زهرا کاظمی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
زهرا (زیبا) کاظمی احمدآبادی روزنامهنگار و عکاس کانادایی ایرانی تبار، دوم تیر ماه ۱۳۸۲ بنا بر ادعای مقامات جمهوری اسلامی ایران، در حین عکسبرداری و فیلمبرداری از مناطق حساس که مشخصا هم نوشته شده بوده «عکسبرداری و فیلمبرداری اکیداً ممنوع است» دسنگیر شد.[نیاز به ذکر منبع] ولی به گفتهٔ منابع غربی مشغول عکسبرداری از اعتراض خانوادهٔ زندانیان سیاسی در مقابل زندان اوین بودهاست.[نیاز به ذکر منبع] این عکسبردار پیمانکار که در مطبوعات غربی در ابتدا «روزنامه نگار» و «ژورنالیست» معرفی شد ولی بعدا به «عکاس آزاد» (یا «فری لنس فتوگرافر» به زبان انگلیسی) تقلیل یافت، در مدت بازداشت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و در اثر ضربات وارده در بیست تیر در بیمارستان نظامی بقیةالله جان سپرد. پس از تلاش اولیه در پنهان کردن علت واقعی مرگ این روزنامه نگار، مقامات رسمی ایران در ۲۵ تیر اعلام کردند که زهرا کاظمی در اثر " ضربهٔ مغزی " در گذشته است.[نیاز به ذکر منبع]
زهرا کاظمی درست قبل از ورودش به ایران برای مدت یکماه و نیم در عراق بود و این درست در هنگامی بود که نیروهای آمریکا تازه عراق را اشغال کرده بودند و حتی اجازهٔ ورود به عراق در آن شرایط فوق العاده مشکل و یا غیر ممکن بود.[نیاز به ذکر منبع] از آنجایی که زهرا کاظمی، علی رغم ادعای مطبوعات غربی که میگویند «روزنامه نگار» یا «ژورنالسیت» بود، در واقع فقط یک عکاس و فیلمبردار خصوصی و پیمانکار بود (حرفهای کاملاً رایج در جهان اطلاعات و ضد اطلاعات)، احتمال اینکه او از سوی مقامات غربی برای کسب اطلاعات ویژه و یا ایجاد جنجال روانه ایران شده بود منطقی است. بویژه اینکه وی را در حال فیلم برداری از مناطقی که مشخصا ممنوعه و حساس علامت گذاری شده بودند گرفتند. [نیاز به ذکر منبع]
تحت فشار افکار عمومی بین المللی و دولت کانادا مقامات قضایی ایران مجبور شدند، دوشنبه اول مهر ماه ۱۳۸۲ با انتشار اطلاعیهای یکی از ماموران وزارت اطلاعات به نام رضا اقدام احمدی را که در بازجویی زهرا کاظمی خبرنگار ایرانی تبار کانادایی شرکت داشته است به " قتل شبه عمد" متهم کنند. این "متهم" نیز در به اصطلاح دادگاهی که در روزهای ۷ ۲ و ۸ ۲ تیر ماه۱۳۸۳ در تهران برگزار شد، محاکمه و سپس با رای شعبهٔ ۱۱۵۸ دادگاه جزایی تهران تبرئه شد. در جریان این دادگاه به وکلای خانوادهٔ کاظمی اجازه داده نشد تا شهود خود را که برخی از آنها از مسئولان بلند پایه دستگاه قضایی ایران بودند برای روشن شدن حقایق به دادگاه دعوت کنند، ازجمله محمد بخشی معاون سعید مرتضوی در زندان اوین و خود دادستان عمومی و انقلاب تهران که شخصا در بازجویی از زهرا کاظمی شرکت و بنا به گفتهٔ بسیاری از شاهدان در ماجرای قتل این روزنامه نگار دخالت مستقیم داشته است.
چند روز پس از آن، دستگاه قضایی بر خلاف نتایج همهٔ تحقیقات و نظر کمیسیونهای تحقیق علت مرگ زهرا کاظمی را "سانحه" اعلام کرد. بنا بر گفتهٔ مقامات دستگاه قضایی پرونده در دادگاه تجدید نظر مورد بررسی قرار دارد.
