بحث:منصور حکمت

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

بنده این مطلب را تنها با اطلاعات خودم و از روی حافظه نوشته‌ام و از هیچ منبعی استفاده نکرده‌ام. آیا می‌توانم قالب درخواست منابع را حذف کنم؟ --Arash redcat ۲۲:۳۱, ۲۱ اوت ۲۰۰۵ (UTC)

  • آرش جان. شما در طی همین مقاله سه چهار جا به کتابهای وی اشاره کرده‌ای...در هر صورت، طبق آن چیزی که در شیوه‌نامه هم آمده است، مقالات باید حتماً منابعی داشته باشند. حالا مکتوب یا آن‌لاین. ضمناً فکر می‌کنم صفحه‌کلید شما به جای ویرگول فارسی (،) کاما (,) می‌زند. ویرگول فارسی = Shift+U. ممنون از توجه شما. -- شروین افشار ۲۲:۳۵, ۲۱ اوت ۲۰۰۵ (UTC)

شروین جان،الان این منابع را که البته همه را ذهنی گفته‌ام اضافه می‌کنم، و ویرگول هم چشم.مرسی از تذکراتت. --Arash redcat ۲۲:۴۰, ۲۱ اوت ۲۰۰۵ (UTC)

این عبارت بدون منبع و با لحن نامناسب در متن آمده است و طبق گفته‌ی مدیر به آفرید فعلا آن را از متن بیرون گذاشتیم. اگر کسی می‌خواهد این متن در متن اصلی بیایید باید مدرکی دال بر این‌که یک شخصیت مهم یا قابل ذکر چنین حرفی زده را ارائه کند. در آن صورت نیز این انتقاد در پایین مقاله و در چیزی مثل "انتقادها علیه منصور حکمت" اضافه خواهد.


شایان توجه است که افرادی مانند منصور حکمت و یا پایه گذاران سازمان مجاهدین خلق و بسیاری از «رهبران» چنین جنبش هایی، در دوران بیست و یا سی سالگی شان این سازمان ها را بنیاد نهاده اند و ادعا میکردند که چند جوان تازه بدوران رسیده، این بینش، تجربه، پختگی و کارآیی را دارند که کل جامعه را «هدایت» کنند و خیر را از شر تشخیص دهند. جالب است که امروز سازمان های کمونیستی (یا بهتر بگوییم، آنچه از آنها باقی مانده) و سازمان هایی مانند مجاهدين خلق این پایه گذاران را بچشم «ناجیان بشریت» و استثنائات تاریخ معرفی میکنند و از خود نمی پرسند که یک جوانک بیست و اندی ساله اگر از عقل سلیم برخوردار بود، آیا خودش نمیفهمید که در جامعه افراد صلاحیت دارتر، کاردان تر و شایسته تر از خود او فراوانند؟[نیاز به ذکر منبع]


--آرش سرخ ۱۷:۲۳, ۲۱ مه ۲۰۰۶ (UTC)

آرش سرخ:
به‌آفرید کی و دقیقاً کجا گفت که متن بالا باید حذف شود؟ مگر به‌آفرید خودش بلد نبود آن را حذف کند که شما زحمت آن را متقبل شدید؟ --اردشیر ۰۰:۲۱, ۲۲ مه ۲۰۰۶ (UTC)

"مطلب مشکل‌دار بدون منبع را به صفحهٔ بحث منتقل کنید و تا هنگامی که منبعی برای آن نیامده‌است نباید در متن اصلی مقاله بیاید.به‌آفرید ۱۹:۳۷, ۲۰ مه ۲۰۰۶ (UTC)"

--آرش سرخ ۰۱:۵۴, ۲۳ مه ۲۰۰۶ (UTC)

اگر نقل قولی که از به‌آفرید آورده‌اید در این مورد صادق بود، خود او قبل شما آن را در این مورد خاص اعمال میکرد. ولی به‌آفرید برچسب «لحن نامناسب» را چسبانده و نه بیشتر. در مورد منبع، منبع آن بند خود همین مقاله است که آن بخش از مقاله را هم خود شما نوشته‌اید. بر مبنای اطلاعاتی که خود شما در مقاله آورده‌اید، آن بندی که از طرف شما سانسور میشود حرف غلطی نمیزند. خودتان مقاله را بخوانید و ببینید این فرد که در دهه‌ی پنجاه خورشیدی جلالی بدنیا آمده، در دهه‌ی هفتاد از همان تقویم، انشعاب و مسیر و جریانی نو راه انداخته و مشتی بیخبرتر از خودش را که همه هم‌سن و سال‌های خودش بودند و یا جوان‌تر، بدور خود جمع کرده و به اصطلاح مرشد و راهنمای آن بیچارگان شده. کجای این حرف غلط است؟ --اردشیر ۰۶:۲۲, ۲۳ مه ۲۰۰۶ (UTC)
من در حال حاضر در مرخصی به سر می‌برم. مختصر عرض شود که از آنجا که این متن مدت زیادی‌است که برچسب خورده‌است و کسی که آن را نوشته اصلاحش نکرده، جایز است که از صفحهٔ اصلی به اینجا منتقل شود. لحن آن به‌وضوح دانشنامه‌ای نیست. پیرامون حقانیت آن بحثی نمی‌کنم. ملاک در ویکی‌پدیا اثبات‌پذیری‌است نه حقانیت. هرچند که مسائل مربوط به سن سال صحیح است.
مخالفان سرشناس منصور حکمت کم نیستند. از یکی از آنها نقل قول کنید و آن را در مقاله بگنجانید (در بخش انتقادات به منصور حکمت) یا متنی به این صورت بیفزایید:

