بحث کاربر:Seiied

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

[ویرایش] خوش آمدید


سلام Seiied، و به ویکی‌پدیا خوش آمدید! از مشارکت شما سپاسگزارم. امیدوارم که از اینجا خوشتان بیاید و تصمیم به ماندن بگیرید. پیوندهای زیر برای کاربرهای جدید مفیدند:

امیدوارم از ویکی‌پدیانویس بودن لذت ببرید! لطفاً برای آزمایش از ویکی‌پدیا:گودال ماسه‌بازی استفاده کنید و در صفحات بحث نام خود را با چهار علامت مدک امضا کنید، (~~~~)، با این کار نام شما و تاریخ به عنوان امضا درج خواهد شد. در صورتی که سوال داشتید، به صفحهٔ قهوه‌خانه بروید، یا اینکه از من در صفحهٔ بحثم بپرسید. باز هم خوش آمد می‌گویم!
چند نکته مهم:1

  • - از ی عربی(که زیرش نقطه دارد) استفاده نکنید.
  • 2- وپ:نیست را حتما بخوانید.
  • 3- از الفاظ غیر دانشنامه ای نظیر علیه السلام استفاده نکنید.

در پایان از اینکه به جمع ما پیوستید و بخصوص به من در تکمیل مطالب اسلام و تشیع یاری خواهید کرد بسیار خوشحالم --سید ۱۶:۰۲, ۲۴ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

سايت خبري تحليلي بازتاب www.baztab.com

با ريختن خون شيعيان، مهمان سفره رسول‌الله شويد!


عراق جديد و جمهوري اسلامي ـ 2


۱۶ مهر ۱۳۸۴ - بعد از ظهر ۱۶:۱۳ تعداد بازديد : 22815 كد خبر : ۲۹۹۶۱

سيدمحمد صفايي seiied@hotmail.com

ب: در ميان‌مدت كه هم‌اكنون در آن مقطع قرار داريم، يكي از اولويت‌هاي مهم، تدوين و تصويب قانون اساسي عراق است ـ كه البته هم‌اكنون پيش‌نويس آن آماده شده و تا چندي ديگر در معرض آرا قرار خواهد گرفت ـ قانوني كه بايد عادلانه و همه‌جانبه‌نگر بوده و حقوق تمام مذاهب و اقوام را مدنظر قرار دهد و از طرفي با اعتقادات و آرمان‌هاي ملت عراق نيز سنخيت داشته باشد. اميدواريم كه اين قانون بتواند، حقوق از دست رفته اكثريت ملت عراق را به ايشان بازگرداند.

يكي ديگر از اولويت‌هاي مهم اين مقطع، موفقيت دولت دكتر ابراهيم الجعفري، سمبل و نماد شيعيان عراق است، شكست دولت جعفري، اثرات زيانباري بر آينده سياسي شيعيان عراق بر جاي خواهد گذاشت. در حقيقت، امروزه موفقيت دولت جعفري به مثابه موفقيت كليت جريان شيعه پيرو مرجعيت و ناكامي و شكست آن، ناكامي و شكست تمام ايشان خواهد بود. از سويي اثرات نامطلوبي بر روابط جمهوري اسلامي ايران و عراق خواهد گذاشت، چراكه در صورت شكست دولت جعفري، آلترناتيو و جايگزين آن مشخص نيست. درواقع، در شرايط فعلي، دولت ابراهيم الجعفري، يكي از بهترين گزينه‌ها براي ماست.

