شاپور بختیار
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
دکتر شاپور بختیار (زادهٔ ۱۹۱۴ یا ۱۹۱۵- درگذشتهٔ ۱۹۹۱) سیاستمدار ایرانی و آخرین نخستوزیر محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران، بود.
[ویرایش] کودکی و جوانی
شاپور در ۱۹۱۴ یا ۱۹۱۵ در جنوب غربی ایران و از پدری به نام محمدرضا (معروف به سردار فاتح) و مادری به نام ناز بیگم به دنیا آمد. خانوادهٔ او از طوایف ایل بختیاری بودند. پدربزرگ مادری بختیار، نجف قلی صمصامالسلطنه، دو بار در ۱۹۱۲ و ۱۹۱۸ به نخستوزیری رسیده بود. مادر بختیار در هفت سالگی او به فوت کرد.
[ویرایش] تحصیلات
دکتر شاپور بختیار تحصیلات دورهٔ ابتدایی را در شهرکرد گذراند و تحصیلات متوسطه را ابتدا در اصفهان و سپس در بیروت پایتخت لبنان به پایان رساند. او مدرک دیپلم دبیرستان خود را در بیروت و از مدرسهٔ فرانسوی بیروت دریافت کرد.
وی در ۱۹۳۶ او به فرانسه رفت و در ۱۹۳۹ دکترای خود را در زمینهٔ علوم سیاسی از دانشگاه سوربن دریافت کرد. او در ضمن دو مدرک لیسانس در زمینههای حقوق و فلسفه نیز دریافت کرده بود.
[ویرایش] اشغال فرانسه
با شروع جنگ جهانی دوم و اشغال فرانسه آزاد توسط آلمان نازی وی به فعالیتهای مخفی مقاومت فرانسه پیوست.
[ویرایش] بازگشت به وطن
در سال ۱۹۴۶ دکتر شاپور بختیار به ایران بازگشت. در سال ۱۹۵۱ توسط وزیر وقت کار به عنوان مدیر ادارهٔ کار استان اصفهان انتخاب شد و بعدها به ادارهٔ کار در استان خوزستان (مرکز صنعت نفت ایران) ارتقا یافت.
[ویرایش] ملی شدن صنعت نفت و زندان
در جریان ملی شدن صنعت نفت ایران، بختیار که عضو حزب ایران شده بود، به طرفداری از دکتر مصدق برخواست و در سال ۱۹۵۳ در دولت کوتاه دکتر محمد مصدق، بختیار معاون وزارت کار شد.
پس از بازگشت محمد رضا شاه پهلوی در پی کودتای ۲۸ مرداد، بختیار به منتقدان شاه پیوست و به همین علت چند بار به زندان افتاد.
بختیار در جبهه ملی دوم نیز فعال بود. در بهمن ۱۳۴۲ همراه با دیگر رهبران جبهه ملی به زندان افتاد.
[ویرایش] نامه به شاه
در دوران پهلوی شاهان، قانون اساسی مشروطيت و به خصوص اصولی از اين قانون را که آزادی ها و حق حاکميت مردم در آنها تصريح شده بود را رعايت نمی کردند و به اين علت در خرداد ۱۳۵۶ سه تن از سران جبهه ملی یعنی دکتر کریم سنجابی، داریوش فروهر و دکتر شاپور بختيار نامهای به شاه نوشته و از او خواستند که برای نجات کشور به حکومت استبدادی پايان داده، به اصول مشروطيت تمکين کند.
[ویرایش] اوج گیری انقلاب و قبول نخست وزیری
در اواخر سال ۱۹۷۸ و اوج گیری انقلاب در ایران، شاه دستور آزادی دکتر بختیار از زندان را صادر کرد و از وی در دیداری خصوصی در کاخ نیاوران تهران خواست که مقام نخستوزیری ایران را قبول کند. بختیار برای "آرام کردن اوضاع" و جلوگیری از اوج گرفتن انقلاب اسلامی مقام نخستوزیری را قبول کرد و خود را "مرغ طوفان" نامید.
دکتر بختیار با توجه به مشاهدات خود در پاگیری فاشیسم در اروپا در جریان اشغال فرانسه و با باور بر اینکه ایران با سقوط مشروطه سلطنتی به دست کمونیستها و یا روحانیون اسلامی بیافتد علیرغم مخالفت جبهه ملی ایران این پست را قبول کرد و به همین علت از جبهه ملی که حال طرفدار سقوط سلطنت و پیروزی انقلاب شده بود کناره گیری کرد.
[ویرایش] آخرین تلاشها برای حفظ مشروطه پادشاهی ایران
نهایتا در گرماگرم تب انقلاب، دکتر بختیار به همراه وزرای دولتش از مجلس سنا رای اعتماد گرفت.
