روح

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

روح در عرف به معنای روان در مقابل جسم، و جوهر مجرد است. جمع آن ارواح است. این واژه در قرآن مجید 21 بار تکرار شده است، و معانی متعددی دارد. از جمله:

1- فرشته وحی(جبرئیل)؛ که به صورت «روح القدس»(نحل، 103) و «روح الامین»(شعراء، 193) به کار رفته است. 2- فرشته ای که بالاتر از همه ملایک است، یا موجودی برتر از ملایک. (قدر، 4)(نبأ، 38)(معارج، 4 و 5). 3- روح مستقل از جسم در انسان(نفس انسانی):

قرآن در آیات 29 حجر، 72 «ص» و 9 سجده می فرماید: خدا پس از تکمیل خلقت انسان و نظام بخشیدن به آن، از روح خویش در آن دمید، و سپس به فرشتگان دستور داد بر او سجده کنند.

در جهان بینی اسلامی، انسان از دو چیز مختلف آفریده شده است، كه يكى در حد اعلاى عظمت، و ديگرى ظاهرا در حد ادنى از نظر ارزش. جنبه مادى انسان را گل بد بوى تيره رنگ (لجن) تشكيل مي دهد، و جنبه معنوى او را چيزى كه به عنوان روح خدا از آن ياد شده است.

البته خدا نه جسم دارد و نه روح، و اضافه روح به خدا به اصطلاح "اضافه تشريفى" است: یعنی يك روح گرانقدر و پر شرافت و عظمت كه سزاوار است روح خدا ناميده شود، در انسان دميده شد؛ همانگونه كه خانه كعبه را به خاطر عظمتش «بيت الله» مى خوانند، و ماه مبارك رمضان را به خاطر بركتش «شهر الله» (ماه خدا) مى نامند.

اين روح الهى است كه با استعدادهاى فوق العاده اى كه در آن نهفته است و مي تواند تجليگاه انوار خدا باشد، به او اينهمه عظمت بخشيده و براى تكامل او تنها راه اين است كه آن را تقويت كند و جنبه مادى را كه وسيله اى براى همين هدف است در طريق پيشرفت اين مقصود به كار گيرد (چرا كه در رسيدن به آن هدف بزرگ مي تواند كمك مؤ ثرى كند).

[ویرایش] منابع

  • تفسير نمونه، ج 11، صص 78 و 79، ناصر مکارم شیرازی.
  • قاموس قرآن، ج 3، صص 131 تا 139، سید علی اکبر قرشی، دار الکتب الاسلامیه.
  • دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، صص 1121 تا 1123، بهاءالدین خرمشاهی.