و اما مهم‌ترين مشكلات دولت جعفري (به طور عام كل عراق و به طور خاص شيعيان) چيست؟ امروزه علاوه بر مشكلات عادي و روزمره معيشتي در عراق، همچون برق و امكانات رفاهي و... به غير از مشكلات اقتصادي همچون فقر، بيكاري، فساد حكومتي و اداري... مشكل امنيت به عنوان پاشنه آشيل دولت جعفري مطرح است؛ امنيتي كه نبود آن بيشترين ضرر و خسارت را نصيب شيعيان كرده است. واقعا جاي بسي اندوه است. زماني كه حكومت عراق به دست بعثي‌هاي سفاك بود، شيعيان، بيشترين دردها و مصيبت‌ها را تحمل مي‌كردند و امروزه كه حكومت به دست خود شيعيان افتاده،‌ باز هم آنان در معرض بيشتر حملات و ستم‌ها قرار دارند. چشم‌پوشي و سكوت در برابر آنچه در حق اين مردم بي‌‌گناه مي‌گذرد، آن هم از سوي نزديك‌ترين دولت ـ ملت اعتقادي به ايشان، مي‌تواند گناهي بس نابخشودني باشد و از آن بدتر و غم‌انگيزتر، حمايت احتمالي و يا تلويحي از برخي گروه‌هاي افراطي به بهانه مقاومت است، ولو تنها در حرف و كلام باشد‌. آنچه امروزه در عراق شاهديم، به هيچ عنوان مقاومت و دفاع مقدس يا جهاد نيست. كدام عقل سليمي است كه نتواند بين مقاومت و دفاع با نسل‌كشي يا بهتر بگويم شعيه‌كشي تفاوت قايل شود؟ بسيار فرق است بين مقاومت، دفاع و جهاد با نسل‌كشي و شيعه‌كشي و ترور كور. شايد خوانندگان گرامي اين سخنان بنده را ايجاد اختلاف و شكاف بين شيعه و سني و بر طبل تفرقه كوبيدن محسوب كنند، اما عرض مي‌شود كه خير، بسيار فرق است، بين برادران سني ما در عراق ـ كه ما نحوه تعامل و اخلاص و محبتشان را به شيعيان ديده‌ايم ـ با گروه‌هاي تكفيري و افراطي وهابي، سلفي.

متأسفانه امروزه عراق به جولانگاه گروه‌هاي تكفيري كه بسياري از ايشان از كشورهاي خاص عربي رهسپار مي‌شوند و بعضا مورد حمايت مستقيم و غيرمستقيم آنان نيز قرار دارند، تبديل شده است. يكي از مهم‌ترين اهداف تكفيريون نيز موفق نشدن دولت شيعي در عراق است؛ هدفي كه بين آنان و برخي سردمداران عربي مشترك است. شايسته است ملت و دولت ايران به عنوان ملت ـ دولتي شيعي، همان‌گونه كه در گذشته در مواردي همچون بوسني و لبنان به دفاع از مظلومان پرداختند، امروز نيز حمايتي علني و حتي عملي از شيعيان عراق بكنند و مواضع قاطعانه‌اي را برابر تكفيريون و حتي كشورهاي حامي آنان بگيرند، چراكه خطر تكفيريون در عراق، جمهوري اسلامي ايران را نيز تهديد مي‌كند.

در اينجا لازم مي‌دانم، براي آشنايي خوانندگان گرامي به چند مورد از فعاليت‌هاي تلخ و تأمل‌آور تكفيريون در عراق اشاره كنم، حال آن‌كه نمي‌دانم بر اين واقعيت‌ها بايد خنديد يا اشك ريخت؟! سردمداران و آمران گروه‌هاي تكفيري به جوانان و افرادي كه شستشوي مغزي شده‌اند، وعده مي‌دهند كه در صورت انجام عمليات استشهادي! (بخوانيد انتحاري و ارهابي) و كشتن تعدادي از افراد عادي و البته شيعه، اعم از زن و كودك و... بلافاصله به بهشت رفته و در نزد رسول‌الله(ص) ناهار يا شام ميهمان خواهيد شد!

مي‌گويند روزي فردي را پيش از آن‌كه عمليات انتحاري انجام دهد، دستگير مي‌كنند. وي كه نتوانسته بود به آرزوي خيالي‌اش برسد با داد و فرياد مي‌گفت: اگر مي‌گذاشتيد خودم را منفجر كنم، امروز ناهارم را با رسول‌الله(ص) مي‌خوردم! العجب كه شيعه‌كشي و حتي كشتن غيرشيعيان و انسان‌هاي عادي در نزد آنان، مستحق ميهماني در نزد رسول گرامي اسلام(ص) است و از اين دست واقعيات در عراق امروز كم نيست.

و يا در نمونه‌اي ديگر، تكفيريون، اصناف مختلف و هر كدام را به بهانه‌اي مورد تهديد قرار مي‌دهند؛ آرايشگرها را به بهانه اصلاح صورت با تيغ يا بند انداختن (كه در بين عراقي‌ها رايج است) و يا اصلاح سر با مدل آمريكايي! تهديد مي‌كنند، بندگان خدا نيز از ترس حملات تروريستي بالاي مغازه‌هاي خود مي‌نويسند: از اين موارد معذوريم. از آن دردناك‌تر، تهديد يخ‌فروشان است. افراطيون بر سردر يخ‌فروشي‌ها مي‌نويسند: «كان محمد رسول‌الله ما يشرب ماء البارد»؛ يعني پيامبر گرامي اسلام(ص)، آب سرد نمي‌نوشيد، پس شما هم نبايد به مردم يخ بفروشيد يا آب سرد بنوشيد.

