بحث:خدامداری

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

متن زیر قاعدتا باید از صفحه بحث به صفحه مقاله منتقل شود. اما این واژه بسیار ناآشناست و به دوستان توصیه اکید می کنم، تا زمانی که این متن به منبع موثقی ارجاع نداده است، آن را به شکل موجود حفظ کنند.



[h""خدامداری""

  • خدامداران خود را پژواک و تکرار صدای انبیا و اولیا می دانند . آنها معتقدند که حرفشان تازه نیست بلکه هر آنچه از پیام انبیا و اولیا به گوش بشر نرسیده است را به گوش جهانیان می رسانند .
"دین نه ادیان"
  • خدامداران به چیزی به نام ادیان اعتقادی ندارند آنها دین را فقط یک دین میدانند. آنها می گویند که آنچه به نام دین مسیحیت در اروپا دیده می شود "فرهنگ" است نه دین! آنها مسلمانان را در حال زندگی کردن فرهنگ کشور خود می بینند نه دین! بنابر این، دین یک است. واحد است. هر آنچه به نام دین می بینیم فرهنگ است که نام دین بر خود نهاده است. فرهنگ ایرانی یا عربی یا افغانی روی خود نام دین اسلام نهاده است در حالیکه دین یک پیام است نه چندین پیام! آنها می گویند از آدم تا ابدِ تاریخ، فقط یک دین است. پس فرهنگهای متفاوت داریم و نه دینهای متفاوت.
اسلام مصطلح و مسیحیت موجود و یهود و شینتو و .... همه و همه فرهنگند نه دین! دین نور است و تابیدنی است و فقط در پاکان می تابد که این پاک می تواند از هر فرهنگ و نژاد و کشور باشد. یک انسان پاک در حال دین ورزی بوده و مسلمان به معنی لغوی کلمه است چه بداند و چه نداند .
"ملاک دین ورزی"
ملاک دین ورزی پیش خدا، برای بندگی و عبودیت، فقط و فقط پاکی و خدمت و روحیه خیریت خواهی است . هر کس روانشناسی سازندگی و محبت دارد در حال دین ورزی است و لاغیر و لذا انسان پاک و خدمتگذار، در هر فرهنگی که باشد و در هر کشوری، اگر در حال خدمت و سازندگی باشد و به خدا و وجود حساب و کتاب معتقد باشد، اجر ِ او طبق سوره بقره در قرآن محفوظ است آنجا که قرآن می گوید " ازشما مومنان و یهود و نصارا و صابئین( بت پرستان و ستاره پرستان!) هر که به خدا و روز قیامت معتقد بوده و عمل صالح انجام می دهد اجر او پیش خدا محفوظ است" . بنابراین یک دانش پژوه در فرهنگ هندو یا بودا که روحیه خدمت دارد مسلم و تسلیم و در خط انبیا از جمله عیسی و موسی بوده اما یک مسیحی یا مسلمانی که با تخریب این و آن، درپی ارضای حسادتهای خویش است و در پی تعریف از خود است از دین خارج است.

پس!... از چهار دسته ای که یکی ادعای دینی دارد و دیگری معلومات دینی و سومی متظاهر است به دین ورزی کسی که دین را زندگی می کند .او که دین را زندگی می کند در حال دین ورزی است و برای خداوند ارزشمند است. او تسلیم فطری خداست چه بداند و چه نداند. چه بپذیرند و چه نپذیرند.

روشن است که در روز حساب که هر لحظه است تا قیامت. خداوند با این ملاک؛ اینکه دین را زندگی می کنی یا غیر خدا را با تو بر خورد خواهد نمود. زبان تو، ادعای فرهنگی و دینی تو، لباس تو، نژاد تو،ایدئولوژی تو، جناح سیاسی تو، نژاد و طایفه تو، آگاهیهای دینی تو اینها هیچکدام اصالت نداشته و مشکلی از کسی حل نمی کند.
" تعریف دین "

خدامداران به هیچوجه دین را جدا از هر آنچه در هستی هست تعریف نمی کنند. آنها گستره دین را همه هستی می دانند. در نگاه خدامداران ذوب فولاد و پرواز پرنده و انفجارهای خورشیدی و آداب عبادت و عیادت همه دینند! هر کس در هر حالی که هست در حال دین ورزی است . تنها سطح و مرتبه دین ورزی است که فرق دارد. کسی که در حال آشپزی است و کسی که روزه دارد هر دو در حال دین ورزی هستند . کودکی که به طرف مدرسه می رود و یک قاضی و یک خلبان همه در حال دین ورزی هستند. اینکه دین چیست ؟ ممکن نیست تعریف شود زیرا دین همه است. همه چیز است . چیز به معنای ریاضی کلمه و بالاتر از آن چیز به معنای دینی کلمه، یعنی هر آنچه جدا از دیگری هویت و وجنه ای دارد خواه اسمی داشته باشد و یا نداشته باشد دین است.

