محمدرضا جلالی نائینی.
  • تاریخ القرآن، ابوعبدالله زنجانی
  • تاریخ قرآن، محمود رامیار
  • تاریخ القرآن، عبدالصبور شاهین

[ویرایش] وثاقت قرآن

در خصوص بررسی صحت و سقم ادعاها درخصوص قرآن یک مشکل بسیار بزرگ وجود دارد. قرآن به لحاظ تواتر روایت و وثاقت راویان و اجماع آرا موثق ترین متن زمان خود دربین مسلمانان و غیر مسلمانان است. بنابراین هیچ سند و قرینه خارجی برای سنجش صحت قرآن نیست، که از خود قرآن کم اعتبارتر نباشد. بنابراین چنانچه شما در صحت متن قرآن، در اسناد آن به پیامبر و امثال آن شک داشته باشید، در هر سند تاریخی دیگری از آن دوران تبعا شک خواهید داشت. اما برخی دلایل برون متنی که می توان برای صحت قرآن آن ذکر کرد عبارتند از: 1- عدم ثبت احادیث پیامبر تا 100 سال: از زمان عمر و به فرمان او تا زمان عمربن عبدالعزیر در پایان قرن اول هجری هیچ حدیثی از پیامبر نوشته نشده است و فقط قرآن ثبت شده است. 2- متن فعلی قرآن از معدود امور مورد اتفاق بین تمام فرق اسلامی است و چنین اجماعی بعید است ریشه در واقعیت نداشته باشد. 3- نهایتا برخی دانشمندان قائل به حذف برخی مطالب هستند از قرآن هستند، ولی کسی مدعی افزودن چیزی به قرآن بعد از پیامبر نیست. با این اوصاف و با توجه به کوشش تمام خلفا در مورد حفظ قرآن واحد بعید به نظر می رسد، متن موجود چیزی غیر از قرآن زمان پیامبر باشد.--سید 16:35, ۲۸ آوریل ۲۰۰۶ (UTC)SA.VAKILIAN

خوب پیشنهاد میکنم قسمتهای کلی راجع به مشخصات کتاب را وارد کنید، سپس در بخش جدایی همین خلاصه را ارائه کنید. بعد اگر خواستید در زیرمجموعه آن نتیجه گیریهای محققان مسلمان و غیره را بیاورید. حالت فعلی غلط انداز است و موضوع را خیلی ساده و تمام شده می انگارد. وگرنه مثلا مسیحیها هم سر مصلوب شدن عیسی اجماع دارند، ولی در قرآن خلاف آن آمده است. بالاخره یک گروهی اشتباه میکند، هرچقدر هم که بر ایمانشان پافشاری کنند. کلا ما بایستی راهنمایی کنیم و خواننده تصمیم بگیرد. --گردشدوست 17:58, ۲۸ آوریل ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] استفاده از پیوند های مهم در بخش پیوند به بیرون

با توجه به تعدّد موضوعات و سایت هایی که به بحث درباره قرآن پرداخته و نتیجتا سربه فلک کشیدن تعداد پیوندها در طول زمان، پیشنهاد می کنم فقط به لینکستان ها و سایت های مرجعی که در این خصوص طراحی شده، پیوند داده شود.--سید ۰۴:۳۷, ۱۰ مه ۲۰۰۶ (UTC)سید

[ویرایش] استفاده از عقل و منطق

يه چيزي داريم به اسم مطالعه استفاده از عقل و منطق... دوستاني كه فكر مي كنند از اين نعمت به خوبي استفاده مي كنند من پيشنهاد ميكنم مجدد فكر كنند. اسلام هنوز هم از اديان ديگر با علم روز هماهنگي بيشتري دارد. (مورد مطالعه كه ذكر شد را در نظر داشته باشيد

[ویرایش] توضیح درخصوص الگوی درستی

این الگو را آقای شروین افشار 30 مه 2006 برداشت و اگر درست یادم باشد، از دوستان خواست چنانچه مخالفتی دارند، در صفحه بحث مقاله بیاورند. (صفحه تاریخچه)--سید ۰۳:۱۰, ۸ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] ابهام زدایی از مطالب

لطف کنید نام محققی که این عبارت:«بیشتر غیر مسلمانان نیز معتقدند قرآن یک کار گروهی و نوشته شده توسط اشخاص مشخصی است که محمد تنها یکی از آنها بوده است. » را گفته است ذکر کنید. در صورتی که محققی چنین عبارتی را نگفته است، واژه «بیشتر» مبهم است و به جای آن از برخی استفاده کنید.

