بحث:شیعه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

با درود.

به نظر من، واژه شیعه‌گری بار معنایی بیطرف‌تری دارد تا تشیع. تشیع را بیشتر کسانی استفاده می کنند که به کیش شیعه باور دارند و می خواهند با احترام از آن یاد کنند. همچنین واژه «شیعیان» یک حالت اشاره‌ای محترمانه دارد و شیعه‌ها یا پیروان شیعه به نظر من بیطرفتر است.

--ماني 20:15, ۲۵ ژانویه ۲۰۰۶ (UTC)

شیعه‌گری، صوفیگری و بابی‌گری همه را یاد کتاب کسروی می‌اندازد. در مقابل، واژه‌هایی مانند تشیع، تسنن، تصوف، بابیت و بهاییت از قدیم استفاده می‌شده اند و بی‌طرفانه‌ترند. محمود 20:42, ۲۵ ژانویه ۲۰۰۶ (UTC)
فکر می کنم کسروی هم از آنجا که تشیع و ... کمی بار جانبدارانه داشتند به استفاده از شیعه‌گری و ... روی آورد. «شیعه‌گری» یک حالت خردگرایانه نگریستن به کیش شیعه و وابسته و درگیر نبودن به اعتقادات را هم می رساند. البته سره‌گرایی هم از دلایل دیگر (یا شاید اصلی) این واژه‌گزینی از سوی کسروی بوده است.


شخصاً بر این باورم که ما باید روزی از این وابستگی شدید به باب‌های عربی مانند «تفعل» و پسوندهایی مانند «-یّت» بکاهیم و به ساختارهای فارسی روی بیاوریم. از اینرو شخصاً رواج یافتن اصطلاح «شیعه‌گری» بجای «تشیّع» را مناسب‌تر می‌دانم.

از آنجا که این یک ایده و گرایش شخصی است، روی واگردانی تغییراتی که داده‌اید اصرار خاصی ندارم.

پاینده باشید. --ماني 20:56, ۲۵ ژانویه ۲۰۰۶ (UTC) واژه ي شيعه گري واژه ايست مجعول و بي ريشه و غير مستعمل و اتفاقا داراي سو گيري عليه تشيع كه توسط احمد كسروي جعل شد اما رواج نيافت، لذا استفاده از واژه ي تشيع كه همواره توسط موافقان و مخالفان تشيع استعمال شده و بار علمي قابل اعتنا تري دارد به نظر بهتر مي رسد.--Nima-nima ۱۵:۱۹, ۱۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

بسمه تعالی

با سلام

جناب آقای مانی پارسا از نظر بنده نوشتن نام امامان شیعه (فقط نام بدون توضیح) برای کامل شدن مطالب این قسمت لازم است و این کار عملی غیر دانشنامه ای نمباشد. با تشکر از شما و سایر دوستان عضو

بنده خدا ۲۱:۵۳, ۱۸ مه ۲۰۰۶ (UTC)

با شما موافقم. با هم خواهیم کوشید تا نامها را بصورتی مرتب و منظم در این متن بیاوریم.

پاینده باشید. --ماني ۲۲:۰۵, ۱۸ مه ۲۰۰۶ (UTC)

با تشکر از شما برای مرتب کردن نام ها

بنده خدا ۲۲:۴۸, ۱۸ مه ۲۰۰۶ (UTC)


[ویرایش] تذکر

برخی از مطالب «بنده خدا» دانشنامه ای است و با تغییر لحن قابل استفاده است. همچنین ضمن تشکر از زحمات دوستان از آنها درخواست دارم وارد جنگ ویرایشی نشوند.--سید ۰۲:۰۵, ۱۹ مه ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] اختلاف شیعه و سنی

منظور شما را از لحن نامناسب در بخشی مقاله شیعه متوجه نمی شوم. آن بخش را من نوشته ام و لحن آن را غیر جانبدارانه و دانشنامه ای می دانم. لطفا در این مورد برایم بیشتر توضیح دهید.--سید ۰۳:۵۰, ۱۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

پس اجازه بدهید. کمی ویرایشش کنم. تا منظورم مشخص شود.به‌آفرید ۰۴:۳۷, ۱۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)مشکلش در جملات آغازین بود به طوری که عقیدهٔ خاصی را به عنوان حقیقت عرضه کرده بود و مخالفان آن را ناآگاه خوانده بود. البته الان هم خیلی مطمئن نیستم که بی مشکل است. چون نمی‌دانم که آیا تمام شیعیان در تمام طول تاریخ چنین برداشتی داشته‌اند و یا اینکه الان برداشت چنین است. من فکر می‌کنم این امر پس از تئوریزه‌شدن شیعه از دوران بعد از صفوی بوده‌است بنابراین شاید بهتر باشد که بگوییم «امروز اکثریت شیعیان معتقدند که ...» به‌آفرید ۰۴:۴۶, ۱۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

