قانون مرفی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
قانون مرفی (گاهی استنباط فیناگل یا قانون سُد در فرهنگ غرب اشتباه میشود.) یک مثل معروف در فرهنگ غرب است که در زمان آزمایش واگن موشکی در اواخر دههٔ ۴۰ به وجود آمد. اصلیترین پیامی که این قانون بیان میکند این است که در هر حالتی که احتمال خراب شدن یا خطا رفتن باشد بیشک این اتفاق میافتد. «اگر راههای متفاوتی برای انجام کاری باشد که یکی از آنها به خرابی یا فاجعه بیانجامد، حتماً یک نفر کار را به همان صورت انجام خواهد داد.» که معمولاً به این صورت بیان میشود: «هر چیز که میتواند خطا برود، خطا میرود.» از نیکلاس اسپارک محقق و نویسندهٔ کتاب «تاریخی از قانون مرفی». [۱]
این نامگذاری طعنهآمیز در پی سرگرد ادوارد مرفی است که در مرکز نیروی هوایی ادوارد همراه گروه استَپ روی پروژهٔ MX981 کار میکرد. او مدت کوتاهی به عنوان مهندس توسعه در فنون اندازهگیری با دکتر و سرهنگ جان پاول استَپ دوست و همسایهٔ سابقش روی پروژه واگن موشکی (rocket sled) مشارکت میکرد.
نیک اسپارک در پایان کتاب «تاریخی از قانون مرفی» بیان میکند که تفاوت خاطرات بعد از گذشت سالها، اجازه مشخص کردن دقیق شخصی که در طول چندین ماه آزمایش دستگاه جدید اندازهگیری، این عبارت را به شکل مصطلح امروزی آن ابداع کرده نمیدهد، ولی این عبارت در انعکاس جملهای که مرفی پس از شکست دستگاه اندازهگیریش گفته ابدا شده و به تدریج از حالت اولیه آن که در اولین کنفرانس سرهنگ استپ-سریعترین مرد روی زمین-به کار رفت به حالت امروزی در آمده.
[ویرایش] نوشتار قانون
دیدگاههای مختلفی و متضادی دربارهٔ منشا دقیق قانون مرفی و جزئیات تشکیل اولیه آن وجود دارد که باعث نزاعهای طولانی نیز شد. این تضادها در تحقیق اسپارک روی موضوع برجسته شد. کاملترین بحثی که تمام نظرات را مورد بررسی قرار داد، کتاب «تاریخی از قانون مورفی» از اسپارک است که مقالهٔ چهار قسمتیاش را در مورد «تاریخچه تحقیق بدون احتمال» ((Annals of Improbable Research(AIR) مستند و کامل میکند. از سال ۱۹۴۷ تا ۱۹۴۹ پروژهای به نام MX981 در منطقهٔ مورک (که بعداً به پایگاه نیروی هوایی ادوارد نامگذاری شد.) برای آزمایش تحمل نیروی گرانش انسان هنگام کاهش سریع سرعت انجام شد. این آزمایش روی یک واگن که موشکی برای سرعت گرفتن و چندین ترمز هیدرولیک برای ایستادن روی آن سوار شده بود انجام میشد.
در ابتدا برای انجام آزمایش آدمکهای را که در بررسی تصادفات استفاده میشوند به صندلی واگن میبستند، اما در آزمایشهای بعدی توسط دکتر جان پاول استپ که در آن زمان سروان نیروی هوایی بود انجام شد. در حین این آزمایشها در مورد میزان دقت ابزار استفاده شده برای اندازهگیری نیروی وارد شده به سروان استپ، سئوالاتی مطرح شد. در این زمان مرفی استفاده از کششسنج الکترونیکی را که به جایگاه سروان استپ بسته میشد، پیشنهاد کرد. مرفی به این نوع تحقیق علاقهمند بود و قبلاً تحقیق مشابهی برای اندازهگیری نیروهای دستگاههای سانتریفوژ پرسرعت انجام داده بود. دستیار مرفی اتصالات جایگاه را متصل کرد و آزمایش با یک شمپانزه انجام شد. اما حسگرهای بسته شده همه صفر را نشان میدادند و معلوم شد که دستیار مرفی، حسگرها را اشتباه وصل کرده بوده. در این زمان بود که مرفی این جمله را استفاده کرد و با اینکه پیشنهاد شد که آزمایش دوباره با اتصالات صحیح انجام شود، از گروه خارج شد. در مصاحبهٔ نیک اسپارک با جرج نیکُلس، مهندس دیگری که در آن گروه حضور داشت، نیکلس توضیح داد که مرفی دستیارش را مقصر این شکست شناخته و گقته است: «این مرد راهی برای اشتباه کردن داشته باشد، بیشک اشتباه میکند.». نظر نیکلس این است که این قانون در محاورههای افراد گروه به این صورت خلاصه شد که: «اگر بتواند بشود، میشود.» و برای تمسخر مرفی که از نظر نیکلس با خودخواهی گروه را ترک کرد، اینگونه نامگذاری شد. دیدگاه دیگری این قانون را به دکتر استپ نسبت میدهند. وی این قانون را در یک گفتگوی مطبوعاتی کمی پس از شکست آزمایش استفاده کرده است. دیگران، از جمله تنها فرزند بازماندهٔ مرفی، رابرت مرفی دیدگاه نیکلس را رد میکنند و ادعا دارند که استفادهٔ این عبارت از ادوارد مرفی آغاز شده است.[۲]