«مخالفان حکمت چون فلانی (یک نفر سرشناس که نوشته‌هایش خارج از وبلاگ شخصی‌اش بُرد دارد و ذکر مسلک سیاسی او) به منصور این انتقاد را واردکرده‌اند که در سنین جوانی و علی‌رغم خامی داعیهٔ رهبری مملکتی را داشته‌است.»

به علاوه توجه داشته باشید که لزوماً هر حرف درستی در دانشنامه نمی‌آید و اصولاً متنهای دانشنامه‌ای نباید شعاری باشند حتی اگر آن شعارها بازتاب‌دهندهٔ واقعیات باشند. تا آنجا که ممکن است باید از آوردن صفت برای افراد اجتناب کرد و به جای آن به واقعیات عینی پرداخت. اگر صفات ذکر شده برای فرد درست باشد خواننده خودبخود و با خواندن دربارهٔ واقعیات عینی به آن صفات خواهد رسید. به جای آنکه بگویید «در کمال خامی و بی‌تجربگی» بگویید در «سن بیست سالگی» در آن صورت هرکس مثل شما بیندیشد با خود می‌گوید: «در سنین ناپختگی ...» .به‌آفرید ۰۸:۰۱, ۲۳ مه ۲۰۰۶ (UTC)

ba poozesh az inke pingilish minevisam, beh afaride aziz tozihate kamel ra dade ast ke man ham ba aan movafegham. lotfan ya khode ARDESHIR jomle ra hazf konad ya man badan inkar ra khaham kard. --آرش سرخ ۱۲:۳۸, ۲۳ مه ۲۰۰۶ (UTC)

"او در ابتدا از لحاظ تئوريك مسئله ارضي در ايران را اتوپي و ارتجاعي خواند؛ دهقانان را تحقير كرد؛ بدين وسيله زمينه آنرا فراهم آورد كه مبارزه مسلحانه كومله هر چه بيشتر از دهقانان كه نيروي اصلي جنگهاي كردستان بود فاصله گيرد و از توده ها جدا شود" این متن باید به صورت انتقاد شخص مطرحی با منبع مطرح شود تا بتوانیم آن را در قسمت انتقادات به حکمت بیاوریم. (در انتهای مقاله). به نظرم اتفاقا خوب می‌شود این را اضافه کنیم چون این انتقادی است که افراد خیلی مطرح و گسترده‌ای به حکمت وارد کرده‌اند و باید در دانش‌نامه بیاییند. --آرش سرخ ۰۱:۴۹, ۳ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

منصور حکمت کرد نبوده است اگر فکر می کنید بوده است باید منبعی در این زمینه معرفی کنید. از پیشینه نام رازانی هم مطلع نیستم اما اگر فکر می کنید این نام کردی است باید این را هم از منبعی اضافه کنید. در ضمن مقاله به تمیزکاری احتیاج ندارد. --آرش سرخ ۱۰:۰۵, ۹ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)

[ویرایش] نام رازانی

در مورد کرد بودن نام رازانی. به نظر من وجودش در آنجا روال متن را به‌هم زده‌است و باید در پاورقی بیاید. این جمله تلویحاً متضمن آن است که منصور حکمت به خاطر این که کرد بود یا اجدادش کرد بودند به سمت مسائل کردستان کشیده شد. این حرف ممکن است درست و یا نادرست باشد. به هر حال احتیاج به منبع دارد. لطفاً اگر مدرکی در این مورد هست بگویید تا جمله را در پاورقی قرار دهم. یا خودتان قرار دهید.به‌آفرید ۱۶:۱۴, ۱۰ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)

دقیقا. اگر منبعی هست معرفی شود. --آرش سرخ ۱۶:۴۹, ۱۰ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)

آرش میدونی چیه؟ من میتونم خیلی راحت بهت نشون بدم که رازانی نامی کردیه. بشرطی که تو هم همراهی کنی. شاید این بیربط بنظر برسه، ولی باورکن بیربط نیست: آیا تو همون آرش سرخ هستی که به هادی خرسندی نامه نوشته بود؟ --اردشیر ۰۹:۳۸, ۱۱ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)

من هیچ حرفی با شما ندارم و ارج و قرب و شخصیت خود را خیلی بیشتر از هم دهنی با ... مثل شما می دانم. برای اطلاع عموم بله من همان کسی هستم که برای هادی خرسندی نامه نوشتم و او هم در جوابی علیه من نوشته بود و به آن نامه و آن جواب هم افتخار می کنم. --آرش سرخ ۱۰:۴۷, ۱۱ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)

