بحث کاربر:Ghdavani

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

چالش‌هاي گزارشگري مالي

غلامحسين دواني عضو جامعه حسابداران رسمي ايران

بيش از يك دهه از فعاليت دوره جديد و پرحجم‌ سازمان بورس اوراق بهادارر ایران مي‌گذرد اما هنوز با همه كوششهاي بعمل آمده ابزارهاي اطلاع‌رساني نوين به‌نحوي بكار گرفته نشده‌اند. بخشي از اين ابزارها گزارشات حسابرسي و دسترسي سهامداران به آن مي‌باشد. روش مرسوم فعلي آن است كه در مجامع شركتها حداكثر اطلاعاتي كه تسليم سهامداران جزء مي گردد گزارش حسابرسي باضافه صورتهاي مالي اساسي شامل فقط (ترازنامه، سود و زيان و صورت گردش وجوه) مي‌باشد. واقعيت آن است كه حتي بسياري از خبرگان بازار سرمايه هم از اين چند صفحه ناقابل نمي‌توانند به اطلاعات اصلي دروني شركت دست يابند. لذا بورس وظيفه دارد در جهت دفاع از حقوق سهامداران جزء راهكارهايي را بيابد كه دسترسي آنان به اطلاعات مندرج در صورتهاي مالي ميسر گردد. از جمله اين راهكارها الزام شركتها به سايت اطلاع‌رساني و درج گزارشات سالانه شامل گزارش هيأت مديره، صورتهاي مالي و ضمائم همراه و گزارش حسابرس و بازرس قانوني در اين سايت مي‌باشد. راهكار ديگر آن است كه شركتها ديسكت يا CD محتوي اين گزارشات را در اختيار واحد اطلاع‌رساني بورس قرار دهند و اين اطلاعات در سايت اطلاع‌رساني بورس در معرض دسترسي عام قرار گيرد. واقعيت آن است كه وقتي شركت سهامي عام در بورس پذيرفته شده ديگر نمي‌تواند از اطلاعات محرمانه و اطلاعاتي كه نبايد سهامدار بداند صحبت كرد. در واقع همين پنهانكاريها باعث شده كه امروزه گزارشگري حسابرسي در معرض نقد و انتقاد و اصلاح قرار گيرد. نكته حائز اهميت ديگري كه سازمان بورس به عنوان متولي بازار سرمايه بايد بدان توجه نمايد ناروشن بودن خط و مرز «مالكيت و مديريت» در بيشتر شركتهاي پذيرفته شده در بورس مي‌باشد زيرا عمده اين شركتها به نوعي در مالكيت دولت يا نهادهاي عمومي هستند كه با مالكيت خصوصي تفاوت دارند و عملاً در بيشتر اين شركتها «مديريت تصميم‌ساز و تصميم‌گير» به شمار مي‌رود و لذا بررسي عملكرد مديريت اين شركتها به صورت افشاي كليه دريافتي‌هاي اعضاي هيأت مديره شركتها بصورت يك بند توضيحي در صورتهاي مالي براي سهامداران بايد الزامي مي‌باشد زيرا در مجامع شركتها كه موضوع پاداش هيأت مديره شركتها مطرح مي‌گردد سهامداران جزء كه تعداد آنها در بسياري شركتها بالاي 20 الي 30 درصد سهام مي‌باشد علاقمند هستند بدانند مديران منصوب آنها در سال چقدر حقوق و مزايا دريافت مي‌كنند و بر اين اساس نسبت به پاداش آنها اتخاذ تصميم نمايند. موضوع مهم ديگر در رابطه با يادداشتهاي پيوست صورتهاي مالي در مورد اجزاي اقلام حسابهاست كه بسياري از شركتها تحت عنوان ساير حسابها و يا ساير ارقام درشت و قابل ملاحظه‌اي درج مي‌كنند. بمنظور شفاف‌سازي و