هاملت

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

هاملت: بودن يا نبودن

هاملت بدون ترديد مشهورترين نمايشنامه تاريخ ادبيات جهان است. اما آيا هاملت گوياي شخصيت و خصوصيات نويسنده آن نيست؟ آيا قهرمان اصلي نمايشنامه يعني هاملت به بهترين وجهي روحيات و اميال و ترديدهاي دروني شكسپير را باز نمي گويد؟

داستان اين نمايشنامه جاودان و همواره تازه از آنجا آغاز ميشود كه هاملت شاهزاده دانمارك از سفر آلمان به قصر خود در هلسينبورگ دانمارك بازمي گردد تا در مراسم تدفين و خاكسپاري پدرش شركت كند. پدرش به گونه مرموزي به قتل رسيده است. كسي از چگونگي و علل قتل شاه آگاه نيست. در همان حين هاملت درمي يابد كه مادر و عمويش با يكديگر پيمان زناشوئي بسته و هم بستر شده اند. وسوسه ها و ترديدهاي هاملت هنگامي آغاز ميشود كه شاه مقتول به شكل موجودي جن وار به سراغ او ميايد. جن بازگو مي كند كه چگونه به دست برادر به قتل رسيده است و از هاملت مي خواهد كه انتقام اين قتل مخوف و ناجوانمردانه را باز ستاند.

در نوشته هاي شكسپير طبيعت انسان همچون طبيعت سركش سرشار از چيستانها و شگفتي هاست. خونخواهي پدر يكي از «طبيعي ترين» خواص انساني است.

بخش بزرگي از نمايشنامه شرح ترديد اجتناب ناپذير هاملت به انتقام است. انتقام موضوع اصلي نمايشنامه است. اما طبع بشري اصولا چندگانه و پيچيده تر از آن است كه به سادگي به ماشين قتل تبديل شود.

هاملت در پي رام ساختن طبع وحشي انسان است. اما در عملي ساختن اين هدف در ترديد و وسوسه قرار مي گيرد. از ترديد و دو دلي دچار افسردگي مي شود.

«بودن يا نبودن» پرسش بزرگ هاملت است. مونولوگ معروف هاملت كشاكش نيروهاي سرنوشت و آزادي اراده را چنين تصوير مي كند: «بودن يا نبودن مسئله اينست. آيا شرافتمندانه تر است كه ضمير انسان تير طالع شوم را تحمل كند يا در برابر توفان بلا قد برافرازد و سلاح برگيرد و آن را پايان دهد؟ مردن و به خواب فرو رفتن ، و ديگر هيچ!


[ویرایش] منبع