در ۲۶ اردیبهشت جسله دادگاه غیر علنی برای "شنیدن توضیحات" وکلای زهرا کاظمی برگزار شد. برگزاری این جسله نیز با اعتراض وکلای قربانی روبرو شد. در جلسهٔ دادگاه اعتراضات خود را نسبت به رسیدگی بدوی اعلام کردند. و خواهان ارجاع پرونده به دادسرا و رسیدگی بدوی آن را خواستار شدند و عنوان کردند که چون قتل عمد بوده است دادگاه کیفری استان تنها مرجع صالح برای رسیدگی به این پرونده است. جمعه ۱۲ فروردين ۱۳۸۴ – اول آوريل ۲۰۰۵
پس از اظهارات تکان دهنده پزشک اورژانس بیمارستان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بقیه الله و مشاهدات او از علائم شکنجه و ضرب وشتم شدید زهرا کاظمی در زندان اوین، پی یر پتیگرو، وزیر امورخارجه کانادا در یک کنفرانس مطبوعاتی به خبرنگاران گفت تا زمان اجرای عدالت در این پرونده پیگیری خود را متوقف نخواهیم کرد. به گزارش راديو فردا وی ساعتی بعد از افشای جزئیات مشاهدات شهرام اعظم گفت شواهد جدید تکان دهنده و هولناک است و تنها مهر تاييد بر مواضع پیشین ما می نهد و نشان میدهد که این مرگ تصادفی نبود و مسلما موضع ما در این مورد تغییر نخواهد کرد. وزیر امورخارجه کانادا گفت خانواده کاظمی، مردم ودولت کانادا به پاسخ قانع کننده نیاز دارند. وی افزود جمهوری اسلامی مهمترین حقوق بشر را نقض میکند و زمان آن رسیده است تا این برخورد متوقف شود. وی افزود سیستم قضائی ایران در رسیدگی به این پرونده شکست خورده است. بنابر اين گزارش استفان هاشمی، پسر زهرا کاظمی از همکاری مقامات کانادا در سرعت بخشیدن به کار پناهندگی پزشک بیمارستان سپاه پاسداران قدردانی کرد. با این حال وی گفت کوتاهی مقامات کانادا در دنبال کردن پرونده قتل مادرش قابل گذشت نخواهد بود.
اظهارات تازه شهرام اعظم پزشك بخش اورژانس بيمارستانی در ايران كه زهرا كاظمي، عكاس كانادايی ايرانی پس از ضربه مغزی به آن منتقل شد، به روزنامه كانادايی گلوب اند ميل گفته است: زهرا كاظمی پس از دستگيری به شدت مورد ضرب و شتم و شكنجه و هتك حرمت قرار گرفته بوده است. پناهندگی سياسی اين پزشك ايرانی و خانواده وی از سوی دولت كانادا پذيرفته شده است و در حال حاضر در محل امنی در اوتاوا قرار دارد. وی قصد دارد مشاهدات خود را در يك كنفرانس مطبوعاتی زنده در اختيار رسانههای كانادا قرار دهد. دكتر شهرام اعظم به گلوب اند ميل گفته است پس از تشكيل كميته حقيقت ياب به دستور رياست جمهوری ايران و مصاحبه هايی كه با وی صورت گرفت دريافته است كه سه وزير از پنج وزير كابنيه محمد خاتمی از دستگيری زهرا كاظمی مطلع بودهاند و هيچگونه اقدامی در اين زمينه انجام نداده اند. وی می گويد: همه ساختارهای قدرت مسئول پیامدهای آن هستند، مخفی كاری آنچه كه در زندان اوين رخ داد، از سوی اصلاح طلبان و محافظه كاران جمهوری اسلامی خنده دار است. دكتر شهرام اعظم در مصاحبه خود گفته است در مقام يك انسان، يك ايرانی و يك پزشك متعهد نمیتوانسته آنچه كه شاهد آن بوده پنهان كند.