اطلاع‌رساني دقيق سازمان بورس مي‌تواند شركتها را ملزم كند كه اين سرفصل حساب از مبلغ معيني بيشتر نباشد و در غير اينصورت شركتها ناچار به شكستن اين رقم و نمايش اجزاي آن باشند. در قوانين جديد مبارزه با فساد مالي و مبارزه با پول‌شوئي وظايفي براي حسابداران رسمي و حسابرسان پيش‌بيني شده كه نشان‌دهنده حساسيت جامعه نسبت به مسئوليتهاي اجتماعي حسابرسان مي‌باشد. بنظر مي‌رسد با توجه به اينكه لايحه مبارزه با پول‌شوئي در دستور كار مجلس قرار دارد و موضوع مبارزه با فساد مالي نيز اولويت خاص كشور ما مي‌باشد. سازمان بورس، جامعه حسابداران رسمي ايران، انجمن حسابداران خبره ايران و سازمان حسابرسي به عنوان اصلي‌ترين اركان نظارتي مالي كشور موظف هستند بخشي از دستور‌العملهاي جهاني پيرامون اين قضايا را بصورت رعايت الزامات قانوني در گزارشگري تأكيد نمايند. بطور مشخص بايد شركتها موظف گردند اسامي مشاوران شركت و مجموع پرداختي به آنان از هر قبيل (اتومبيل، وام، حق‌الزحمه و حق مأموريت و ...) را به صورت يك بند ويژه گزارشات مالي افشاء نمايند كه در اينصورت بي‌ترديد برخي هزينه‌هاي پرداختي در ارتباط با فعاليت موسسات نبوده و حقوق صاحبان سهام در اين‌گونه موارد ضايع نخواهد شد. سازمان بورس در راستاي شفاف سازي اطلاعات شركتهاي پذيرفته شده در بورس رسالت تاريخي دارد. تجربه سقوط سال 5-1374 و حوادث جهاني آنرون در امريكا و پارمالات در ايتاليا نشان داد كه نمي‌توان به اتكاي آزادسازي قيمتها اهرمهاي كنترلي را به ويژه در كشورهايي نظير ايران كه فساد نهادينه شده و در بنگاههاي اقتصادي و اركان دولتي وجود دارد رها ساخت. بنابراين اركان نظارتي موسسات اقتصادي نظير حسابرسان داخلي، حسابرسان مستقل، سازمان بورس اوراق بهادار، بانك مركزي (در مورد موسسات مالي و پولي) از نقش و مسئوليت ويژه‌اي برخوردار مي‌باشند و هرگونه تساهل و مدارا در اين زمينه باعث خلل در روند بازار سرمايه و نهايتاً بي‌اعتمادي سهامداران خواهد شد.

[ویرایش] آخرين وداع

غلامحسين دواني پل سوئيزي اقتصاددان نامدار جهان و بنيانگذار مجله مستقل «فانتلي ريويو» در اسفندماه 1382 درگذشت. پل سوئيزي نامي آشنا براي دست‌اندركاران اقتصادي ايران نيز به شمار مي‌رود. بيشتر نوشته‌هاي معروف سوئيزي به همت دوستداران ايراني وي به زبان فارسي برگردان شده است. سوئيزي پرچمدار چپ مستقل و در دايره‌اي متشكل از ‌ هاري مگداف، سيمرامين، فرانك، پل باران قرار داشت. روزگاري دايرة تنگ اين نظريه‌پردازان مستقل زير حملات شديد سيا و KGB توامان قرار داشت. چپ‌هاي روسي آلمان را دست‌نشاندگان سرمايه‌داري جهاني و سرمايه‌داري جهاني هم‌طيف فانتلي ريويو را آلت دست سوسيال امپرياليسم مي‌دانست. گذشت روزگار و فروپاشي شوروي، دريوزگي ياران كمونيسم روسي (سرمايه‌داري دولتي) را به آستان سرمايه‌داري جهاني و استقامت و پايداري