آذربایجان
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
- این نوشتار درباره شمال غربی ایران است، برای دیگر کاربردها به صفحهٔ آذربایجان (ابهامزدایی) مراجعه کنید.
آذربایجان، نام منطقهای جغرافیایی است در شمال غرب ایران که شامل ۳ استان، آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و اردبیل (که تا چندی پیش جزو آذربایجان شرقی بود) میشود.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] جغرافیا
سرزمینهای پیرامون دریاچه ارومیه، چه در گذشته و چه در حال شاید بهترین شرایط زندگی را در فلات ایران فراهم آورده باشد. آذربایجان هم بر سر راه بازرگانی قفقاز و هم چنین راه شرقی غربی که که به دریای سیاه میپیوستهاست واقع بودهاست. امروزه نیز دروازه ورود به اروپا است و مسیر ترانزیت اروپا به آسیای میانه. سپاهیان و اقوام مهاجر در قرنهای پیشین بسیار از این راهها گذشتهاند به همین سبب به هم پیوستن و یکپارچه کردن این استان همیشه دشوار بودهاست.
آذربایجان حدود ۱۰۰۸۲۵ کیلومتر مربع مساحت دارد. این منطقه دارای ۱۷ رود و ۲ دریاچه از جمله دریاچه ارومیه است. دو حوزه آبریز اصلی منطقه شامل دریای خزر و دریاچه ارومیه میشود.
بلندترین بخش منطقه کوه سبلان با ارتفاع ۴۸۱۱ متر از سطح دریا است. دیگر کوهای استان عبارتند از کوه سهند (۳۷۱۰)[1]، کوه بزقوش (۳۳۰۶)،سیاه کوه (۳۵۷۸)، کوه قبله داغ (۳۱۸۹)، کوه چال داغ (۳۲۸۵)، کوه جلاداغ (۳۲۵۵) و کوه چلیکان (۳۲۳۰).
از لحاظ آب هوایی سه اقلیم در منطقه آذربایجان وجود دارد. مدیترانهای با باران بهاری که بیشتر سطح سه استان دارای این اقلیم است. نیمه صحرایی سرد که اقلیم شمال غربی آذربایجان شرقی و شمال اردبیل است و اقلیم کوهستانی سرد که مابین کوههای سهند و سبلان و هم چنین بخش غربی آذربایجان غربی دارای این اقلیم هستند.
[ویرایش] تاریخ آذربایجان
پیش از آمدن اقوام آریایی به ایران اقوام دیگری بطور پراکنده و با جمعیتی کم در منطقه آذربایجان و حاشیههای آن زندگی میکردند که از آن میان میتوان به هوریان، اورارتوها، مانناییها و کاسیها اشاره کرد. البته طبقه حاکم کاسیها هم آریائیانی بودند که زودتر به منطقه وارد شده بودند.
با آمدن اقوام آریایی به فلات ایران، اقوام بومی با ایشان آمیخته شدند و در یک اتحاد، پادشاهی ماد را به وجود آوردند. که تأثیر عمیقی بر تاریخ منطقه آسیای غربی گذاشت که مهمترین آن نابود کردن آشوریها و حذف آنها از صفحه تاریخ بود.
ماد از دو بخش ماد کوچک و ماد بزرگ تشکیل میشد. که ماد کوچک آذربایجان امروزی است و ماد بزرگ شامل همدان، تهران، کرمانشاه و اصفهان میشود. پایتخت ماد هگمتانه (همدان امروزی) بود که تلفظ آن به یونانی اکباتان نامیده میشد. مادها نخست دولت متمرکز و مقتدر را در فلات ایران پایه گذاری کردند و در داخل و خارج فلات ایران آغاز به گسترش قلمروی خویش کردند.
گسترش قلمرو ماد هم زمان شد با قدرت گیری پارسیان در جنوب غربی ایران. نیاکان هخامنشیان با پادشاهان ماد در ارتباط بودند و عقیده بر این است که فرمانبردار مادها بودهاند. به گونهای که وقتی پادشاه ماد از اقدامهای کورش بزرگ که نواده دختری او بود خبردار شد و اورا به هکمتانه فراخواند،امتناع کورش از رفتن به دربار ماد به عنوان عصیان وی برداشت شد. برخورد پارسیان و مادها در نهایت به سقوط پادشاهی ماد انجامید که البته نقش گروهی از درباریان ماد که با کورش همکاری میکردند تأثیر فراوان در این رخداد داشت.
