کهگیلویه و بویراحمد
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
کهگیلویه و بویراحمد یکی از استانهای کشور ایران است. کهگیلویه و بویراحمد با مرکزیت شهر یاسوج و با مساحتی حدود ۱۶هزار و ۲۴۹ کیلومتر مربع، سرزمینی نسبتاً مرتفع و کوهستانی است.
جمعیت کهگیلویه و بویراحمد بر پایه آمار سازمان مدیریت و برنامهریزی در آغاز سده 21 میلادی این استان حدود ۷۰۰هزار نفر بوده که ۵۲درصد آنها در روستاها و مابقی در شهرها سکونت دارند.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] شهرستانهای استان کهگیلویه و بویراحمد
این استان شامل پنج شهرستان است به نامهای:
|
![]() |
---|---|
[ویرایش] تاریخچه
بیشتر ساکنان کنونی استان کهگیلویه و بویراحمد از تبار ایل جاکی هستند که مستوفی در تاریخ گزیده از آنها نام میبرد. ایل جاکی از تبار آریایی بوده و با خود گویشی فارسیتبار از شاخه لری را به این منطقه آورده است.
کهگیلویه در زمان حمله عرب جزء قلمرو پارس بوده و یکی از مناطقی بوده که زمیگان نامیده میشدند. ریاست مردم کهگیلویه در اواخر سده دوم و آغاز سده سوم هجری به عهده فردی به نام روزبه بوده. پس از او فرزندش مهرگان و پس از مهرگان برادرش سلمه فرمانروای مردم کهگیلویه شدند. در آنزمان شخصی به نام گیلویه از جایی به نام خمایگاه پائین نزد سلمه آمد و در دستگاه او پایگاه و جایگاهی پیدا کرد و پس از مرگ سلمه توانست زمام امور را بدست بگیرد و آن چنان بزرگی و ارج یافت که منطه را به نام او کوه گیلویه (کُهگیلویه) خواندند. خاندان گیلویه دست کم تا سال 346 هجری بر نواحی کهگیلویه فرمانروایی کردند.
در قدیم چهار ایل بویراحمد، نویی، دشمنزیاری و چرام را اصطلاحاً «چهاربنیچه» مینامیدند. این منطقه در سده شش هجری بخشی از قلمرو اتابکان لر بزرگ بشمار میآمد. فرمانروایان گوناگون این خاندان، ازجمله ابوطاهر (فرمانروایی میان 500 تا 600 هجری)، هزاراسب، تیکله، کلجه، پشنگ، هوشنگ، افراسیاب و کامیار بر این مناطق حکم راندند. واپسین اتابک، غیاثالدین بن کاووس بن پشنگ بود که سلطان ابراهیم تیموری فرزند شاهرخ از پادشاهان تیموری، احتمالاً در سال 827 او را برکنار کرد.
فرماندهان ایل بویراحمد در طول تاریخ با لقب کی معروف بودهاند برای نمونه کیشاهین، کیهادی و کیعبدالخلیل.
1-1) وجه تسمیه کهکیلویه: کهگيلويه و بويراحمد با وجود گمناني در ميان ساير استانهاي کشور سابقه ي تاريخي، فرهنگي درخشاني دارد به منظور شناخت اين منطقه ابتدا به تشريح وجه تسميه به بررسي تاريخي ان میپردازيم : درباره ي وجه تسميه کهگيلويه به نويسندگان ومورخان که تا کنون در اين باره اظهار نظر کردهاند مأخذشان فارسنامه ناصري بوده است که دراين باره چنين نوشته است : «اين اسم را براين بلوک براي ان گذاشتهاند که اگر کوهستان ان را نسبت به صحراي ان دهند از نيمه ي ده يک بلکه چهار يک بار کمتر باشد و گيلويه به کسر گاف تازي و سکون ياي تازي و سکون ياي دو نقطه و ضم لام و سکون واو نام ميوه اي است در کوهستان که در فارس آن را "کيانک" و در اصفهان "گويج" و در تهران "زالزالک" گويند و درخت گيالک در کوهستان. اين بلوک، بيش از همه جاي فارس باشد و اگر آخر کلمه اي واو ساکن باشد لفظ "يه" بيافزايند مانند بندر عسلويه و مزرعه طغو و قريحه دهو و فضلو شبانکاره که آنها را عسلويه، طغويه، دهويه و فضلويه گويند .» 