فرهاد چهارم
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
اشك ۱۴: فرهاد چهارم بعضی مورخین ، پاكر را اشك چهاردهم دانسته اند ، ولیكن این عقیده با اینكه او در زمان پدرش كشته شد موافقت نمی كند . فرهاد چهارم همین كه به تخت نشست برادرهای خود را نابود كرد پدرش اُرُد كه او را ملامت نمود نیز به قتل رسانید.
[ویرایش] جنگ با روم
فرهاد به قدری با نجبا سختی می كرد كه بعضی از آنها جلای وطن كردند و مُنِ زس – یكی از سردارن نامی او – نزد مارك اَنْتوان كه یكی از سه زمامدار امور روم و والی مصر بود ، ( دو نفر دیگر اوكْتاویوس و لِپید بودند ) رفته به او گفت حالا موقع آن رسیده كه روم از ایران انتقام شكست كراسوس را بگیرد . فرهاد وقتی كه خبر را شنید از سردار مزبور استمالات كرده ، احضارش نموده و آنتوان توسط او از فرهاد خواهش كرد كه بیرقهای رومی و اسرایی را كه حیات دارند به روم مسترد دارد . ولی این ظاهر كار بود و باطنا آنتوان تهیه جنگ می دید . وقتی كه تجهیزات او كامل شد با لژیون هایی كه عده نفراتشان به صدهزار می رسید عزیمت ایران نمود و پادشاه ارمنستان آرتاواردس شش هزار پیاده و همان قدر سوار به او داد . آنتوان می خواست از طرف فرات وارد خاك ایران شود ، ولی چون دید پارتی ها همه جا را گرفته ، محكم دارند به طرف ارمنستان رفت ، پادشاه ارمنستان به او گفت كه تمام قشون ایران در نواحی فرات است و بنابراین به سهولت می توانی به آذربایجان حمله برده پایتخت آنرا كه پْرَاَسْپا ( در پارسی قدیم " فْرادَاَسْپه " می گقتند . این شهر در ۲۵ فرسخی دریاچه ارومیه از طرف جنوب شرقی واقع بود و اكنون مرسوم به تخت سلیمان است ) است تسخیر كنی . او به طرف این شهر روانه شد ، و چون به آنجا رسید ، دید شهر محكم است و ساخلو كافی دارد . این بود كه منتظر ورود بار و بنه قشون و ادوات محاصره گردید . اما پارتی ها با اسلوب جنگی خودشان بنای تعرض نسبت به رومی ها گذارده ، ده هزار نفر از آنها را كشتند . متعاقب این حمله ، قشون اَرتاواردِس نیز از پارتیها شكست فاحشی خوردند و كار آنتوان سخت گردید . در این حیص و بیص پارتی ها بنهء قشون او را هم زده قنایم زیادی برگرفتند و زمامدار رومی چاره را منحصرا در این دید كه عقب نشینی كند و راه كوهستان را پیش گرفت تا از سواره نظام پارتی ها در امان باشد ، ولیكن راه كوهستان دو روز بیش نبود و روز سوم همین كه وارد جلگه شد پارتی ها فورا پدیدار شده ، بنای تعرض را گذاشتند . بعد در مدت ۱۹ روز كه او در خاك ایران بود هشت هزار نفر دیگر از رومی ها كشته شدند و بعد از عبور از اَرَس اگر چه پارتی ها دیگر او را تعقیب نكردند .ولیكن از سرمای زمستان و فقدان آذوقه و مشقات راه ، باز هشت هزار رومی دیگر مردند و باقی قشون روم خسته و فلاكت زده جانی بدر بردند . خط عقب نشینی رومی ها از كنار شرقی دریاچه ارومیه و محلهایی بوده كه در حوالی تبریز امروزی واقع است . پلوتارك نوشته كه آنتوان در این سفر وقتی كه مشقات و صدمات عقب نشینی را میدید همواره می گفت : (( آی ده هزار نفر )) و منظورش آن ده هزار نفر یونانی بود كه در زمان اردشیر دوم بعد از كشته شدن كورش كوچك از كوناكسا عقب نشینی كرده ، تمام این صدمات را متحمل شدند . تمجید آنتوان از یونانی های مذكور بجاست ، ولیكن اگر تفاوت اوضاع این زمان و زمان اردشیر دوم را در نظر آریم رنج و محن رومی ها به مراتب بیشتر بوده ، چه در آن زمان از كوناكسا تا طرابوزان متعرض ده هزار نفر یونانی مذكور نشد و در این جنگ ، هشتاد هزار نفر رومی وقتی كه از ایران خارج می شدند شكر می كردند كه از دست تیر اندازان ایرانی برستند .
[ویرایش] منبع
پيرنيا،حسن(مشيرالدوله)،ايران باستانی ،دنيای کتاب ۱۳۶۲ ص ۲۳۳