در زمان هخامنشیان، ماد کوچک (آذربایجان) به عنوان یکی از ساتراپها اداره میشد. در اوایل دولت هخامنشی، بعد از خودکشی کبوجیه در مصر و آشوب در شاهنشاهی، ماد نیز شورش کرد. این شورش به سختی توسط داریوش سرکوب شد. در اواخر دوران هخامنشی و هم زمان با لشکر کشی اسکندر به ایران ساتراپ ماد کوچک فردی بود به نام آتورپات (آذرباد)، وی توانست ماد کوچک را از حمله اسکندر حفظ کند. بعد از آن ماد کوچک به نام او ماد آتورپاتن یا آتورپاتگان نامیده شد.
در زمان سلوکیان و اشکانیان آذربایجان خودمختاری نسبی داشت. که البته اساس کشورداری سلوکیان و پس از آن اشکانیان بر استقلال نسبی استانها استوار بود. در زمان سلوکیان به نظر میرسد خاندان آتروپاتن هم چنان بر آذربایجان حکم میراندند.
در زمان اشکانیان وضعیت حکومت آذربایجان چندان روشن نیست ولی میتوان حدس زد مانند دیگر نقاط ایران تحت سیطره خاندانهای زمیندار(فئودال) با نفوذ و مطیع اشکانیان اداره میشدهاست. مشکل آذربایجان در زمان اشکانیان یورشهای سهمگین آلانها و گرجیها از قفقاز بود. که باعث ویرانی و غارت فراوان میشدند. برای دفع ایشان شاهنشاهان اشکانی خود وارد کارزار میشدند.
در زمان ساسانیان آذربایجان اهمیت ویژهای یافت. یکی از سه آتشکده معتبر ساسانیان، آتشکده آذرگشنسب، در شیز واقع در آذربایجان قرار داشت.پادشاهان ساسانی در ایام سختی به زیارت آن میشتافتند و هدایای بسیار تقدیم میکردند. این آتشکده نشانه اتحاد دین و دولت بود و سمبل دولت ساسانی بشمار میرفت. در بیشاپور کتیبهای وجود دارد که نام خاندانهای فئودال اوایل حکومت ساسانیان در آن ثبت شدهاست. برای آذربایجان از خاندانی به نام وراز Varaz نامبرده شدهاست که گویا محل اقتدار ایشان آذربایجان، آران و ارمنستان بودهاست.
در زمان حکومت ساسانیان، اقوام ترک نژاد خزر به قفقاز وارد شدند. قباد پدر انوشیروان با تلاش فراوان ایشان را عقب راند و دژهای مستحکمی در دربند قفقار برای جلوگیری از یورشهای آنها بنا کرد، رومیان نیز هر ساله مبالغی برای نگهداری این دژها به دولت ساسانی میپرداختند. از وقایع مهم آذربایجان در زمان ساسانیان جنگ سرنوشت ساز بهرام چوبین با خسروپرویز در این استان بود که به شکست بهرام انجامید. دیگر واقعه مهم وارد شدن هراکلیوس امپراتور روم به آذربایجان بود که منجر به ویرانی آتشکده آذرگشنسب شد.
[ویرایش] ورود اعراب به آذربایجان
در زمان حمله اعراب در مدارک رومی و ارمنی نام سپاهبد و شاهزاده آذربایجان رستم پسر فرخ هرمز آورده شدهاست. که البته با توجه به متن شاهنامه در بخش نامه رستم فرخزاد به برادرش به نظر میرسد درست باشد.
چو نامه بخوانی تو با مهتران/برانداز و برساز لشکر بران
همی تاز تا آذرآبادگان/ دیار بزرگان و آزادگان
همیدون گله هرچه داری ز اسب/ببر سوی گنجور آذرگشسب
ساسانیان پی درپی از اعراب شکست خوردند و در قادسیه رستم فرخزاد کشته شد. در ۶۲۲ میلادی در نهاوند (دروازه ماد آتورپاتن) پیروزان سردارایرانی بار دیگر با عربها مقابل شد. جنگی سخت رخ داد، ولی شکست به ایرانیان افتاد.آنگاه ماد آتورپاتن (آذربایجان) در برابر حمله اعراب بی دفاع گشت و اثری از لشکر شاهنشاهی نماند.