مجله «مانتلي ريويو» در افشاي جنايات سرمايه‌داري جهاني، پرده را بالا زد و چهرة تلاشگر پل سوئيزي را هويدا ساخت. جا دارد راهبران و حاميان اقتصاد مستقل جهاني كه فريب شعارهاي صندوق بين‌المللي پول و بانك جهاني را نخورده‌اند در غم فقدان سوئيزي متأثر باشند و كوشش نمايند با افشاي چهره واقعي بانك جهاني، صندوق بين‌المللي پول و سازمان تجارت جهاني راهكار مستقل اقتصادي مشاركتي را تدوين و ياران سوئيزي و هواداران جامعه اقتصاد كار و توليد سنگر سوئيزي را پاس بدارند. بي‌ترديد نقد آراي هواداران تعديل اقتصاد و آنهايي كه به جاي غم اقتصاد كشور، دلسوخته صندوق بين‌المللي پول و سازمان تجارت جهاني هستند در اين ميان از اولويت خاصي برخوردار است كه در سال جديد كوشش خواهد شد مباني اقتصاد جهاني نقد و بررسي شود.

[ویرایش] رتبه بندی موسسات حسابرسی

رتبه بندی موسسات حسابرسی غلامحسین دوانی این روزها بحث¬های مفصلی پیرامون رتبه بندی موسسات حسابرسی مطرح می¬شود. جالب آنکه حتی افراد حرفه هم ظاهراً به این بحث پیوسته¬اند فارغ از آنکه موسسات حسابرسی بدلیل ماهیت و تنوع فعالیت، کوچک یا بزرگ بودن مشتریان، ریسک پذیری مشتریان و دهها علت دیگر نمی¬توانند دارای یک ضابطه خاص رتبه¬بندی باشند. در دو سال گذشته که بورس کراراً موضوع رتبه¬بندی موسسات حسابرسی را مطرح کرد ما از طریق بورس امریکا و چند موسسه بین¬المللی حسابرسی در مورد رتبه¬بندی جستجو کردیم که پاسخ همه مبنی بر این بود که رتبه¬بندی بر مبنای امتیازدهی در هیچ کجای دنیا در مورد موسسات حسابرسی وجود ندارد. بلکه موسسات حسابرسی از طریق جوامع حرفه ای یا ارگانهای خاص تحت نظارتی به نام «کنترل کیفیت» قرار می¬گیرند. بررسی اسناد و مدارک فدراسیون بین¬المللی حسابداران (IFAC) و مستندات وب¬گاه انجمن حسابداران خبره انگلستان و امریکا نشان می¬دهد که چیزی به نام رتبه¬بندی موسسات بر اساس سیستم امتیازدهی وجود ندارد بلکه رتبه¬بندی موسسات بین¬المللی حسابرسی بر اساس درآمد معیار اصولی شناسائی برترین می¬باشد زیرا فرض بر این است که یک بازار کارا و پاسخگو به طرف موسسات حسابرسی خوب خواهند رفت و این امر در حجم درآمدی آنها اثر می¬گذارد. مدارک و مستندات حاکی از بررسیهای موجود در وب¬گاه بورس امریکا بعنوان پیشقراولان بورسهای جهان، انجمن حسابداران خبره امریکا (AICPA) و انجمن حسابداران قسم خورده بریتانیا (ICAEW) نشان می¬دهد که مقوله¬ای به نام رتبه¬بندی موسسات حسابرسی وجود ندارد بلکه برای نظارت بر فرآیند حسابرسی موسسات حسابرسی مراجعه مستقل از CPA و بورس و با حضور برجسته¬ترین حسابرسان جهان که خود زمانی از مدیران ارشد موسسات حسابرسی بزرگ بوده¬اند (دوستان خوب توجه کنند) نظارت بر فرآیند حسابرسی موسسات حسابرسی به ویژه حسابرسی شرکتهای عضو بورس را انجام می¬دهند. چارچوب نظارتی این مراجع امتیازبندی