شوشتری
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] محل اقامت شوشتریها
به طور کلی شوشتری منصوب به شهر شوشتر است و در اصل ساکنین اصیل شهر شوشتر در استان خوزستان ایران را شوشتری مینامند اما امروزه دیگر نمیتوان گفت که شوشتری دقیقا به معنای اهالی شهر شوشتر است زیرا که آنقدر اقوام دیگر به شوشتر و همچنین شوشتریان به مناطق دیگر مهاجرت کردهاند که تقسیمات جغرافیایی را نمیتوان ملاک واقعی تقسیمات قومی دانست. مثلاً در شوشتر علاوه بر شوشتریان، درصد بالایی از جمعیت شوشتر نیز مختص بختیاریها و عربها هاست.
همچنین در صد بالایی از جمعیت اهواز، و البته درصد پایینی از مردم آبادان، خرمشهر و مسجدسلیمان نیز شوشتریتبارند.(احمد نجفی شوشتری(کارآگاه علوی) و شهیدان جهانآرا و کلاهدوز از جمله شوشتری های مقیم خرمشهر بوده اند)
در استان های خراسان، گیلان و مازندران و آذربایجان نیز شوشتریتبارهایی زندگی میکنند که بیشتر به صورت تبعید به این مکانها منتقل شده اند. مثلاً خانوادههای با نامخانوادگی «شوشتری» در خراسان، عدهای از بزرگان شوشتر بودهاند که پس از تسخیر شوشتر توسط نادرشاه به آنجا تبعید شده اند.(اسماعیل شوشتری وزیر سابق دادگستری، سیدمحسن شوشتری مدیرعامل شرکت قطار شهری مشهد*، امیررضا شوشتریان نایب رئیس بورس زعفران در مشهد*، مرحوم شیخ فضل الله شوشتری امام جمعه فقید فاروج* و... از این جمله اند.)
شوشتریان در خارج از کشور اغلب در کشورهای عراق، هندوستان و تانزانیا هستند.
در عراق و بویژه عتبات عالیات شوشتریان زیادی بوده و هستند که اغلب آنها علمای بزرگ، طلاب و یا مراجع تقلید بودهاند که مدتی را در عراق سپری کرده و بازگشتهاند یا اینکه بطور دائم ساکن آنجا هستند. حتی شوشتریان در نجف اشرف صاحب حسینیهای تحت نام «حسینیه شوشتریها» هستند.(در وصیتنامه علامه کبیر محمدتقی شیخ شوشتری نوشته شده:«..قرار دادم ابتدا کتابهایم را به عنوان وقف عمومی از ثلث محسوب شده و اگر میسر بشود در اتاقی که هستند باقی بوده و طبقات از آنها استفاده کنند، والّا در مقام سید محمد بازار. و اگر در این شهر استفاده از آنها نشده به نجف در حسینیه شوشتریها نقل بشوند...» -مراجعه کنید به کتاب آفتاب شوشتر-چاپ اول ص۱۴۷)
در کشور هندوستان شخصیتی مانند علامه قاضی نورالله شوشتری معروف به شهید ثالث* و میر عبداللطیف خان شوشتری صاحب تحفه العالم (و بسیاری دیگر که مجال ذکر آنها در این نوشتار نیست) از جمله کسانی هستند که می توان آنها را مثل زد. شوشتریان در شهرهای کلکته و بمبئی بیش از سایر شهرهای هندوستان سکونت دارند. البته در کشور پاکستان کنونی هم که زمانی بخشی از هندوستان بوده مثلاً ایالت پنجاب و شهر لاهور، ممکن است امروزه شوشتریانی یافت شوند.
در تانزانیا خانوادههای شوشتری تبار در شهرهای زنگبار، باگومایو و تایورا* سکونت دارند که در برخی موارد هنوز به گویش خود پایبندند.