1 نام واژه سرزمين زميگان يا کوگيلويه، چم يا آرش (معني) جايگاه سرد را مینمايد، چه، زم، سرماوگان سرزمين و بومگاه است. رويداد نگاران اسلامي اين سرزمين را در همسايگي بازرنگان و در نزديکي شهر اسپهان نشان میدهد: «زموم فارس، هر منطقه شامل قراء و شهرها بهطور مجتمع ميباشد. خراج هرمنطقه به يکي ازبزرگان اکراد ايلات سپردهميشد. .. اما زم جيلويه(گيلويه) معروف به زميجان (زميگان) در پشت اسپهان است. و قسمتي از ولايت هاي استخر و شاپور را، اما زم جيلويه معروف به _____________________________________________________________ 1-غفاري ، يعقوب، تاريخ اجتماعي کوگيلويه و بويراحمد، صفحه 39 / امام شوشتري، سيد محمد علي، تاريخ جغرافيايي خوزستان زميان در پشت اصفهان است. .. و از يک سو به (بيضاء و از سوي ديگر به منطقه شاپور يا دهدشت میرسد و همه شهرها و قرا چنان است که گويي از اعمال اصفهان است. مردم بازرنجان (بازرنگان)، مجاور (زم جيرويه) اند. و از زم شهريار به شمار ميآيند .» 1 استخري مرزهاي سرزمين رم زميگان را همچون ابن حقول مینماياند، اما در جاي ديگر از نيرو گرفتن و توان يافتن اين رم که به رم شهريار پيوسته و هر دو رم يکي شده اند، ياد مینمايد. .. و اين آميختگي نشان میدهد که هر دو رم يکي شده به نام گيلويه نام يافته اند. 2 استخري در جاي ديگر در کتاب "مسالک الممالک" خود از پادشاهي بومي گيلويه و اينکه چگونه رم زميگان را به دست گرفت و بر پادشاه روم شوريده است مینويسد : «مهرگان پسر روزبه پادشاه زميگان است و آن رمي است که به رم کهگيلويه معروف شده و مهرگان پيش از گيلويه بوده و شآن و شوکتي از گيلويه بالاتر داشته است. پس از مهرگان برادرش سلمه به جاي او نشست، چون سنمه مرد آنجا را تصرف کرد و کارش به جايي رسيد که اين سرزمين را به نام او میخواندند – و با همدستي سران ايلات ديگر دست به کارهاي زد که در پذيرش مردم بوده است – و با خاندان ابودلف عجلي ستيز کرد – که از سوي دستگاه خلافت مآمون و معتصم که فرمانرواي لرستان بود، و مآمون و معتصم با شنيدن خبر شکست ابودلف با لشکري بزرگ گيلويه را شکست داد و سر از تن وي جدا کردند – چون احمدبن عبدالعزيز در زرقان از دست عمرو ليث صفاري شکست خورد سر گيلويه* به دست عمرو افتاد و حکمراني کهگيلويه به دست خاندان گيلويه بازپس آمد. 3 نظر ديگر اين است که کهگيلويه از سه کلمه (کوه)، (گيل) و (اويه) ترکيب يافته به معناي منطقه کوهستاني که گيل ناميده میشود و کليخ (اويه) پسوند مالکيت است. فتحه خفيف بعد از حرف لام حذف گرديده و در لهجه محلي (کهگلو) تلفظ میشود. 4 در کتاب خوزستان و کهگيلويه و ممسني، آقاي اقتداري مفهوم کهگيلويه را به طريق
1- مجيدي کرايي، نورمحمد، مردم و سرزمين هاي استان کهگيلويه و بويراحمد ،صص 68-67 2- همان منبع، ص 68
- گيلويه فرزند روزبه از سران ايلات پارسي، از سرزمين خمايگاه (همايان) کوچک که در سرزمين نيمه کوهستاني و سردسيري جاويد
ممسني هنوز نامي زنده به نام (گيلومهر) دارد / مجيدي کرايي ،نورمحمد، مردم و سرزمينهاي استان کهگيلويه و بويراحمد، ص 69 محمود باور نيز در حاشيه کتاب خود در صفحه هفت اشاره میکند که شهرآبادي در نواحي باشت بابئيي به نام گيل آباد وجود داشته که آثار و خرابه هاي آن هم اکنون پابرجا است اين شهر گويا يکي از بناهاي گيلويه بوده است / باور، محمود، کهگيلويه و ايلات آن، ص 7