و امتیازدهی نمی¬باشد بلکه رسیدگی محتوائی است. هدف این مراجع نظارتی ارتقای شفافیت گزارشگری در چارچوب اطلاع¬رسانی در بازار سرمایه می¬باشد و لاغیر. برای اطلاعات بیشتر می¬توان به پایگاه¬ اطلاعاتی انجمن حسابداران خبره امریکا در بخش Spotlight area قسمت Audit quality centre مراجعه کرد. به دوستان بورسی و برخی اعضای جامعه حسابداران رسمی که اشتیاق فراوانی در رتبه¬بندی موسسات حسابرسی دارند باید یادآور شد که «کنترل کیفیت» هیچ ارتباطی به رتبه¬بندی موسسات ندارد زیرا در سال 2005 بهترین گزارش حسابرسی متعلق به یکی از موسسات متوسط “Midtire” تعلق داشت نه به موسسات بزرگ موسوم به Big Four و برای مطالعه این آمار می¬توان به بولتن بین¬المللی حسابداری که ماهانه منتشر می¬شود مراجعه نمایند اما فراموش ننمایند که جهت دسترسی به اطلاعات این بولتن باید آبونمان سالانه معادل 2.586 دلار بپردازند! ضابطه تقسیم¬بندی موسسات حسابرسی بر اساس سیستم امتیازدهی به معنی آن است که هر موسسه در هر ششماه می¬تواند از یک گروه امتیازی به گروه امتیازی دیگر جابجا شود چون مشتریان وی تغییر می¬یابند و ریسک مشتریان جدید نیز باید ارزیابی شوند. بطور مثال بین دو موسسه¬ای که دارای سه شریک هستند اما یکی دارای ده مشتری بورسی با ریسک بالا و دیگری اساساً مشتری بورسی نداشته باشد کدام امتیاز بیشتری می¬گیرد؟ و چنانچه یک موسسه حسابرسی دارای صاحبکاری باشد که درون بورس نباشد اما حجم کار و ریسک آن بمراتب بیش از یک شرکت بورسی باشد کدام امتیاز ارجح¬تر است. بطور نمونه بین حسابرسی شرکت کیسون با حجم عملیات 1000 میلیارد ریال با شرکت X در بورس که نماد آن پنجسال است بسته شده کدامیک امتیاز بیشتری دارند؟! از سوی دیگر اگر بخواهیم صرفاً به سوابق شرکای موسسات امتیاز دهیم در حالی که این موسسات فاقد امکانات و نرم¬افزارها و ملزومات کار حسابرسی باشند تکلیف موسسات که دارای ضوابط و امکانات نرم¬افزاری و دانش هستند چه می¬شود؟ فراموش نکنیم بر اساس جدولی که توسط یکی از بنگاههای هلدینگ کشور دو سال پیش بر اساس امتیازبندی تهیه شده بود موسساتی بیشترین امتیاز را کسب کرده بودند که قبل از انقلاب تأسیس شده بودند در حالی که برخی از آن موسسات در حال حاضر فاقد امتیاز می¬باشند دلیل این امر آن بود که به سابقه موسسات نیز حدود 20 درصد کل امتیازات، امتیاز تخصیص داده شده بود؟ بهرحال اجازه ندهیم که تجربه جهانی حسابرسی در این میان نادیده گرفته شود و ما همچون همیشه معیار درونی «نیست در جهان» را بر کار حسابرسی حاکم کنیم. اساسنامه جامعه حسابداران رسمی و آئین نامه سقف کار عملاً نوعی کنترل کیفیت موسسات حسابرسی است. فراموش نکنیم که در جهان پیشرفته (که با آن فاصله زیادی داریم) ارگانهای نظارتی حرفه حسابرسی مستقل و جدای از SEC یا AICPA فعالیت می¬کنند نه اینکه خود اعضای شورای عالی