[ویرایش] خصوصیات
نژاد: سفید پوست (پارسی)
مذهب: مسلمان-شیعۀ اثنی عشر
گویش: شوشتری
لباس محلی: امروزه شوشتریان مانند اهالی بسیاری از شهرنشینان دیگر چون تهران، اصفهان و ... از لباس خاصی به عنوان لباس محلی و سمبلیک استفاده نمیکنند. اما آنچه که کهنسالان شوشتری تاکید میکنند این است که لباس محلی شوشتریان، معرف شغل هر شخص بوده است. ولی بطور عمومی دستار زرد طلایی، عبا، شلوار و جامه سفید «چِلواری» آن چیزی است که اکنون هم برخی بزرگان می پوشند.
شوشتریان از قدیم الایام هم کوچ نشین نبودهاند و اسکان داشتند و هماکنون نیز شیوۀ زندگی ایشان هر کجا که باشند به صورت عشیرهای نیست. راه معیشت ایشان در درجه اول صنایع بوده و هست. پس از صنایع بترتیب تجارت و بازار و کشاورزی در بین شوشتریها جایگاه خاصی دارد.(در بخش تحت عنوان راههای معیشت بررسی می شوند)
شوشتریان مردمی صلحجو هستند که از نظر فرهنگی نیز افراد تحصیلکردۀ فراوانی دارند. شوشتریها که از قدیمیترین اقوام ساکن در خوزستان هستند؛ سالهاست که در مجاورت اقوام دیگر خوزستانی مثل بختیاریها و اعراب زندگی میکنند و با ایشان داد و ستد دارند.
[ویرایش] راههای معیشت
چنانکه پیشتر اشاره شد شوشتریان از قدیم الایام شهرنشین بودهاند و طرز زندگی آنان شهری است و اولویتهای معیشتشان صنایع، تجارت و بازار و کشاورزی است.
صنایع: مجموعه آبشارهای شوشتر بهعنوان یک مجموعه بزرگ صنعتی باستانی دلیلی قاطع بر اهمیت صنعت بین مردم شوشتر بوده است. مادام ژان دیولافوآ این مجموعه را بزرگترین مجموعه صنعتی پیش از انقلاب صنعتی می داند(کتاب ایران، کلده و شوش). مجموعه آبشارها بیشتر مربوط به تولید صنایع غذایی بوده و صنایع نساجی نیز جایگاه ویژهای بین مردم داشته و دارد. چنانکه هماکنون عمده فامیل های قدیمی شوشتریها به همین صنعت اختصاص دارد.(عباباف، دیبایی، کجباف، شالباف، حلاج، ترتیفی و...) در گذشته بهترین بافندگان پرند و حریر و دیبا از شوشتریان بودند. در ادامه به تعدادی از متون در رابطه با دیبا، پرند و حریر شوشتر اشاره می کنیم:
- نام ششتر در ادب و روایات ایرانی با «دیبا» و «دیبه» همراه بوده و دیبای شوشتر در همهجا زبانزد است.(فرهنگ اساطیر،دکتر محمدجعفر یاحقی-ص۱۹۹بهبعد)
- از شوشتر جامههای دیبای گرانمایه خیزد و کسوت خانه کعبه سازند آنجا، و سلطان را آنجا طراز باشد.(المسالک و الممالک، اصطخری، ص۹۲)
- دیبای شوشتر معروف است و آن را به همه نواحی دنیا می برند و در زمان حیات استار کعبه و بیت الحرام از دیبای کعبه تهیه می شد تا آنگاه که سلطان فقیر گشت و بدرود زندگی گفت و این فریضه از وی ساقط شد. برای همه پادشاهان عراق در شوشتر طراز آماده می کنند.(سفرنامه ابن حقول(قرن۴) ص۲۸)
- اهالی شوشتر در بافتن پارچههای ابریشمی و نخی استادند و دیبای شوشتر همه جا معروف است.(مقدسی(قرن۴)-ج۲-ص۶۱۱)