ببینید شیعه، سنی و صوفی بر خلاف مسلمان که چیز کاملا مشخصی است، مرزهای مشخصی ندارند. از این بین صوفی کاملا نامتعین است. شیعه هر چند دارای نظام اعتقادی و فقهی است، اما مثل کاتولیسیم متعین نیست. ما دقیقا اندیشه ارتدکس نداریم. البته برخی امور مثل اعتقاد به دوازده امام نزد امامیه مشترک است، اما در حوزه عقاید و احکام اختلاف نظر جدی بین علمای شیعه وجود دارد. لذا کم مطلب اعتقادی یا فقهی یافت می شود، که تمام شیعیان دوازده امامی بر آن اجماع داشته باشند. حتی من در این حد هم مطمئن نیستم که بگویم:«امروز اکثریت شیعیان معتقدند که ...» . اما بر اساس مطالعات مذهبی خود دریافته ام که سایر برداشت ها ناشی از تقلیل تشیع به یک امر فقهی یا سیاسی و تهی کردن آن از وجوه اعتقادی و معرفتی اش است. با این حال دوستیانی دارم که از من آگاه ترند. به آنها می سپارم که به مطالب آن مقاله نگاه کنند. زرشک هم می تواند کمک کند.

درخصوص تئوریزه شدن هم باید بگویم تشیع در زمان امام صادق توسط ایشان و شاگردانشان و سپس زمان بوییان توسط مجموعه ای از محدثین ، فقها، فلاسفه و متکلمین تئوریزه شده است. لذا اختلاف اعتقادی و فقهی اندکی بین شیعه در آغاز قرن اخیر با شیعه در قرن پنجم هجری وجود دارد.--سید ۰۶:۴۴, ۱۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

بله امام صادق را فراموش کرده بودم. ظاهراً خیلی از اصول شیعه از آن زمان قوام یافته‌است از جمله اینکه امام لزوماً نباید خلیفه باشد. به‌آفرید ۰۸:۲۰, ۱۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

به هر حال جدا از بحث بالا، شیعه جنبه های باطنی دارد، که کمی پیچیده است و بنابراین بر اکثر شیعیان پوشیده. بنابراین استناد مطالب به قرآن و اهل بیت و عدم تناقض آن با قرآن و عقل ملاک است و نه نظر یا باور اکثریت شیعیان. --سید ۰۸:۲۵, ۱۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

من به هیچ وجه اصراری روی نظرم ندارم. هر طور صلاح می‌دانید عمل کنید. غرض غایی من از پیش‌کشیدن بحث گوشزد این نکته بود که گزاره‌ای به صورت حقیقت مطلق که در آن مخالفان را ناآگاه خوانده‌اند نباید بدون منبع و با آن لحن بیان شود. اگر شما می‌گویید که این نظر اکثر شیعیان نیست من به هیچ روی مخالفت نمی‌کنم. فقط بگویید نظر کیست و نظر را به دارندهٔ آن منسوب کنید. توجه کنید که اگر نظر بیش‌از حد در اقلیت است شاید جای آن در مقالهٔ اصلی نباشد.به‌آفرید ۰۸:۳۰, ۱۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

فکر کنم منظورم را خوب توضیح ندادم. من آن مطلب را گذاشته بودم و منظورم این نبود، که مخالفان ناآگاهند. منظور من این است که یک برداشت عمومی و غیرتخصصی وجود دارد که تصور می کند، اختلاف صرفا بر سر خلافت و یا فقه است و این نظر هرچند احتمالا نظر اکثریت است، اما در تبیین تفاوت های اعتقادی شیعه و سنی بسیار سطحی و ضعیف است. من سعی ام این بود که در آن بخش توضیح دهم نباید به این برداشت سطحی اکتفا شود، بلکه تفاوت عظیمی در بینش شیعه و سنی نسبت به دین وجود دارد. من اصلاحاتی در متن اعمال کردم. ببینید آیا به حد کافی گویاست .--سید ۰۹:۵۹, ۱۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

به نظر من این بند:

برخی می‌پندارند اختلاف شیعه با اهل سنت صرفا بر سر جانشینی پیامبر است و بعدا در طول تاریخ اختلافات دیگری به آن افزوده شده‌است. اما از منظری تخصصی تر ریشه اختلاف در تفاوت در برداشت از دین است.