جامعه به خود امتیاز دهند و بگویند رتبه¬بندی! فعالیت حرفه¬ای اگرچه در جهان در یکصد سال اخیر جایگاه ویژه¬ای دارد اما در کشور ما هنوز تفاوت بین شغل و حرفه چندان روشن نیست و حرف و صنوف همعرض دیده می¬شوند. حسابرس بدلیل ماهیت فعالیت آن علیرغم وجوه تشابه با سایر صنوف «حرفه» محسوب می¬شود. این حرفه که سابقه مکتوب و مشخص آن از سالهای 1300 وجود دارد عملاً در پنجاه سال اخیر جایگاه خاصی یافته که بدلیل حاکمیت بخش دولتی بر اقتصاد تا دهه 1370 حرفه عملاً متوقف گردیده بود. پس از تصویب قانون استفاده از خدمات حسابداران رسمی در سال 1372 و تصویب اساسنامه جامعه حسابداران رسمی در سال 1378 حرفه مستقل حسابرسی وارد فاز جدیدی از تاریخ اقتصادی کشور گردید. سرعت شتابان اقتصاد و حجم کوچک موسسات حسابرسی خصوصی بحث¬های زیادی را در مورد چگونگی بزرگ شدن این موسسات بوجود آورده که بزرگ شدن باید بنا به الزامات و در راستای تقسیم ریسک کار حسابرسی و همچنین بزرگ شدن کارهای حسابرسی بر مبنای حق¬الزحمه¬های منطقی باشد و نه معیارهای عجیب و غریب! واقعیت جامعه پدرسالاری، عشیرتی قومی ایران باعث گردیده که کار جمعی به قول فرنگی¬ها (Team Work) در ایران شکل نگیرد اگرچه همگان در جهان کنونی آگاهند که با تقسیم کار و وظایف و کار گروهی می¬توان تداوم فعالیت بنگاهها و موسسات را تضمین بخشید. کار گروهی در سازمانها موجب تقویت همگرایی شده و استعدادها، توانها و مجموعه عوامل را ترکیب و نتیجه آن کمک به کسب مزیت رقابتی است. در کارگروهی آنچه نقش محوری دارد به وجود آوردن روحیه و تفکر کار گروهی است. برای ترویج کار گروهی، لازم است تفکر کل گرایی، تعهد گروهی، انعطاف¬پذیری، دلسوزی و تفویض اختیار تقویت شود. امروز سازمانها به سمت حذف مرزهای مشاغل حرکت کرده و به لحاظ ساختاری و فرهنگی فعالیتها را در هم ادغام و به جای طراحی مشاغل، مجموعه¬ای از فعالیتها را تعیین تا گروهی از کارکنان با همفکری آنها را انجام دهند. موفقیت کار تیمی در تسهیل ارتباطات درون گروه و حل و فصل تعارضات درون تیم است، در این زمینه رهبران و اعضای تیم، آماده و مجهز به روحیه گروه¬گرایی به راحتی می¬توانند گروه را سریعتر دارای عملکرد مطلوب و اثربخش کنند. بر این اساس لازم است سازوکارهای لازم برای تقویت موسسات حسابرسی و بزرگ شدن آنها فراهم شود و در این زمینه بایستی مراحل گروه¬گرایی که در این مقاله بدان اشاره شده پیاده¬سازی شود و سپس با سازوکارهای مختلف و مداوم فرهنگ کار گروهی تقویت شود تا موسسات حسابرسی با هم¬افزائی در سرمایه¬های عاطفی، اجتماعی، فکری و دانش مزیت پایدار و ماندگاری را ایجاد کنند. گروه¬گرایی در این رابطه یعنی کارکنان یک یا چند موسسه حسابرسی بر اساس علایق، تجارت و نیازهای کاری مشترک تمایل به ایجاد همبستگی و کار دسته¬جمعی پیدا کنند. کار گروهی رویهمرفته در فعالیتهای