قایم کردن غذا از دست کودک .حرف حسابی و حرف غیر حسابی و تعداد روشن و خاموش شدن یک بخاری اتوماتیک هر کدام برای خود شعور و آگاهی و وجنه جدا دارند و شما بیندیشید به بینهایتها از این بودنها که هر کدام وجنه خود را دارند و این همه با هم در ارتباط و آگاه به هم بوده و خلاصه؛ کل آیه ها و بودنها و کل رابطه بین آنها یعنی سنتها همه دین است.
دین نور است نوری که هستی برآن قوام گرفته است. اگر فیزیکدانها می توانند نور را تعریف کنند و بفهمند! نوری که هنوز نور سازنده هستی نیست! ما هم می توانیم دین را که نوری فوق نور است را بفهمیم. روزی که آن نور شناخته و فهمیده شود آنوقت می شود گفت که دین فهمیده شده و در قالب تعریف در آمده است .
" راه دین فهمی"
اینگونه نیست که با مطالعه کتابها و آشنا شدن با نظزیات چندین عالم دینی بشود دین را فهمید. اصولاً هر کتابی که در آن نظرات مختلف دینی وجود دارد غلط است!  زیرا دین یک پیام است نه چند پیام . برای فهم دین،  روش مراجعه به کتاب و آراء این و آن منسوخ است اگر چه فوایدی دارد. 
راه بعدی مراجعه به عقل است. تعقل است. گزاره ها و آموزه های دینی را بشنویم و روی آنها بیندیشیم. در مسیحیت و در اسلام و هندو بسیار اندیشیده اند. می پذیریم که عقل هدیه ی مبارکی است و رابط خدا و انسان است . چراغ راهنماست . اینها همه درست است. بهتر بگوئیم عقل روح به تصرف و در خدمت جسم در آمده است، اما خدامداران می پرسند دین فهمی با عقل ِ چه کسی و با کدام عقل؟ عقل قدرت مدار ؟!عقل شهرت مدار؟! و ... خدامداران به تأسی از همه انبیا همچون موسی در خدمت شعیب و عیسی و محمد و زهرا، راه تزکیه را راه درست دین فهمی می دانند . آنها می گویند که دین نور است و فقط در پاکان می تابد و باید پاک بود و پاک شد.
شعار خدامداران اینست " پاک آمده ایم.پاک بمانیم و پاک برویم" خدامداران راه دین فهمی را راه ابراهیم و داود و سلیمان می دانند اینکه پاک باشیم و گناه را حتی از مخیله خود نگذرانیم. در این صورت به دین فهمی می رسیم چنانچه نوح رسید با اینکه نجار بود و محمد با اینکه اُمی بود .
پس از سه راه دین فهمی، یکی راه مطالعه و کتاب و دیگری راه تعقل، راه سوم که راه تزکیه است پسندیده و مقبول و ممکن است اگر چه دو راه دیگر هم قابل احترام و تشویقند اما برای بزرگ شدن ظرفیت و ظرف. ظرفی که می خواهیم از اقیانوس معارف وحیانی و الهامی برداشته سیراب از می ناب الی شویم.


    • " دین چیست "

خدامداران می گویند وقتی که هیچ نبود و هیچکس، آنگاه خدا بود. خداروح را آفرید و روح همه است . همه جا را پرکرده است و هر چه هست را می توان از روح رقیق تا روح ثقیل الی ماده مفرد و تا کرات و کهکشانها همه را جلوه های پی در پی روح دانست و چون روح همه است و همه جا، هستی آخر ندارد و خدامداران مایلند به دنیا اعلام کنند که عالم محدودیت ندارد و لذا دانشمندان توجه کنند.

خداوندی که روح را آفرید. با مدیریت مدام و دائم خود، روح را در رحمان جلوه داد و از آنجا در رحمت . رحمت در عشق جلوه کرد و عشق در محبت جلوه نمود. محبت در نور جلوه کرد نه این نور! این نور در جلوه های بعدی آمد تا ماده، و از آنجا خلقت وارد فاز مادی شد.
دین نور است این نوری که قوام هستی از آن است . این نور در پاکانی که گناه نمی کنند. در توبه کنندگان دائم و در خدمتگذاران می تابد . چه مقدار از نور در کسی تابیده به همان اندازه با ایمان است . به این ایمان تا چه اندازه تعهد دارد به همان اندازه در عبودیت و بندگی است .
بنابر این می بینیم که خدامداران نگاه دیگری به دین و به جهان و به انسان و به خدا دارند که قابل مقایسه با هیچ گفته ای تا امروز از طرف آدمیان نیست کم کم بیشتر و بیشتر آشنا می شویم.
      • ×××× ح. م. نام کاربری ahooizaker