- صبا را ندانی زعطار تبت - - - زمین را ندانی ز دیبای ششتر(ناصرخسرو:دیوان اشعار-ص۲۱۱)
- گوید در آفرین تو هر روز مدحتی - - - آراسته بگونهٔ دیبای شوشتر(عبدالواسعجبلی در مدح سلطان سنجر)
- گه از سنبل حجابی بر فراز پرنیان پوشد - - - گه از عنبر نقابی بر طراز شوشتر بندد(عبدالواسعجبلی در مدح معشوق)
- در آب و آتش راندم همی گشت مرا - - - به مدح شاه چو دیبای ششتر آتش و آب(مسعود سعد)
- چندین حریر و حله که پوشید بر درخت - - - مانا که برزدند به قرقوب و شوشتر(کسایی)
- مه طرازی است بدست چپ گردون شب عید - - - نقش آن گویی در شوشتر آمیخته اند(خاقانی)
- سوس را با پلاس کینی نیست - - - کین او با پرند شوشتر است(خاقانی)
- خود دل و طبع او ز سیم و شکر - - - کان طمغاج و باغ شوشتر است(خاقانی)
- حبش را زلف بر طمغاچ بندد - - - طراز شوشتر در چاچ بندد(نظامی)
- هست بر هر بام گوئی صد بهار قندهار - - - هست در هر کوی گویی صد طراز شوشتر(قطران)
- از روی چرخ چنبری رخشان سهیل و مشتری - - - چون بر پرند ششتری پاشیده دینار و درم(لامعی)
تجارت و بازار: شوشتر به دلیل موقعیت ویژهای که دارد و بین دو ایل لر بزرگ(بختیاری) و اعراب خوزستان قرار دارد همواره در طول تاریخ محل تامین نیازهای ایلهای پیش گفته بوده و بر این اساس بازارهای آن همیشه پر رونق اند. قیصریه شوشتر (بازار چهارسو) تا نیم قرن پیش وجود داشته و با احداث خیابانهای مرکزی شهر هیچ اثری از آن باقی نمانده است. اما کاروانسراهای بسیاری هنوز حکایت از شکوه بازارهای قدیمی دارد. ابن بطوطه، جهانگرد مراکشی شوشتر را اینگونه توصیف می کند:
- «شهری بزرگ، زیبا، خرم و دارای پالیزهای نیكو و باغهای عالی است این شهر محاسن زیاد و بازارهای معتبر دارد و از شهرهای قدیمی است. در دو طرف رودخانه باغ قرار دارد و محاذی دروازه دسبول مانند بغداد و حله جسری از كشتيهای كوچك درست كرده اند، ميوه در تستر(شوشتر) فراوان است، خيرات و بركات این شهر بسیار و بازارهای آن در خوبی بی مانند می باشد.»
هماکنون هم بازار شوشتر جزو بازارهای پر رونق خوزستان محسوب میشود. شوشتریان مانند اصفهانیها کاملاً با فنون تجارت آشنایند و ازین رو است که اغلب سرمایهداران و بازاریهای اهواز، خرمشهر، مسجد سلیمان و برخی سرمايه داران بازار بزرگ تهران را شوشتریان تشکیل میدهند. در تجارت با خارج از مرزهای ایران نیز شوشتری ها حرفی برای گفتن دارند. هماکنون بسیاری از اسناد و فاکتورهای تجارت، بخصوص با شهرهای هندوستان و آفریقا بین خانوادههای شوشتری به یادگار نگهداری میشود.
کشاورزی: کشاورزی نیز به دلیل حاصلخیز بودن جلگه خوزستان و وجود آبهای فراوان در بین تمامی خوزستانی ها از جمله شوشتریها مرسوم بوده است. وجود سدها و قناتهای متعدد همه به رونق کشاورزی این دیار یاری می رسانده اند. دشتهای عمده کشاورزی شوشتر دشت میاناب، دشت عقیلی و دیمچه بوده است.