چالشی، سطح بالایی از ارتباطات، همکاری و اعتماد را نیاز دارد. این عوامل در فعالیتهای برون¬گروهی تقویت شده و موجب همبستگی بیشتر اعضای یک گروه و ایجاد رقابت بین گروههای مختلف می¬شود. علمای رفتار، زیربنای گروه¬گرایی افراد را در چند چیز خلاصه می¬کنند که این عوامل عبارتند از مزایای اقتصادی و مالی، تامین و امنیت، ارضای نیازهای گروهی و اجتماعی، کسب هویت و تشخص فردی. بنیاد کار گروهی بر پذیرش راهبری قرار دارد که متأسفانه در بین حسابرسان این موضوع شکل مفهومی و ساختاری دارد زیرا عمدۀ حسابداران رسمی خود را مرجع و رهبر می¬دانند و لذا کمتر تن به قاعده بازی کار گروهی در قالب رهبری می¬دهند. حسابرسی یک حرفه پیچیده است که مسئولیتهای حرفه¬ای و اجتماعی آن بسیار بالاست مثلاً اگرچه پزشکی هم یک حرفه است اما حداکثر خسارتی که یک پزشک می¬تواند به مشتری خود (بیمار) وارد نماید قتل است که جبران خسارت آن نیز در قانون معادل دیه یک انسان تعریف شده و یا یک وکیل نیز حداکثر خساراتی که به مشتری خود (موکل) وارد می¬آورد یا مالی است یا جانی است در حالی که خسارتی که حسابرسان می¬توانند به صاحبکاران و یا ذینفعان از صورتهای مالی و گزارشهای حسابرسی خود وارد آورند غیرقابل مقایسه با خسارتی است که پزشک و وکیل (به عنوان دو حرفه هموزن حسابرسی) می¬باشد. در چنین حوزه مسئولیتی و با توجه به اساسنامه جامعه حسابداران رسمی ایران که در شرایط فقدان اطلاعات کافی از جهان حسابرسی نگارش شده (مسئولیت تضامنی همه شرکای حسابرسی در قبال ذینفعان)، مشارکت و شریک¬یابی که بنیاد بزرگ شدن حرفه است دچار خلل و آسیب می¬گردد مضافاً بر آنکه بعلت انحصار دولتی بر حرفه حسابرسی و نبود موسسات حسابرسی قابل توجه در بعد از انقلاب سابقه مشخصی از موسسه¬داری حسابرسی برای علاقمندان به ورود در حرفه حسابرسی خصوصی وجود نداشته لذا بسیاری از حسابرسان که دارای تجربه کافی و لازم هم از نظر حرفه¬ای بودند بدون دارا بودن تجربه لازم مدیریت موسسه¬داری و با اتکای به روابط آمرانه تشکیلات دولتی وارد قلمرو بخش خصوصی حسابرسی شدند که نتیجه آن انشعابات متعدد تشکیلاتی در آغاز فعالیت موسسات حسابرسی شد. از سوی دیگر این حرفه دارای ویژگی و ضابطه «استاد- شاگردی» است یعنی تا زمانی که یک نفر کلیه مراحل کارآموزی، کمک حسابرسی، حسابرسی، حسابرس ارشد، سرپرست و مدیر را طی نکند نمی¬تواند به تجربه کافی جهت احراز صلاحیت فنی حسابدار رسمی دست یابد در حالی که در آغاز پذیرش اولین گروه حسابداران رسمی به این موضوع مهم کم¬توجهی شد و در نتیجه بسیاری از اعضای جامعه فاقد تخصص اولیه لازم بودند که مشارکت با آنان از طرف سایر حسابداران رسمی منتفی می¬باشد. تجربه کشورهای پیشرفته جهان نشان می¬دهد که حسابرسی از سالهای 1830 شروع شده و در دهه 1940 به بعد وارد دوران رشد و از دهه 1990 نیز انحصار در این