باوندیان
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
باوَندیان یا آل باوند (45 - 750 ق / 665 - 1349 م) از دودمانهای بومی ایرانی حاکم بر شمال ایران بودهاند.
باوندیان از جمله دودمانهای محلی بودند که در زمان خلفای عباسی، هنوز حکومتهای محدود و منطقهای خود را حفظ کرده بودند، خاندان باوند بود که در این ایام، در جبال شروین از کوهستانهای شرقی طبرستان کسب قدرت کرد. در باب خاستگاه و تبار آنها در روایات بازمانده، ابهام بسیار وجود دارد، ولی شاید آنها به تقلید یا رقابت با آل دابویه، نسب خود را به کیوس - کاوس برادر خسرو انوشیروان - میرساندند. آل باوند، خود را پتشخوارگر شاه و ملک الجبال هم مینامیدند و عنوان اسپهبد را نیز بر نام خود میافزودند. هر چند فرمانروایان این خاندان، بعدها برای حفظ قدرت موروثی خویش، ناچار به قبول آیین خلفا و اظهار اطاعت نسبت به آنها شدند ولی تختگاه آنها در جبال طبرستان تا مدتها بعد همچنان کانون تشعشع روح ایرانی باقی ماند. از دوران خلافت مأمون هم، در حالی که، سالانه مبلغی به عنوان مال صلح به اعراب میدادند، آیین پدران خود را حفظ کردند. با آن که شورش مازیار در طبرستان، ادامه حکومت آنها را برای مدتی قطع کرد، اما در مدت زمان قیام علویان، قدرت آنها همچنان باقی بود و تا روی کار آمدن آل زیار نیز، این امر در همان تیره قدیم ادامه داشت.
آل باوند در طول هفت سده حکومت خود به سه شاخه تقسیم شد؛ گیوُ سیّد، اِسْپَهبدیه، و کین خوازیّه. مرکز حکومت آنها در آغاز، سرزمینی به نام فِریم «= فَریم، پِریم یا قارِن» در کنار شهریار کوه واقع در شرق سلسله کوههای طبرستان بود. عدهای از امیران این سلسله را «شهریار» میگفتند و شاید ارتفاعات موسوم به شهریار کوه که مقر نخستین امرای این سلسله بوده، نام خود را از همانها گرفته باشد. از شاخه گیوسان آل باوند سیزده تن از 45 تا حدود 390 ق / 1000 - 665 م در فریم فرمان راندند. این شاخه منسوب به کیوس یا کاووس پسر قباد است و نخستین فرمانروایشان باوْ نام داشت.
شاخه دوم به اسپهبدیه مشهور است و بنیانگذار آن قارن پسر سهراب است که در 466 ق / 1074 م و بنا به قولی در 486 ق / 1093 م وفات یافت و پس از وی پسران و نوادگانش به تدریج نیرو گرفتند و پارهای از طبرستان را به تصرف درآورده، دولتی نسبتاً بزرگ تأسیس کردند. از این شاخه هشت تن به شهرت رسیدند. شاخه سوم؛ کین خوازیه، به روزگار شمس الملوک رستم، یکی از خواهران او به ازدواج شهریار بن کین فراز درآمد و از او پسری متولد شد که کین فراز نام گرفت و سومین شاخه آل باوند از او پدیدار گشت. حکام این شاخه از آل باوند، اغلب دست نشانده ایلخانان بودند. اگر چه اینان نیز شاه مازندران خوانده میشدند، اما قلمروشان از شاخه پیشین محدودتر بود. از این سلسله نیز هشت تن به فرمانروایی رسیدند.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] شاخه کیوسیان
«45 - 390 ق / 665 - 1000 م»
نخستین شاخه آل باوند منسوب به کیوس یا کاووس پسر قباد است. قباد ساسانی پس از در هم شکستن رومیان و سرکوب کردن قبایل هون، با رایزنی موبدان، پسر مهتر خود کیوس «کاووس» را برای رویارویی با ترکانی که به خراسان و طبرستان هجوم آورده بودند، ولایت پَذُسْخُوارگر «= طبرستان» داد. کیوس و به تعبیری در آدم آل باوند / ابن اسفندیار: تاریخ طبرستان، ص 147«در دامن مزدکیان پرورش یافت و چنین مینماید که به همین سبب از سوی پدر که بعدها از پشتیبانی مزدکیان دست شست، به ولایت عهدی نرسید. اما پس از مرگ قباد، به تحریک مزدکیان مدعی تاج و تخت شد و بر خسرو انوشیروان تاخت، اما شکست خورد و به اسارت افتاد و چندی بعد هم به قتل رسید. شاپور پسر کیوس که همراه پدر به مداین تاخته بود به دستور انوشیروان در همان جا مسکن گرفت و تا پایان روزگار هرمزد، شاه ساسانی، در آن جا بود و اندکی بعد درگذشت. از او پسری به نام باوْ بر جای ماند که چندی بعد به طبرستان رفت و دولتی در آن جا بنیاد نهاد. آل باوند.