[ویرایش] شوشتریان از نظر فرهنگی
شوشتر از لحاظ ادبیات (شعر، ترانه، ضربالمثل، حکمت، لطیفه و طنز) و همچنین موسیقی بسیار غنی است. مثلاً از لحاظ موسیقی نام شوشتری به عنوان یکی از انشعابات دستگاه شور در موسیقی سنتی ایرانی ثبت شده است و لازم به ذکر است که خواننده معروف ایرانی (معین) ترانۀ «ترمه و اطلس بیارید» را با ملودی شوشتری خوانده است. از میان شوشتریان دانشمندان، علما، مجتهدین و شخصیتهای برجستهای همچون ابوالعلاء شوشتری، قاضی نوراله شوشتری، پروفسور نادر شوشتری شیخ مجتهد شوشتری و شیخ محمد تقی شوشتری برخاستهاند به عنوان مثال مرحوم علامه آیتالله العظمی شیخ محمد تقی شوشتری معروف به شیخ شوشتر که مردم خوزستان احترام زیادی بر او قائل بودند و هستند و ایشان کسی بودند که مرحوم دکتر شریعتی دربارهشان در کتاب انسان و اسلام (صفحه هشتاد) نوشته است: «کوهی از علم و تحقیق و در کنارش انبوهی از کار، در گوشۀ دورافتادۀ شوشتر نشسته و نامش را هم کسی نشنیده است» آیت الله امجد در مورد آیت الله شوشتری گفته: «شیخ شوشتری در زمان حیاتشان برای شوشتر منشاء برکت و در زمان وفاتشان نیز با برجای گذاشتن کتابهایشان در کتابخانه آستان قدس رضوی برای مردم این منطقه برکتی است که هر شوشتری با افتخار خود را به جناب شیخ مرتبت و متصل میکند...در شخصیت شیخ شوشتری نقاط ناشناختهای است که شاید به این زودی ها شناخته نشود» شیخ شوشتری یکی از بزرگترین علمای رجال و عالم شیعه و تسنن بود که کتابخانه شیخ در سال 74 همزمان با سال وفاتش به آستان قدس رضوی اهدا شد.(لینک)
[ویرایش] موسیقی شوشتری
مایه و گوشه شوشتری در موسیقی ایران معروف است، آهنگ شوشتری گوشهای است از دستگاه همایون. از همایون دو گوشه مشتق می شوند: یکی گوشه شوشتری و دیگری اصفهانی. شوشتر بر روی تمام دستگاههای موسیقی ایران آهنگهای محلی دارد و برای هر کدام از دستگاههای موسیقی ایران یک ردیف محلی در شوشتر اجرا میشود. برای نمونه ردیف دستگاه شور بدین قرار است:دشتی، درفیلی، نظامی، بختک یا کمری، غم انگیز، قره العین، نورالعین، دشتستانی، مکوندی و دشتی راستا. خود مایه شوشتری را، اگر شوشتریها بخوانند اصل آهنگ است، زیرا همان مایه شوشتری با اشعار محلی خوانده میشود و گیراتر است. بر هر دستگاه موسیقی ایران، شوشتر یک ردیف محلی موافق همان دستگاه را دارد.جز آذربایجان، به ویژه تبریز، گمان نمیرود در هیچ یک از شهرهای ایران روی دستگاههای موسیقی ایران این قدر ردیف محلی داشته باشند. در هر شهری تنها بر روی یک یا دو دستگاه از موسیقی ایران ردیف محلی دارند، یعنی آواز محلی را موافق یک یا دو دستگاه می خوانند، اما در شوشتر موافق همه دستگاهها آهنگ محلی دارند. اغلب باغبانها، بافندهها و بیشتر مردم، موسیقی را خوب می دانند و محلی خوب می خوانند.(افشار سسیستانی، ایرج، خوزستان و تمدن دیرینه آن، ج2، ص725و726)
[ویرایش] گویش شوشتری
گویش شوشتری بسیار نزدیک به گویش دزفولی است و تفاوتهای بسیار کمی باهمدیگر دارند طوری که شوشتریان و دزفولیها به راحتی میتوانند با هم صحبت کنند و تشخیص تفاوت شوشتری و دزفولی برای افراد ناآشنا تقریباً غیر ممکن است. میتوان چنین تصور نمود که گویش شوشتری و دزفولی در اصل یکی بوده که به تدریج تحت تأثیر زبانها و گویشهای دیگر قرار گرفتهاند. با در نظر گرفتن موقعیت جغرافیایی شوشتر و دزفول، میتوان گفت که شوشتری از گویش بختیاری و دزفولی از گویش لری (لرستانی) اثرپذیر بودهاند.