حرفه هم بصورت موسسات بزرگ بین¬المللی Big Five, Big Eight, Big Ten و اخیراً هم Big Four شکل گرفته به طوری که هم¬اینک چه در آمریکا و چه در اروپا نگرانیهای خاصی در مورد موسسات بزرگ جهانی Big Four بوجود آمده است. حسابرسی فرآیند پیچیده کار تجربی و تئوریک است که در قالب فرمول¬بندی رایج بنگاههای تجاری نمی¬گنجد اما از آنجا که بهرحال حرفه¬های اعتباری هم یکنوع کسب و کار تلقی می¬شوند (که ظاهراً برخی دوستان از این اصطلاح گریزانند ولی به فعالیتهای دیگر تجاری هم تن در می¬دهند!) باید از قانونمندی بازار در چارچوب استانداردهای حسابداری و حسابرسی پیروی نمایند. بدیهی است تا زمانی که یک موسسه حسابرسی به سود قابل ملاحظه دست نیابد نمی¬تواند موضوع آموزش و توسعه را در دستور کار خود قرار دهد مضافاً بر آنکه پیروی از الگوی موسسات حسابرسی دولتی که از همه امکانات و تسهیلات برخوردار هستند و یا اکتفا کردن به وضعیت موسسات بین¬المللی حسابرسی در بررسی پدیدۀ حسابرسی در ایران کار عقلانی نیست. نگاهی گذرا به تشکیل موسسات حسابرسی در انگلستان، امریکا و استرالیا و کانادا و کشورهای مشترک¬المنافع انگلستان (کامنولث) نشان می¬دهد که اتفاقاً در این کشورها نیز موسسات بصورت فردی و چندنفره شروع و پس از حمایت¬های جدی دولتها و در فرآیند رشد و توسعه بازار سرمایه این موسسات بتدریج بزرگ شده¬اند و هیچیک از موسسات «بزرگ متولد نشده¬اند». تجربه موسسات حسابرسی پرایس واترهاوس کوپرز (PWC) و دیلویت اند توش (DT) نشان از ادغام بیش از هفتاد موسسه حسابرسی طی حدود یکصد و پنجاه سال در این دو موسسه دارد. بنابراین تعجیل در امری که تجربه شده نوعی شتابزدگی به شمار می¬رود که آخر و عاقبت آن ناروشن است. مثل بسیاری توسعه¬های صورت گرفته که سرانجام آن محکوم به شکست بود زیرا بیشتر کلیشه¬برداری و الگوئی عمل شد. نگارنده ضمن قبول اصل بزرگ شدن موسسات حسابرسی به دلیل افزایش مسئولیتهای آنان فارغ از مسئولیتهای حرفه¬ای توجه دوستان را به این نکته جلب می¬کند که اول باید ضرورت بزرگ شدن برای خود موسسات حسابرسی پیش آید تا آنها بتوانند تصمیم¬گیری کنند زیرا ممکن این ضرورت برای افراد یا نهادهای غیرحسابرسی مسجل باشد اما تا زمانی که این ضرورت برای خود حسابرسان ملموس نگردد امر ادغام موسسات محال خواهد بود. به ویژه آنکه هر یک از حسابرسان خود را یک مرجع و بزرگ می¬دانیم و ظرف پذیرش رهبری دیگران را نداریم. مضافاً بر آنکه یک موسسه حسابرسی باید حداقل یکی از شرکاء مسلط به استانداردهای حسابداری و حسابرسی، یک نفر مسلط به قوانین (کار مالیات و تجارت...) و یک نفر هم مسلط به ارائه خدمات مدیریتی و مالی وجود داشته باشند که این خصیصه در حال حاضر در کمتر موسسه¬ای وجود دارد. از طرف دیگر الگوبرداری بدون توجه به ماهیت فعالیت موسسات حسابرسی باعث گردیده محدودیهای خاصی در اساسنامه