خلافت اسلامی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

خلافت اسلامی نوعی حکومت است که در آن ملاک حقوق انسان‌ها باورهای اسلامی است و حاکمیت از آن کسانی است که نسبت به حقوق اسلامی آگاهی دارند. در خلافت اسلامی حکومت باید بر اساس شورا انجام گیرد اما حرف آخر را خلیفه و یا ولی فقیه میزند. به این فرم حکومت اشرافیت (آریستوکراسی) نیز گفته می‌شود.[نیاز به ذکر منبع]

فهرست مندرجات

[ویرایش] تاریخچه

خلافت اسلامی در دوران زندگی پیامبر اسلام تأسیس شد و پس از مرگ وی ادامه یافت.


خلافت به معنای جانشینی و در واقع جانشینی پیامبر اسلام پس از مرگ او است. در این مقوله دو نظریه ی عمده وجود دارد.

[ویرایش] نظریه‌ی اهل سنت

كه معتقدند محمد جانشینی را برای خود معین نکرد و مسلمانان بدین لحاظ از طریق شورا خلیفه‌ای را انتخاب كردند.

[ویرایش] نظریه‌ی شیعیان

شیعیان معتقدند محمد در مواردی متعدد كه مصداق بارز آن گفتار او در روز غدیر خم است، علی را بعنوان مولای مسلمانان و جانشین و خلیفه ی بعد از خود معرفی کرد.

شیعیان جدای از شیوه ی نقلی، یعنی نقل احادیثی از پیامبر دال بر جانشینی علی ، كه این احادیث در كتب معتبر اهل سنت نیز قابل مشاهده هستند و موضوع صرفا بر سر تعابیر و تفاسیری است كه از كلام رسول خدا شده، به شیوه‌های عقلی نیز بر خلافت علی استدلال می نمایند. از جمله اینكه آیا ممكن است محمد در مورد احكام جزیی به تفصیل سخن گفته باشد و تكلیف مسلمانان را معلوم كرده باشد، اما در مورد جانشینی پس از خود چیزی نگفته باشد.

[ویرایش] ایرادات شیعه به شورای اهل سنت

بنا بر دیدگاه شیعیان شورایی كه اهل سنت آن را مطرح می نمایند در واقع عملی نشد.

[ویرایش] ایرادات انتخاب خلیفه اول از دیدگاه شیعه

در شورایی كه ابوبكر را بعنوان خلیفه ی اول انتخاب كرد حداكثر هفت نفر حضور داشتند و این اشخاص پیشتر به نمایندگی جامعه ی مسلمانان منصوب نشده بودند. یكی از این اشخاص ابوبكر بود كه به خودش رأی داد، دیگری عمر بود كه به ابوبكر رأي داد و ابوبكر نیز به هنگام مرگ او را بعنوان خلیفه‌ی دوم معرفی كرد. سومی ابو عبیده بود كه شغلش قبركنی بود و از عقلاي قوم محسوب نمي شد. به اعتقاد شیعیان اگر قرار به برگزاری شورایی هم بود باید در وهله ی اول از علی دعوت به شركت در جلسه را می كرد، و نیز در این شورا شخصیتهایی نظیر ابن عباس مفسر بزرگ قرآن، سلمان، اباذر، مقداد، عمار، كمیل، مالك اشتر نخعی، محمد حنفیه و بسیاری شخصیتهای دیگر حضور می یافتند و این اشخاص نیز یا باید از قاطبه ی مسلمانان نمایندگی كسب می كردند و یا اینكه خلیفه بر اساس یك انتخابات آزاد كه همه ی مسلمانان حق شركت در آن را می داشتند برگزار می شد.البته شیعیان اعتقاد دارند كه مطابق قرآن (يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك فان لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس) يعني: «اي رسول ابلاغ كن آنچه را كه از جانب پروردگارت به تو نازل شده و اگر اين كار را به انجام نرساني رسالت او را ابلاغ ننموده اي، خداوند ترا از مردم محفوظ خواهد داشت) محمد از جانب خدا موظف به انتصاب علي به عنوان جانشين و وصي پس از خود بود و تعيين علي بعنوان جانشين محمد مانند تعيين هارون به جانشيني موسي بود، با اين تفاوت كه هارون علاوه بر جانشيني خود پيامبر هم بود اما علي خليفه و امام بود و پيامبر نبود. اما در مقام بررسي تاريخ شيعه با قاطعيت اعلام مي دارد كه اصولا شورايي نيز در برابر نص محمد برگزار نشد و به آنچه كه روي نمي توان نام شورا نهاد.

[ویرایش] ایرادات انتخاب خلیفه دوم از دیدگاه شیعه

در تعیین عمر بعنوان خلیفه ی دوم نیز اصولا شورایی برگزار نشد و ابوبكر وی را بعنوان جانشین خود و خلیفه ی دوم معرفی كرد. در اینجا شیعیان این سوال را مطرح می كنند، كه چگونه است كه وقتی پیامبر علی را منصوب می نماید، اهل سنت زیر بار نمی روند و از شورا دم می زنند، اما هنگامی كه ابوبكر خلیفه ی دوم را تعیین می كنند همگی‌شان می پذیرند؟

[ویرایش] ایرادات انتخاب خلیفه سوم از دیدگاه شیعه

در خصوص خلافت خلیفه ی سوم یعنی عثمان نیز شورايي از جانب مسلمانان و يا قاطبه ي منتخب مسلمانان برگزار نشد و عمر خود چند نفر را مشخص كرد تا خلیفه ای را برگزینند. اين هيأت ابتدا علي را برگزيد اما با او شرط كرد كه بر اساس قرآن و روش شيخين (ابوبكر و عمر) رفتار نمايد، اما علي نپذيرفت و گفت بر اساس قرآن و اجتهاد خود عمل مي كنم، بنابراين گروه مذكور عثمان را برگزيد و اين شرط را با او در ميان گذاشت و او شرط را پذيرفت. بنابراين خلیفه ی سوم نیز با شور و مشورت مسلمانان انتخاب نشد بلكه گروهي كه از سوي خليفه ي دوم مأموريت يافته بودند به شكلي كه گفته شد او را منتصب ساختند.

[ویرایش] نحوه انتخاب خلیفه چهارم از دیدگاه شیعه

در دیدگاه شیعه پس از كشته شدن عثمان مردم به علی اقبال كردند و مصرانه از او خواستند كه خلافت را بپذیرد، او در مقابل اصرار مردم با این شرط كه موضوع به شكل پنهانی نباشد و انتخاباتی در مسجد انجام شود و كلیه ی مسلمانان در آن شركت نمایند، این پیشنهاد را پذیرفت. به عبارت دیگر بر اساس اعتقاد شیعیان علی هم منتصب از جانب خدا و محمد است و هم به با رأی مردم بر سر كار آمده است، بنابراین شورای واقعی هم صرفا در مورد او مصداق یافته است و هیچیك از خلفای پیشین با رای مردم و انجام شورا به معنای حقیقی زمام امور را به دست نگرفته اند.

این نوشتار ناقص است. با گسترش آن به ویکی‌پدیا کمک کنید.