روزنامه كانادايی گلوب اند ميل به نقل از پزشك بخش اورژانس بيمارستان بقيه الله كه زهرا كاظمي، عكاس و خبرنگار كانادايی ايرانی پس از انتقال از زندان اوين در آن بستری شده بود می نويسد: جراحات روی بدن نشان از ضرب و شتم شديد، شكنجه و هت حرمت در زندان دارد. سرمقاله گلوب اند ميل زير عنوان هتك حرمت، شكنجه و دروغها خبر اظهارات اين پزشك بخش اورژانس و قتل زهرا كاظمی را بار ديگر در صدر اخبار كانادا قرار داده است. شهرام اعظم، پزشك بخش اورژانس بيمارستان بقيه الله با شرح مشاهدات خود گفته است: در اولين نگاه تنها يك كبودی در پيشانی او به چشم می خورد، در حالی كه در مدت زمان اندكی دريافتم كه او به شدت شكنجه شده و مورد هتك حرمت قرار گرفته است. دكتر شهرام اعظم بنا به گفته اين روزنامه كانادايی كمتر از چهل سال سن دارد، پس از ترك ايران به سوئد، به كمك وكلای كانادايی و نيز استفان هاشمي، پسر زهرا كاظمی قصد دارد مشاهدات خود را در يك محكمه بين المللی بازگو كند. وی كه به همراه همسر و فرزند دوازده ساله خود ايران را به بهانه معالجه پزشكی به مقصد سوئد ترك كرده است، با استفان پسر زهرا كاظمی و وكلای او مدارك خود را به كانادا ارسال كرده و پناهندگی سياسی وی از سوی دولت كانادا پذيرفته شده است. دكتر اعظم در مصاحبه خود با گلوب اند ميل گفته است: آزمايشات اوليه از زهرا كاظمی كه در كما به سر میبرد، نشان از شكستگی استخوان بيني، كبودی گسترده كه از پيشانی وی تا نزديكی گوش ادامه داشته، خراشيدگیهای عميق پشت گردن او كه ناشی از فرورفتن ناخن در گوشت او بوده، كبودی در شانه راست، شكستگی انگشتان و كشيده شدن سه ناخن دستهای او، شكستگی جمجمه، حاكی از شكنجه شديد وی داشته است. اين پزشك ايرانی گفته است كه پرستار بخش اورژانس نيز شواهدی كه ناشی از هتك حركت وحشيانه به اين عكاس و خبرنگار پنجاه و چهار ساله داشته، اعلام كرده است. دكتر اعظم به اين روزنامه كانادايی گفته است آنچه كه من در جسم بيجان اين زن ديدم، از يك شكنجه برنامه ريزی شده و نه جراحات سطحی حكايت می كرد. در حالی كه زمانی كه زهرا كاظمی همراه با سه مامور به بيمارستان منتقل شد، يادداشتی به وی تحويل داده شده بود كه در آن علت خونريزی مغزی با مشكلات گوارشی ذكر كرده بود. دكتر شهرام اعظم به گلوب اند ميل گفته است پس از تشكيل كميته حقيقت ياب به دستور رياست جمهوری ايران و مصاحبه هايی كه با وی صورت گرفت دريافته است كه سه وزير از پنج وزير كابنيه محمد خاتمی از دستگيری زهرا كاظمی مطلع بودهاند و هيچگونه اقدامی در اين زمينه انجام نداده اند. وی می گويد: صحنه به شيوهای طراحی شده بود كه همه ساختارهای قدرت مسئول پیامدهای آن هستند. وی در ادامه گفته است مخفی كاری آنچه كه در زندان اوين رخ داد، از سوی اصلاح طلبان و محافظه كاران جمهوری اسلامی خنده دار است و در حال حاضر حكومتی كه نياز به پاسخگويی نمیبيند، از اين حوادث دچار آشفتگی شده است و به نظر می رسد قدرتمندان جمهوری اسلامی به نوبت يكديگر را در اين قتل مقصر می شمارند. شهرام اعظم در ادامه در مورد تصميم به ترك ايران و بيان واقعيات به اين روزنامه كانادايی گفته است با توجه به مشاهدات خود از آثار شكنجه و ضرب و شتم شديد زهرا كاظمی هيچ چارهای جز يافتن راهی برای ابراز واقعيات ناگفته نداشتم و پس از مشورت با همسرم تصميم به ترك ايران گرفتيم. وی می گويد من نيز همچون زهرا كاظمی سرنوشت درناك و غم انگيزی داشته ام. گلوب اند ميل می نويسد: داستان فرار اين خانواده ايرانی بيشتر به داستانهای توطئه جاسوسی و پردلهره شباهت دارد. دكتر شهرام اعظم كه در حال حاضر در محل امنی در اوتاوا قرار دارد، در مصاحبه خود گفته است در مقام يك انسان، يك ايرانی و يك پزشك متعهد نمیتوانسته آنچه كه شاهد آن بوده پنهان كند. وی می گويد: من به دنبال شهرت يا جلب توجه ديگران نيستم، بلكه آنچه در جستجوی آن هستم، اجرای عدالت و مطرح كردن اين پرونده در سازمانهای حامی حقوق بشر و كشورهای دموكراتيك است. وی اميدوار است بتواند مشاهدات خود را در دادگاه بين المللی لاهه شهادت دهد.