اينها گوشه‌اي از واقعيات و آلام دردناك عراق است. همه اينها را بگذاريد در كنار اهانت‌هاي علني و غيرعلني به ائمه اطهار(عليهم‌السلام) و حملات و شيعه‌كشي‌ها در خيابان‌ها و معابر عمومي كه از آب خوردن نيز آسان‌تر شده است. وضعيت عراق تقريبا همچون ايران در اوايل انقلاب شده كه گروهك منافقين، هر فردي را كه در كوچه و بازار و... بود، ترور كرده و به شهادت مي‌رساندند. امروزه در عراق نيز تقريبا شيعيان و به ويژه افراد بارز ايشان مانند روحانيون و يا هيأتي‌ها و... امنيت جاني و مالي ندارند. البته شايد اين پرسش در ذهن برخي راه يابد كه ما كه به عراق رفتيم، چنين چيزهايي را نديده‌ايم. البته تاكنون شهرهاي مذهبي نجف و كربلا از بسياري از اين حملات در امان هستند، اما وضعيت در برخي شهرها و مناطق خاص كه معروف و شناخته‌شده‌اند، اسفناك است. آنچه مهم است، بي‌تفاوت نبودن ما در ازاي اين حقايق است. همان‌گونه كه جريان شيعه لبنان، جمهوري اسلامي را در كنار خود مي‌بيند، شيعيان عراق نيز بايد در كنار ما احساس امنيت و آرامش كنند. در مرحله ميان‌مدت مي‌توانيم با عقد قراردادهاي مختلف، به تأمين نيازهاي اقتصادي، معيشتي و... مردم عراق و همچنين در بازسازي و آباداني اين كشور كمك كنيم. در زمينه ايجاد امنيت براي شيعيان، به دولت عراق دست همكاري دهيم و حتي به ايشان براي بازسازي و پاكسازي نيروهاي امنيتي، ارتش و... كمك كنيم. مردم عراق، مردمي قدردان هستند و مطمئن باشيد، ما را بيش از آمريكايي‌ها و حتي بيش از برخي اعراب، دوست خواهند داشت؛ پس به ايشان اطمينان كنيم.

ج: و اما در بلندمدت، كه ديگر نمي‌توان تنها به لابي سياسي و روابط با برخي طرف‌هاي سياسي يا برخي قراردادها بسنده كرد، در بلندمدت كه نمي‌توان برايش مرزي دقيق يا ميان‌مدت قايل شد، بايد در چند زمينه فعال بود؛ نخست، قانون اساسي عراق است كه آينده اين كشور تا ساليان طولاني بر اساس آن اداره مي‌شود. با اين‌كه مرحله تدوين پيش‌نويس اين قانون به پايان رسيده و ديگر نمي‌توان چندان تأثيري در آن گذاشت، اما بايد از همه ظرفيت‌ها و اشتراكات موجود در قانون اساسي عراق ـ در صورت تصويب ـ استفاده كرد. آنچه اكنون از اين پيش‌نويس به دست مي‌آيد، رضايت تقريبي شيعيان را جلب كرده و از برخي جهات، داراي اشتراكاتي با قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران است، در نتيجه پس از تصويب اين قانون، بايد بر اجراي اصول اساسي آن تأكيد كرد.

دوم، فعاليت گسترده در زمينه‌هاي فرهنگي و اجتماعي است. در اين زمينه، ابتدا پرسشي را مطرح مي‌كنم؛ فكر مي‌كنيد اگر بيشتر عراقي‌ها را اهل سنت شكل مي‌دادند، كشورهاي حاشيه خليج فارس امروز در عراق چه مي‌كردند؟ پاسخ روشن است؛ همان كاري را كه در جمهوري‌هاي تازه استقلال‌يافته شوروي و افغانستان انجام دادند و همانا ترويج عقايد و افكار خشك و متعصب خود و تلاش براي حضور و تسلط فرهنگي، سياسي، اقتصادي و... بود. حال كه ما با عراقي‌ها، بيشترين اشتراك مذهبي را داريم، چرا از اين نعمت حداكثر استفاده را نكنيم؟!

