بحث:پیر شالیار

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

نقل از:http://kambaden2.blogfa.com/post-33.aspx چنانچه در مثل به " نود ونه پيره اورامان " معروف است مردم هورامان پير شاليار را مقدس و صاحب كرامت می‌دانند و از اين روی معتقدند كه وی بیمارانشان را شفا می‌دهد. روايتی نيز در اين باره نقل می‌كنند كه همين روایت مبنای برگزاری جشن پیر شالیار است. می‌گويند ؛ پادشاه بخارا دختری كر و لال به نام "شاه بهار خاتون" داشته كه شرط كرده بود هر كس دخترش را شفا دهد وی را به عقدش در خواهد آورد. اما تمامی طبيبان از مداوی او عاجز بودند تا اينكه آوازه "پير شاليار هورامی" به بخارا می‌رسد. پادشاه نيز دخترش را به همراه گروهی برای ديدار با پير شاليار روانه هورامان می‌كند. زمانی كه گروه به نزديكی روستای "هورامان تخت" می‌رسند به يكباره گوش‌های دختر شنوا می‌شود و زمانی هم كه به نزديكی خانه پير شاليار می‌رسند صدای نعره ديوی توجه آنان را جلب می‌كند و ناگهان ديو از تنوره‌ای ـ كه هم اكنون اهالی به آن "تنوره ديوها" می‌گويند و نزديک خانه پير شاليار است ـ بر زمين می‌افتد و كشته می‌شود و در همين زمان زبان شاه بهار خاتون باز می‌شود و شروع به سخن گفتن می‌كند. در نتيجه شاه بهار خاتون با پير شاليار ازدواج می‌كند و جشن بزرگ و با شكوهی به اين مناسب برگزار می‌گردد (جشن پیر شالیار) كه از آن زمان تا امروز مردم منطقه هورامان تخت هر سال يادروز آن را يكبار در نيمه بهار و يكبار نيز در نيمه زمستان گرامی می‌دارند و در مراسمی به ياد پير شاليار گرد هم می‌آيند اوراماني‌ها اصرار دارند كه مردم، پير شاليار را زرتشتي ندانند. اما اسناد ثابت كرده است كه پير مبلغي زرتشتي بوده است. روحاني‌ها و مردم از كتاب پير هيچ نمي‌گويند. كتاب در خانه پير در صندوقچه‌اي پنهان شده. به جز اوراماني‌ها هيچ كس حق ديدن آن را ندارد.