جامعه برای حسابرسان پیش¬بینی شود که در کشورهای پیشرفته مدتهاست چنین محدودیتهایی برداشته شده است مثلاً موسسات حسابرسی جهانی در حال حاضر موضوع مسئولیت تضامنی و مسئولیتهای نامحدود را مورد بررسی مجدد قرار داده¬اند و امکان جایگزین شدن مسئولیت محدود به جای مسئولیت نامحدود به زودی مورد تجدیدنظر قرار خواهد گرفت. نکته دیگری که در این میان حائز اهمیت است حساسیت مدیران شرکتهای بازار سرمایه در انتخاب حسابرسان می¬باشد. ممکن است مدیران علاقمند باشند با حسابرسانی سروکار داشته باشند که کمتر ایجاد مزاحمت نمایند. اما از آنجا که حرفه حسابرسی و موسسات حسابرسی دارای اعتبار خاصی هستند آنها ناچارند برای موسسات خود سراغ حسابرسانی بروند که بتوانند ریسک این بنگاهها را بپوشاند که بدیهی است چنین موسسات باید دارای دانش و دانائی، توانائی کار در دیسکهای مختلف و ... باشند بنابراین ممکن است در یک دوره کوتاه مدیران بنگاهها (بویژه بنگاههائی که معلوم نیست مالک آن چه کسانی هستند، دولتی هستند یا نهادی، نهادی هستند یا خصوصی) بتوانند در مورد انتخاب حسابرسان مانور کنند اما در بلندمدت و در جامعه پاسخگو لاجرم موسسات حسابرسی معتبر جلو خواهند افتاد. بنابراین بکوشیم با توجه به ظرفیتهای موجود در اساسنامه جامعه حسابداران رسمی و آئین¬نامه سقف کار و از طریق برقراری نظام کنترل کیفیت بدون حب و بغض و از طریق حسابداران رسمی باتجربه و یا ایجاد یک نماد خاص بدین منظور و با استفاده از تجارب ارزنده حرفه حسابرسی در جهان قانونمندی تداوم فعالیت حرفه حسابرسی را بوجود آوریم. چهار سال است که متولد شده¬ایم ره چهل ساله نرویم که ممکنست پاهایمان کشش و استقامت این راه را نداشته باشد. در پاسخ به آن دسته از حسابرسان که معتقدند چنانچه درآمد موسسات معیار رتبه¬بندی قرار گیرد ممکن است صاحبکاران نسبت به انتخاب حسابرسانی اقدام نمایند که کار باکیفیت ارائه ننمایند باید گفت که نمی¬توان اراده و حق صاحبکار را برای انتخاب حسابرس نقض کرد. بنظر نمی¬رسد که همه صاحبکاران بدنبال این اندیشه باشند که حسابرسان فاقد کیفیت انتخاب نمایند مگر اینکه کسانی باشند که چون صرفاً خود را دارای کیفیت می¬دانند عدم انتخاب خود را مستمسک این موضوع قرار دهند. در واقع حسابرسان نیز مشابه همه کالاهای دیگر چنانچه کیفیت و برتری خاصی داشته باشند حتماً و الزاماً مورد توجه عده ای از مشتریان قرار خواهند گرفت و به مصداق «گل آن است که دیگران بگویند» بازار سرمایه و بازار حسابرسی نهایتاً به موسسات با کیفیت خوب روی خواهد آورد و بنابراین از آنجا که ما در دوران گذار قرار داریم تعجیل نکنید صبح که فرا رسد سپیدی خواهد زد. منبع 1- بولتن حسابداری بین¬المللی شمارۀ 380 2- وب گاه بورس امریکا www.sec.gov/about/offices/oca.htm 3- وب گاه انجمن حسابداران خبره امریکا www.aicpa.org/index.htm