شوشتری و دزفولی در اصل گویشی منشعب از فارسی پهلوی بوده است که با خوزی باستان آمیخته شد و به مرور زمان تحت تأثیر فارسی دری قرار گرفت و امروزه تنها آثاری از فارسی پهلوی و خوزی باستان در آن دیده میشود.
در بررسی گویش های فارسی خوزستان معمولاً مبنا را گویش شوشتری قرار میدهند. نیز مرحوم علی اکبر دهخدا در لغتنامه خود از واژگان شوشتری بسیار مدد جسته است و معنی بیش از ۷۰۰ لغت را از واژه نامه گویش شوشتری (چاپ فرهنگستان ادب فارسی) بیرون آورده است.
گویش شوشتری و دزفولی را میتوان فراتر از یک گویش دانست زیرا که از نظر دستوری و لغوی تفاوتهای زیادی با فارسی رایج دارد. شوشتریان و دزفولیها با وجود تسلط به فارسی دری، به زبان خودشان بسیار علاقهمندند و به جز در مواردی مانند نطق و خطابه و نوشتار سعی میکنند هرجا که باشند با همدیگر محلی صحبت کنند و راز بقای شوشتری و دزفولی وجود همین علاقه است .
ح، ع، ق در این گویش تقریباً به صورت عربی تلفظ میشود و این تلفظ حتی به برخی از کلمات ایرانی الاصل نیز سرایت کرده است. مثل: عَسب (اسب)، عَفتُو (آفتاب)، فحمیدن (فهمیدن) و ...
تقاوتهای شوشتری با دزفولی: این تفاوتها به قدری کم است که میتوان آن را نادیده گرفت. عمدۀ تفاوت را میتوان در پنج مورد دانست :
الف- ضمایر شخصی منفصل:
شوشتری: مُ، تُ، او، اَما، شَما، ایشون (من، تو، او، ما، شما، ایشان)
دزفولی: مُ، تُ، او، اُمون، شُمون، اوشون
-
ب- زمانها:
در شوشتری ماضی استمرارای با اضافه کردن «بِ» به ابتدای بن ماضی ساخته میشود. مثلاً بِگفت (یعنی میگفت) اما در دزفولی ماضی استمراری متداول نیست و آن را به وسیلۀ دیگر بیان میکنند .
-
ج- تلفظ بعضی از افعال:
شوشتری و دزفولی بودن را از تلفظ دو فعل میتوان تشخیص داد:
شدن: در شوشتری، بوئِسَّن (buessan) اما در دزفولی، بیئِسٌَن (biessan) است .
کردن: در شوشتری، کُردن (kordan) اما در دزفولی، کؤردن (kördan) است .
-
د- مصادر منتهی به (سٌن):
در دزفولی مصادری که به (سٌن) حتم میشود فراوانتر از شوشتری است.
-
ه- دزفولی گود! است:
دزفولیها «یاء» و «واو» مجهول قدیم را (البته به صورت تغییر شکل یافته) تلفظ میکنند که به قول شوشتریها اصطلاحاً «دزفولیها گود صحبت میکنند».
یاء مجهول به صورت «ey» مثل «shemsheyr» (شمشیر)
واو مجهول بیشتر به صورت ö مثل «gö» (گاو)
[ویرایش] منابع
- کتاب فارسی شوشتری (عید وزیری)
- کتاب نگاهی به گویشنامههای ایرانی (دکتر علی اشرف صادقی)
- کتاب انسان و اسلام (دکتر علی شریعتی)