اعراب به آذربایجان نیز مانند دیگر نقاط ایران سرازیر شدند. به نظر میآید در قرنهای اول و دوم هجری تعدادشان در آذربایجان زیاد بودهاست. کسروی این امر را به دو دلیل دانسته یکی اینکه مردمان آذربایجان بسیار پایداری کردند به گونهای که مسلمانان آذربایجان را به عنوان(الاراضی المفتوحه عنوه) یعنی «سرزمینهای به زور گرفته شده» میشمردند که در فقه حکم خاص دارد. و دوم سرسبزی این دیار. از عشیرههای عرب که در قرون اول و دوم هجری به آذربایجان وارد شدند بنوتغلب، یمانیان و حمدانیان ثبت شدهاست. آذربایجان در قرنهای ابتدایی ورود اسلام به ایران از کانونهای عمده مقاومت وشورش ایرانیان در برابر اعراب و عمال خلیفه بود و مردمانش همه گاه در حال زد و خورد با تازیان بودند.
معروفترین این قیامها، قیام خرمدینان در حدود آذربایجان و جبال است. بنیان گزار این قیام جاوید بن سهل بود که سپس توسط بابک خرمدین به اوج رسید. ازدواج بابک با دختر واساک یکی از شاهزادگان ارمنی اتحاد عظیمی را در شمال بر ضد عباسیان ایجاد کرد. خرمدینان مدت طولانی توانستند در مقابل خلیفه و سرداران عرب مقاومت کنند و چهار بار سپاه بزرگ خلیفه را مغلوب کردند. در نهایت خلیفه سردار ایرانیتبار خود خیذر بن کاووس (افشین) شاهزاده اشروسنه (در شمال غرب تاجیکستان امروری) را برای دفع بابک فرستاد. افشین با حیله به قلعه بابک دست یافت بابک به ارمنستان گریخت اما سهل ابن سنباط شاهزاده ارمنستان او را به دشمنان فروخت. بابک را به بغداد بردند. وی پس از شکنجه، کشته شد. کشف ارتباط و همداستانی میان افشین، بابک و مازیار در نهایت به سقوط و مرگ افشین نیز منجر شد.
[ویرایش] ورود قبایل ترك به آذربایجان
در قرنهای 7 و 8 م. در ماورای مرزهای شرقی و شمالی ایران، یعنی سرزمینهای آنسوی سیردریا (سیحون) و اطراف دریاچه خوارزم (آرال) و بیابانهای شرقی و شمالی دریای مازندران (خزر) و سرزمینهای ماورای قفقاز قبایل پراكنده و بیابانگرد میزیسته اند و هیچ نظام سیاسی منسجمی نداشته و دارای هیچ وطن مشخصی نبوده اند. ایرانیها همه آن سرزمینها را تركستان مینامیدند.
همراه با حمله عرب به ایران و فروپاشی شاهنشاهی ساسانی نخستین خزشهای قبایل ترك به درون سرزمینِ ایرانینشینِ سغد از ماورای سیردریا (سیحون) از یكسو، و به درون سرزمینِ ایرانینشینِ هیركانیا (كه اكنون نیمی از تركمنستان را شامل میشود) از سوی دیگر رخ داد.
در همین زمان تركان ماورای قفقاز- كه ارانیها به آنها خزر میگفتند- تلاشهائی برای ورود به درون سرزمینِ ایرانینشینِ اران و شروان (جمهوری آذربایجانِ كنونی) انجام دادند، و چند تلاشِ آنها توسط سپاهیان خلافت عربی بهكمك خود ایرانیها به عقب زده شد. درسال ١٧٨ هجری خورشیدی یك جمع بزرگ از خزرها كه رئیسشان خاقان نامیده میشد از گذرگاههای قفقاز به درون اران سرازیر شدند و دست به تخریب وكشتار زدند. خازم ابن خزیمه را هارون الرشید به منطقه فرستاد و او آنها را بیرون راند و دربندهای كوهستانی قفقاز را بازسازی كرد. این حمله را میتوان در ارتباط با تحریكات دولت بیزانس (روم شرقی) درجهت ایجاد دردسر برای خلیفه در مرزهای شمالی كشورش بازخوانی كرد كه داستانش دراز میشود، و میتوان آن را با تلاشهای رومیها برای بازپس گیری ارمنستان و بخشهائی از آناتولی كه در اشغال عربهای مسلمان بود ارتباط داد.