در اين زمينه بايد از كليت جريان شيعه حمايت كرده و با آنان، ارتباطي دايم و مستحكم داشته باشيم. محصور كردن روابط خود با يك گروه و يا دسته خاص از شيعيان، خطايي راهبردي و بزرگ است. از طرفي، با افزايش ارتباطات زوار ايراني و عراقي، پيوند دوستي و برادري بين دو ملت ايجاد مي‌شود. همچنين به همراه اين ارتباطات بايد تلاش كرد زوار عزيز ايراني، چهره‌اي پسنديده از جمهوري اسلامي ايران ارائه كنند و به طور جدي و قاطع جلوي اعمال خلاف احتمالي عده‌اي انگشت‌شمار كه حيثيت ايران و ايرانيان را از بين برده و لكه‌دار مي‌كنند، گرفته شود. همچنين براي تأمين نيازهاي رفاهي زوار عراقي در ايران ـ كه بعضا با وضعيت اسفناكي براي زيارت به ايران مي‌آيند ـ اقدامات عاجل و گسترده‌اي انجام داد.

از سوي ديگر، با گسترش فعاليت‌هاي فرهنگي همچون نمايشگاه كتاب، جشنواره‌هاي مختلف فرهنگي، هنري، ايجاد امكانات و ارتباطات رسانه‌اي و همچنين ترغيب جهت تشكيل «NGO»هاي شيعي براي ترويج افكار معتدل شيعه اقدام كرد.

در اينجا از فرصت استفاده مي‌كنيم و از وضعيت تبليغاتي و رسانه‌اي جمهوري اسلامي ايران در خارج از كشور انتقادي مي‌آوريم. براي نمونه؛ شبكه خبري «العالم» كه قرار بود، بيان‌كننده ديدگاه‌هاي جمهوري اسلامي براي كشورهاي عربي و عرب‌زبان باشد و در برابر امواج رسانه‌هاي بيگانه و بعضا مغرض مقابله كند و وجهه جمهوري اسلامي را در آن كشورها بهبود بخشد، متأسفانه نه تنها نتوانست، جايگاه خاصي را در ميان اعراب پيدا كند، بلكه حتي نتوانست موافقان جمهوري اسلامي را نيز ارضا كند. يادم مي‌آيد، پس از آغاز حمله آمريكا و متحدانش به عراق، «العالم» كه به تازگي فعاليتش را آغاز كرده بود، همسو با شبكه‌هاي داخلي، به قدري از مقاومت و دفاع نيروهاي نظامي و مردمي عراق گزارش و خبر پخش مي‌كرد كه تو گويي محال است به اين زودي‌ها پاي آمريكا به بغداد برسد و اين نوع پخش اخبار، كه همسو با «محمد سعيد الصحاف»! بود، تنفر بسياري از عراقي‌ها را برمي‌انگيخت و اين ذهنيت را براي برخي ايجاد مي‌كرد كه شبكه نام‌برده در حال حمايت از صدام و بعثي‌هاست! پس از اشغال عراق و پايان جنگ نيز اين شبكه به جاي پرداختن به مشكلات واقعي و عمقي جامعه عراقي به حدي مشغول به پخش تصاوير جنايات اشغالگران شد كه از شبكه‌اي خبري به شبكه‌اي تلويزيوني و عاطفي تبديل شد كه در آن اوضاع، مسلما نظر كمتر بيننده‌اي را كه به دنبال اخبار و رويدادهاي واقعي است، به خود جلب مي‌كرد.

حال شما مقايسه كنيد، جايگاه خبري «العالم» را با شبكه‌هايي چون «العربيه» و «الحرة» و «الحرة عراق» كه هم‌زمان يا پس از آغاز فعاليت «العالم» آغاز به كار كردند. البته ناگفته نماند، در كنار اين بدسليقگي‌ها، بايد از اقدام ارزنده تأسيس شبكه «الفرات» تشكر و قدرداني كرد، اما بايد بدانيم كه «الفرات» شبكه‌اي عراقي به شمار مي‌رود و منعكس‌كننده نظريات مجلس اعلاي اين كشور است. در نتيجه، بايد براي تنوع و ارتقاي كيفيت و جايگاه خبري «العالم» اقدامي اساسي كرد.

آنچه گفته شد، گوشه‌اي از واقعيات و تحولات داخلي و پيراموني عراق است كه به ذهن نگارنده رسيد. براي تحقق اهداف و خواسته‌هايمان در عراق، راهي سخت و طاقت‌فرسا در پيش است كه بايد با اعتقادي راسخ و عزمي جزم و استفاده از كارشناسان خبره، آگاه و چندجانبه‌نگر، آنها را پيگيري كرد. در اين مسير، بايد اهداف و منافع براي طرفين ايراني و عراقي شفاف و تعريف‌شده باشد تا هيچ سوءبرداشت و سوءتفاهمي پيش نيايد؛ يعني به گونه‌اي نشود كه چند سال ديگر، پشيمان شده و آهي از سر حسرت كشيم كه عراق هم از دست رفت!

كد خبر : ۲۹۹۶۱