میرزا حسن رشدیه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

 حسن رشدیه بنیان گذار آموزش نوین در ایران و شاگردانش
بزرگ شود
حسن رشدیه بنیان گذار آموزش نوین در ایران و شاگردانش

میرزا حسن تبریزی مشهور به رشدیه از پیشقدمان نهضت فرهنگی ایران در سده قبل بود. وی از نخستین موسسان مدارس جدید در تبریز و تهران بود،‌ او را پدر فرهنگ جدید ایران نامیده‌اند.

حاجی میرزا حسن رشدیه با توصیه و مشورت پدرش که از روحانیان بود تصمیم گرفت که به جای رفتن به نجف و خواندن درس طلبگی روانه استانبول و مصر و بیروت گردد و آموزگاری نوین را یاد بگیرد. او به بیروت رفت و در آن جا سبک نوین آموزش الفبا و دروس جدید مانند حساب و هندسه و تاریخ و جغرافیا را آموخت. سپس در تفلیس مشغول به کار شد.

هنگام بازگشت ناصرالدین شاه از سفر فرنگ، رشدیه طرح‌های آموزشی خود را ارائه کرد و شاه او را مامور کرد که به ایران آمده و همین سبک را در شهرهای ایران راه اندازی کند اما سپس از این تصمیم پشیمان شد و راه اندازی مدارس جدید را به وقتی دیگر موکول کرد.

[ویرایش] تاسیس مدارس جدید

 مدرسه رشدیه
بزرگ شود
مدرسه رشدیه

حاجی میرزاحسن رشدیه در سال ۱۲۶۸ ه.ق به زادگاه خود تبریز بازگشت و در مسجدی در محله ششکلان تبریز مدرسه‌ای به شیوه جدید راه اندازی کرد که به دو زبان فارسی و ترکی آذربایجانی در آن تدریس می‌‌شد. تخته سیاهی جلوی شاگردان آویخت و الفبای آسان شده را به سرعت به آنها آموخت، از کتاب‌های آسان حکایت‌ها را خواند و نظم و انضباطی را در میان شاگردان حاکم کرد. پس از چندی تابلوی مدرسه رشدیه را بر سر در مکتب خانه ششکلان تبریز، آویزان کرد.

گروهی از روحانیون آن روز این شیوه نوین آموزشی را که با اصول قدیم آموزش متفاوت بود، برنتافتند و هر روز بر علیه وی شایعاتی درست می‌کردند. متحجران زنگ مدرسه وی را ناقوس کلیسا می‌نامیدند و اعلام می‌کردند که کسانی که فرزند خود را به مدرسه می‌فرستند کافرند. رشدیه برای آرام کردن اوضاع تصمیم گرفت دیگر از زنگ مدرسه برای صف بستن و... استفاده نکند و به‌جای آن یکی از دانش‌آموزان با صدای بلند شعر زیر را که سروده خود او بود می‌خواند:

هر آنكه در پى علم و دانایی است       بداند كه وقت صف آرایی است

البته این کار نیز فایده‌ای نداشت و پس از آن برخی طلاب تحریک شده به مدرسه رشدیه حمله کرده، تابلوی آن را پایین آورده و تخته سیاه آن را آتش زدند و میرزاحسن رشدیه را از مسجد ششکلان بیرون راندند.

میرزاحسن رشدیه چندی بعد حیاط مسجد شیخ الاسلام در تبریز را بازسازی کرده و اتاق‌های آن را سامان داد تا به عنوان کلاس درس از آنها استفاده کند. دوباره مردم به این مدرسه جدید اقبال نیکویی نشان دادند و مدارس سنتی قدیم از رونق افتاد.

ولی وی سرانجام تکفیر شد و فتوای انهدام مدارس جدید صادر شد. به دنبال آن عده‌ای به مدارس جدید حمله کردند که و شروع به تخریب اموال مدرسه کردند، دانش‌آموزان را زخمی کردند و حتی چند تن از دانش‌آموزان نیز در این واقعه کشته شدند. جالب اینجا بود که در هنگام تخریب یکی از این مدارس وی می‌خندید و می‌گفت: "اين جاهلان نمى دانند كه با اين اعمال نمى توانند جلو سيل بنياد كن علم رابگيرند. يقين دارم كه از هر آجر اين مدرسه، خود مدرسه ديگرى بنا خواهد شد. من آن روز را اگر زنده باشم، خواهم ديد"

این بار دیگر اوضاع بر میرزاحسن چنان تنگ شد که وی از ایران به قفقاز رفت و در همانجا به آموزش پرداخت. وقتی که امین الدوله به والی‌گری آذربایجان منصوب شد رشدیه را به تبریز فراخواند و دوباره دبستانی در ششکلان تبریز برپا شد. در این دبستان جدید شاگردان مدت طولانی تری را در مدرسه می‌‌ماندند و علاوه بر پوشیدن لباس‌های یک شکل، ناهار نیز به آنها داده می‌‌شد.

وقتی امین الدوله در سال ۱۲۷۶ به تهران آمد، میرزاحسن خان رشدیه نیز به پشتوانه او به تهران آمده و مدارسی را به نام مدارس رشدیه در تهران بنیانگذاری کرد.

وی تالیفات متعدد دارد از جمله: بدایة‌التعلیم، نهایة‌التعلیم، وطن دیلی (به ترکی آذربایجانی)، تاریخ شفاهی،‌ شرعیات ابتدایی، جغرافیای شفاهی وغیره. در زمانی نیز که در تهران بود روزنامه طهران را انتشار می‌داد. وی در ۲۹ آذر ۱۳۲۳ در قم در سن ۹۷ سالگی درگذشت.

[ویرایش] منابع

زبان‌های دیگر