در سمت دیگر ایران، درپی نابسامانیهای ناشی از فروپاشی دولت ساسانی و بیدفاع ماندنِ مرزهای شرقی و شمالی كشور، تا اواخر قرن نخست هجری بخشهائی از سرزمینهای ایرانینشین در شرق سغد تا سمرقند، و بخش بزرگی از هیركانیا تا نزدیكیهای گرگانِ كنونی به اشغال تركانِ خزنده درآمده بود. در قرنهای سوم و چهارم هجری چندین مهاجرت جماعات مسلمان شده ترك از ماورای سیحون و اطراف دریاچهی خوارزم به درون سغد و خوارزم و هیركانیا گزارش شده است، كه در یكمورد سخن از صدهزار خرگاه است كه خود را به امیر سامانی میفروشند و با اجازهی امیر سامانی در بیابانهای سغد و خوارزم و هیركانیا اسكان مییابند و فرزندانشان بهعنوان غلام و مملوك وارد ارتش سامانی میشوند. پس ازآن خزش بزرگ تركان به درون سغد در اواخر دوران سامانی صورت گرفت كه به براندازی دولت سامانی توسط مهاجمان ترك و تشكیل حاكمیتِ ترك در سرزمینهای ایرانینشینِ سمرقند و بخارا انجامید. داستانهای كهنِ ایرانی كه از جنگهای ایرانیان و تركان سخن میگویند مربوط به تلاشهای تركانِ ماورای سیحون و بیابانهای شرقی دریای مازندران (خزر) به خزش به درون سغد و هیركانیا، و بازدارندگی آنها توسط نیروهای اشکانیان و سپس ساسانیان است. و این تلاشها سرانجام درزمان امیرانِ سامانی كامیاب شد.
[ویرایش] اقتصاد
آذربایجان از مناطق ثروتمند ایران است. این منطقه به دلیل داشتن بارندگی مناسب از کشاورزی خوبی برخوردار است به ویژه در زمینه میوه و مرکبات. از لحاظ صنعت نیز، از مناطق صنعتی ایران به شمار می آید که عمده کارخانجات ماشین سازی و صنایع سنگین در آن قرار دارند. علاوه بر این در این منطقه انواع صنایع غذایی، سیمان، قند و شکر، لوازم الکتریکی، و غیره نیز وجود دارد.
از ۱۰۹ شهر آذربایجان به ۷۸ شهر آن گازرسانی شدهاست. که استان آذربایجان شرقی با ۷۸٪ شهرهای گازرسانی شده بالاترین درصد را در بین دو استان دیگر دارد.
در آذربایجان ۱۰ سد مخزنی وجود دارد که سدهای ارس و مهاباد مجهز به نیروگاه آبی هستند. هم چنین ظرفیت تولید برق مولدهای نصب شده در منطقه برابر ۱۳۵۱ مگاوات(۱۳۸۲) است.
[ویرایش] مردم
جمعیت آذربایجان تقریباً ۶٬۹۸۹٬۸۷۱ (۱۳۸۲) نفر برآورد میشود.از ایشان ۳٬۸۸۸٬۰۹۳ شهرنشین ،۳٬۰۹۸٬۸۲۳ روستایی و مابقی غیر ساکن هستند.متوسط میزان اشتغال برای سه استان منطقه آذربایجان در سال ۱۳۸۲، بالای ۹۰٪ بودهاست.
اکثریت مردم آذربایجان به ترکی آذربایجانی تکلم میکنند. در این میان اقلیتهای ارمنی، کرد، فارسی زبان، آسوری و تالشی نیز وجود دارند. در غرب و جنوب آذربایجان غربی اکثریت با کردها است [2] [3] [4].
[ویرایش] جاذبههای گردشگری
[ویرایش] جستارهای وابسته
- ترکی آذری
- زبان آذری
- آذربایجان غربی
- آذربایجان شرقی
- اردبیل
- جمهوری آذربایجان
- تاریخ باستان آذربایجان
[ویرایش] منابع
- مرکز آمار ایران، سالنامه آماری کشور ۱۳۸۲
- گیتا شناسی،اطلس ایران و جهان، چاپ دوم ۱۳۷۵
- احمد کسروی تبریزی، نام شهرها و دیههای ایران
- ریچارد ن. فرای،میراث ایران، ترجمه مسعود رجب نیا
- ا.م.دیاکانوف ،تاریخ ماد، ترجمه کریم کشاورز
- عبدالحسین زرین کوب، تاریخ مردم ایران(ایران قبل از اسلام)
- آرتور کریستنسن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی
- احمد کسروی تبریزی، شهریاران گمنام
- عبدالحسین زرین کوب، تاریخ مردم ایران(از پایان ساسانیان تا پایان آل بویه)