در پی اوج گرفتن اعتراضات محمدرضا شاه به همراه فرح پهلوی با چشمانی گریان از کشور خارج شد. در آخرین لحضات خروج شاه از ایران دکتر بختیار به داخل هواپیمای شاه رفت و به وی اطمینان داد که تمام تلاش خود را برای حفظ "مشروطه پادشاهی ایران" به کار بندد.
قبول مسئوليت نخست وزيری از طرف دکتر بختيار در آن دوران آخرين کوشش ممکن برای حفظ کشور و اقدامی برای جلوگيری از موفقيت روحانیون قدرت طلبی بود که با بهره گیری از تب انقلاب قصد به وجود آوردن ديکتاتوری جديدی به نام "ولایت فقیه" را داشتند. نهایتا اقدامات او به نتيجه ای مطلوب منتهی نشد.
[ویرایش] بازگشت خمینی و پیروزی انقلاب اسلامی
با خروج شاه از ایران و اعلام بیطرفی ارتش، همه چیز به نفع انقلابیون تغییر کرد. روحالله خمینی بعد از ۱۳ سال تبعید در روز ۱۲ بهمن به ایران بازگشت و در همان جا دولت اپوزیسیون را اعلام کرد. نهایتا پس از ۱۰ روز انقلابیون تمام مراکز و ادارات دولتی را به دست گرفتند و نهایتا دکتر بختیار در اواسط فروردین سال ۱۳۵۸ به فرانسه گریخت.
[ویرایش] بنیانگذاری نهضت مقاومت ملی ایران در فرانسه و ترورهای پی در پی
بلافاصله پس از ورود به فرانسه، وی نهضت مقاومت ملی ایران را بنیان گذاشت و به مخالفت صریح با جمهوری اسلامی و آیتالله خمینی پرداخت.
مبارزات سياسی دکتر بختيار برای استقرار آزادی ها و استقرار حاکميت ملت برای رژيم تازه تاسیس جمهوری اسلامی خطرناک بود. ریش سفیدان رژيم میدانستند که ادامه مبارزات دموکراسی خواهانه دکتر بختیار دير يا زود مبارزات ملت ایران را به مسير آزادی هدايت خواهد کرد و بستری برای اتحاد ملت خواهد شد.
به همین جهت دکتر بختيار به هدف دائمی تروريستهای جمهوری اسلامی تبدیل شد. در تابستان 1359 تيمی ترویستی به رهبری انيس نقاش که یک تروریست حرفه ای فلسطینی بود، [1] [2] از طرف رژیم اسلامی برای قتل او اعزام شد که با هشیاری پلیس و محافضان دکتر بختیار ناموفق بود. او از این سوء قصد جان سالم به در برد اما در این ماجرا یک پلیس و یکی از همسایگان خانه دکتر بختیار به قتل رسیدند. [3]
انيس نقاش توسط پليس فرانسه دستگير و پس از مدتی از طرف دولت فرانسه به جمهوری اسلامی تحويل داده شد. [4]
آخر بار در تاريخ پانزده مرداد ۱۳۷۰ برابر ۶ اوت ۱۹۹۱ سه قاتل اعزامی از ایران، دکتر شاپور بختيار و منشی وفادارش سروش کتيبه را در خانه مسکونی اش در حومه پاريس سلاخی کردند. [5] [6]
با وجود محفظت شبانه روزی از خانه دکتر بختیار و با وجود ۱۳ محافظ مسلح، قاتلان بدون هیچ مشکلی از خانه وی خارج شده و متواری شدند. بعد از چند روز یکی از قاتلها در سوئیس دستگیر شد و به فرانسه تحویل داده شد. او در طول محاکمهاش در ۱۹۹۴ اعتراف کرد که جمهوری اسلامی وی و همکارانش را مامور قتل دکتر شاپور بختیار کرده بوده است. [7] [8]
[ویرایش] منابع
- بختیار، شاپور. یکرنگی. فرانسه. چاپ اول، پاریس .ترجمه: مهشید امیرشاهی.1982.
- کیهان لندن - ویژه نامه قتل دکتر شاپور بختیار
- وبگاه نهضت مقاومت ملی ایران
- كتاب: Enquête sur l'assassinat de Chapour Bakhtiar به معنای "بررسی قتل شاپور بختيار" به قلم دو خبرنگار شناخته شدهٔ فرانسوی به اسم های «ژان ايو شاپرون» و «ژان نوئل فورنيه».
- غلامحسین مراقبی . تاریخ شنیداری ایران:گفتگو با دکتر شاپور بختیار . تهران. چاپ اول، تابستان 1382 ، ISBN:964-91649-6-0 .
- ویژه نامه پانزدهمين سالگرد قتل شادروان دکتر شاپور بختيار - صدای آمریکا