تبارنامه آل باوند - شاخه کیوسیان
- قباد
- کیوس
- شاپور
فرمانروایان کیوسیان:
- باوْ
- سهراب «سرخاب» پسر باو
- مِهْرمَردان پسر سرخاب
- سهراب «سرخاب» پسر مهرمردان
- اسپهبد شروین
- شهریار بن شروین
- شاپور پسر شهریار
- قارن بن شهریار
- شروین پسر رستم
- اسپهبد رستم بن سرخاب
- شهریار پسر شروین
- دارا پسر رستم پسر شروین
- شهریار پسر دارا
[ویرایش] شاخه اسپهبدیه
«460-606ق / 1068-1209 م»
پس از مرگ شهریار پسر دارا در حدود 390 ق / 1000 م، به سبب استیلای قابوس بر طبرستان، وقفهای هفتاد ساله در فرمانروایی آل باوند پدید آمد. سهراب پسر شهریار در روزگار منوچهر پسر قابوس به اندک آب و زمینی بسنده کرد «ابن اسفندیار: تاریخ طبرستان، ذیل، 26» و سخن از حکمرانی پیش نیاورد. البته نظر برخی از پژوهشگران معاصر بر آن است که شاخه کیوسیه تا نیمه اول سده 5 ق / 11 م پای بر جا بوده است «ایرانیکا»، اما این نظر تا اندازهای بر حدس و گمان استوار است و مستند به مدارک و شواهد تاریخی نیست.
به هر حال یقین دانسته شده که قارن پسر سهراب توانست به تدریج نیرویی پدید آورد و فرمانروایی باوندیان را بار دیگر احیاء کند. از سلسله اسپهبدیه هشت تن به غیر از قارن پسر سهراب تا حدود 606 ق / 1209 م فرمانروایی کردند.
تبارنامه - اسپهبدیه آل باوند
- سهراب پسر شهریار پسر دارا
- قارن
فرمانروایان اسپهبدیه:
- قارِن پسر سهراب
- حسام الدوله شهریار پسر قارن
- نجم الدوله قارن پسر حسام الدوله
- فخر الملوک رستم پسر نجم الدوله قارن
- علاء الدوله پسر حسام الدوله شهریار
- نصیر الدوله شاه غازی رستم
- علاء الدوله شرف الملوک حسن
- حسام الدوله اردشیر پسر حسن
- شمس الملوک رستم
[ویرایش] شاخه کینخوازیه
در روزگار شمس الملوک رستم، یکی از خواهران او به ازدواج شهریار بن کین خواز درآمد «کین خواز = کین خواه، در گویش کردی که معادل»خواهم«فارسی است. این واژه در برخی منابع کهن به صورت خوار آمده است و گاه مؤلفان جدید نیز دودمان مورد بحث را خواریه نامیدهاند». ثمره این ازدواج پسری بود که کین خواز نام یافت و سومین شاخه آل باوند از او پدیدار گشت. حکام این شاخه از آل باوند، اغلب دست نشانده ایلخانان بودند، اگرچه اینان نیز شاه مازندران نامیده میشدند ولی قلمروشاه از شاخه اسپهبدیه آل باوند، محدودتر بود.
تبارنامه آل باوند «کین خوازیه»
- شهریار
- دارا
- رستم
- کینخواز
- شهریار (با خواهر شمس الملوک رستم ازدواج کرد)
- کینخواز
فرمانروایان کینخوازیه
- حسام الدوله اردشیر پسر کین خواز
- شمس الملوک محمد
- علاء الدوله علی
- تاج الدوله یزدگرد
- نصیر الدوله شهریار پسر یزدگرد
- رکن الدوله شاه کیخسرو
- شرف الملوک پسر کیخسرو
- فخرالدوله حسن