همچین در خصوص فرقه هایی از مسلمانان که «سنت» را هم رتبه و یا ارجح بر قرآن می دانند، نام دقیق را ذکر کنید.--سید ۱۹:۳۴, ۲۱ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

چنانچه برای عبارت «بیشتر» مدرکی وجود ندارد و نظر شخصی شماست، لطف کنید برای رعایت سیاست اثبات پذیری آن را به برخی تغییر دهید.--سید ۰۵:۲۸, ۲۳ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)


[ویرایش] بخش سبک

بنابر پیشنهاد سید، نگاهی به کل مقاله انداختم. بخش سبک یک مشکل اساسی دارد. اولاً خیلی به خرمشاهی تکیه می‌کند و دقیقاً همهٔ استدلالات و براهین را از زبان متن او می‌آورد که این مسئله ویراستن‌اش را مشکل می‌کند. چرا که نمی‌شود در عبارات نقل‌قول دست برد که تا مناسب ساختار متنی مقاله شوند. بنابراین بهتر است جانمایهٔ استدلالات این گفتآوردها آورده شود و نه کل متن. از سوی دیگر زمانی که خرمشاهی به نظرات اروپاییان اشاره می‌کند، به نظر می‌رسد که متن خودش بی‌طرفانه نیست. بنابراین برای بخش نظرات اروپاییان مراجعه به منابع دیگر مانند دانشامهٔ بریتانیکا و انجام یک مقابله هم توصیه می‌شود. همچنین برای «شعر نبودن» قرآن استدلال محکمی نیاورده است، با وجود اینکه اذعان می‌کند که قرآن سازهٔ متنی شعرگونه زیاد دارد. به نظر می‌رسد اینجا همان مسالهٔ احترام و نص خود قرآن در این باره باشد که حجت او بوده است برای بستن این گزاره به این شکل.

در زمینهٔ بخش «متن پاشان» باید به نظراتی از متفکران مدرن‌تر اشاره کرد. ساختارهای متنی غیرخطی کم چالش نشده‌اند و می‌توان نمودهایی از شباهت‌های روایات با ساختارهای نوعی غیرخطی ذکر کرد. وقتی آزبری از پولی‌فونی و کنترپوآن صحبت می‌کند می‌داند که از چه حرف می‌زند، اما به نظر شخصی من خرمشاهی «حجمی و حلقوی و اگر غریب ننماید، کروی» (که غریب می‌نماید) را بدون استدلال تحلیلی صحیح آورده است.

در بخش «نظرات ناباوران» برای هر سه بند باید منبع آورده شود. چون در حال حاضر این بخش از عقاید یک سری آدم نامعلوم («برخی» و «بعضی» و «اثبات‌گرایان» و «علم‌باوران»ی که اسم و رسم‌شان نیامده است) پرشده که بدون منبع و مدرک ارزشی ندارند.

زمانی که نظرات ناباوران منبع‌دار و متقّن شد می‌توان چکیده‌ای از آن را در ورودیهٔ مقاله جای داد. --شروین افشار ۰۹:۲۴, ۲۳ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

راستش در خصوص اتکا به نظرات خرمشاهی علت این است که بسیار در دسترس بود.قرآن و قرآن پژوهی. خود وی به چند منبع غیرفارسی در خصوص سبک قرآن اشاره کرده که فعلا دسترسی به آن برایم مقدور نیست و علت نقل قول زیاد این بود که می خواستم نوشته نظر شخصی نباشد و کمتر دوستان در اثبات پذیری آن خدشه کنند. من سعی می کنم سر فرصت از کتاب های انگلیسی موجود در اینترنت نظیر نظرات شیمل که جدید تر است استفاده کنم.
با توجه به اینکه هشدار افزایش طول مقاله ظاهر می شود، آیا موافقید اسامی و تعداد آیات حذف شود و به سوره ارجاع شود.--سید ۱۲:۱۹, ۲۳ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)