3- امام شوشتري ،سيدمحمدعلي، تاريخ جغرافياي خوزستان، ص 149 4- احمدي نصر، مرفولوژي کرانه گمنام، ص 18 ديگري معرفي میکند: کلمه کوه که معني آن مشخص است. کيلو را میتوان به سه جزء (کي) – (ال) و (او) تقسيم نمود. کي به معني شاه و امير و رئيس چنانکه در زبان فارسي کي و کيانيان مقيد همين معني است. "ال" با فتح الف و سکون لام اضافه زبان لري است "مانند توول يعني خانه ها" و "او" تصغير يا علامت معرفه در زبان هاي شيرازي و فارسي است. پس کلمه مرکب "کي-ال-او" را در اطلاق محاوره، کيلو با فتحه خفيف ياء درآوردهاند و بعد اين فتحه هم در گويش مردمان از بين رفته و کيلو و پس گيلو شده است و کوه گيلو يعني کوهستان کيان و شاهان بزرگ است. 1 و در آخر نقل قولي از آقاي امان الهي در کتاب قوم لر میپردازيم که مینويسند: در زمان ساسانيان کهگيلويه و بويراحمد، قباد خره «خوره» نام داشت ويکي از پنج کوره هاي فارس به شمار میرفته است ومرکز اين ايالات شهر ارگان* بوده است. 2 _____________________________________________________________ 1-اقتداري، احمد، خوزستان وکهگيلويه وممسني، ص836 2-امان الهي، سکندر، قوم لر، ص 111
- پس از تسلط اعراب اين شهر ارجان نام گرفت و در قرن هشتم در زمان صفويه به کهگيلويه معروف شد .
[ویرایش] مناطق دیدنی
کهگیلویه و بویراحمد دارای ۲۱۷گردشگاه زیارتی و تفرجگاهی است که گردشگران تابستانی میتوانند از آنها دیدن کنند.
- رودخانههای مارون، چرام، نازمکان، بشار، زهره و مهریان بهمراه هزاران چشمه سار دیگر و در کنار آنها سد کوثر، شاه قاسم و شاه مختار یاسوج.
- ۴۰قله بالای چهار هزار متر دنا
- آبشارهای کمردوغ دیشموک، تنگه مهریان و گنجهای یاسوج و تنگ جذاب سولک بهمئی.
- باغ چشمه بلقیس چرام، امامزادههای کهگیلویه و دشت بلاد شاپور دهدشت، دژ سلیمان و چندین دژ دیگر.
- آثار تل چگاه، آب گرمون، آب شوران، شهر لارندن، آب انبارها، کاروانسراها، قلعهها، گورستان سه طبقه و تنگ سولک در رشتهکوههای بهمئی.
- تنگ تکاب، محل برخورد آریو برزن با اسکندر مقدونی و قلعههای قدیمی متعدد شامل قلعه دختر، قلعه مانگشت، قلعه رئیسی و دژ سلیمان که مجموع آنها به " دلی مهرگان " معروف است.
- بقعه امامزاده " بیبیحکیمه" خواهر امام رضا در شهرستان گچساران
- غارها و اشکفتهای کوهستانها.
وجود ۱۸رودخانه کوچک و بزرگ، ۴۰چشمه جوشان آب آشامیدنی و معدنی، ۱۷حلقه قنات یادگار گذشته، پنج آبشار، سه دریاچه، ۶۰دره و تنگه با ساختار طبیعی زیبا، بوستانها و دشتهای سرسبز، امامزادهها، گنبدها، قلعهها، کاروانسراها، مساجد، آب انبارها آتشکدهها، پلها و برجهای تاریخی از دیگر نقاط گردشگری منطقه است.
[ویرایش] منابع
- تقوی مقدم، سیدمصطفی: تاریخ سیاسی کهگیلویه، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، تهران 1377خ، صص 32-46.
- بخشی از دادهها از خبرگزاری جمهوری اسلامی ۱۳۸۴/۰۴/۰۵خ
[ویرایش] جستارهای وابسته
استانهای ایران | ![]() |
آذربایجان شرقی | آذربایجان غربی | اردبیل | اصفهان | ایلام | بوشهر | تهران | چهارمحال و بختیاری | خراسان شمالی | خراسان رضوی |خراسان جنوبی| خوزستان | زنجان | سمنان | سیستان و بلوچستان | فارس | قزوین | قم | کردستان | کرمان | کرمانشاه | کهکیلویه و بویراحمد | گلستان | گیلان | لرستان | مازندران | مرکزی | هرمزگان | همدان | یزد |