هنوز مشکل دارد. به این معنی که باید گفته شود منظور از منظری تخصصی‌تر چیست. آیا تمام آیات عظام چنین برداشتی دارند و اگر نه چه کسانی چنین می‌گویند. به علاوه به نظر من عبارت برخی می‌پندارند طفره‌آمیز است. چه کسانی شیعیان معمولی، مستشرقین، یا اهل تسنن؟

جدا از تمام این حرفها تا آنجا که من می‌دانم بلافاصله بعد از مرگ پیامبر و ماجرای سقیفه بحث تنها بر سر جانشینی بود و نه چیز دیگری و مسائلی مانند امامت (در مقابل خلافت) مطرح نبود. باید ذکر شود که این تئوری‌بندی از چه زمانی صورت گرفته‌است و اصلاً چه کسی کلمهٔ امام را در برابر خلافت مطرح کرده‌است (احتمالاً امام صادق). به هر حال با ذکر مدرک باید این چیزها آورده شود. اینکه فقط گفته شود اختلاف شیعه و سنی چیزی بیش از مسئلهٔ خلافت است و تلویحاً گفته شود که همیشه اینطور بوده‌است و نظر متخصصان هم همین است و کسانی که حز این می‌انگارند در اشتباهند یا متخصص نیستند به نظرم مشکل دارد.به‌آفرید ۱۰:۵۲, ۱۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

من اصلا نمی خواهم طفره آمیز سخن بگویم. منظر تخصصی یعنی منظر کلامی، عرفانی، فلسفی و منظر غیر تخصصی یعنی تعزیه ، روضه و فرهنگ عامه. ببینید از دیدگاه شیعه امامت دربرابر خلافت قرار ندارد. من در آن بخش مقاله تمام کوششم را کردم که همین امر را توضیح دهم. خلافت سأنی از شؤون امام است. لطفا به مقاله امام مراجعه کنید. شاید با ارجاع به آن مقاله این مشکل رفع شود. --سید ۱۱:۰۶, ۱۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

من قبول دارم که الان چنین است و امامت در تقابل با خلافت نیست. اما باید گفت چه کسی چنین چیزی را مطرح کرد. آیا از زمان مرگ پیامبر اینطور بوده‌است؟ تا آنجا که من می‌دانم نه و امام صادق این را مطرح کرد. نکتهٔ بعدی اینکه آیا تمام عارفان و تمام فلاسفه و تمام متکلمان نظرشان راجع به شیعه این است؟ به علاوه ممکن است مورخین نظری جز این داشته باشند و مثلاً بگویند دعوای اصلی شیعه و سنی بر سر خلافت است و نه برداشتهای دیگر از دین ولی بعدها شیعیان برای فاصله انداختن با سنیان چیزهای دیگر را هم مطرح کردند. اینها را به عنوان مثال می‌گویم و اصلاً نمی‌دانم چنین برداشتی وجود دارد یا نه. این که می‌گویید نظر متخصصان چنین است باید توضیح داد که متخصص یعنی علمای شیعه در حال حاضر! من با نظرات مطرح شده مشکلی ندارم می‌گویم دقیقاً باید نظر را به صاحب‌نظر منتسب کرد و گفت که نظر چه کسی‌است. اگر می‌گویید متخصص متخصص یعنی چه؟

به‌آفرید ۱۱:۱۷, ۱۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC) این طور که شما بیان کرده‌اید دارید فرض می‌کنید که یک حقیقت برتری وجود دارد که متخصصان از آن آگاهند ولی دیگران نه. ممکن است و به احتمال زیادی هم دارد که اینطور باشد. اما به این گونه نباید مطرح شود. به جای این باید فرضاً گفته شود: آیات عظامی چون آیت‌الله فلانی و فلانی معتقدند که اختلاف شیعه و سنی بیش از فلان است....

به‌آفرید ۱۱:۲۰, ۱۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

من الان که نگاه می‌کنم پاسخ خیلی از سؤالات را در اینجا داده‌اید. فکر کنم اگر پاسخها را داخل متن کنید بسیاری از مشکلات (البته از نظر من مشکل!) حل می‌شوند.به‌آفرید ۱۱:۲۷, ۱۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

من تغییری در آن بند دادم که به نظرم مشکل خود آن بند را حل کرده‌است. اما احساس می‌کنم که احتیاج به اطلاعات بیشتری در این مورد هست و یک بند کوتاه برای توصیف مناقشه کفایت نمی‌کند.به‌آفرید ۱۱:۳۳, ۱۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

دوست عزیز اینجا که گفته اید من پاسخ داده ام، کجاست؟؟؟--سید ۱۲:۴۱, ۱۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

منظورتان را از دیدگاه تخصصی‌تر مطرح کرده‌اید که می‌شود علمای شیعه. تاریخ پایان تئوریزه‌شدن شیعه را هم قرن پنجم هجری ذکر کرده‌اید. الان کافی‌است که بگویید تقابل امامت و خلافت و اینکه مسئلهٔ شیعه و سنی در برداشت از دین است توسط چه کسی مطرح شد.به‌آفرید ۲۳:۳۳, ۱۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

چگونگی شکل‌گیری مذهبهای شیعه و سنی

نخير. حرف شما کاملا خطا است. چون خنجی اين مطالب http://archiv.iran-emrooz.net/khonji/khonji.html را براي ايران امروز فرستاده است.Leosan ۰۱:۴۶, ۱۶ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC) لطفاً در چندجا پاسخ ندهید. بحث کامل در صفحهٔ بحث من.به‌آفرید ۰۱:۵۲, ۱۶ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)