نه من بهیچ وجه نمیخوام بی‌حرمتی بشه. اگر فکر میکنید این من هستم که ادب رو رعایت نکردم، میتونید با چشمای خودتون ببینید که شما در صفحه‌ی بحث بهرام سروش چطوری با من حرف زدید. انگار در میان استعدادها و توانمندی‌های بیشمارتون، ادب گزینشی را هم باید برشمرد. بهرحال این دفعه‌ی اول نیست که شما تا حس کردید اوضاع بنفعتان نیست «حرف آخر» را زدید. ولی من راجع به شما بحثی را در مکانی مناسب‌تر آغاز میکنم که همگان بتوانند براحتی شرکت کنند، بطوریکه اگر دلتان هم نخواست با من مستقیما صحبت کنید، بتوانید با دیگران براحتی حرفتان را بزنید. خود شما ترجیح میدهید این بحث کجا باشد؟ من داشتم فکر میکردم اگر در قهوه‌خانه و یا صفحه‌ی بحث مدیران باشد مناسب‌تر است. --اردشیر ۱۱:۰۱, ۱۱ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)

همانطور که گفتم من بحثی با شما ندارم. از نظر من همه انسان ها برابر هستند و از این رو "بی ادبی" نمی تواند در ذات من باشد. اگر چیزی گفتم که کسی مصداق بی ادبی دانسته عذر می خواهم.

اگر بحثی حول مسائل ویکی پدیا هست مورد به مورد پاسخ می دهم و طبق عرف و قوانین شناخته شده کار خواهم کرد. حتی به شما.

البته این توضیح ضروری است که برای من مشخص است که شما یک کاربر ... هستید که به طور سازماندهی شده علیه یک سری مقالات تلاش می کنید. نگاهی به لیست "مشارکت ها"ی جنابعالی همه چیز را توضیح می دهد. یک هزارم چنین "مشارکت"هایی در ویکی انگلیسی بدون یک ثانیه توقف حداقل حکم سه ماه بستن دسترسی را داشت. به اضافه شما هیچ کاری به جز ... در این مقالات نکرده اید. یک کار مثبت نیست که در ویکی پدیا به دست گرفته باشید و انجام داده باشید. حال آن که مقالاتی که همه - از مدیران رده بالا تا کاربران با آی پی ناشناس - لطف کرده و آن را مظهر "تبلیغی" دانستن کل مشارکت های من دانسته اند شاید یک صدم مشارکت هایم هم نمی شود.

بهرحال همانطور که گفتم اگر بحثی سر هر چیز ویکی پدیایی باشد وارد عمل می شوم. --آرش سرخ ۱۱:۱۰, ۱۱ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)----


بله، در رابطه با آرش سرخ و فعالیتش در این پروژه هست و مواردی که پیش خواهم کشید. درضمن حالا که اندکی بیش از حد دم از ادب میزنید اجازه بدید جمله خودتان و آنطور که با من در بحث بهرام سروش حرف زدید را برای سهولت کارتان عینا همینجا کپی ‌کنم:
جناب اردشیر! آخر این عناصر مطرح و سرشناس عادت به عکس گرفتن ندارند و اصولا تاثیرشان از نوع دیگری است. مثلا یک سری آدم بیکار و علاف را می‌فرستند دنبال این‌که بروند راجع به‌شان کارآگاه بازی کنند. راستی اردشیر جان گند بدی بالا آمد با این پیغامت
«یک سری آدم بیکار، علاف، گند بدی بالا آمد» آیا فهم شما از «ادب» و «ارج» و «قرب» اینست؟ بهرحال من این را اینجا دیگر کشش نمیدم، فقط اگر اجازه بدید گذرا یاداوری کنم که زشته که دیگ به دیگ بگه روت سیا! فعلا با اجازتون مرخص میشم تا بزودی بحثی رو که راجع به آرش سرخ در رابطه با این پروژه دارم بیاغازم. --اردشیر ۱۱:۲۸, ۱۱ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)

نقل قولی که از من کردید نامودبانه است و بخاطر آن عذر می خواهم. به حساب جوانی و از کوره در رفتن بگذارید. گرچه یک هزارم حرف های شما نمی شود.

ولی در مورد خرابکار بودن شما و بقیه صحبت ها بهرحال نظر حرفه ای من است. --آرش سرخ ۱۴:۳۳, ۱۱ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)

در ضمن گفتنی است بحث راجع به "آرش سرخ در این پروژه" خیلی معنی نمی دهد. اگر من در مورد "اردشیر در این پروژه" صحبت کردم به این خاطر است که شما تنها یک سری فعالیت های خاص را انجام داده اید و لاغیر. اگر اعتراضی دارید باید علیه مشارکت ها و ویرایش های مشخص من باشد که جواب می دهم و تا بحال هم داده ام. --آرش سرخ ۱۴:۴۸, ۱۱ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)