نسلهای روشنفکری در ایران
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
روند تاریخی جریان روشنفکری در ایران به لحاظ طرز برخوردشان با وقایع و نیز نگرششان به جامعه نیز روشهای آنان در راستای اجرای اندیشههای خود،را میتوان در چهار گروه تقسیم بندی کرد.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] روشنفکران نسل اول
نسل اول روشنفکری که پس از شکست ایران از روسیه پا گرفته بود و تا زمان به قدرت رسیدن رضا شاه تداوم داشت بیشتر بر برپایی نهادهای سیاسی و اجتماعی غرب در ایران تلاش میکردند. در جریان انقلاب مشروطه و ایجاد مجلس و کاهش قدرت سلطنت این امر کاملاً مشاهده شد. برخی از روشنفکران نسل اول خواهان اروپایی شدن کامل ایرانیان بودند و معتقد بودند که باید از سر تا پا فرنگی شویم تا بتوانیم پیشرفت کنیم. البته این طرز تفکر در غرب هم رواج داشت به نحوی که برخی از متفکران اروپایی علت رشد صنعتی و قرهنگی اروپا را در خون و نژاد اروپاییان میدانشتند.
هر گروه روشنفکری خود را متعلق به فرهنگ اروپایی خاصی میدانسته است زیرا تنها راه اروپایی شدن دیده میشده. برای مثال طرفداران انگلیس، آلمان، فرانسه و روسیه گروههای خاص خود را تشکیل میداده اند.ویژگی مشترک این نسل روشنفکری کاهش قدرت روحانیت در جامعه و سیاست بوده است.
این گروه با آنکه پیشرفت ایران را در سر داشتند ولی نمیتوانستند در جو سیاسی آن روزگار موثر واقع شوند. و گاها در حد تشکیل و تشکیلات مخفی مانند فراموشخانهها میماند.
از پیشروان این نسل میتوان به طالبوف و میرزا ملکم خان اشاره کرد.
[ویرایش] روشنفکران نسل دوم
پس از مشروطیت زمینه مناسبی برای فعالیت روشنفکران بوجود آمد ولی با بر تخت نشستن رضا شاه دوره اول روشنفکری به پایان رسید و نسل دوم روشنفکری بوجود آمد. این نسل روشنفکری با الگو گیری از غرب سعی داشت که مفاهیم جدید غربی را در ایران پیاده سازد. سیاست همگن سازی فرهنگی و اجتماعی در آن دوره محبوبیت فراوانی یافته بود زیرا در غرب نیز چنین ایدههایی طرفداران بسیاری داشته است. ایجاد نهادهای جدید مانند مدرسه و دانشگاه از کارهای این گروه از روشنفکران بوده است. این نسل برخلاف نسل قبلی نه تنها در جهت غربی شدن تلاش نمیکرد برعکس بر ظرفیتهای فرهنگی و تاریخی ایران تکیه میکرد. از آنجایی که تفکر آن دوران برمبنای کشور تک فرهنگی استوار بوده لذا سرکوبی سایر فرهنگهای کشور به اوج خود رسید. ایدههایی نظیر ایران بزرگ و تاریخ هزاران ساله و غیره محصول این نسل از روشنفکران بوده است.
از چهرههای بارز این نسل میتوان به فروغی، تقی زاده، جمالزاده و نیما یوشیج اشاره کرد.
[ویرایش] روشنفکران نسل سوم
با ایجاد دانشگاهها و مدارس ایرانیان با سرعت بیشتری با اندیشههای غربی آشنا شدند زمینه ایجاد نسل سوم روشنفکری بوجود آمد. با رشد افکار چپ و نیز تقویت اسلامگرایان نسل سوم روشنفکری پا به عرصه سیاسی ایران گذاشت. از پیشگامان این نسل میتوان به حمید عنایت، ناتل خانلری و سید فخرالدین شادمان اشاره کرد.
نسل سوم برخلاف نصل پیش غرب را نه تنها مقدس نمیشمرد بلکه آن را شیطانی و منحوس میدانست. دو نگرش متفاوت در این نسل نمود داشته است: اسلامگرایان و سوسیالیستها
ویژگی مشترک این روشنفکران را میتوان در دو دشته خلاصه کرد. 1- این روشنفکران جامعه و افراد جامعه را نقد میکردند و نیز در مورد رفتارهای درست و یا نادرست قضاوت میکردند و نیز تحت تأثیر توتالیتاریسم خواهان برپایی نظامی بودند که تنها دیدگاه خودشان در آن حاکم باشد. 2- این نسل از مدرنیزاسیون محلی دفاع میکردند و از غرب و نظام آن متنفر بودند.
از چهرههای بارز این نسل میتوان به اعضای سازمان فداییان خلق و نیز جلال آل احمد و علی شریعتی اشاره کرد.
[ویرایش] روشنفکران نسل چهارم
در این دوران با تغییرات اساسی در گروههای چپ ایران و نوسازی دیدگاههای سوسیالیستی براساس شرایط جدید بین المللی و نیز با به پایان رسیدن شور و شوق اولیه انقلابی در ایران نسل جدید روشنفکری در ایران در حال پا گرفتن میباشد. این نسل روشنفکری که بیشتر در بین نسل جوان از حمایت زیادی برخوردار است سه نسل گذسته روشنفکری را رد میکند و بیشتر مایل به گفتگو و پذیرش نظرهای مخالف است. این نسل به جای بهره برداری مدوار از غرب به مدرنیته توجه دارد. برخلاف نسلهای پیشین نظام چند حزبی، فدرالیسم و پذیرش منطقی غرب در این نسل رواج دارد.
از چهرههای بارز این نسل میتوان به شمس الواعظین، اکبر گنجی اشاره کرد.
[ویرایش] منابع مفید برای مطالعه بیشتر
فریدون آدمیت. شورش رژی. چاپ دوم تهران انتشارات پیام
علیرضا علوی تبار. اقتصاد سیاسی - خطوط سیاسی بعد از انقلاب اسلامی- موسسه تحقیقات آموزشی و برنامه ریزی. 2003 تهران
رحیم جهان بیگلو. موج چهارم. ترجمه منصور گودرزی - تهران انتشارات نی 2003