شکنجههای وحشيانه در همين حال دکتر رامين احمدی پزشک ايرانی مقيم کانادا و يکی از مسئولان سازمان اسناد حقوق بشر ايران و کارشناس امروز پزشکی، در گفتگويی با دويچه وله، هويت شهرام اعظم و گفتههای وی را مورد تاييد قرار داده و گوشههای ديگری از اعمال وحشيانهٔ ماموران حکومت ايران نسبت به اين زن خبرنگار را فاش کرده است. رامين احمدی به نقل از گزارش بالينی دکتر شهرام اعظم، که در زمان انتقال زهرا کاظمی به بيمارستان بقيه الله سپاه پزشک اورژانس بوده است، می گويد: در درجه اول خيلى مهم است كه ما بدانيم كه اين گزارش پزشكى در واقع يك شرح حال بالينى است و چيزى را در باره اينكه چه كسانى اين كار را انجام داده، اين بلا را سر خانم كاظمى آوردند، به ما نميدهد. يعنى به عبارت ديگر از طريق اين گزارش نيست كه ميتوانيم بگوييم كه آقاى سعيد مرتضوى يا محمد بخشى در اين كار دست داشتند، بلكه فقط ميتوانيم بگوييم كه واقعا خانم زهرا كاظمى در چه شرايطى به اتاق اورژانس رسيده است. اينكه چقدر طول كشيده است تا اين شرايط در او ايجاد شود يا اينكه بعد از اينكه از اتاق اورژانس خارج ميشود حتى چه اتفاقى برايش ميافتد را اين گزارش به ما نميگويد. بنابراين آنچه مهم است اين است كه اين گزارش تنها از يك دوره زمانى كوتاه و مشخص است كه خانم كاظمي، قرباني، در اتاق اورژانس بوده است. وی می افزايد: معاينه بالينى پزشك نشان ميدهد هنگامى كه ايشان به اتاق اورژانس ميايد، در حال اغما بوده است. فقط باصطلاح پاسخ رفلكسى به تحريكات دردناكى ميداده كه در معاينه بالينى انجام ميدهند. آثار ضرب و شتم در سر و گردن وجود داشته است. استخوان بينياش شكسته بوده است. ترشحات خونى كه از حفره بينى وجود داشته به هر دليلى در اينترنهايى كه در آنجا كار ميكردهاند اين فكر را القا ميكند كه ممكن است اين مريض خونريزى داخلى داشته است، خونريزى از معده و شكم داشته و به اين دليل است كه خون در دهان يا بينىاش هست. در اين مورد اولين كار و تدبير درمانى كه ميكنند اين است كه سعى ميكنند معده را شستشو دهند. از اين طريق است كه سعى ميكنند لوله باريكى را از بينى درون معده ببرند تا معده را بشويند. اين كار را ميكنند، اما درون مايه برگشتى خون نبوده است. اين كار را به دشوارى انجام ميدهند، چون استخوان بينى شكسته بوده است. بنابراين ميفهمند كه ايشان خونريزى درونى در شكم و معده ندارد. ولى معاينه بيرونى نشان ميدهد كه علاوه بر اينكه استخوان بينى شكسته بوده، در گردن وى يك سرى خراشيدگيهاى عميق به صورت سه خط موازى در پشت گردن بوده است. سينه شكستگى داشته، دندههاى پنج تا هفت شكسته بوده است. در منطقه آلت تناسلى مقدار زيادى پارگى و خونريزى و غيره وجود داشته است. چند شكستگى انگشتان و ناخن اشاره و شست و غيره هم هست كه در مجموع ميتوان گفت كه له شدگى و شكستگى انگشت و ناخن شست پاى راست يا ناخن سوم و چهارم پاى چپ يا خونريزيهايى كه در كف هر دو پا در اين گزارش وجود دارد و بعد شكستگيهاى دنده و صورت و غيره به ما تصويرى ميدهد از يك مريض تكه پاره كه به اتاق اورژانس آورده شده است و كسى كه به احتمال قوى زير شكنجه بسيار قوى قرار گرفته بوده است. حال اينكه چند نفر و چه كسانى اين كار را كردند را ما نميتوانيم از روى اين گزارش بگوييم. فقط ميتوانيم بگوييم كه به احتمال بسيار زياد اين شكنجه خيلى شديد بوده است و آن ضربهاى كه ايشان را به اغما ميبرد، ضربهاى كه به سرش خورده بوده و باعث خونريزى داخلى شده بوده است، واقعا يك بخش از يك پروسه بسيار طولانىتر بوده است.
مقاله منتشر شده در روزنامه گلوب اند میل